علت زمین گذاشتن جنازه پیش از دفن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
(ابرابزار) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
چرا | چرا پیش از خاک سپاری چند بار جنازه را به زمین میگذارند و برمیدارند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
یادآوری شد که تکالیف و دستوراتی که در بحث معاد و سرای آخرت مطرح شده است، بیشتر جنبهٔ وحیانی دارند و از تیررس خرد انسانهای عادی بیرون هستند و توجیههای ذکر شده، با کمک قراین شرعی بوده است. | |||
در بارهٔ اصل مسئله، روایاتی وارد شده است. در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آمده است: | |||
در | |||
چون میت را نزدیک قبر آورند، به ناگاه او را وارد قبر نکنند؛]زیرا[ قبر هولهای (ترسهای) بزرگی دارد و حامل آن، از «هول مطلع» به خدا پناه آورد. میت را نزدیک قبر به زمین بگذارند، اندکی صبر کنند تا آمادگی داخل شدن را بگیرد، پس اندکی او را پیش تر برند و اندکی درنگ کنند، آن گاه او را به کنار قبر ببرند. | |||
چون | |||
مرحوم مجلسی در شرح این فراز فرموده است: | |||
مرحوم | |||
هر چند روح، از بدن جدا شده و روح حیوانی، مرده است; ولی نفس ناطقه زنده است<ref>یعنی شخص مرده، ادراکات مادی ـ جسمانی ندارد; ولی تمام دستگاه ادراکی او از کار نیفتاده است وروح او توان درک دارد.</ref> و علاقه ی آن بهطور کامل از بدن جدا نشده است و ترس ضغطه ی قبر،<ref>ضغطه ی قبر همان فشار قبر است که توضیح آن خواهد آمد.</ref> سؤال منکر و نکیر، رومان و... است; یا این که این عمل برای پند و اندرز دیگران باشد که بیندیشند چنین واقعه ای در پیش است.<ref>شیخ عباس قمی،منازل الآخره، ص۱۹; و سید نعمت الله جزایری، الانوار النعمانیه، ص۲۲۰.</ref> | |||
هر چند روح، از بدن جدا شده و روح | |||
نویسنده ی زاد المعاد، اصل این حکم را به روایات معتبر اسناد میدهد و در کیفیت آن میفرماید: «وقتی جنازه، نزدیک قبر رسید; سنت است که آن را مقابل قبله ی قبر بگذارند. جنازه مرد باشد یا زن، و مشهور این است که این کار را سه بار تکرار کنند و بار چهارم او را وارد قبر کنند. او علت این کار را، ترسی بزرگ از قبر معرفی میکند».<ref>محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۶۱.</ref> | |||
پس از مرگ، هر چند روح، وارد برزخ شده است; ولی ویژگیهایش با آن عالم کاملاً بیگانه است. اضطراب شدیدی از آینده دارد و به بدن خاکی توجه بسیاری دارد. خروج روح از بدن نیز یکباره نیست; بلکه تدریجی است. از این رو،<ref>الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۱۸.</ref> قطع انس و علاقه ی آن نیز تدریجی است. در روزهای نخستین مرگ، روح کاملاً متوجه بدن است، به همین دلیل در احادیث بسیاری آمده است که روح، مراسم غسل، تشییع جنازه و تدفین خود را میبیند.<ref>همان.</ref> برای نخستین بار، جسد خود را میبیند که زیر خاک میکنند و به سبب تشویشی که از سرنوشت جسد خود دارد، خود را نیز در قبر مییابد. | |||
پس از مرگ، هر چند روح، وارد برزخ شده است; | |||
به همین مناسبت امام صادق(علیه السلام) فرمود: | |||
به | |||
وقتی میت را به سوی قبر آوردی، به سختی و یکبارگی او را وارد قبر نکن، بلکه او را دو یا سه زراع پایینتر از قبر بگذار تا برای قبر آمادگی تحصیل کند... .<ref>وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۳۸ ـ ۸۳۹، ح ۱ ـ ۶، مسلسل ۳۳۱۰.</ref> | |||
آنچه درباره ی احوال ارواح گفته میشود، مربوط به عموم مردمان است یعنی در برخی موارد، وضعیّت معصومان(ع)و اولیای الهی متفاوت است. | |||
آنچه | |||
== منابع == | |||
==منابع== | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = کلام | | شاخه اصلی = کلام | ||
| شاخه فرعی۱ = معاد | | شاخه فرعی۱ = معاد | ||
|شاخه فرعی۲ =قبر | |شاخه فرعی۲ =قبر | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۰۴
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
چرا پیش از خاک سپاری چند بار جنازه را به زمین میگذارند و برمیدارند؟
یادآوری شد که تکالیف و دستوراتی که در بحث معاد و سرای آخرت مطرح شده است، بیشتر جنبهٔ وحیانی دارند و از تیررس خرد انسانهای عادی بیرون هستند و توجیههای ذکر شده، با کمک قراین شرعی بوده است.
در بارهٔ اصل مسئله، روایاتی وارد شده است. در کتاب «من لا یحضره الفقیه» آمده است:
چون میت را نزدیک قبر آورند، به ناگاه او را وارد قبر نکنند؛]زیرا[ قبر هولهای (ترسهای) بزرگی دارد و حامل آن، از «هول مطلع» به خدا پناه آورد. میت را نزدیک قبر به زمین بگذارند، اندکی صبر کنند تا آمادگی داخل شدن را بگیرد، پس اندکی او را پیش تر برند و اندکی درنگ کنند، آن گاه او را به کنار قبر ببرند.
مرحوم مجلسی در شرح این فراز فرموده است:
هر چند روح، از بدن جدا شده و روح حیوانی، مرده است; ولی نفس ناطقه زنده است[۱] و علاقه ی آن بهطور کامل از بدن جدا نشده است و ترس ضغطه ی قبر،[۲] سؤال منکر و نکیر، رومان و... است; یا این که این عمل برای پند و اندرز دیگران باشد که بیندیشند چنین واقعه ای در پیش است.[۳]
نویسنده ی زاد المعاد، اصل این حکم را به روایات معتبر اسناد میدهد و در کیفیت آن میفرماید: «وقتی جنازه، نزدیک قبر رسید; سنت است که آن را مقابل قبله ی قبر بگذارند. جنازه مرد باشد یا زن، و مشهور این است که این کار را سه بار تکرار کنند و بار چهارم او را وارد قبر کنند. او علت این کار را، ترسی بزرگ از قبر معرفی میکند».[۴]
پس از مرگ، هر چند روح، وارد برزخ شده است; ولی ویژگیهایش با آن عالم کاملاً بیگانه است. اضطراب شدیدی از آینده دارد و به بدن خاکی توجه بسیاری دارد. خروج روح از بدن نیز یکباره نیست; بلکه تدریجی است. از این رو،[۵] قطع انس و علاقه ی آن نیز تدریجی است. در روزهای نخستین مرگ، روح کاملاً متوجه بدن است، به همین دلیل در احادیث بسیاری آمده است که روح، مراسم غسل، تشییع جنازه و تدفین خود را میبیند.[۶] برای نخستین بار، جسد خود را میبیند که زیر خاک میکنند و به سبب تشویشی که از سرنوشت جسد خود دارد، خود را نیز در قبر مییابد.
به همین مناسبت امام صادق(علیه السلام) فرمود:
وقتی میت را به سوی قبر آوردی، به سختی و یکبارگی او را وارد قبر نکن، بلکه او را دو یا سه زراع پایینتر از قبر بگذار تا برای قبر آمادگی تحصیل کند... .[۷]
آنچه درباره ی احوال ارواح گفته میشود، مربوط به عموم مردمان است یعنی در برخی موارد، وضعیّت معصومان(ع)و اولیای الهی متفاوت است.
منابع
- ↑ یعنی شخص مرده، ادراکات مادی ـ جسمانی ندارد; ولی تمام دستگاه ادراکی او از کار نیفتاده است وروح او توان درک دارد.
- ↑ ضغطه ی قبر همان فشار قبر است که توضیح آن خواهد آمد.
- ↑ شیخ عباس قمی،منازل الآخره، ص۱۹; و سید نعمت الله جزایری، الانوار النعمانیه، ص۲۲۰.
- ↑ محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۶۱.
- ↑ الانوار النعمانیه، ج۴، ص۲۱۸.
- ↑ همان.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۳۸ ـ ۸۳۹، ح ۱ ـ ۶، مسلسل ۳۳۱۰.