شفا گرفتن بیماران در حرم ائمه(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۶

سؤال

آیا شفا گرفتن بیماران در حرم ائمه(ع) صحت دارد و برای چه کسانی اتفاق می‌افتد؟ با وجود زندگی عادی ائمه(ع) در زمان حیاتشان، آیا این کرامات واقعی است؟


بیماران زیادی در حرم اهل بیت شفا پیدا کرده‌اند. در حرم‌ها قسمتی وجود دارد که چنین مواردی در آن ثبت شده، آدرس و مشخصات کامل شفایافتگان را به دقت در آن یادداشت می‌کنند. همچنین، بسیاری از خادمین حرم‌ها شاهد چنین کراماتی در حرم اهل بیت بوده‌اند. ائمه در عین حال که زندگی عادی داشته‌اند در مواردی برای اثبات حقانیت خود و غیره، کراماتی مثل شفادادن بیماران از خود نشان داده‌اند که در کتاب‌های مربوط به فضائل ثبت شده‌است.

ثبت کرامات ائمه

در این‌که شفا گرفتن افراد و بیماران در حرم‌های امامان معصوم(ع) صحت دارد و این امر بسیار اتفاق افتاده‌است، در آن شکی نیست. در حرم امام رضا(ع)، حرم حضرت معصومه(س) قسمتی وجود دارد که چنین مواردی را ثبت کرده و اسم و مشخصات و آدرس … شفایافتگان را به صورت دقیق یادداشت می‌کنند؛ که با سفر به این اماکن مقدس می‌توان جویای آنها شد. هم چنین خیلی از خادمین این اماکن مقدس (حتی عتبات عالیات) با چشم خود شاهد چنین صحنه‌هایی بوده‌اند و آن را نقل کرده‌اند.

زندگی عادی ائمه و صدور کرامات

این مطلب که ائمه اطهار در زمان حیاتشان مانند مردم عادی زندگی می‌کرده‌اند، سخن درستی‌است، ولی این مطلب با شفا دادن بعضی از بیماران و رفع بعضی گرفتاری‌ها منافاتی ندارد، چرا که از این دست کرامات به صورت محدود در زمان حیات پیشوایان معصوم(ع) نیز از آنان صادر می‌شده است و تعدادی از آنها در کتب روایی ثبت شده است. به‌طور مثال در فضائل امیرالمومنین(ع) نقل شده دختری که آبله چشمانش را کور ساخته بود با دست مبارک حضرت شفا یافت.[۱]

هم چنین در فضائل امام سجاد(ع)، شیخ صدوق نقل کرده؛ ایشان «حبابه» را که پیر شده بود جوان ساخت.[۲] و در فضائل امام صادق(ع) مفضل نقل می‌کند: «با حضرت در مکه راه می‌رفتیم، به زنی که جلوی گاو ماده خود که مرده بود نشسته بود و می‌گریست برخوردیم، حضرت فرمودند: چه شده است؟ آن زن گفت: من و کودکانم از این گاو معاش می‌کردیم، حضرت دعائی خواند و گاو زنده شد.[۳] و در فضائل امام باقر(ع) نقل شده که ایشان ابو بصیر را بینا و به حالت اول برگرداند[۴] در فضائل امام جواد(ع) نقل شده که محمد بن میمون که نابینا شده بود را شفا داد.[۵]

همان‌طور که اشاره شد بروز این کرامات منافاتی با عادی زندگی‌کردن آنها ندارد، گرچه حیات پیشوایان معصوم(ع) شکل طبیعی و عادی داشته اما در موارد محدود و با وجود شرائط خاص و به صلاحدید آنان، گاهی در عین عادی زندگی کردن، کرامت‌هایی نیز از آنان صادر شده‌است و این زندگی را از حالت عادی خارج نمی‌کند هم چنان‌که پیامبران زندگی عادی داشته‌اند اما گاهی معجزاتی نیز ارائه دادند.

دلایل صدور کرامت

اینکه چرا معصومین(ع) این گونه کرامات را بروز می‌دادند؟ علت‌های مختلفی وجوددارد؛

  • اثبات حقانیت: مهم‌ترین وجهی که به ذهن می‌آید اثبات حقانیت ائمه شیعه است، به‌خاطر اینکه اکثر مردم جامعه عوام بوده و اهل استدلال و برهان عقلی نیستند لذا، خیلی از اعتقادات آنها عقلی و برهانی نیست که با استدلال بتوان امامت را برای آن‌ها اثبات کرد (دلایل بسیار عقلی و نقلی بر امامت ائمه اطهار(ع) در کتب مربوطه وجود دارد)، لذا بروز این کرامات می‌تواند برای آنان دلیلی بر اثبات مطلب باشد و دلیلی بر بالا بودن حیث معنوی و تقوای آنان، طبق آنچه در کتب تاریخی ثبت شده این راه بسیار مؤثر بوده و افرادی با دیدن این کرامات به امامت آنان اقرار کرده‌‌اند در حالی که حتی یک مورد از این کرامات در حق دیگران که ادعای جانشینی پیامبر اکرم(ص) را داشتند دیده نشده است. امام وظیفه هدایت گری مردم و تبیین و تفسیر دین را بر عهده دارد، پس اشکالی ندارد برای هدایت مردم بعضی از کرامات خود را نشان دهند.
  • ایجاد باور قلبی برای پیروان: وجه دیگری که به ذهن می‌آید این‌است که انسان به این باور قلبی می‌رسد که آن بزرگواران می‌توانند تصرف الهی در زندگی انسان داشته‌باشند، لذا با اعتقاد محکم تری امامت آنان را پذیرفته و باور می‌کند آنان ولیّ خدا در روی زمینند و قطعاً اطمینان بیشتری به آنان حاصل خواهد شد و اطاعت از آنان راحت تر و بیشتر خواهد شد. چون ممکن است انسان هر چند با دلایل عقلی محکم امری را بپذیرد ولی در قلب خود همچنان احساس آرامش و طمأنینه نکند و نیاز به امری عینی داشته باشد، تا قلب او آرام گیرد مانند آنچه در داستان حضرت ابراهیم (ع) نقل شده که با اینکه به قیامت و حشر و نشر اعتقاد داشت ولی به خداوند عرض کرد، زنده شدن مردگان را به من نشان بده تا قلب من آرام گیرد.[۶] لذا شیعیان و یاران حضرت نیز با دیدن این کرامت قطعاً به آن طمأنینه و آرامش قلبی می‌رسیدند و اطاعت پذیری آنان از حضرت بیشتر می‌گردید.
  • یادآوری جایگاه خود به پیروان: وجه سومی که البته اختصاص به حرم ائمه اطهار(ع) دارد، این است که، چون همیشه گذر ایام، حادثه ای را دچار فراموشی و کم‌اهمیتی می‌کند، لذا ممکن است برای بعضی از انسان‌ها این گذشت ایام و فاصله با زمان امامان معصوم(ع) چنین حالتی را به وجود بیاورد و فکر کنند آنان در زمان کنونی دیگر نمی‌توانند تأثیرگذار باشند و در عقیده خود نسبت به آنان متزلزل گردد و آرام آرام به بیراهه کشیده شود، لذا بروز چنین حوادثی می‌تواند جلو چنین کارهایی را بگیرد و از این پیشامد و تزلزل جلوگیری کند و باعث دل گرمی و اعتقاد کامل مردم عادی به اهل بیت(ع) گردد و گذشت ایام سبب حصول چنین حالتی نگردد و مردم به عیان ببینند همچنان آن بزرگواران می‌توانند در زندگی آن‌ها تأثیر گذاشته و حقانیت آنان اثبات شود و اطمینان قلبی مردم را به همراه داشته باشد، لذا سعی کنند هر چه بیشتر به آنان نزدیک شده و توجه آنان را جلب کنند.

توجه ائمه به دوستداران

اما اینکه به چه کسانی توجه می‌کنند، واقعاً نمی‌توان به صورت قطع کسانی را مشخص کرد ولی آنچه مسلم است، آنان که با خلوص نیت و با حالت انقطاع از اسباب مادی، به در خانه اهل بیت(ع) رجوع کنند، قطعاً بی جواب نخواهند ماند و اگر خیر و صلاح در حاجت و شفای بیمار آنان باشد قطعاً آن بزرگواران اجابت خواهند کرد. ما شیعیان باید باور کنیم زنده یا مرده آنان فرقی نمی‌کند بلکه آنان حیات طیبه و بالاترین درجات بهشت برین را دارند و شاید بتوان گفت تأثیر گذاری آنان در زندگی ما بیشتر از حال حیات آنان است، لذا در هر کاری و در هر مشکلی باید به آنان توسل جست و سعی کرد پیروی آنان را انجام داده و هر چه بیشتر خود را در اعمال و کردار به آنان نزدیک کرده و سیره عملی آنان را در پیش گیریم که ان شاءالله سعادت دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت.



مطالعه بیشتر

  • منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
  • عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی، ج۲.
  • الهیات، آیت الله سبحانی.


جستارهای وابسته

منابع

  1. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، قم، انتشارات نسیم حیات، چاپ آرمان، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۲۱۹.
  2. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۴.
  3. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۱۹۱.
  4. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۱۳۷.
  5. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۲۱.
  6. بقره/۲۶۰.