حدیث رفع و ارتباط آن با عیدالزهراء: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
روایت «رفع القلم» | در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عید الزهرا(س) دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}حدیث رفع القلم به دو صورت در کتابهای روایی نقل شده است. | {{پاسخ}}حدیث رفع القلم به دو صورت در کتابهای روایی نقل شده است. |
نسخهٔ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۲
در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عید الزهرا(س) دارد؟
حدیث رفع القلم به دو صورت در کتابهای روایی نقل شده است.
حدیث رفع مشهور
فقها، یک حدیث را حدیث رفع نامیده و در موارد مختلف به آن استدلال کردهاند. بر پایه این حدیث که شیخ صدوق در کتاب خصال از حریز بن عبدالله با واسطههایی از امام صادق(ع) و او از پیامبر(ص) نقل کرده، نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:
- خطا،
- فراموشى،
- آنچه نمیدانند،
- آنچه تاب و توانش را ندارند (مالایطیقون)،
- آنچه از سرِ اضطرار انجام میدهند،
- کارى که به مجبور شوند (اکراه)،
- فال بد زدن،
- از روى وسوسه به آفرینش اندیشیدن،
- رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.[۱]
این حدیث از نظر سند اشکالی ندارد و با سندهای دیگر نیز نقل شده است؛ علاوه بر این، تقریباً تمام فقهای امامیه و بسیاری از فقهای اهل سنت در موارد مختلف به آن استدلال کردهاند.
رفع القلم
دومین حدیث رفع القلم بسیار مفصل است. این روایت را شیخ حسن بن سلیمان حلّی از شاگردان شهید اول در کتاب المحتضر در مورد عیدالزهرا(س) نقل کرده است. در این حدیث آمده که خداوند به پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «به کرام الکاتبین دستور دادم که تا سه روز از تمام خلائق رفع قلم کنند، یعنی برای آنها گناه ننویسند.»[۲] این روایت مرسله است؛ یعنی همه راویان آن، نقل نشده است و روایت مرسله دارای اعتبار کافی نیست.
صاحب جواهر بیان میکند: در فضیلت و شرافت و برکت این روز خبری را یافتم منسوب به پیامبر اسلام(ص) که این روز، روز سرور و خوشحالی پیامبر و آلپیامبر است.[۳] شایع است که در این روز خلیفه دوم به قتل رسیده است.[۴] اما مطابق نقل صحیح در این روز عمر سعد به دست مختار ثقفی به قتل رسیده و قتل عمر در روزهای آخر ذیالحجه بوده است.[۵] مهمترین علت شادی در این روز به امامت رسیدن امام زمان(عج) میباشد.
منابع
- ↑ صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسین، ص۴۱۷، حدیث ۹.
- ↑ حسن بن سلیمان حلی، المحتضر، نجف اشرف، چاپخانه حیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص۵۱.
- ↑ نجفی، محمدحسن (صاحب جواهر)، جواهر الکلام، دارالکتب اسلامیه، آخوندی، ج۵، ص۴۳.
- ↑ ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۳۱، ص۱۱۹.
- ↑ ر. ک. مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد - مفتاح الجنان، تعریب و تعلیق علاءالدین الاعلمی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۴۱۲