حدیث رفع و ارتباط آن با عیدالزهراء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|فاطمی}}
'''حدیث رفع القلم''' معتبر حدیثی است که در ابواب فقهی مورد استفاده فقهای اسلام قرار گرفته است. این روایت در راستای اهداف اصلی تشریع دین قرار دارد. اما، حدیث رفع القلم که دربارهٔ مشروعیت‌بخشی به مراسم عیدالزهراء مورد استناد قرار گرفته بی اعتبار است و محتوای آن خلاف اهداف اساسی شریعت است.   
'''حدیث رفع القلم''' معتبر حدیثی است که در ابواب فقهی مورد استفاده فقیهان اسلام قرار گرفته است. این روایت در راستای اهداف اصلی تشریع دین قرار دارد. اما، حدیث رفع القلم که دربارهٔ مشروعیت‌بخشی به مراسم عید الزهراء مورد استناد قرار گرفته بی‌اعتبار است و محتوای آن خلاف کتاب و سنت و معارض با اهداف اساسی شریعت است.   


== حدیث رفع مشهور ==
== حدیث رفع القلم مشهور ==
در منابع حدیثی، روایتی با عنوان حدیث رفع آمده است. فقیهان مسلمان این روایت را در ابواب مختلف فقهی مبنای استدلال قرار داده‌اند. این روایت در منابع روایی شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده است. حدیث رفع القلم در مصادر اصلی و معتبر شیعه آمده است.<ref>برای نمونه ن.ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۴، ص ۲۸۹.</ref> [[شیخ صدوق]] این روایت را از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از [[امام صادق(ع)]] و او از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده است. محتوای این روایت چنین است که نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:  
در منابع حدیثی، روایتی با عنوان حدیث رفع آمده است. فقیهان مسلمان این روایت را در ابواب مختلف فقهی مبنای استدلال قرار داده‌اند. این روایت در منابع روایی شیعه و [[اهل سنت]] نقل شده است. حدیث رفع القلم در مصادر اصلی و معتبر شیعه آمده است.<ref>برای نمونه ن.ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۴، ص ۲۸۹.</ref> [[شیخ صدوق]] این روایت را از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از [[امام صادق(ع)]] و او از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده است. محتوای این روایت چنین است که نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:  
{{ستون-شروع|۲}}
{{ستون-شروع|۲}}
خط ۲۱: خط ۲۱:
# رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.<ref>محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۷.</ref>
# رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.<ref>محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۷.</ref>
{{پایان}}
{{پایان}}
این روایت از نظر سندی صحیح دانسته شده است.<ref>محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائد الاصول (تقریرات درس محمدحسین نائینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۳۶، نیز: حسینعلی منتظری، نهایةالاصول (تقریرات درس سید حسین طباطبایی بروجردی)، تهران، نشر تفکر، ج ۱، ص ۵۸۳.</ref>
این روایت از نظر سندی صحیح دانسته شده است.<ref>محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائد الاصول (تقریرات درس محمدحسین نائینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۳۶، نیز: حسینعلی منتظری، نهایةالاصول (تقریرات درس سید حسین طباطبایی بروجردی)، تهران، نشر تفکر، ج ۱، ص ۵۸۳.</ref> محتوای این روایت، در عین تأیید اصل تکلیف و مسئولیت همیشگی انسان نسبت به اعمالش، در راستای عنایت و گشایش خداوند بر امت رسول خدا(ص) تفسیر شده است.<ref>برای نمونه ن.ک: محمدکاظم الخراسانی، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> 


علاوه بر این، تقریباً تمام [[فقهای امامیه]] و بسیاری از [[فقهای اهل سنت]] در موارد مختلف به آن استدلال کرده‌اند.
== حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء(س) ==
حدیث رفع القلم مربوط به [[عیدالزهراء]] را [[جایگاه علامه مجلسی|علامه مجلسی]] از [[سید بن طاووس]] و شیخ حسن بن سلیمان حلّی در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|بحارالانوار]] نقل کرده است.<ref>محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۰-۱۲۹.</ref> مضمون این روایت طولانی این است که به دلیل مبارکی بی‌اندازهٔ این روز، به دلیل کشته‌شدن یکی از دشمنان [[اهل بیت(ع)]]، خداوند گناهان بندگان خودر را در حساب نمی‌آورد و نادیده می‌گیرد.<ref>محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۲-۱۲۶.</ref>


== رفع القلم ==
برخی از علمای شیعه بر سند و محتوای این روایت اشکال کرده‌اند و آن را صحیح ندانسته‌اند.<ref>برای اطلاع از نظر آنان ن.ک: مهدی مسائلی: نهم ربیع جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۰۸-۱۱۲.</ref> آنان معتقدند که این روایت در منابع معتبر روایی نیامده است و به لحاظ سندی قابل اتکا و معتبر نیست. آنان این روایت را از نظر محتوا خلاف مفاهیم کتاب و [[سنت]] و معارض با برخی از آیات اساسی قرآن دربارهٔ اصل مکلف بودن انسان نسبت به اعمالش دانسته‌اند.{{پانویس}}
دومین حدیث رفع القلم را [[شیخ حسن بن سلیمان حلّی]] از شاگردان [[شهید اول]] در [[کتاب المحتضر]] در مورد [[عیدالزهرا(س)]] نقل کرده است. در این حدیث طولانی آمده که خدا به پیامبر(ص) فرمود: «به کرام الکاتبین دستور دادم که تا سه روز از تمام خلائق رفع قلم کنند، یعنی برای آن‌ها گناه ننویسند.» این روایت مرسله است؛ یعنی همه راویان آن، در سند روایت نقل نشده‌اند و [[روایت مرسله]] دارای اعتبار کافی نیست.
 
[[صاحب جواهر]] بیان می‌کند: در فضیلت و شرافت و برکت این روز خبری را یافتم منسوب به پیامبر(ص) که این روز، روز سرور و خوشحالی پیامبر و آل‌پیامبر است.<ref>نجفی، محمدحسن (صاحب جواهر)، جواهر الکلام، دارالکتب اسلامیه، آخوندی، ج۵، ص۴۳.</ref> شایع است که در این روز [[خلیفه دوم]] به قتل رسیده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۳۱، ص۱۱۹.</ref> اما مطابق نقل صحیح در این روز [[عمر سعد]] به دست [[مختار ثقفی]] به قتل رسیده و قتل عمر در روزهای آخر [[ذی‌الحجه]] بوده است.<ref>مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد - مفتاح الجنان، تعریب و تعلیق علاءالدین الاعلمی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۴۱۲</ref> مهم‌ترین علت شادی در این روز به امامت رسیدن [[امام زمان(عج)]] است.
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث

نسخهٔ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۰

سؤال

در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عید الزهرا(س) دارد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


حدیث رفع القلم معتبر حدیثی است که در ابواب فقهی مورد استفاده فقیهان اسلام قرار گرفته است. این روایت در راستای اهداف اصلی تشریع دین قرار دارد. اما، حدیث رفع القلم که دربارهٔ مشروعیت‌بخشی به مراسم عید الزهراء مورد استناد قرار گرفته بی‌اعتبار است و محتوای آن خلاف کتاب و سنت و معارض با اهداف اساسی شریعت است.

حدیث رفع القلم مشهور

در منابع حدیثی، روایتی با عنوان حدیث رفع آمده است. فقیهان مسلمان این روایت را در ابواب مختلف فقهی مبنای استدلال قرار داده‌اند. این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است. حدیث رفع القلم در مصادر اصلی و معتبر شیعه آمده است.[۱] شیخ صدوق این روایت را از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از امام صادق(ع) و او از پیامبر(ص) نقل کرده است. محتوای این روایت چنین است که نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:

  1. خطا
  2. فراموشى
  3. آنچه نمی‌دانند
  4. آنچه تاب و توانش را ندارند
  5. آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند
  6. کارى که به آن مجبور شوند
  7. فال بد زدن
  8. افکار وسوسه‌آمیز دربارهٔ آفرینش
  9. رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.[۲]

این روایت از نظر سندی صحیح دانسته شده است.[۳] محتوای این روایت، در عین تأیید اصل تکلیف و مسئولیت همیشگی انسان نسبت به اعمالش، در راستای عنایت و گشایش خداوند بر امت رسول خدا(ص) تفسیر شده است.[۴]

حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء(س)

حدیث رفع القلم مربوط به عیدالزهراء را علامه مجلسی از سید بن طاووس و شیخ حسن بن سلیمان حلّی در بحارالانوار نقل کرده است.[۵] مضمون این روایت طولانی این است که به دلیل مبارکی بی‌اندازهٔ این روز، به دلیل کشته‌شدن یکی از دشمنان اهل بیت(ع)، خداوند گناهان بندگان خودر را در حساب نمی‌آورد و نادیده می‌گیرد.[۶]

برخی از علمای شیعه بر سند و محتوای این روایت اشکال کرده‌اند و آن را صحیح ندانسته‌اند.[۷] آنان معتقدند که این روایت در منابع معتبر روایی نیامده است و به لحاظ سندی قابل اتکا و معتبر نیست. آنان این روایت را از نظر محتوا خلاف مفاهیم کتاب و سنت و معارض با برخی از آیات اساسی قرآن دربارهٔ اصل مکلف بودن انسان نسبت به اعمالش دانسته‌اند.

  1. برای نمونه ن.ک: محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، قم، دارالحدیث، ج ۴، ص ۲۸۹.
  2. محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، تحقیق علی اکبر الغفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج ۲، ص ۴۱۷.
  3. محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائد الاصول (تقریرات درس محمدحسین نائینی)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۳، ص۳۳۶، نیز: حسینعلی منتظری، نهایةالاصول (تقریرات درس سید حسین طباطبایی بروجردی)، تهران، نشر تفکر، ج ۱، ص ۵۸۳.
  4. برای نمونه ن.ک: محمدکاظم الخراسانی، کفایة الاصول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، ج ۱، ص ۳۴۱.
  5. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۰-۱۲۹.
  6. محمدباقر المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج ۳۱، ص ۱۲۲-۱۲۶.
  7. برای اطلاع از نظر آنان ن.ک: مهدی مسائلی: نهم ربیع جهالت‌ها و خسارت‌ها، قم، نشر وثوق، ص ۱۰۸-۱۱۲.