جن یا فرشته بودن ابلیس: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== جن بودن ابلیس == | |||
به دلایل زیر میتوان گفت ابلیس از جنس فرشتگان نبود، بلکه از طایفه جن بوده است: | |||
۱ـ ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان فرزند ندارند.}}<ref>کهف/۵۰.</ref> | ۱ـ ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان فرزند ندارند.}}<ref>کهف/۵۰.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
۶ـ روایاتی از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- و امامان معصوم سلام الله علیهم به ما رسیده که صداقت بر جن بودن ابلیس دارد. از جمله در کتاب عیون الاخبار از امام علی بن موسی الرضا- علیه السلام- میخوانیم: فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها به لطف پروردگار راوی حدیث میگوید به امام عرض کردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود: نه او از جن بود؛ آیا سخن خدا را نشنیدهاید که میفرماید: {{قرآن|و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن}}.(کهف/۵۰)<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۶۷.</ref> | ۶ـ روایاتی از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- و امامان معصوم سلام الله علیهم به ما رسیده که صداقت بر جن بودن ابلیس دارد. از جمله در کتاب عیون الاخبار از امام علی بن موسی الرضا- علیه السلام- میخوانیم: فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها به لطف پروردگار راوی حدیث میگوید به امام عرض کردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود: نه او از جن بود؛ آیا سخن خدا را نشنیدهاید که میفرماید: {{قرآن|و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن}}.(کهف/۵۰)<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۶۷.</ref> | ||
در حدیث دیگری از امام صادق | در حدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت در پاسخ یکی از یارانش که درباره ابلیس سؤال کرد فرمود: او از جن بود ولی همراه فرشتگان بود. آنچنانکه آنها فکر میکردند از جنس آنان است به خاطر عبادت و قربش نسبت به پروردگار، ولی خدا میدانست از آنها نیست هنگامی که فرمان سجود صادر شد آنچه میدانیم تحقق یافت پردهها کنار رفت و ماهیت ابلیس آشکار گردید.<ref>همان.</ref> | ||
مکلف بودن ملائکه | |||
از آیه ۶ سوره تحریم استنباط میشود که ملائکه محض اطاعتند و در آنها معصیت وجود ندارد و اطلاق در آیه شامل دنیا و آخرت میشود. پس آنان نه در دنیا عصیان دارند و نه در آخرت و تکلیف فرشتگان از سنخ تکلیف در اجتماع بشری نیست، زیرا تکلیف آن است که تکلیف کننده اراده خود را متعلق به فصل مکلف میکند و این تعلیق امری است اعتباری که به دنبال آن پای ثواب و عقاب به میان میآید که در صورت اطاعت متعلق به پاداش و در صورت عصیان سزاوار کیفر میگردد زیرا انسان موجودی مختار آفریده شده است اما در غیر ظرف اجتماع، مثلاً در میان ملائکه که زندگی آنها اجتماعی نیست و اعتبار در آن راه ندارد و مختار به معصیت نیستند و فرض طاعت و معصیت در مورد آنها مصداق پیدا نمیکند. آری فرشتگان نیز از آفریدههای نورانی الهی هستند که اراده نمیکنند مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد.{{قرآن|بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون.<ref>انبیاء/۲۶، ۲۷.</ref> به همین دلیل در عالم فرشتگان جزا و پاداشی نیست و در حقیقت مکلف به تکالیف تکوینیاند نه تشریعی که مکلف بودن آنان نیز به دلیل اختلاف درجات آنها گوناگون است. چنانچه میفرماید: {{قرآن|و ما منا الا له مقام معلوم}}.<ref>صافات/۱۶۴، طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۳۴، نقل از اکبر دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۵۴۳، ۵۴۴.</ref> | از آیه ۶ سوره تحریم استنباط میشود که ملائکه محض اطاعتند و در آنها معصیت وجود ندارد و اطلاق در آیه شامل دنیا و آخرت میشود. پس آنان نه در دنیا عصیان دارند و نه در آخرت و تکلیف فرشتگان از سنخ تکلیف در اجتماع بشری نیست، زیرا تکلیف آن است که تکلیف کننده اراده خود را متعلق به فصل مکلف میکند و این تعلیق امری است اعتباری که به دنبال آن پای ثواب و عقاب به میان میآید که در صورت اطاعت متعلق به پاداش و در صورت عصیان سزاوار کیفر میگردد زیرا انسان موجودی مختار آفریده شده است اما در غیر ظرف اجتماع، مثلاً در میان ملائکه که زندگی آنها اجتماعی نیست و اعتبار در آن راه ندارد و مختار به معصیت نیستند و فرض طاعت و معصیت در مورد آنها مصداق پیدا نمیکند. آری فرشتگان نیز از آفریدههای نورانی الهی هستند که اراده نمیکنند مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد.{{قرآن|بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون.<ref>انبیاء/۲۶، ۲۷.</ref> به همین دلیل در عالم فرشتگان جزا و پاداشی نیست و در حقیقت مکلف به تکالیف تکوینیاند نه تشریعی که مکلف بودن آنان نیز به دلیل اختلاف درجات آنها گوناگون است. چنانچه میفرماید: {{قرآن|و ما منا الا له مقام معلوم}}.<ref>صافات/۱۶۴، طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۳۴، نقل از اکبر دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۵۴۳، ۵۴۴.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |
نسخهٔ ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۸
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اینکه گفته میشود ابلیس از جن بوده است اشتباه است بلکه از فرشتگان بوده است ﴿اذقال الملائکه اسجدوا﴾ پس ملائکه نیز تکلیف دارند؟
جن بودن ابلیس
به دلایل زیر میتوان گفت ابلیس از جنس فرشتگان نبود، بلکه از طایفه جن بوده است:
۱ـ ابلیس دارای اولاد و ذریه است و فرشتگان فرزند ندارند.}}[۱]
۲ـ فرشتگان معصومند، چنانکه در قرآن نیز تصریح شده است.[۲] در حالی که ابلیس چنین نیست لذا لازم است از جنس فرشتگان باشد.
۳ـ ابلیس از آتش آفریده شده است.[۳] اما فرشتگان از نور آفریده شدهاند چنانکه در روایتی از رسول اکرم- صلی الله علیه و سلم- به این مطلب اشاره شده است.
۴ـ فرشتگان رسولان الهیاند،[۴] و رسولان الهی معصوم از خطا هستند و چون ابلیس چنین نبود پس از فرشتگان نیست.
۵ـ ابلیس از جن بود، در قرآن به این موضوع تصریح شده است.[۵]
دلایل کسانی که به فرشته بودن ابلیس معتقدند:
۱ـ خداوند در آیه ﴿فسجدوا الا ابلیس…[۶] ابلیس را از فرشتگان استثنا نموده است و همین استثنا دلیل بر این است که ابلیس از فرشتگان است، زیرا استثنا ظهور در اتصال دارد نه انقطاع و انفصال.
۲ـ اگر ابلیس از فرشتگان نبود امر خدا در آیه «اسجدوا لآدم» شامل او نمیشد و اگر مشمول این امر نمیگشت غیرممکن بود که خودداری او از فرمان سجده سرکشی و عصیان به حساب آید و همین دلیل بر این است که ابلیس از جنس ملائکه بوده است.
در پاسخ به دلیل اول باید گفت: در آیه قرینه وجود دارد که استثنا منقطع است نه متصل، بنابراین لازمه استثنا این نیست که ابلیس از جنس ملائکه باشد چنانکه در آیه تصریح شده که ابلیس از جنیان است.
از دلیل دوم پاسخ داده شده که: ابلیس در این امر از باب غلبه داخل بود زیرا او با ملائکه همنشینی داشت و ظاهر امر شامل او نیز شده است اما این دلیل نمیشود که او از جنس ملائکه باشد همانطور که منافقان در خطاب ﴿یا ایها الذین امنوا﴾ داخلند با آن که ایمان ندارند.﴾[۷]
از مجموع آنچه گفته شد، و هم چنین با توجه به ساختمان جوهره فرشتگان، به خوبی گواهی میدهد که ابلیس هرگز فرشته نبوده ولی از آن جا که در صف آنها قرار داشت و آنقدر خدا را پرستش کرده بود که به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده بود، مشمول خطاب آنها در مسئله سجده بر آدم شد و سرپیچی او، به صورت یک استثنا در آیات قرآن بیان گردیده است.[۸]
۶ـ روایاتی از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و سلم- و امامان معصوم سلام الله علیهم به ما رسیده که صداقت بر جن بودن ابلیس دارد. از جمله در کتاب عیون الاخبار از امام علی بن موسی الرضا- علیه السلام- میخوانیم: فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها به لطف پروردگار راوی حدیث میگوید به امام عرض کردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود: نه او از جن بود؛ آیا سخن خدا را نشنیدهاید که میفرماید: ﴿و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن﴾.(کهف/۵۰)[۹]
در حدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که آن حضرت در پاسخ یکی از یارانش که درباره ابلیس سؤال کرد فرمود: او از جن بود ولی همراه فرشتگان بود. آنچنانکه آنها فکر میکردند از جنس آنان است به خاطر عبادت و قربش نسبت به پروردگار، ولی خدا میدانست از آنها نیست هنگامی که فرمان سجود صادر شد آنچه میدانیم تحقق یافت پردهها کنار رفت و ماهیت ابلیس آشکار گردید.[۱۰]
مکلف بودن ملائکه
از آیه ۶ سوره تحریم استنباط میشود که ملائکه محض اطاعتند و در آنها معصیت وجود ندارد و اطلاق در آیه شامل دنیا و آخرت میشود. پس آنان نه در دنیا عصیان دارند و نه در آخرت و تکلیف فرشتگان از سنخ تکلیف در اجتماع بشری نیست، زیرا تکلیف آن است که تکلیف کننده اراده خود را متعلق به فصل مکلف میکند و این تعلیق امری است اعتباری که به دنبال آن پای ثواب و عقاب به میان میآید که در صورت اطاعت متعلق به پاداش و در صورت عصیان سزاوار کیفر میگردد زیرا انسان موجودی مختار آفریده شده است اما در غیر ظرف اجتماع، مثلاً در میان ملائکه که زندگی آنها اجتماعی نیست و اعتبار در آن راه ندارد و مختار به معصیت نیستند و فرض طاعت و معصیت در مورد آنها مصداق پیدا نمیکند. آری فرشتگان نیز از آفریدههای نورانی الهی هستند که اراده نمیکنند مگر آنچه را که خدا اراده کرده باشد.{{قرآن|بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون.[۱۱] به همین دلیل در عالم فرشتگان جزا و پاداشی نیست و در حقیقت مکلف به تکالیف تکوینیاند نه تشریعی که مکلف بودن آنان نیز به دلیل اختلاف درجات آنها گوناگون است. چنانچه میفرماید: ﴿و ما منا الا له مقام معلوم﴾.[۱۲]
مطالعه بیشتر
۱ـ علامه سید حسن الطباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلی للمطبوعات، ج۷، ۱۴۰۳ هـ ق.
۲ـ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت دارالمعرفه، ط ۲، ۱۴۰۸ هـ ق.
۳ـ آیت الله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۸، ۱۳۷۱، ج۱، ص۱۷۰، ۲۰۶.
منابع
- ↑ کهف/۵۰.
- ↑ تحریم/۶.
- ↑ اعراف/۱۲.
- ↑ فاطر/۱.
- ↑ کهف/۵۰.
- ↑ فاطر/۱.
- ↑ رجایی تهرانی، علیرضا، جن و شیطان، قم، نبوغ، ۱۳۷۵، ج۱، ص۲۹، ۳۱، و رجایی تهران، علیرضا، فرشتگان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶، ج ۱، ص۳۹، ۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۱، ج۱۲، ص۴۶۶.
- ↑ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۶۷.
- ↑ همان.
- ↑ انبیاء/۲۶، ۲۷.
- ↑ صافات/۱۶۴، طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۳۳۴، نقل از اکبر دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۵۴۳، ۵۴۴.