دلیل عقلی و نقلی برای عصمت حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس|تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


خط ۷: خط ۶:
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[عصمت]] به معنای بازداشتن، لطف [[خداوند]] و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به [[معصوم]] عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه انجام گناه وجود ندارد. دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد که این دلایل با استفاده از روایات قابل برداشت است. مانند اینکه آن حضرت پاره تن [[پیامبر اکرم(ص)]] معرفی شده است که خشنودی و غضب [[حضرت زهرا(س)]]، خشنودی و غضب پیامبر را در پی دارد. اگر آن حضرت مقام عصمت نداشت، خشنودی و غضب غیر [[معصوم]] نمی‌توانست معیاری برای معصوم معرفی شود و یا اینکه حضرت صدیقه، حجت و الگوی [[ائمه معصوم]] معرفی شده است؛ در صورت معصومه نبودن، تصور چنین جایگاهی برای ایشان بی‌معنا بود. دلایل نقلی متعددی نیز بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است مانند [[آیه تطهیر]] و غیره.
[[عصمت]] به معنای بازداشتن، لطف [[خداوند]] یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به [[معصوم]] عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه انجام گناه وجود ندارد. دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد که این دلایل با استفاده از روایات قابل برداشت است. مانند اینکه آن حضرت پاره تن [[پیامبر اکرم(ص)]] معرفی شده است که خشنودی و غضب [[حضرت زهرا(س)]]، خشنودی و غضب پیامبر را در پی دارد. اگر آن حضرت مقام عصمت نداشت، خشنودی و غضب غیر [[معصوم]] نمی‌توانست معیاری برای معصوم معرفی شود یا اینکه حضرت صدیقه، حجت و الگوی [[ائمه معصوم]] معرفی شده است؛ در صورت معصومه نبودن، تصور چنین جایگاهی برای ایشان بی‌معنا بود. دلایل نقلی متعددی نیز بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است مانند [[آیه تطهیر]] و غیره.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
[[عصمت]]، در لغت به سه معنا آمده است؛ یکی: {{عربی|مَسَکَ}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات|سال=1412|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=بیروت، دارالعلم|صفحه=569 ـ 570}}</ref>، دوم: {{عربی|مَنَعَ}} به معنای مانع شدن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العین|سال=1410|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=قم، انتشارات هجرت|جلد=1|صفحه=314}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دارصادر|جلد=12|صفحه=403}}</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن.<ref>همان، ص۴۰۵.</ref>
[[عصمت]]، در لغت به سه معنا آمده است؛ یکی: {{عربی|مَسَکَ}} به معنای حفظ و نگهداری،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المفردات|سال=1412|نام=حسین بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=بیروت، دارالعلم|صفحه=569 ـ 570}}</ref> دوم: {{عربی|مَنَعَ}} به معنای مانع شدن<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العین|سال=1410|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=قم، انتشارات هجرت|جلد=1|صفحه=314}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دارصادر|جلد=12|صفحه=403}}</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1414|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=بیروت، دارصادر|جلد=12|صفحه=۴۰۵}}</ref>


در معنای اصطلاحی [[شیخ مفید]] عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تصحيح اعتقادات الإماميه|سال=1414|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=ایران، کنگره شیخ مفید|صفحه=128}}</ref> در مقابل [[خواجه نصیرالدین طوسی]] عصمت را به معنای ملکه می‌داند. ایشان قائل است که عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناه]] صادر نمی‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تلخیص المحصل|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=بیروت، دارالاضواء|صفحه=369}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=34 ـ 35}}</ref>
در معنای اصطلاحی [[شیخ مفید]] عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تصحیح اعتقادات الإمامیه|سال=1414|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=ایران، کنگره شیخ مفید|صفحه=128}}</ref> در مقابل [[خواجه نصیرالدین طوسی]] عصمت را به معنای ملکه می‌داند. ایشان قائل است که عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناه]] صادر نمی‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تلخیص المحصل|نام=محمد بن محمد|نام خانوادگی=مفید|ناشر=بیروت، دارالاضواء|صفحه=369}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت امام|سال=1390|نام=محمد حسین|نام خانوادگی=فاریاب|ناشر=قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی|صفحه=34 ـ 35}}</ref>


به طور کلی عصمت لطف [[خداوند]] و یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به فرد [[معصوم]] عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه برای ترک طاعت یا ارتکاب معاصی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح تجرید الاعتقاد|نام=علی بن محمد|نام خانوادگی=قوشچی|صفحه=464}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر المیزان|سال=1417|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=قم، جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=141}}</ref>
به‌طور کلی عصمت لطف [[خداوند]] یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به فرد [[معصوم]] عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه برای ترک طاعت یا ارتکاب معاصی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح تجرید الاعتقاد|نام=علی بن محمد|نام خانوادگی=قوشچی|صفحه=464}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر المیزان|سال=1417|نام=سید محمد حسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=قم، جامعه مدرسین|جلد=2|صفحه=141}}</ref>


== دلایل عقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه ==
== دلایل عقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه ==
دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد، مخصوصا با توجه به اینکه فیاض لاهیجی در کتاب «گوهر مراد» بدین معنا گفته است: «آموزه‌هایی که از [[معصوم]] به شکل مثال و تشبیه آموخته می‌شوند، مانند اصول اولیه در استدلال برهانی هستند. همان‌طور که استدلال برهانی به یقین منجر می‌شود، استدلالی که بر اساس گفته‌های معصوم باشد نیز یقین‌آور است؛ زیرا این مقدمه از معصوم است و هر چه معصوم بگوید، درست است. بنابراین، این گفته نیز درست خواهد بود».<ref>ر.ک: {{یادکرد کتاب|عنوان=گوهر مراد|نام=عبدالرزاق|نام خانوادگی=لاهیجی|ناشر=وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی}}</ref> بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم می‌تواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی می‌توان بر عصمت [[حضرت فاطمه(س)]] اقامه کرد که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
دلایل عقلی متعددی بر [[عصمت حضرت زهرا(س)]] وجود دارد، مخصوصاً با توجه به اینکه فیاض لاهیجی در کتاب «گوهر مراد» بدین معنا گفته است: «آموزه‌هایی که از [[معصوم]] به شکل مثال و تشبیه آموخته می‌شوند، مانند اصول اولیه در استدلال برهانی هستند. همان‌طور که استدلال برهانی به یقین منجر می‌شود، استدلالی که بر اساس گفته‌های معصوم باشد نیز یقین‌آور است؛ زیرا این مقدمه از معصوم است و هر چه معصوم بگوید، درست است؛ بنابراین، این گفته نیز درست خواهد بود».<ref>ر. ک. {{یادکرد کتاب|عنوان=گوهر مراد|نام=عبدالرزاق|نام خانوادگی=لاهیجی|ناشر=وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی}}</ref> بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم می‌تواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی می‌توان بر عصمت [[حضرت فاطمه(س)]] اقامه کرد که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
# از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده که فرمود: {{عربی|فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها|ترجمه=فاطمه پارهٔ وجود من است، آنچه او را شاد می‌کند مرا شاد می‌کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می‌کند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امالی|سال=1376|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، کتابچی|صفحه=104}}</ref> با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) می‌توان اقامه کرد: «اگر [[انسان]]، فردی پاکیزه از هوی و معصوم از هوس نباشد، خشنودی و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است خشنودی او در رضایت خداوند و غضب او غضب حق تعالی نباشد، ولی اگر انسان کاملی از هوی و هوس مصون شد، هر گونه خشنودی و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد و چون پیامبر اکرم(ص) میزان اعمال امت است و رضایت و غضب او رضایت و غضب خداوند است، هر گاه [[حضرت زهرا]] نیز دارای مقامی باشد که رضایت و غضب او موجب رضایت و غضب پیامبر اکرم(ص) گردد، معلوم می‌شود آن بانو معصوم از باطل است و همتای [[امیرالمؤمنین(ع)]] خواهد بود و چون رضایت و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبهٔ خود نشانهٔ کامل عصمت است؛ بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضایت و غضب [[فاطمه(س)]] موجب رضایت و غضب [[پیامبر اکرم(ص)]] می‌شود و رضایت و غضب آن حضرت، رضایت و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می‌شود حضرت فاطمه(س) دارای عصمت بوده است و گرنه رضایت و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی‌گردد. این بیان به نوبهٔ خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهراست.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|نام=|جلد=9|صفحه=13 ـ 17|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه}}</ref>
# دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در «[[حدیث ثقلین]]» که رسول خدا(ص)، [[اهل بیت]] و عترت خود را همسنگ [[قرآن]] قرار داده است، تأکید کرده که هیچ‌گاه از آن جدا نمی‌شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهراست، زیرا ارتکاب کوچک‌ترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است. این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی‌شوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمی‌بود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی‌شود، پس معلوم می‌شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عِدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا(س) یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=13 ـ 17|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه}}</ref>
# دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتهٔ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی [[امام حسن عسکری(ع)]] فرمود: {{عربی|نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا|ترجمه=ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست}}،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏|سال=1413|نام=عبدالله بن نورالله‏|نام خانوادگی=بحرانی اصفهانی‏|ناشر=قم، مؤسسه امام مهدی(ع)|جلد=11|صفحه=1030}}</ref> و در روایتی از [[امام عصر(ع)]] نیز نقل شده که فرمود: {{عربی|و فی ابنة رسول‌الله لی اسوة حسنة|ترجمه=دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الغیبه|سال=1311|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=طوسی|ناشر=قم، دار المعارف الإسلامیه|صفحه=286}}</ref>با توجه به این دو روایت دلیل عقلی می‌توان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمی‌بود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز [[حجت خدا]] بر [[ائمه]] نمی‌شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق [[امام زمان(ع)]] محسوب شده است، پس معلوم می‌شود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، خود، معصوم نباشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=13 ـ 17|پیوند=https://fa.wikipasokh.com/images/3/3d/%D8%AF%D9%81%D8%B9_%D9%88_%D8%B1%D9%81%D8%B9_%D8%B3%D8%B1%DB%8C_%DB%B9.pdf|ناشر=مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه}}</ref>


۱. از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده که فرمود: {{عربی|فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها|ترجمه=فاطمه پارۀ وجود من است، آنچه او را شاد می‌کند مرا شاد می‌کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می‌کند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امالی|سال=1376|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، کتابچی|صفحه=104}}</ref>
علاوه بر این با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجت‌ها نامیده شده است می‌توان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند [[قاعده لطف]]؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و استناد کرد.
 
با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) می‌توان اقامه کرد: «اگر [[انسان]]، فردی پاکیزه از هوی و معصوم از هوس نباشد، خشنودی و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است خشنودی او در رضایت خداوند و غضب او غضب حق تعالی نباشد، ولی اگر انسان کاملی از هوی و هوس مصون شد، هر گونه خشنودی و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد و چون پیامبر اکرم(ص) میزان اعمال امت است و رضایت و غضب او رضایت و غضب خداوند است، هر گاه [[حضرت زهرا]] نیز دارای مقامی باشد که رضایت و غضب او موجب رضایت و غضب پیامبر اکرم(ص) گردد، معلوم می‌شود آن بانو معصوم از باطل است و همتای [[امیرالمؤمنین(ع)]] خواهد بود و چون رضایت و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبۀ خود نشانۀ کامل عصمت است.
 
بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضایت و غضب [[فاطمه(س)]] موجب رضایت و غضب [[پیامبر اکرم(ص)]] می‌شود و رضایت و غضب آن حضرت، رضایت و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می‌شود حضرت فاطمه(س) دارای عصمت بوده است و گرنه رضایت و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی‌گردد. این بیان به نوبۀ خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهراست.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|نام=|جلد=9|صفحه=13 ـ 17}}</ref>
 
۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در «[[حدیث ثقلین]]» که رسول خدا(ص)، [[اهل بیت]] و عترت خود را همسنگ [[قرآن]] قرار داده است، تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمی‌شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهراست، زیرا ارتکاب کوچک‌ترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است.
 
این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی‌شوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمی‌بود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی‌شود، پس معلوم می‌شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عِدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا(س) یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=13 ـ 17}}</ref>
 
۳. دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتۀ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی [[امام حسن عسکری(ع)]] فرمود: {{عربی|نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا|ترجمه=ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست}}،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال‏|سال=1413|نام=عبد الله بن نور الله‏|نام خانوادگی=بحرانى اصفهانى‏|ناشر=قم، مؤسسه امام مهدی (ع)|جلد=11|صفحه=1030}}</ref> و در روایتی از [[امام عصر(ع)]] نیز نقل شده که فرمود: {{عربی|و فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة|ترجمه=دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الغیبه|سال=1311|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=طوسی|ناشر=قم،  دار المعارف الإسلاميه|صفحه=286}}</ref>
 
با توجه به این دو روایت دلیل عقلی می‌توان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمی‌بود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز [[حجت خدا]] بر [[ائمه]] نمی‌شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق [[امام زمان(ع)]] محسوب شده است، پس معلوم می‌شود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، خود، معصوم نباشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دفع و رفع|جلد=9|صفحه=13 ـ 17}}</ref>
 
علاوه بر این با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجت‌ها نامیده شده است می‌توان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند [[قاعده لطف]]؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و ...  استناد کرد.


== دلایل نقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه ==
== دلایل نقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه ==
علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از:
علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از:
=== [[آیه تطهیر]] ===
در مورد آیه تطهیر: {{قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا|ترجمه=خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند|سوره=احزاب|آیه=آیه 33}}، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات می‌رساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است. زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را به‌طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: {{عربی|فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب|ترجمه=پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته‌ایم}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=5|صفحه=199}}</ref>


فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب می‌شود. پیامبر اکرم(ص) در نقل‌های متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کرده‌اند، در روایتی از ابن عباس آمده است: «رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت [[نماز]] به در خانه [[علی بن ابی طالب(ع)]] می‌آمدند و می‌فرمودند: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و به‌طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد».<ref>همان.</ref>
=== آیه تطهیر ===
در مورد [[آیه تطهیر]]: {{قرآن|إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا|ترجمه=خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند|سوره=احزاب|آیه=آیه ۳۳}}، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات می‌رساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است؛ زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را به‌طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: {{عربی|فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب|ترجمه=پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته‌ایم}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=5|صفحه=199}}</ref>
 
فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب می‌شود. پیامبر اکرم(ص) در نقل‌های متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کرده‌اند، در روایتی از ابن‌عباس آمده است: «رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت [[نماز]] به در خانه [[علی بن ابی طالب(ع)]] می‌آمدند و می‌فرمودند: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و به‌طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الدرالمنثور|سال=1404|نام=جلال الدین|نام خانوادگی=سیوطی|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=5|صفحه=199}}</ref>


=== روایات مربوط به [[عصمت اهل بیت(ع)]] ===
=== روایات مربوط به عصمت اهل بیت(ع) ===
روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نموده‌اند، فضایلی برای اهل بیت برمی‌شمرد که جز با [[عصمت]] آنان سازگار نیست؛ چنان‌که در حدیث ثقلین آمده است: {{عربی|انّی تارِک فیکُم الثِقلَین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی، ما ان تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلّوا ابَداً و انهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلی الحَوض|ترجمه=من در میان شما دو چیز گران بها باقی می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گم راه نخواهید شد و هیچ‌گاه این دو از یک دیگر جدا نمی‌شوند، تا آن گاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|سال=1416|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=حنبل|ناشر=قاهره، دارالحدیث|جلد=4|صفحه=366}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الکبری|سال=1424|نام=أحمد بن الحسين|نام خانوادگی=بیهقی|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=2|صفحه=148}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=كنز العمال|سال=1401|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=1|صفحه=185 ـ 189}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرك على الصحيحين|سال=1411|نام=أبو عبد الله|نام خانوادگی=حاکم نیشابوری|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=3|صفحه=118}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|نام=مسلم بن الحجاج|نام خانوادگی=القشيري النيسابوري|ناشر=بیروت، دار إحياء التراث العربی|جلد=5|صفحه=26}}</ref> همچنین است [[حدیث سفینه]]. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا(س) را اثبات می‌کنند؛ زیرا فاطمه(س) به طور مسلم از اهل بیت(ع) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن|سال=1391|نام=فاطمه|نام خانوادگی=محقق|ناشر=قم، انتشارات آشیانه مهر|صفحه=256}}</ref>
روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نموده‌اند، فضایلی برای اهل بیت برمی‌شمرد که جز با [[عصمت]] آنان سازگار نیست؛ چنان‌که در حدیث ثقلین آمده است: {{عربی|انّی تارِک فیکُم الثِقلَین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی، ما ان تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلّوا ابَداً و انهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلی الحَوض|ترجمه=من در میان شما دو چیز گران بها باقی می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گم راه نخواهید شد و هیچ‌گاه این دو از یک دیگر جدا نمی‌شوند، تا آن گاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|سال=1416|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=حنبل|ناشر=قاهره، دارالحدیث|جلد=4|صفحه=366}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الکبری|سال=1424|نام=أحمد بن الحسین|نام خانوادگی=بیهقی|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=2|صفحه=148}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|سال=1401|نام=علاء الدین علی بن حسام الدین|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=1|صفحه=185 ـ 189}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المستدرک علی الصحیحین|سال=1411|نام=أبو عبدالله|نام خانوادگی=حاکم نیشابوری|ناشر=بیروت، دارالکتب العلمیه|جلد=3|صفحه=118}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح مسلم|نام=مسلم بن الحجاج|نام خانوادگی=القشیری النیسابوری|ناشر=بیروت، دار إحیاء التراث العربی|جلد=5|صفحه=26}}</ref> همچنین است [[حدیث سفینه]]. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا(س) را اثبات می‌کنند؛ زیرا فاطمه(س) به‌طور مسلم از اهل بیت(ع) است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن|سال=1391|نام=فاطمه|نام خانوادگی=محقق|ناشر=قم، انتشارات آشیانه مهر|صفحه=256}}</ref>


=== روایت عصمت حضرت زهرا(س) ===
=== روایت عصمت حضرت زهرا(س) ===
روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که [[رسول خدا(ص)]] می‌فرماید: {{عربی|ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها|ترجمه=همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|نام=علاء الدين علي بن حسام الدين|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=12|صفحه=111}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصواعق المحرقه|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن حجر الهيتمی|ناشر=لبنان، مؤسسة الرساله|صفحه=175}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد|نام=أبو الحسن نور الدين|نام خانوادگی=الهيثمي|ناشر=دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ|جلد=9|صفحه=203}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اسد الغابه|سال=1409|نام=أبو الحسن علي بن أبي الكرم|نام خانوادگی=ابن اثیر|ناشر=بیروت، دارالفکر|جلد=6|صفحه=224}}</ref> نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمی‌تابد.
روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که [[رسول خدا(ص)]] می‌فرماید: {{عربی|ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها|ترجمه=همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنزالعمال|نام=علاء الدین علی بن حسام الدین|نام خانوادگی=متقی هندی|ناشر=مؤسسة الرسالة|جلد=12|صفحه=111}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الصواعق المحرقه|نام=أحمد بن محمد|نام خانوادگی=ابن حجر الهیتمی|ناشر=لبنان، مؤسسة الرساله|صفحه=175}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد|نام=أبو الحسن نور الدین|نام خانوادگی=الهیثمی|ناشر=دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ|جلد=9|صفحه=203}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اسد الغابه|سال=1409|نام=أبو الحسن علی بن أبی الکرم|نام خانوادگی=ابن اثیر|ناشر=بیروت، دارالفکر|جلد=6|صفحه=224}}</ref> نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه‌جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمی‌تابد.


همچنین حدیث نبوی {{عربی|فاطمه بضعة منی}} یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: {{عربی|فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله|ترجمه=فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقب آل أبي طالب‏|سال=1379|نام=محمد بن على‏|نام خانوادگی=ابن شهر آشوب مازندرانى‏|ناشر=قم، علامه|جلد=3|صفحه=333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد|سال=1404|نام=عبد الحميد بن هبه الله‏|نام خانوادگی=ابن أبي الحديد|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=16|صفحه=283}}</ref> در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌شود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمی‌دهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب می‌شد یا حتی فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در شناخت و عصمت امام|سال=1389|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی|صفحه=27}}</ref>
همچنین حدیث نبوی {{عربی|فاطمه بضعة منی}} یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: {{عربی|فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله|ترجمه=فاطمه پارهٔ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقب آل أبی طالب‏|سال=1379|نام=محمد بن علی‏|نام خانوادگی=ابن شهر آشوب مازندرانی‏|ناشر=قم، علامه|جلد=3|صفحه=333}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید|سال=1404|نام=عبد الحمید بن هبه الله‏|نام خانوادگی=ابن أبی الحدید|ناشر=قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی|جلد=16|صفحه=283}}</ref> در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌شود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمی‌دهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب می‌شد یا حتی فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است؛ بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=پژوهشی در شناخت و عصمت امام|سال=1389|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی|صفحه=27}}</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۶۱: خط ۵۰:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی نویسنده =
  | ارزیابی کمی =  
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
خط ۷۶: خط ۶۵:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
[[رده:عصمت]]
[[رده:حضرت فاطمه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۰۵


سؤال

آیا دلایل عقلی و نقلی برای عصمت حضرت فاطمه(س) وجود دارد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


عصمت به معنای بازداشتن، لطف خداوند یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به معصوم عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه انجام گناه وجود ندارد. دلایل عقلی متعددی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد که این دلایل با استفاده از روایات قابل برداشت است. مانند اینکه آن حضرت پاره تن پیامبر اکرم(ص) معرفی شده است که خشنودی و غضب حضرت زهرا(س)، خشنودی و غضب پیامبر را در پی دارد. اگر آن حضرت مقام عصمت نداشت، خشنودی و غضب غیر معصوم نمی‌توانست معیاری برای معصوم معرفی شود یا اینکه حضرت صدیقه، حجت و الگوی ائمه معصوم معرفی شده است؛ در صورت معصومه نبودن، تصور چنین جایگاهی برای ایشان بی‌معنا بود. دلایل نقلی متعددی نیز بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است مانند آیه تطهیر و غیره.

معناشناسی

عصمت، در لغت به سه معنا آمده است؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری،[۱] دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲][۳] و سوم به معنای وسیله بازداشتن.[۴]

در معنای اصطلاحی شیخ مفید عصمت را به معنای لطف دانسته است؛ از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است.[۵] در مقابل خواجه نصیرالدین طوسی عصمت را به معنای ملکه می‌داند. ایشان قائل است که عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناه صادر نمی‌شود.[۶][۷]

به‌طور کلی عصمت لطف خداوند یا ملکه و نیرویی است از طرف خداوند که به فرد معصوم عطا می‌شود و با وجود آن انگیزه برای ترک طاعت یا ارتکاب معاصی وجود ندارد.[۸][۹]

دلایل عقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه

دلایل عقلی متعددی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد، مخصوصاً با توجه به اینکه فیاض لاهیجی در کتاب «گوهر مراد» بدین معنا گفته است: «آموزه‌هایی که از معصوم به شکل مثال و تشبیه آموخته می‌شوند، مانند اصول اولیه در استدلال برهانی هستند. همان‌طور که استدلال برهانی به یقین منجر می‌شود، استدلالی که بر اساس گفته‌های معصوم باشد نیز یقین‌آور است؛ زیرا این مقدمه از معصوم است و هر چه معصوم بگوید، درست است؛ بنابراین، این گفته نیز درست خواهد بود».[۱۰] بنابر سخن لاهیجی، سخن معصوم می‌تواند حد وسط برهان عقلی قرار بگیرد، حال با تکیه بر مقدمات نقلی براهین عقلی متعددی می‌توان بر عصمت حضرت فاطمه(س) اقامه کرد که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:

  1. از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: «فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها؛ فاطمه پارهٔ وجود من است، آنچه او را شاد می‌کند مرا شاد می‌کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می‌کند».[۱۱] با تکیه به این حدیث، دلیل عقلی ارزشمندی بر عصمت حضرت فاطمه(س) می‌توان اقامه کرد: «اگر انسان، فردی پاکیزه از هوی و معصوم از هوس نباشد، خشنودی و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است خشنودی او در رضایت خداوند و غضب او غضب حق تعالی نباشد، ولی اگر انسان کاملی از هوی و هوس مصون شد، هر گونه خشنودی و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد و چون پیامبر اکرم(ص) میزان اعمال امت است و رضایت و غضب او رضایت و غضب خداوند است، هر گاه حضرت زهرا نیز دارای مقامی باشد که رضایت و غضب او موجب رضایت و غضب پیامبر اکرم(ص) گردد، معلوم می‌شود آن بانو معصوم از باطل است و همتای امیرالمؤمنین(ع) خواهد بود و چون رضایت و غضب او بر مدار حق است این هم به نوبهٔ خود نشانهٔ کامل عصمت است؛ بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضایت و غضب فاطمه(س) موجب رضایت و غضب پیامبر اکرم(ص) می‌شود و رضایت و غضب آن حضرت، رضایت و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می‌شود حضرت فاطمه(س) دارای عصمت بوده است و گرنه رضایت و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی‌گردد. این بیان به نوبهٔ خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهراست.[۱۲]
  2. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا(س) که بر مقدمه نقلی تکیه دارد این است که در «حدیث ثقلین» که رسول خدا(ص)، اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار داده است، تأکید کرده که هیچ‌گاه از آن جدا نمی‌شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهراست، زیرا ارتکاب کوچک‌ترین گناه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است. این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهراست، بدین معنا که بر اساس روایتی که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا(ص) فرمود عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی‌شوند، روشن است که اگر اهل بیت(ع) از جمله حضرت زهرا(س) دارای ملکه عصمت نمی‌بود امکان داشت هرچند به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود، در حالی که رسول خدا(ص) بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی‌شود، پس معلوم می‌شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا(س) از عصمت برخوردار بوده است، لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عِدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا(س) یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.[۱۳]
  3. دلیل عقلی دیگر که آن هم بر نکتهٔ نقلی تکیه دارد این است که در روایتی امام حسن عسکری(ع) فرمود: «نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست»،[۱۴] و در روایتی از امام عصر(ع) نیز نقل شده که فرمود: «و فی ابنة رسول‌الله لی اسوة حسنة؛ دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است».[۱۵]با توجه به این دو روایت دلیل عقلی می‌توان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمی‌بود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمی‌شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان(ع) محسوب شده است، پس معلوم می‌شود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، خود، معصوم نباشد.[۱۶]

علاوه بر این با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجت‌ها نامیده شده است می‌توان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند قاعده لطف؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و … استناد کرد.

دلایل نقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه

علاوه بر دلایل عقلی که برای عصمت حضرت زهرا(س) بیان شد، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات هم استناد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از:

آیه تطهیر

در مورد آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(احزاب:آیه ۳۳)، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات می‌رساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است؛ زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را به‌طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: «فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب؛ پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته‌ایم».[۱۷]

فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب می‌شود. پیامبر اکرم(ص) در نقل‌های متفاوتی مراد از اهل بیت را مشخص کرده‌اند، در روایتی از ابن‌عباس آمده است: «رسول خدا(ص) تا نُه ماه، روزی پنج مرتبه، هنگام فرارسیدن وقت نماز به در خانه علی بن ابی طالب(ع) می‌آمدند و می‌فرمودند: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت دور گرداند و به‌طور کامل و شایسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شوید. رحمت خدا بر شما باد».[۱۸]

روایات مربوط به عصمت اهل بیت(ع)

روایاتی که شیعه و سنی از رسول خدا(ص) گزارش نموده‌اند، فضایلی برای اهل بیت برمی‌شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نیست؛ چنان‌که در حدیث ثقلین آمده است: «انّی تارِک فیکُم الثِقلَین کِتابَ اللّه وَ عِترَتی، ما ان تَمَسّکتُم بِهِما لَن تَضلّوا ابَداً و انهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلی الحَوض؛ من در میان شما دو چیز گران بها باقی می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم. تا وقتی که به آن دو تمسک کنید، گم راه نخواهید شد و هیچ‌گاه این دو از یک دیگر جدا نمی‌شوند، تا آن گاه که بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند».[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲][۲۳] همچنین است حدیث سفینه. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا(س) را اثبات می‌کنند؛ زیرا فاطمه(س) به‌طور مسلم از اهل بیت(ع) است.[۲۴]

روایت عصمت حضرت زهرا(س)

روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا(ص) می‌فرماید: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود».[۲۵][۲۶][۲۷][۲۸] نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه‌جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمی‌تابد.

همچنین حدیث نبوی «فاطمه بضعة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله؛ فاطمه پارهٔ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».[۲۹][۳۰] در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌شود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمی‌دهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب می‌شد یا حتی فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است؛ بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.[۳۱]


منابع

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲). المفردات. بیروت، دارالعلم. ص. ۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  2. فراهیدی، خلیل بن احمد (۱۴۱۰). العین. ج. ۱. قم، انتشارات هجرت. ص. ۳۱۴.
  3. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴). لسان العرب. ج. ۱۲. بیروت، دارصادر. ص. ۴۰۳.
  4. ابن منظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴). لسان العرب. ج. ۱۲. بیروت، دارصادر. ص. ۴۰۵.
  5. مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۴). تصحیح اعتقادات الإمامیه. ایران، کنگره شیخ مفید. ص. ۱۲۸.
  6. مفید، محمد بن محمد. تلخیص المحصل. بیروت، دارالاضواء. ص. ۳۶۹.
  7. فاریاب، محمد حسین (۱۳۹۰). عصمت امام. قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. ص. ۳۴ ـ ۳۵.
  8. قوشچی، علی بن محمد. شرح تجرید الاعتقاد. ص. ۴۶۴.
  9. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). تفسیر المیزان. ج. ۲. قم، جامعه مدرسین. ص. ۱۴۱.
  10. ر. ک. لاهیجی، عبدالرزاق. گوهر مراد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  11. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۶). امالی. تهران، کتابچی. ص. ۱۰۴.
  12. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
  13. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
  14. بحرانی اصفهانی‏، عبدالله بن نورالله‏ (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۰۳۰.
  15. طوسی، محمد بن حسن (۱۳۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلامیه. ص. ۲۸۶.
  16. دفع و رفع (PDF). ج. ۹. مرکز مطالعه و پاسخ به شبهه. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
  17. سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
  18. سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
  19. حنبل، أحمد بن محمد (۱۴۱۶). المسند. ج. ۴. قاهره، دارالحدیث. ص. ۳۶۶.
  20. بیهقی، أحمد بن الحسین (۱۴۲۴). السنن الکبری. ج. ۲. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۸.
  21. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین (۱۴۰۱). کنز العمال. ج. ۱. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۸۵ ـ ۱۸۹.
  22. حاکم نیشابوری، أبو عبدالله (۱۴۱۱). المستدرک علی الصحیحین. ج. ۳. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۱۸.
  23. القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج. صحیح مسلم. ج. ۵. بیروت، دار إحیاء التراث العربی. ص. ۲۶.
  24. محقق، فاطمه (۱۳۹۱). عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن. قم، انتشارات آشیانه مهر. ص. ۲۵۶.
  25. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین. کنزالعمال. ج. ۱۲. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۱۱.
  26. ابن حجر الهیتمی، أحمد بن محمد. الصواعق المحرقه. لبنان، مؤسسة الرساله. ص. ۱۷۵.
  27. الهیثمی، أبو الحسن نور الدین. مجمع الزوائد. ج. ۹. دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ. ص. ۲۰۳.
  28. ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (۱۴۰۹). اسد الغابه. ج. ۶. بیروت، دارالفکر. ص. ۲۲۴.
  29. ابن شهر آشوب مازندرانی‏، محمد بن علی‏ (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب‏. ج. ۳. قم، علامه. ص. ۳۳۳.
  30. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله‏ (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید. ج. ۱۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۲۸۳.
  31. سبحانی، جعفر (۱۳۸۹). پژوهشی در شناخت و عصمت امام. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی. ص. ۲۷.