پیش نویس:آرزو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح سجاوندی)
 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پیش نویس|در حال ویرایش}}
{{پیش نویس|تکمیل}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
 
{{درگاه|واژه‌ها|امام حسین}}
انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محدودیتی ندارد.
انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محدودیتی ندارد. اگر [[انسان چیست|انسان]] این استعداد خود را جهت دهی صحیح نماید موجب رشد و کمال او خواهد شد. آرزوی ممدوح از نظر اسلام آرزویی است که اولاً منظم و دارای نظام باشد و لذا آرزو های پراکنده که محوری ندارند مورد تأیید دین اسلام نیست. ثانیاً دامنه آن طولانی نباشد یعنی آرزو های پشت سر یک دیگر و بی منطق و غیر واقعی نباشند. ثالثاً روحانی و معنوی و مترقی باشند نه آرزو های پست و مادی و مربوط به زندگی محدود دنیا. بهترین عامل برای رسیدن به آرزو های این چنینی آشنایی و اعتقاد با خدای متعال و تفکر الهی است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>


== ظرفیت جسمانی و ظرفیت روحی و معنوی ==
== ظرفیت جسمانی و ظرفیت روحی و معنوی ==
انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب و یا حتی یک [[دریا در قرآن|دریا]] و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های [[حقیقت انسان|انسان]] است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد. یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=9|مکان=قم}}</ref>
انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب یا حتی یک [[دریا در قرآن|دریا]] و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های [[حقیقت انسان|انسان]] است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد؛ یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=9|مکان=قم}}</ref>


== افزایش دامنه آرزو ها ==
== افزایش دامنه آرزو ها ==
هر اندازه انسان به دنبال آرزو های خودش برود دامنه آرزو هایش بیشتر می شود و آرزو های جدیدتر و بیشتری را طلب می کند. همانند آتشی که هرچه هیزم و مواد سوختنی بیشتری به آن داده شود شعله ور تر گردد و خواهان هیزم بیشتری است. این پیشروی تا جایی است که انسان آرزو می کند دیگر آرزویی نداشته باشد. این حالت انسان یعنی این که آرزو کند دیگر آرزویی نداشته باشد به صلاح انسان هم نیست. زیرا انسان با آرزو حیات و زندگی دارد. انسانی که هیچ آرزویی ندارد حرکتی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=10 و 11|مکان=قم}}</ref> [[رسول اكرم(ص)]] فرمود: فرزند آدم پير مى‌شود و درخت وجودش رو به خشكى مى‌رود اما دو شاخه از اين درخت روز به روز جوانتر و شادابتر مى‌شود: يكى [[حرص]] و ديگرى دامنه آرزوها.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|عنوان کتاب=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار إحياء التراث العربي|جلد=70|صفحه=22|مکان=بیروت}}</ref>  
هر اندازه انسان به دنبال آرزو های خودش برود دامنه آرزو هایش بیشتر می شود و آرزو های جدیدتر و بیشتری را طلب می کند. همانند آتشی که هرچه هیزم و مواد سوختنی بیشتری به آن داده شود شعله ور تر گردد و خواهان هیزم بیشتری است. این پیشروی تا جایی است که انسان آرزو می کند دیگر آرزویی نداشته باشد. این حالت انسان یعنی این که آرزو کند دیگر آرزویی نداشته باشد به صلاح انسان هم نیست؛ زیرا انسان با آرزو حیات و زندگی دارد. انسانی که هیچ آرزویی ندارد حرکتی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=10 و 11|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554|عنوان=بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان|تاریخ بازبینی=29 فروردین 1402|سال=1403}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نشانی=https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418|عنوان=بیانات در دیدار بسیجیان|تاریخ بازبینی=5 آذر 1401|سال=1403}}</ref> [[رسول اکرم(ص)]] فرمود: فرزند آدم پیر می‌شود و درخت وجودش رو به خشکی می‌رود اما دو شاخه از این درخت روز به روز جوانتر و شادابتر می‌شود: یکی [[حرص]] و دیگری دامنه آرزوها.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالانوار|عنوان کتاب=بحارالانوار|سال=1403|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=70|صفحه=22|مکان=بیروت}}</ref>


== روش صحیح برخورد با ظرفیت آرزو کردن ==
== روش صحیح برخورد با ظرفیت آرزو کردن ==
راه صحیح برخورد با قدرت آرزو کردن انسان این نیست که جلوی اصل این قدرت انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردند. یعنی آرزو ها پراکنده نباشند و یک محوری وجود داشته باشد و آرزو ها حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر [[نفس اماره|نفس]] و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو های شخص خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی، عالی و روحانی نماید و آرزوهایی داشته باشد که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>
راه صحیح برخورد با قدرت آرزو کردن انسان این نیست که جلوی اصل این قدرت انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردند؛ یعنی آرزو ها پراکنده نباشند و یک محوری وجود داشته باشد و آرزو ها حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر [[نفس اماره|نفس]] و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو های شخص خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی، عالی و روحانی نماید و آرزوهایی داشته باشد که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11|مکان=قم}}</ref>


== عامل ارتقاء آرزو ==
== عامل ارتقاء آرزو ==
بهترین عامل ارتقاء آرزو اعتقاد داشتن به حق و حقیقت و ذات خدای متعال است. با تفکر الهی است که آرزو های انسان سامان می یابد و مراحل سه گانه مذکور محقق می شود. زیرا ذات خداوند است که نامحدود است و انسان اگر آرزوی خود را وصول به خدای جهان قرار دهد، این استعداد خود را به بهترین سمت جهت داده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11 و 12|مکان=قم}}</ref>
بهترین عامل ارتقاء آرزو اعتقاد داشتن به حق و حقیقت و ذات خدای متعال است. با تفکر الهی است که آرزو های انسان سامان می یابد و مراحل سه گانه مذکور محقق می شود؛ زیرا ذات خداوند است که نامحدود است و انسان اگر آرزوی خود را وصول به خدای جهان قرار دهد، این استعداد خود را به بهترین سمت جهت داده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطابه های اخلاقی|عنوان کتاب=خطابه های اخلاقی|سال=1402|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=1|صفحه=11 و 12|مکان=قم}}</ref>


== آرزو های اهل بیت(ع) ==
== آرزو های اهل بیت(ع) ==
اهل بیت(ع) و نبی اکرم نیز دارای آرزو بودند اما آرزوهایی که داشتند مراحل سه گانه را دارا بود. مثلاً نبی اکرم فرمودند: «من مبعوث شدم كه اخلاق عالى انسانيت را تكميل كنم» . این آرزو است. اما آرزویی است که اولاً حول محور خدای متعال و حق است و ثانیاً دامنه آن واقعی است و این گونه نیست که پشت سر هم آرزو هایی چیده شده باشد که قابلیت تحقق نداشته باشد و از جهت عدد فراوانی غیر واقعی داشته باشد و ثالثاً بسیار متعالی، مترقّی و روحانی است. یا مثلاً امام حسین(ع) فرمودند: «انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی أمّة جدی».
نبی اکرم(ص) و [[اهل بیت(ع)]] نیز دارای آرزو بودند اما آرزوهایی که داشتند مراحل سه گانه را دارا بود؛ مثلاً نبی اکرم(ص) فرمودند: «من مبعوث شدم که [[اخلاق بندگی|اخلاق]] عالی انسانیت را تکمیل کنم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المحجة البیضاء|عنوان کتاب=المحجة البیضاء|سال=1417|نام=محمد بن شاه مرتضی|نام خانوادگی=فیض کاشانی|ناشر=جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی|جلد=5|صفحه=89|مکان=قم}}</ref> این یک آرزو است. اما آرزویی است که اولاً حول محور خدای متعال و حق است و ثانیاً دامنه آن واقعی است و این گونه نیست که پشت سر هم آرزو هایی چیده شده باشد که قابلیت تحقق نداشته باشد و از جهت عدد فراوانی غیر واقعی داشته باشد و ثالثاً بسیار متعالی، مترقّی و روحانی است. یا مثلاً [[امام حسین(ع)]] فرمودند: «انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی أمّة جدی».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحارالأنوار|عنوان کتاب=بحارالأنوار|سال=1403|نام=محمدباقر بن محمدتقی|نام خانوادگی=مجلسی|ناشر=دار إحیاء التراث العربی|جلد=44|صفحه=329|مکان=بیروت}}</ref>
 
حضرت آقا در مواضع مختلف مردم و مخصوصاً جوانان را به آرمان گرایی و آرزوهای والا تشویق کرده است. آرمان هایی که ایشان از آن ها یاد می کنند همان آرزوهای متعالی، مترقی و روحانی است که انسان می تواند در این عصر و دوران پسا انقلاب داشته باشد.
 
برخی از فرمایشات آقا:
 
۱."جوانهای عزیز! راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند اینها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شماها نیاز دارد. [در این راه،] احتیاج دارید به آرمان‌خواهی ــ یکی از این چند چیزی که واقعاً به آن نیاز است، آرمان‌خواهی است ــ احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت. این [جور] است. آرمان‌خواهی یعنی همان [نگاه به] افقهای دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، [حرکت] امکان ندارد؛ «آرمان‌خواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمیکند، آرمان‌خواهی در دلش میماند و غصّه‌اش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد؛ «عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید.( ۱۴۰۲/۰۱/۲۹ بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان)
 
۲."[بسیجی]در کنار عمل‌گرایی، آرمان‌گرا هم هست برای اینکه بسیجی اهل عمل است، اهل اقدام است. فقط حرف نمیزند، عمل میکند؛ امّا در کنار عمل‌گرایی، محصور در عمل‌گرایی نمیشود، آرمان‌گرایی را فراموش نمیکند، به سمت آرمانها [حرکت میکند]؛ فراموش کردن آرمانها خطر بزرگی است. این هم یکی از ثمرات است. من بخواهم بشمرم ثمرات این شجره‌ی طیّبه را، بیش از اینها است.( ۱۴۰۱/۰۹/۰۵بیانات در دیدار بسیجیان).
 
۳.اوّلاً آرمان‌گرایی را فراموش نکنید آرمان‌گرایی را فراموش نکنید. آرمانها چیست؟ رسیدن به جامعه‌ی عادل، جامعه‌ی آزاد، جامعه‌ی پیشرفته، جامعه‌ی مؤمن، جامعه‌ی متعبّد، جامعه‌ی مرفّه، جامعه‌ی متّحد، جامعه‌ی قوی و مستحکم، جامعه‌ی مستقل؛ اینها آرمان است. ارزش دارد که انسان جانش را در راه این آرمانها، برای خاطر خدا [بدهد]؛ برای همین‌ آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی نساء که: وَ ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛(۱) این است دیگر؛ یعنی در راه نجات کشور، نجات مستضعفان، دستور قتال [صادر شده]. حالا البتّه آن آیه، آیه‌ی قتال است؛ این را توجّه داشته باشند آن برادرمان که این آیه، آیه‌ی قتال است، آیه‌ی جهاد نیست؛ جهاد، چیزی است؛ قتال، چیز دیگری است؛ بینشان عموم و خصوص مطلق است. بنابراین، این مبنای اسلام است، این جهت‌گیری اسلام است. باید در راه این آرمانها [حرکت کرد]. این آرمانهایی که گفتم -یک چنین جامعه‌ای- هدف شما است. آرمان‌گرایی را فراموش نکنید.( ۱۳۹۶/۰۳/۱۷ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان).
 
۴."اوّلین فریضه‌ی دانشجویی عبارت است از آرمان‌خواهی. یک‌عدّه‌ای تبلیغ میکنند و وانمود میکنند که آرمان‌خواهی مخالف واقع‌گرایی است؛ نه آقا، آرمان‌خواهی مخالف محافظه‌کاری است، نه مخالف واقع‌گرایی. محافظه‌کاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی - هرچه تلخ، هرچه بد - باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظه‌کاری است. معنای آرمان‌گرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمان‌گرایی است. چشمتان به آرمانها باشد. این اوّلین فریضه‌ی دانشجو است."(۱۳۹۴/۰۴/۲۰ بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان).


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۰

سؤال

ظرفیت آرزو کردن انسان چه مقدار است؟ از نگاه اسلام چه آرزویی ممدوح و چه آرزویی مذموم است؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
امام حسین.png


انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محدودیتی ندارد. اگر انسان این استعداد خود را جهت دهی صحیح نماید موجب رشد و کمال او خواهد شد. آرزوی ممدوح از نظر اسلام آرزویی است که اولاً منظم و دارای نظام باشد و لذا آرزو های پراکنده که محوری ندارند مورد تأیید دین اسلام نیست. ثانیاً دامنه آن طولانی نباشد یعنی آرزو های پشت سر یک دیگر و بی منطق و غیر واقعی نباشند. ثالثاً روحانی و معنوی و مترقی باشند نه آرزو های پست و مادی و مربوط به زندگی محدود دنیا. بهترین عامل برای رسیدن به آرزو های این چنینی آشنایی و اعتقاد با خدای متعال و تفکر الهی است.[۱]

ظرفیت جسمانی و ظرفیت روحی و معنوی

انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب یا حتی یک دریا و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های انسان است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد؛ یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد.[۲]

افزایش دامنه آرزو ها

هر اندازه انسان به دنبال آرزو های خودش برود دامنه آرزو هایش بیشتر می شود و آرزو های جدیدتر و بیشتری را طلب می کند. همانند آتشی که هرچه هیزم و مواد سوختنی بیشتری به آن داده شود شعله ور تر گردد و خواهان هیزم بیشتری است. این پیشروی تا جایی است که انسان آرزو می کند دیگر آرزویی نداشته باشد. این حالت انسان یعنی این که آرزو کند دیگر آرزویی نداشته باشد به صلاح انسان هم نیست؛ زیرا انسان با آرزو حیات و زندگی دارد. انسانی که هیچ آرزویی ندارد حرکتی ندارد.[۳][۴][۵] رسول اکرم(ص) فرمود: فرزند آدم پیر می‌شود و درخت وجودش رو به خشکی می‌رود اما دو شاخه از این درخت روز به روز جوانتر و شادابتر می‌شود: یکی حرص و دیگری دامنه آرزوها.[۶]

روش صحیح برخورد با ظرفیت آرزو کردن

راه صحیح برخورد با قدرت آرزو کردن انسان این نیست که جلوی اصل این قدرت انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردند؛ یعنی آرزو ها پراکنده نباشند و یک محوری وجود داشته باشد و آرزو ها حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر نفس و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو های شخص خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی، عالی و روحانی نماید و آرزوهایی داشته باشد که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد.[۷]

عامل ارتقاء آرزو

بهترین عامل ارتقاء آرزو اعتقاد داشتن به حق و حقیقت و ذات خدای متعال است. با تفکر الهی است که آرزو های انسان سامان می یابد و مراحل سه گانه مذکور محقق می شود؛ زیرا ذات خداوند است که نامحدود است و انسان اگر آرزوی خود را وصول به خدای جهان قرار دهد، این استعداد خود را به بهترین سمت جهت داده است.[۸]

آرزو های اهل بیت(ع)

نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) نیز دارای آرزو بودند اما آرزوهایی که داشتند مراحل سه گانه را دارا بود؛ مثلاً نبی اکرم(ص) فرمودند: «من مبعوث شدم که اخلاق عالی انسانیت را تکمیل کنم».[۹] این یک آرزو است. اما آرزویی است که اولاً حول محور خدای متعال و حق است و ثانیاً دامنه آن واقعی است و این گونه نیست که پشت سر هم آرزو هایی چیده شده باشد که قابلیت تحقق نداشته باشد و از جهت عدد فراوانی غیر واقعی داشته باشد و ثالثاً بسیار متعالی، مترقّی و روحانی است. یا مثلاً امام حسین(ع) فرمودند: «انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی أمّة جدی».[۱۰]

منابع

  1. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). خطابه های اخلاقی. ج. ۱. قم: صدرا. ص. ۱۱.
  2. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). خطابه های اخلاقی. ج. ۱. قم: صدرا. ص. ۹.
  3. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). خطابه های اخلاقی. ج. ۱. قم: صدرا. ص. ۱۰ و ۱۱.
  4. «بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۲۹ فروردین ۱۴۰۲.
  5. «بیانات در دیدار بسیجیان». ۱۴۰۳. دریافت‌شده در ۵ آذر ۱۴۰۱.
  6. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج. ۷۰. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص. ۲۲.
  7. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). خطابه های اخلاقی. ج. ۱. قم: صدرا. ص. ۱۱.
  8. مطهری، مرتضی (۱۴۰۲). خطابه های اخلاقی. ج. ۱. قم: صدرا. ص. ۱۱ و ۱۲.
  9. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی (۱۴۱۷). المحجة البیضاء. ج. ۵. قم: جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامی. ص. ۸۹.
  10. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی (۱۴۰۳). بحارالأنوار. ج. ۴۴. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. ص. ۳۲۹.