کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی)
 
(۸۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


{{سوال}}
{{سوال}}
ابراهیم بن هلال ثقفی کیست؟
فعالیت‌های سیاسی امام‌صادق(ع) چه بوده‌است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی اصفهانی، تاریخ نگار، راوی حدیث، مفسر قرآن و دانای به فقه و احکام، از علمای نام آور و شیعی در قرن سوم هجری و دوران غیبت صغری است. از اهالی کوفه بود که به اصفهان منتقل شد و همان‌جا تا پایان عمر ماندگار شد. مهم‌ترین اثر وی که پابرجا مانده است کتاب الغارات است که به حوادث پس از جنگ نهروان تا کشته شدن علی بن ابی طالب و هجوم‌های متعدد سرداران معاویه به سرزمین‌های تحت کنترل خلیفه چهارم و غارت و کشتار مردم می‌پردازد.
برخلاف تصور عمومی، حركت امام‌صادق(ع) تنها در زمينه‌‏های علمی خلاصه نمی‌‏شد، بلكه امام فعاليت سياسی نيز داشت، ولی اين بُعد حركت امام، بر بسياری از گويندگان و نويسندگان پوشيده مانده است. در اينجا برای اينكه سستی اين تصور«كه امام صادق(ع) بنا به ملاحظه اوضاع و احوال آن زمان هرگز در امر سياست مداخله نمي‏كرد و هيچ‌گونه ابتكار عمل سياسی نداشت، بلكه در جهت سياست خلفای وقت حركت می‌كرد» روشن گردد، نمونه‌ه‏ايی از فعاليت‌های سياسی امام را ذکر می‌شود.


== زندگی‌نامه ==
== اعزام نمايندگان به منظور تبليغ امامت‏ ==
نیای اعلای ابواسحاق [[سعد بن مسعود ثقفی]]، عموی [[مختار ثقفی]] و از [[یاران امام علی(ع)]] بود که آن حضرت وی را والی [[مداین]] کرد. از جد او، سعید بن هلال، نیز در شمار [[اصحاب امام صادق(ع)]] یاد شده است. تاریخ ولادت ثقفی در دست نیست، اما بنا بر روایت وی از [[ابان بن عثمان بجلی|اَبان بن عثمان بَجَلی]] و دیگر مشایخی که در دهه دوم قرن سوم درگذشته‌اند، احتمالاً در حدود ۲۰۰ق یا اواخر سده دوم به دنیا آمده است. ابن‌هلال از نوادگان سعد بن مسعود، عموی مختار ثقفی، می‌باشد. نسب وی با چهار واسطه به سعد بن مسعود ثقفی می‌رسد. شیخ طوسی در این مورد می‌گوید:
امام به منظور تبليغ جريان امامت، نمايندگانی به مناطق مختلف می‌‏فرستاد. شخصی به نمايندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولايت او دعوت كرد. جمعی اطاعت كردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتياط و پرهيز از فتنه دست نگه‌داشتند. سپس به نمايندگی از هر گروه، يک‌نفر به ديدار امام صادق(ع) رفت. نماينده گروه سوم در جريان اين سفر با كنيز يكی‌ از همسفران، كار زشتی انجام داد و كسی از آن آگاهی نيافت. هنگامی كه اين چند نفر به حضور امام رسيدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل كوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولايت تو دعوت كرد؛ گروهی پذيرفتند، گروهی مخالفت كردند، و گروهی نيز از روی پرهيزگاری و احتياط دست نگه‌داشتند.»


ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفی اصالتاً اهل کوفه است و سعد بن مسعود جد اعلای او، برادر سعد بن مسعود یکی از یاران و کارگزاران باوفای امیرالمومنین علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) محسوب می‌شود. علی (ع) وی را به خاطر امانت داری و تقوا در به حکومت مدائن برگزیده بود. حضرت امیرالمومنین (ع) ضمن نگارش نامه ای، کارهای سعد را ستوده از وی اعلام رضایت کرده و در مورد امانت داری و کمال ایمان وی، می‌فرماید:
امام فرمود: «تو از كدام دسته هستی؟»گفت: «من از دسته احتياط كار هستم.» امام فرمود: «تو كه اهل پرهيزگاری و احتياط بودی، پس چرا در فلان شب احتياط نكردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنان‌که مشاهده می‌شود، در اين قضيه، فرستاده امام اهل كوفه، و منطقه مأموريت، خراسان بوده در حالی كه امام در مدينه اقامت داشته است، و اين وسعت حوزه فعاليت سياسی امام را نشان می‌دهد.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۳۷</ref>


ای سعد! تو حقوق مسلمانان را تمام و کمال به آنان ادا کردی؛ اطاعت پروردگارت را بجای آوردی، امام خود را با روشی زیبا و دور از غرض ورزی، خیر خواهی نمودی. کار تو را می‌ستایم و از رفتارت خشنودم؛ خیر خواهی و ارشاد تو ادامه داشته باشد. خداوند تو را ببخشاید. والسلام.
== امام صادق و روياروی عباسيان ==
بنی‌عباس در آغاز درگیری با بنی‌اميه، شعار خود را طرفداری از خاندان پيامبر و تحقق عدل قرار دادند.


سعد بن مسعود بعد از شهادت امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ در کنار امام مجتبی (ع) قرار گرفت و در مقام کاگزاری، با جان و دل فرامین حضرتش را لبیک می‌گفت. در تاریخ آمده است:
از آن‏جا كه مظلوميت خاندان پيامبر در زمان حكومت امويان دل‌های مسلمانان را جريحه دار ساخته بود، و از طرف ديگر امويان بنام خلافت اسلامی از هيچ ظلم و ستمی دریغ نمی‌كردند، بنی‌عباس با استفاده از تنفر شديد مردم از بنی‌اميه و به عنوان طرفداری از خاندان پيامبر توانستند توجه مردم را جلب كنند. ولی نه تنها وعده‏‌های آنان در مورد رفع مظلوميت خاندان پيامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلكه طولی نكشيد كه برنامه‏‌های ضد اسلامی بنی‌اميه، اين بار با شدت بيشتر اجرا گرديد، به طوری كه مردم، باز گشت حكومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا كه حكومت سفاح، اولین خليفه عباسی، كوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پايه‏‌های حكومت عباسيان محكم نشده بود، در دوران خلافت او فشار كمتری متوجه مردم شد و خاندان پيامبر نيز زياد در سختی نبودند، اما با روی كار آمدن منصور دوانيقی، فشارها شدت يافت.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۰</ref>


هنگامی که جراح بن سنان در مسیر مدائن، ضمن اعتراض به امام مجتبی ـ علیه السلام ـ در یک عمل منافقانه به آن حضرت حمله کرده و با شمشیر امام را مجروح نمود؛ حضرت از شدت جراحت وارده از اسب خود به زمین فرود آمد. سعد بن مسعود، یار باوفا و کارگذار امین اهل بیت، آن بزرگوار را به منزل برده و در معالجه حضرتش نهایت تلاش را به عمل آورد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲.</ref>
== امام صادق (ع) و رخدادهای سياسی ==


علاوه بر سعد بن مسعود ـ که در خدمت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بوده است ـ سعید بن هلال، پدر بزرگ صاحب الغارات نیز از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ محسوب می‌شود. همچنان که شیخ طوسی وی را با عنوان سعید بن هلال ثقفی، در ردیف اصحاب پیشوای ششم ـ علیه السلام ـ ثبت کرده است.<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، باب اصحاب الصادق (علیه السلام ) .</ref>
=== الف: قيام زيد ===
زيد بن علی، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادی كه امام باقر از لحاظ علمی در جامعه داشت، موقعيت چشم‌گيری برای زيد و حركت انقلابی او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوی بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.<ref>علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷</ref>  


ابن هلال ثقفی در اوایل به مذهب زیدیه تمایل داشت اما در اثر بررسی‌ها و تحقیقاتی که انجام داد، حقیقت را یافته و به مذهب امامیه روی آورد و یکی از شیعیان خالص، پرتلاش و از عاشقان بی قرار و طرفدار غیرتمند اهل بیت (ع) گردید.
مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌ای به نام زيديه می‌باشد. در برخی از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌كه از او نقل شده كه می‌گفت: «جعفر امامنا في الحلال و الحرام.»<ref>سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشی، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيد بن علی، ص ۴۹ به بعد.</ref>


== اساتید ==
«جعفر، امام ما در حلال و حرام است.» در روايتی از امام صادق(ع) درباره زيد چنين آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف‌ يُضَعْها.»<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۸۵</ref>


«خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، كه اگر پيروز می‌شد وفا می‌كرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌كسی بسپارد.»


وی در اوایل قرن سوم در شهر کوفه چشم به جهان گشود، بر اثر اشتیاق به تحصیل علوم اسلامی، به حضور اساتید عصر خود شتافته، و از محضر آنان علم حدیث و تاریخ را فرا گرفت. از قرائن تاریخی برمیآید که او در سال‌های (۲۰۰ تا ۲۶۰) عصر امام جواد و امام هادی و امام عسکری (ع) در کوفه و در اصفهان می‌زیسته؛ اما بنا به عللی که بر ما معلوم نیست، نتوانسته است به حضور آن بزرگواران رسیده و از آنان مستقیما بهره مند شود. اما حضور وی در محضر اساتید فراوان، نشانگر اشتیاق و تلاش وی در این زمینه می‌باشد. عده ای از اساتید و مشایخ وی عبارتند از:<ref>ابن هلال ثقفی در کتابهایش از جمله «الغارات»، نام دیگر اساتیدش را بیان داشته است.</ref>
پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسين جدا شدند<ref>خطط مقريزی، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيد بن علی، ص ۱۶۸.</ref>
{{ستون|۳}}
* ابراهیم بن عباس بصری
* ابراهیم بن عمر
* ابراهیم بن مبارک
* ابراهیم بن محمد
* ابراهیم بن یحیی الدوری
* احمد بن عمران انصاری
* احمد بن معمر اسدی
* اسماعیل بن ابان ازدی
* بشیر بن خیثمه
* بکر بن بکار قیسی
* حسین بن هاشم
* حکم بن سلیمان کندی
* عبدالله بن بلج بصری
* عبدالله بن محمد عبسی
* عبدالله بن محمد ثقفی
* عبید بن سلیمان نخعی
* علی بن قادم خزاعی
* علی بن هلال احمسی
* عمر بن حماد بن طلحه قناد
* فضل بن دکین
* مالک بن اسماعیل نهدی
* محمد بن سعید کوفی ملقب به حمدان
* محمد بن هشام مرادی
* یحیی بن صالح حریری
* یوسف بن بهلول سعدی
* یوسف بن کلیب مسعودی.{{پایان}}


== اقدامات سیاسی ==
اين‌ها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد .<ref>نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.</ref>
وی کتابی به نام «المعرفه» تألیف کرده و در آن، مناقب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و ستم‌ها و نیرنگ‌های دشمنان آنان را شرح داد. و در آن کتاب، عشق بی پایان خود به خاندان عصمت و طهارت و بیزاری از دشمنانشان را به طور واضح بیان نمود.


برخی از دانشمندان مصلح اندیش، از انتشار آن در شهر کوفه ممانعت به عمل آورده و او را به مخفی کردن آن کتاب توصیه نمودند. اما چون ابن هلال از روی اعتقادات و اخلاص، آن کتاب را نوشته و به مطالب آن ایمان عمیق داشت، با خود عهد کرد که نه تنها آن اثر را منتشر می‌کنم بلکه قدمی هم فراتر گذاشته و آن را در جایی که مخالفین اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بیشتر باشد، به مخاطبین خود عرضه نماید.
در حديثی آمده است: «زيديان امام صادق را متهم مي‌كردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد.» <ref>تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.</ref>امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود: «ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم.»


برای این منظور، وی شهر اصفهان را ـ که در آن زمان دورترین نقطه از عقاید شیعه و مخالف‌ترین مکان با آیین تشیع بود ـ انتخاب نمود و سپس به آن جا هجرت کرد. او در اصفهان کتاب «المعرفه» را نشر داده و احادیث آن را به مردم عرضه نمود.<ref>احمد بن علی نجاشی، رجال نجاشی، ص ۱۶ و ۱۷.</ref> و تأثیر به سزایی در گرایش مردم اصفهان به سوی مکتب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به جا گذاشت.
«ولی من نمی‌خواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم».<ref>نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>


با انتشار خبر هجرت ابن هلال به اصفهان، علمای بزرگ قم شادمان شده و گروهی از آنان ـ که احمد بن ابی عبدالله برقی، صاحب کتاب ارزشمند «المحاسن» در رأس آنان بود ـ به محضر وی شتافته و از او تقاضا کردند که به همراه آنان به قم برود. تا از نزدیک، از حضور وی بهره مند شوند. اما این عالم وارسته که با خود عهد کرده بود: «در جایی که مخالفین اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بیشتر هستند، احادیث ائمه ـ علیهم السلام ـ را منتشر کند و علوم و اهل بیت را در مناطق نیازمند، تبلیغ نموده و در افزایش شیعیان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تلاش نمایند از پذیرفتن تقاضای علمای قم خود داری نموده و همچنان تا آخر عمر در اصفهان اقامت گزید.
=== ب: امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه ===
سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمده‌اند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلكه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌كردند.


او علاوه بر نشر آثار خود، حوزه درس تشکیل داده و افراد مستعد و علاقه مند را گرد آورد و عده ای از راویان و محدثان را تربیت نمود و همانند: عبدالله بن کوشید اصفهانی، حسن زعفرانی اصفهانی و احمد بن علویه اصفهانی که دانشمندی زبان‌شناس، ادیب، نویسنده، شاعر اهل بیت ـ علیهم السلام ـ راوی حدیث و دارای تألیف متعدد می‌باشد.<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، باب «من لم یرو عن واحد من الأئمه» ص ۴۱۲ و معجم رجال الحدیث، ج۱، ص ۲۵۴ ـ ۲۵۸.</ref>
در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاش‌ها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار می‌كردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كم‌كم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.


== ویژگی‌های علمی ==
=== ج: برخورد با منصور ===
این دانشمند پرتلاش، در عصر مظلومیت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و زمانی که شیعیان از سوی زمامداران مستبد عباسی در محدودیت شدیدی قرار گرفته بودند، پرچم معارف علوی ـ علیه السلام ـ را به دوش کشیده و با مخالفان فرهنگی عترت به مقابله برخاسته است. او با جهاد فرهنگی و انتشار افکار و اندیشه‌های شیعه توانسته است سخنان حق را به گوش حقیقت جویان تاریخ برساند.
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اين‌كه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.


در این جا به برخی از ویژگی‌های وی می‌پردازیم:
ابن عنبه می‌نويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.»<ref>عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص ۱۹۵.</ref> فعاليت‌های امام به طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل‌بيت(ع) دستور می‌داد، چنان‌كه روايات زيادی در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۲، صص ۲۰۳ـ ۲۹۱.</ref>امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۰۷.</ref>چنان‌كه روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند ديگران به ديدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما كاری نكرده‌ايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزی نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتی نيست كه آن را به تو تبريک بگوييم و تو آن را مصيبتی برای خود نمی‌دانی كه تو را دلداری بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟»<ref>كشف الغمه، ج ۲، صص ۲۰۹- ۲۰۸؛ الامام الصادق(ع) ، ص ۱۴۱.</ref> بدين‌گونه بود كه امام نارضايی خود را نسبت به حكومت او ابراز می‌داشت.
 
=== ۱. محدث روشن بین ===
ابن هلال که عاشق جمع آوری، تدوین و نشر فرهنگ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ـ بویژه تاریخ حکومت امیر المومنین ـ علیه السلام ـ ـ بوده است، در این راه از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و او نه تنها به منابع و شخصیت‌های شیعی برای یافتن مطالب و احادیث مورد نیاز خود رجوع می‌نمود بلکه به محدثین و دانشمندان مورد اعتماد اهل سنت و سایر فرقه‌ها نیز توجه نموده و از حضور آنان کسب علم می‌کرد.
 
علت مهم این امر، احتجاج بر مخالفین با دلایل قابل قبول آنان بوده است.
 
=== ۲. مورد اعتماد ===
نوشته‌ها و روایات ابراهیم بن هلال ثقفی، مورد اعتماد برجسته‌ترین عالمان و محدثین شیعه قرار گرفته است و آنان در کتاب‌های خود به طور گسترده از روایات وی استافده کرده‌اند. همانند: احمد بن خالد برقی در کتاب «المحاسن» محمد بن حسن صفار در «بصائر الدرجات»، کلینی در «الکافی»، صدوق در «من لا یحضره الفقیه»، مفید در «امالی» شیخ طوسی در «تهذیب»، سید مرتضی در «الشافی»، علی بن ابراهیم قمی در «تفسیر قمی»، ابن قولویه در «کامل الزیارات»، ابن شهر آشوب در «المناقب»، طبرسی در «اعلام الوری»، سید علی بن طاووس در «الیقین» و «اقبال الاعمال»، سید عبدالکریم بن طاووس در «فرحه الغری»، ابی جعفر طبری در «بشاره المصطفی»، قطب راوندی در «الخرائج و الجرائح»، مجلسی در «بحار الانوار»، حر عاملی در «وسائل الشیعه» و «اثبات الهدی»، محدث قمی در «سفینه البحار»، و سایر بزرگان شیعه.
 
=== ۳. پرورش راویان و محدثان ===
بسیاری از چهره‌های درخشان و راویان بزرگ شیعه، در قرن سوم هجری، در کوفه و اصفهان از وی بهره برده و توشه‌ها اندوخته‌اند که در آثار و تألیفات آنان دیده می‌شود. نام عده ای از آنان عبارتند از:<ref>علیرضا پناهیان، الغارات، مقدمه.</ref>
 
{{ستون|۲}}
# ابراهیم ابن هاشمی قمی
# احمد بن علویه اصفهانی
# احمد بن محمد بن خالد برقی
# حسن بن علی بن عبدالکریم زعفرانی
# سعد بن عبدالله اشعری قمی
# سلمه بن خطاب
# عباس بن سری (السندی)
# عبدالرحمن بن ابراهیم المستعلی
# علی بن ابراهیم
# علی بن عبدالله بن کوشید اصفهانی
# محمد بن حسن الصفار
# محمد بن زید الرطاب
{{پایان}}
 
=== ۴. تألیفات ===
تألیفات فراوان و آثار متعددی که از ابراهیم بن هلال به جای مانده است، نشان گر روحیه قوی، اطلاعات گسترده روایی و تاریخی، و اراده خلل ناپذیر او در راه احیای معارف شیعی و سیره علوی است.
 
در اکثر منابع شیعه و سنی بیش از ۵۰ مورد از کتاب‌های وی یاد شده است؛ گرچه در زمان ما به غیر از کتاب «الغارات» آثار دیگر وی در دسترس نمی‌باشد و در اثر حوادث روزگار و تلاش دشمنان و سایر عوامل، بقیه تألیفات وی مفقود شده است! ولی برخی از مطالب کتاب‌های او در لابلای آثار دانشمندان یافت می‌شود که بعداً اشاره خواهد شد.
 
مناطق تحت نفوذ کارگزاران علی ـ علیه السلام ـ بنگارد و به این وسیله مظلومیت علی ـ علیه السلام ـ و یارانش را نمایان سازد. به همین جهت، نام کتاب خود را با الهام از مقتدای خویش، «الغارات» انتخاب کرده است؛ آن جا که علی ـ علیه السلام ـ از نافرمانی کوفیان نکوهش کرده و می‌فرماید:
 
«فتوا کلتم و تخاذلتم حتی شنت علیکم الغارات، و ملکت علیکم الاوصان؛<ref>«نهج البلاغه»، خطبه ۲۷.</ref>
 
پس شما وظیفه خود را به یکدیگر حواله نمودید و همدیگر را خوار ساختید تا این که دشمن از هر طرف غالب شده و اموال شما غارت گردید و دیار شما از تصرفتان بیرون رفت».
 
این کتاب در برخی منابع، به نام «الستنفار و الغارات» و در بعضی دیگر، به نام «الاسفار و الغارات» ثبت شده، اما در میان علما و محافل علمی، به «الغارات» معروف است.<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲، ص ۳۵.</ref>
 
گرچه غرض اصلی نگارنده از تألیف این کتاب، تشریخ غارت‌ها و چپاولگری‌های معاویه بوده، اما تألیف و نگارش، موجب شده تا لابه لای مطالب کتاب، گفتارهای بسیار ارزنده ای گنجانده شود به طوری که خواننده مشتاق دانش از مطالب فرعی آن بیشتر بهره مند می‌شود.
 
این کتاب یکی از بهترین منابع در زمینه حکومت و سیره کشور داری علی ـ علیه السلام ـ است که می‌تواند در این مورد پاسخگوی نیاز محققان و مؤلفان باشد. سیره سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و سطح زندگی حاکم اسلام، نامه‌های حکومتی، رفتار گزاران حکومت اسلامی، ریزش‌ها و رویش‌ها در حکومت علوی تحلیل و بررسی بازتاب رفتارهای مثبت و منفی کارگزاران و ... در این کتاب، در دسترس خواننده قرار گرفته است.
 
مؤلف به عنوان پیش گفتار، مقدمه و زمینه سازی برای ورود در موضوع اصلی، این شیوه را برگزیده و در معرض دید مخاطب قرار داده که علاوه بر نکات فوق، درس‌هایی آموزنده، عبرت انگیز و حتی مسائل تربیتی را به مخاطب خویش القا کند.
 
مهم‌ترین عناوین این کتاب عبارتند از: سخنرانی‌های علی ـ علیه السلام ـ بعد از جنگ نهروان، روش آن حضرت در استفاده از بیت المال، شیوه ارتباط با کارگزاران و و عوامل حکومتی، ولایت سعد بن قیس بر مصر، ولایت محمد بن ابی بکر و مالک بر مصر، شهادت آن دو بزرگوار، آمدن عقیل در کوفه با حضور علی ـ علیه السلام ـ، گزارش‌هایی از زندگی خصوصی امام علی ـ علیه السلام ـ و خوراک و پوشاک و مسکن آن حضرت در ایام زمامداری، علی ـ علیه السلام ـ و اصول امر به معروف و نهی از منکر، مکاتبات با معاویه و ده‌ها عنوان دیگر که در دوران حکومت آن حضرت رخ داده است.
 
==== سایر تألیفات ====
ابن هلال ثقفی از آن جایی که در رشته‌های مختلف علوم اسلامی از جمله: علوم قرآن، فقه و احکام، تاریخ و سیره، کلام و اعتقادات، حدیث و روایات و شخصیت نگاری مهارت تامی داشته است. دست به تألیف آثار ارزشمندی زده و کتاب‌های قابل توجهی را پدیدآورده و در اختیار مشتاقان قرار داده است که بالغ بر ۵۰ مورد می‌شود؛ نام برخی از آنان به شرح زیل می‌باشد؛<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۱، ص ۳۴۸.</ref>
 
{{ستون|۲}}
# المعرفه فی المناقب و المثالب
# المبتداء
# السیره
# معرفه فضل الافضل
# اخبار مختار ابی عبیده الثقفی
# المغازی
# السقیفه
# الرده
# مقتل عثمان
# الشوری
# بیعه امیر المومنین ـ علیه السلام ـ
# الجمل
# الصفین
# الحکمین
# النهروان
# مقتل امیر المومنین ـ علیه السلام ـ
# رسائل و اخبار امیر المومنین ـ علیه السلام ـ
# قیام الحسن بن علی ـ علیه السلام ـ
# مقتل الحسین ـ علیه السلام ـ
# التوابین و عین الورده
# فدک
 
{{پایان}}
 
== رحلت ==
این عالم پرتلاش؛ نویسنده مجاهد و احیاگر معارف اهل بیت، در قرن سوم هجری و عصر خفقان، بعد از پرورش عده ای از دانشمندان و حدیث شناسان ممتاز و تعلیم دین و نشر احکام شریعت ناب محمدی (ص) و با به جای گذاردن ده‌ها اثر نفیس، در سال ۲۸۳ ق. در شهر اصفهان رحلت نمود.<ref>شهید صدر، الشیعه و فنون الاسلام، ص ۱۰۸.</ref>
 
 
 
 
 
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =تاریخ تمدن اسلامی
  | شاخه اصلی =تاریخ اسلام
|شاخه فرعی۱ =مشاهیر
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =عالمان دینی
|شاخه فرعی۲ =امام صادق(ع)
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۰


سؤال

فعالیت‌های سیاسی امام‌صادق(ع) چه بوده‌است؟


برخلاف تصور عمومی، حركت امام‌صادق(ع) تنها در زمينه‌‏های علمی خلاصه نمی‌‏شد، بلكه امام فعاليت سياسی نيز داشت، ولی اين بُعد حركت امام، بر بسياری از گويندگان و نويسندگان پوشيده مانده است. در اينجا برای اينكه سستی اين تصور«كه امام صادق(ع) بنا به ملاحظه اوضاع و احوال آن زمان هرگز در امر سياست مداخله نمي‏كرد و هيچ‌گونه ابتكار عمل سياسی نداشت، بلكه در جهت سياست خلفای وقت حركت می‌كرد» روشن گردد، نمونه‌ه‏ايی از فعاليت‌های سياسی امام را ذکر می‌شود.

اعزام نمايندگان به منظور تبليغ امامت‏

امام به منظور تبليغ جريان امامت، نمايندگانی به مناطق مختلف می‌‏فرستاد. شخصی به نمايندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولايت او دعوت كرد. جمعی اطاعت كردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتياط و پرهيز از فتنه دست نگه‌داشتند. سپس به نمايندگی از هر گروه، يک‌نفر به ديدار امام صادق(ع) رفت. نماينده گروه سوم در جريان اين سفر با كنيز يكی‌ از همسفران، كار زشتی انجام داد و كسی از آن آگاهی نيافت. هنگامی كه اين چند نفر به حضور امام رسيدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل كوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولايت تو دعوت كرد؛ گروهی پذيرفتند، گروهی مخالفت كردند، و گروهی نيز از روی پرهيزگاری و احتياط دست نگه‌داشتند.»

امام فرمود: «تو از كدام دسته هستی؟»گفت: «من از دسته احتياط كار هستم.» امام فرمود: «تو كه اهل پرهيزگاری و احتياط بودی، پس چرا در فلان شب احتياط نكردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنان‌که مشاهده می‌شود، در اين قضيه، فرستاده امام اهل كوفه، و منطقه مأموريت، خراسان بوده در حالی كه امام در مدينه اقامت داشته است، و اين وسعت حوزه فعاليت سياسی امام را نشان می‌دهد.[۱]

امام صادق و روياروی عباسيان

بنی‌عباس در آغاز درگیری با بنی‌اميه، شعار خود را طرفداری از خاندان پيامبر و تحقق عدل قرار دادند.

از آن‏جا كه مظلوميت خاندان پيامبر در زمان حكومت امويان دل‌های مسلمانان را جريحه دار ساخته بود، و از طرف ديگر امويان بنام خلافت اسلامی از هيچ ظلم و ستمی دریغ نمی‌كردند، بنی‌عباس با استفاده از تنفر شديد مردم از بنی‌اميه و به عنوان طرفداری از خاندان پيامبر توانستند توجه مردم را جلب كنند. ولی نه تنها وعده‏‌های آنان در مورد رفع مظلوميت خاندان پيامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلكه طولی نكشيد كه برنامه‏‌های ضد اسلامی بنی‌اميه، اين بار با شدت بيشتر اجرا گرديد، به طوری كه مردم، باز گشت حكومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا كه حكومت سفاح، اولین خليفه عباسی، كوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پايه‏‌های حكومت عباسيان محكم نشده بود، در دوران خلافت او فشار كمتری متوجه مردم شد و خاندان پيامبر نيز زياد در سختی نبودند، اما با روی كار آمدن منصور دوانيقی، فشارها شدت يافت.[۲]

امام صادق (ع) و رخدادهای سياسی

الف: قيام زيد

زيد بن علی، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادی كه امام باقر از لحاظ علمی در جامعه داشت، موقعيت چشم‌گيری برای زيد و حركت انقلابی او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوی بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.[۳]

مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌ای به نام زيديه می‌باشد. در برخی از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌كه از او نقل شده كه می‌گفت: «جعفر امامنا في الحلال و الحرام.»[۴]

«جعفر، امام ما در حلال و حرام است.» در روايتی از امام صادق(ع) درباره زيد چنين آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف‌ يُضَعْها.»[۵]

«خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، كه اگر پيروز می‌شد وفا می‌كرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌كسی بسپارد.»

پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسين جدا شدند[۶] و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.[۷]

اين‌ها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد .[۸]

در حديثی آمده است: «زيديان امام صادق را متهم مي‌كردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد.» [۹]امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود: «ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم.»

«ولی من نمی‌خواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم».[۱۰]

ب: امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه

سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمده‌اند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلكه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌كردند.

در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاش‌ها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار می‌كردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كم‌كم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.

ج: برخورد با منصور

امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اين‌كه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.

ابن عنبه می‌نويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.»[۱۱] فعاليت‌های امام به طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل‌بيت(ع) دستور می‌داد، چنان‌كه روايات زيادی در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.[۱۲]امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت.[۱۳]چنان‌كه روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند ديگران به ديدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما كاری نكرده‌ايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزی نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتی نيست كه آن را به تو تبريک بگوييم و تو آن را مصيبتی برای خود نمی‌دانی كه تو را دلداری بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟»[۱۴] بدين‌گونه بود كه امام نارضايی خود را نسبت به حكومت او ابراز می‌داشت.

منابع

  1. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۳۷
  2. نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۰
  3. علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷
  4. سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشی، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيد بن علی، ص ۴۹ به بعد.
  5. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۸۵
  6. خطط مقريزی، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.
  7. عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيد بن علی، ص ۱۶۸.
  8. نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.
  9. تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.
  10. نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.
  11. عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص ۱۹۵.
  12. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، صص ۲۰۳ـ ۲۹۱.
  13. مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۰۷.
  14. كشف الغمه، ج ۲، صص ۲۰۹- ۲۰۸؛ الامام الصادق(ع) ، ص ۱۴۱.