«ید الله مع الجماعة»: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}}{{سوال}}امیرالمؤمنین علی(ع) درخطبه ۱۲۷ نهج البلاغه فرمودند: «یدالله مع الجماعه». آیا اهلسنت میتوانند با استناد به این خطبه، همراهی با خلفای سهگانه را حق جلوه داده و شیعیان را اهل تفرقه بدانند؟{{پایان سوال}} | |||
{{شروع متن}} | [[پرونده:ید الله مع الجماعة.jpg|بندانگشتی|قطعه خوشنویسی «ید الله مع الجماعة»، اثر داود بکتاش.|252x252پیکسل]] | ||
{{سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|غدیر}} | {{درگاه|غدیر}} | ||
''' | '''یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة''' (دست خدا با جماعت است)، عبارتی در خطبه ۱۲۷ [[نهج البلاغه]] که مخاطبِ آن [[خوارج]] هستند. بر اساس این خطبه، [[امام علی(ع)]] با استدلال به اینکه دست خدا با جماعت است، خوارج را به پیروی از اکثریت مسلمانان که در آن زمان پیرو حق و امام علی(ع) بودند، سفارش کردند و آنها را از تندروی و کندروی پرهیز دادند. | ||
عالمان [[شیعه]] معتقدند ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اکثریتی که دنبالهرو حق نیستند جایز نیست؛ بنابراین نمیتوان [[شیعه|شیعیان]] را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد. | |||
== خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه == | == خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه == | ||
عبارت یدالله مع الجماعة در خطبه ۱۲۷ | عبارت یدالله مع الجماعة در خطبه ۱۲۷ [[نهج البلاغه]] که مجموعهای از سخنان و نامههای [[امام علی(ع)]] است، ذکر شده است: | ||
شما (خوارج) | شما (خوارج) شرورترین مردم و کسانی هستید که شیطان آنها را هدف تیرهای خود قرار داده و به سرگردانی کشانده است. به زودی دو گروه درباره من هلاک (و گمراه) میشوند: دوست افراطی که محبّتش او را به غیر حق میکشاند و دشمن افراطی که از سر دشمنی قدم در غیر طریق حق مینهد. بهترین مردم درباره من، گروه میانهرو هستند، از آنها جدا نشوید (فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ) و همیشه همراه جمعیتهای بزرگ باشید، که دست خدا با جمعیّت است. از جدایی بپرهیزید (جدایی از تودههای عظیم و مؤمن) زیرا افراد تنها و جدا، نصیب شیطانند، همانگونه که گوسفند تکرو، طعمه گرگ است.<ref>شریف رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، به تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.</ref> | ||
آگاه باشید! هر کس به این شعار (شعار تفرقهانگیز خوارج لا حکم الا لله) مردم را دعوت کند او را به قتل برسانید هر چند زیر عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۲۷، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.</ref> | |||
مخاطب عبارت «یدالله مع الجامعة» [[خوارج]] هستند.<ref name=":0"/> خوارج گروهی از سپاه امام علی(ع) در [[جنگ صفین]] بودند، که پس از پذیرش حکمیت از طرف وی، او را متهم به [[کفر]] کرده و علیه او شورش کردند. به باور آنان، هر کس [[گناه کبیره|گناه کبیرهای]] انجام دهد، کافر میشود و قتل کافر واجب است.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۱۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه،۱۳۷۵ش.</ref> | |||
خوارج گروهی از سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بودند، که پس از پذیرش حکمیت از طرف وی، او را متهم به کفر کرده و علیه او شورش کردند. به باور آنان، هر کس گناه کبیرهای انجام دهد، کافر میشود و قتل کافر واجب است.<ref name=":0">مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، تهران، دار الکتب | |||
== معیار همراهی با جماعت مسلمانان == | == معیار همراهی با جماعت مسلمانان == | ||
بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیتهای بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از | بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیتهای بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از این عبارت، افراد را به سه گروه «دوستان تندرو»، «دشمنان تندرو» و «افراد میانهرو» تقسیم کرده و به خوارج توصیه کرده از بین این سه دسته، از میانهروها پیروی کنند.<ref name=":1">شریف رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، به تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.</ref> | ||
= | |||
[[ناصر مکارم شیرازی|آیتالله مکارم شیرازی]] با توجه به عبارات پیش از یدالله مع الجماعة، معیار مورد نظر امام علی(ع) در همراهی با جماعت مسلمین را، همراهی با حق دانسته است. به گفته وی، امام علی(ع) خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی میکنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت میکنند؛ بنابراین جماعت مسلمین را به صرف اینکه جماعت هستند، نمیتوان حق دانست و نمیتوان [[شیعه|شیعیان]] را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۳۱، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ق.</ref> | |||
== پیروی از اکثریت یا پیروی از حق == | |||
عالمان شیعه معتقدند پیروی از اکثریتی که پیرو حق نیستند، نیکو نیست.{{مدرک|date=سپتامبر ۲۰۲۲}} در آیاتی از [[قرآن]] نیز، اکثریتی که دنبال باطلند سرزنش شدهاند.<ref>انعام:۱۱۶؛ زخرف:۷۸؛ اسراء:۸۹؛ اعراف:۱۸۷؛ هود:۱۷؛ روم:۶؛ رعد:۱؛ سبا:۲۸؛ غافر:۵۷؛ روم:۳۰؛ نحل:۳۸ و ۱۰۱؛ انعام:۳۷؛ یوسف:۴۰؛ یونس:۵۵؛ جاثیه:۲۶؛ صافات:۷۱.</ref> به گفته عالمان شیعه، ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اقلیتی که دنبالهرو حق هستند واجب است{{مدرک|date=سپتامبر ۲۰۲۲}} و بر اساس روایتی از امام علی(ع)، در مسیر هدایت نباید از کم بودن همراهان ترسید.<ref>شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، به تصحیح صبحی صالح، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.</ref> | |||
به اعتقاد | === انحراف اکثریت پس از رحلت پیامبر(ص) === | ||
به اعتقاد شیعیان، بعد از [[رحلت پیامبر(ص)]] اکثریت [[مسلمان|مسلمانان]] از مسیری که خداوند و [[پیامبر(ص)]] معرفی کرده بودند، منحرف شدند و پیروان حق در اقلیت قرار گرفتند. شیعیان معتقدند پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به عنوان [[خلافت|خلیفه]] پس از خود معرفی کرد ولی [[ابوبکر بن ابیقحافه]]، حق او را [[غصب خلافت|غصب]] کرده و خلافت را به دست گرفت. همچنین بر این اعتقادند که پیروی از اکثریتِ دنبالهرو باطل، جایز نیست. {{مدرک}} | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۵۲: | خط ۳۲: | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =کلام | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ =امامت خاصه | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ =امام علی(ع) و خلفا | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۶
یَدُ اللهِ مَعَ الْجَماعَة (دست خدا با جماعت است)، عبارتی در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه که مخاطبِ آن خوارج هستند. بر اساس این خطبه، امام علی(ع) با استدلال به اینکه دست خدا با جماعت است، خوارج را به پیروی از اکثریت مسلمانان که در آن زمان پیرو حق و امام علی(ع) بودند، سفارش کردند و آنها را از تندروی و کندروی پرهیز دادند.
عالمان شیعه معتقدند ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اکثریتی که دنبالهرو حق نیستند جایز نیست؛ بنابراین نمیتوان شیعیان را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.
خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه
عبارت یدالله مع الجماعة در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه که مجموعهای از سخنان و نامههای امام علی(ع) است، ذکر شده است:
شما (خوارج) شرورترین مردم و کسانی هستید که شیطان آنها را هدف تیرهای خود قرار داده و به سرگردانی کشانده است. به زودی دو گروه درباره من هلاک (و گمراه) میشوند: دوست افراطی که محبّتش او را به غیر حق میکشاند و دشمن افراطی که از سر دشمنی قدم در غیر طریق حق مینهد. بهترین مردم درباره من، گروه میانهرو هستند، از آنها جدا نشوید (فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ) و همیشه همراه جمعیتهای بزرگ باشید، که دست خدا با جمعیّت است. از جدایی بپرهیزید (جدایی از تودههای عظیم و مؤمن) زیرا افراد تنها و جدا، نصیب شیطانند، همانگونه که گوسفند تکرو، طعمه گرگ است.[۱]
آگاه باشید! هر کس به این شعار (شعار تفرقهانگیز خوارج لا حکم الا لله) مردم را دعوت کند او را به قتل برسانید هر چند زیر عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).[۲]
مخاطب عبارت «یدالله مع الجامعة» خوارج هستند.[۳] خوارج گروهی از سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بودند، که پس از پذیرش حکمیت از طرف وی، او را متهم به کفر کرده و علیه او شورش کردند. به باور آنان، هر کس گناه کبیرهای انجام دهد، کافر میشود و قتل کافر واجب است.[۳]
معیار همراهی با جماعت مسلمانان
بر اساس خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه، امام علی(ع) خوارج را بدترین مردم دانسته و آنها را سفارش به همراهی با جمعیتهای بزرگ کرده است، با این استدلال که دست خدا با جماعت است (یدالله مع الجماعة). او پیش از این عبارت، افراد را به سه گروه «دوستان تندرو»، «دشمنان تندرو» و «افراد میانهرو» تقسیم کرده و به خوارج توصیه کرده از بین این سه دسته، از میانهروها پیروی کنند.[۴]
آیتالله مکارم شیرازی با توجه به عبارات پیش از یدالله مع الجماعة، معیار مورد نظر امام علی(ع) در همراهی با جماعت مسلمین را، همراهی با حق دانسته است. به گفته وی، امام علی(ع) خوارج را توصیه به همراهی با جماعتی میکنند که اهل افراط و تفریط نیستند و بر مدار حق حرکت میکنند؛ بنابراین جماعت مسلمین را به صرف اینکه جماعت هستند، نمیتوان حق دانست و نمیتوان شیعیان را به دلیل همراهی نکردن با اکثریتی که بر مدار حق نیستند، متهم به ایجاد تفرقه کرد.[۵]
پیروی از اکثریت یا پیروی از حق
عالمان شیعه معتقدند پیروی از اکثریتی که پیرو حق نیستند، نیکو نیست.[نیازمند منبع] در آیاتی از قرآن نیز، اکثریتی که دنبال باطلند سرزنش شدهاند.[۶] به گفته عالمان شیعه، ملاک برای پیروی، حق بودن است، نه تعداد بیشتر پیروان. به اعتقاد آنها، پیروی از اقلیتی که دنبالهرو حق هستند واجب است[نیازمند منبع] و بر اساس روایتی از امام علی(ع)، در مسیر هدایت نباید از کم بودن همراهان ترسید.[۷]
انحراف اکثریت پس از رحلت پیامبر(ص)
به اعتقاد شیعیان، بعد از رحلت پیامبر(ص) اکثریت مسلمانان از مسیری که خداوند و پیامبر(ص) معرفی کرده بودند، منحرف شدند و پیروان حق در اقلیت قرار گرفتند. شیعیان معتقدند پیامبر(ص)، امام علی(ع) را به عنوان خلیفه پس از خود معرفی کرد ولی ابوبکر بن ابیقحافه، حق او را غصب کرده و خلافت را به دست گرفت. همچنین بر این اعتقادند که پیروی از اکثریتِ دنبالهرو باطل، جایز نیست. [نیازمند منبع]
منابع
- ↑ شریف رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، به تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۲۷، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۷۵ش.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۱۸، تهران، دار الکتب الاسلامیه،۱۳۷۵ش.
- ↑ شریف رضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه، به تحقیق صبحی صالح، خطبه ۱۲۷، ص۱۸۴، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۵، ص۳۳۱، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ق.
- ↑ انعام:۱۱۶؛ زخرف:۷۸؛ اسراء:۸۹؛ اعراف:۱۸۷؛ هود:۱۷؛ روم:۶؛ رعد:۱؛ سبا:۲۸؛ غافر:۵۷؛ روم:۳۰؛ نحل:۳۸ و ۱۰۱؛ انعام:۳۷؛ یوسف:۴۰؛ یونس:۵۵؛ جاثیه:۲۶؛ صافات:۷۱.
- ↑ شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، به تصحیح صبحی صالح، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹، قم، هجرت، ۱۴۱۴ق.