زبان پرسش و پاسخ در قبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
درباره کسانی که با جمله‌های عربی آشنایی ندارند و عقاید خود را به زبان مادری خود می‌دانند. در اخبار و روایات مربوط به سؤال در قبر، چیزی صریحاً در این زمینه عنوان نشده است.<ref>میر احمد فقیه نی ریزی، گفتگویی پیرامون قبر، ص۱۶۹.</ref>
[[روح]] پس از جدایی از بدن و عالم مادیات، از محدودیت‌ها، از جمله محدودیت زبانی رهایی می‌یابد.<ref>رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۶۸.</ref>


از سوی دیگر، عالم برزخ و مناسبات آن، غیر از عالم ماده و طبیعت است. در این عالم، تبادل افکار و خواسته‌ها با زبان در صورت آشنایی ممکن است؛ ولی در برزخ، از راه‌های دیگر که مناسب آن عالم است، ممکن است.
همچنین، سخن گفتن و انتقال پیام، تنها از راه مکالمه با زبان نیست. در این جهان نیز گفتار و سخن به غیر زبان ممکن است؛ شکل و شاکلهٔ برخی معماری‌ها، تابلوها، حالات انسان‌ها و غیره از جنس نطق صامت است. سخن گفتن برخی موجودات با اولیای الهی نیز گونه دیگری از نطق بوده که نطق باطنی خوانده شده، مانند سخن گفتن سنگ ریزه‌ها با پیامبر(ص).<ref> رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۷۱ و ۷۲.</ref>


در خصوص این پرسش، می‌توان گفت که روح پس از جدایی از بدن و عالم مادیات، از محدودیت‌ها رهایی می‌یابد و به نیرویش افزوده می‌شود<ref>رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۶۸.</ref>; بنابراین، محدودیت زبانی برطرف می‌شود.
محققان احتمال داده‌اند که سخن گفتن در عالم قبر که همان [[برزخ]] است، با همان زبان و صدای عالم برزخ باشد. چنان‌که در روایات آمده، حوادث و صداهای عالم برزخ و میت را همه غیر از انسان‌ها و جنیان می‌شنوند.


یا اینکه می‌توان گفت، سخن گفتن و انتقال پیام، تنها از راه مکالمه با زبان خاص نیست. چون نطق اقسامی دارد. مانند: نطق صامت؛ یعنی هیئت و شاکلهٔ چیزی سخن می‌گوید. مانند: سخن گفتن معماری‌ها، تابلوها، حالات انسان‌ها و….
در روایات، مطلبی پیرامون سؤال قبر از کسانی که با جمله‌های عربی آشنایی ندارند، ذکر نشده است.<ref>میر احمد فقیه نی ریزی، گفتگویی پیرامون قبر، ص۱۶۹.</ref>
 
سخن گفتن برخی موجودات با اولیای الهی، گونهٔ دیگری از نطق (نطق باطنی) است. مانند: سخن گفتن سنگ ریزه‌ها در دست مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همچنین عبدالله بن مسعود نقل می‌کند که وقتی از کنار کوهی می‌گذشتیم، دیدیم، سنگ‌ها و کلوخ‌ها و همهٔ اشیا یک صدا می‌گفتند: «السلام علیک یا رسول الله» قرآن نیز همین حقیقت را تأیید می‌کند:<ref>رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۷۱ و ۷۲.</ref>
 
پس لزومی ندارد که حتماً در قبر، زنده شدن به صورت مادی باشد. به این صورت که پاسخ، با همان زبان و صدای عالم مثالی برزخی باشد. چنان‌که در روایات آمده است که حوادث و صداهای عالم برزخ و میت را همه می‌شنوند، غیر از آدمیان و جنیان (که در جهان مادی به سر می‌برند). و اگر کسی پافشاری کند که حتماً پاسخ گفتن مادی است، خواهیم گفت که بدن مادی میت، مانند دیگر اجسام و ذرات عالم، با زبان حال پاسخ می‌گوید.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۷: خط ۲۲:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۲

سؤال

پرسش و پاسخ قبر، به چه زبانی است؟

روح پس از جدایی از بدن و عالم مادیات، از محدودیت‌ها، از جمله محدودیت زبانی رهایی می‌یابد.[۱]

همچنین، سخن گفتن و انتقال پیام، تنها از راه مکالمه با زبان نیست. در این جهان نیز گفتار و سخن به غیر زبان ممکن است؛ شکل و شاکلهٔ برخی معماری‌ها، تابلوها، حالات انسان‌ها و غیره از جنس نطق صامت است. سخن گفتن برخی موجودات با اولیای الهی نیز گونه دیگری از نطق بوده که نطق باطنی خوانده شده، مانند سخن گفتن سنگ ریزه‌ها با پیامبر(ص).[۲]

محققان احتمال داده‌اند که سخن گفتن در عالم قبر که همان برزخ است، با همان زبان و صدای عالم برزخ باشد. چنان‌که در روایات آمده، حوادث و صداهای عالم برزخ و میت را همه غیر از انسان‌ها و جنیان می‌شنوند.

در روایات، مطلبی پیرامون سؤال قبر از کسانی که با جمله‌های عربی آشنایی ندارند، ذکر نشده است.[۳]

منابع

  1. رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۶۸.
  2. رفیعی قزوینی، زندگی پس از مرگ، ص۷۱ و ۷۲.
  3. میر احمد فقیه نی ریزی، گفتگویی پیرامون قبر، ص۱۶۹.