ناهم‌گونی متن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه با شئون امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} در نامه ۳۱ نهج البلاغه حضرت علي(ع) خطاب به فرزن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
 
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در نامه ۳۱ نهج البلاغه حضرت علي(ع) خطاب به فرزندش سخناني دارد كه با شأن امام حسن(ع) همخواني ندارد و با اصول روايات و احاديث که امامان را عالم به همه چيز مي¬داند و آيه تطهير كه هرگونه ناپاكي را برداشته متضاد است. اين تضاد چگونه رفع مي¬شود؟
در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امام علی(ع) خطاب به فرزندشان سخنانی دارد که با شأن امام حسن(ع) هم‌خوانی ندارد و با اصول روایاتی که امامان(ع) را عالم به همه چیز می‌داند و آیه تطهیر که هرگونه ناپاکی را از آنان برداشته متضاد است. این تضاد چگونه رفع می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در ابتدا تذکر دو نکته لازم است.
'''نامه سی و یکم نهج‌البلاغه به امام حسن(ع)''' به [[سبک موعظه‌ای]] بیان شده و موعظه دارای خصوصیاتی از قبل تاثیرگذار بودن و امر و نهی داشتن است. برخی این نامه را خطاب به [[محمد بن حنفیه]] بیان نموده‌اند که در این صورت با موضوع [[عصمت امام]] منافاتی ندارد. اما به شکل کلی خطاب نامه و موضوع آن برای مخاطب خاص آن قابل فهم و درک است و [[امام علی(ع)]] به بهترین شکل آن را تبیین نموده است. در مقام بیان تضاد میان اسلوب گفتاری نامه با عصمت امام باید گفت در این نامه اشاره به موضوعی که با عصمت در تضاد باشد، نشده بلکه بیشتر خطاب به امام مجتبی است تا الگویی برای تربیت دیگران و یاد دادن راه و رسم پرورش در جامعه است.
 
۱. در تفسير مكالمات ائمه(ع) با يكديگر بايد غور و دقت بيشتري شود.
 
۲. همانگونه كه مستحضريد برخي از آيات قرآن كه درباره پيامبران است، نيز مشمول اين گونه سؤالات است.
 
لذا برخي از جوابها مشترك است كه به اجمال اشاره مي‌گردد:
 
از نظر كلي و عمومي:
 
الف. در مقام تعليم و هدايت عموم از اين نوع مكالمات و شيوه‌هاي غير مستقيم استفاده مي‌شود.<ref>فيض كاشاني، تفسير صافي، مكتبه صدر، افست، ۱۴۱۶، ج۱، ص۳۰. امام صادق(ع) : قرآن به روش به در مي‌گويند تا ديوار بشنود نازل شده است.</ref>


ب. استغفار و حديث نفس از مصاديق تواضع است كه از شاخصه‌هاي بندگان شايسته خداي سبحان است و نصيحت كردن هم از اين مصاديق و نصيحت شنيدن از بهترين مصاديق آن است.
==سبک نامه==
[[نامه سی و یکم نهج‌البلاغه]] در سبک موعظه‌گونه بیان شده و تجربه‌های پدری پیر به فرزند جوان که در مسیر کسب تجربه است را بیان می‌کند. موعظه زبان خاصی است و از بعضی تعارف و احترام‌ها باید خالی باشد. خصوصیات موعظه بدین شکل است که تأثیر است نه خبر، امر و نهی است نه بود و نبود. اگر زبان موعظه این‌گونه نباشد بسیاری از [[آیات قرآن]] لغو می‌شد؛ زیرا [[کافران]] قرآن را قبول ندارند، در حالی که آیات فراوانی احوال کفار را بیان می‌کنند، در صورتی که این آیات برای موعظه [[مؤمنان]] است.


ج. آنچه با عصمت منافات دارد اقرار به گناه مشخص است.
امام علی(ع) با زیبایی تمام به تأثیر عوامل بیرونی بر ماهیت و شخصیت ذاتی و مجرد شده انسان گوشزد می‌کند، ریسمان‌های نجات و بنیان‌های تکامل را لابلای این کنش و واکنش‌ها نشان می‌دهد و این‌گونه بیان می‌کند: بازگشت و اتکا به مرکز هستی، [[خداوند]]؛ [[تقوا]]؛ [[دعا]]. بیان نامه با شیوایی فارغ از تعینات ریاست ظاهری و دنیوی و به دور از تشخصات حسبی و نسبی، به بهترین وجه با امام مجتبی(ع) به انتقال تجربه پرداخته است.


در حاليكه در متون قرآني و حديثي چنين موردي يافت نمي‌شود. روحيه اقرار و استغفار اطاعت امر خداي سبحان در قرآن كريم است كه مؤمنان را به استغفار و توبه سفارش مكرر مي‌كند.
چنین نامه‌ای برای مخاطب خاص آن قابل فهم است، همان‌گونه که قرآن را تنها مخاطبان آن، یعنی [[چهارده معصوم(ع)]] به صورت کامل در می‌یابند.<ref>بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، افست، بی‌تا، ج۱، ص۱۵–۱۷.</ref> هرچند مطابق برخی روایات، مخاطب این نامه محمد بن حنفیه، [[برادر ناتنی]] امام مجتبی(ع) است که اگر چنین باشد اصل مسئله منتفی می‌شود.<ref>بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، مؤسسه نصر، ۱۳۸۴، ج۵، ص۲.</ref>


د. ممكن است معصوم(ع) به جهت معرفت و مقامات بلندش از كاري يا فكري يا ترك امري استغفار نمايد، و اين براي رسيدن به مقام بالاتر است.
در صورت قول به تنافی این نامه با مقام عصمت و وجود روایاتی که امام را معصوم می‌داند که فراوان و قابل استناد هستند، روایات بر نامه مقدم می‌شوند.


هـ . آنچه به عصمت ضرر مي‌زند، گناه كار بودن فرد است نه اينكه خود فرد، خود را گناهكار ببيند. مانند همين مسأله در بحث عدالت است. به امام جماعتي كه گناهكار است نمي‌توان اقتدا كرد ولي به امام جماعتي كه خود را گنهكار مي‌داند، ولي گناهكار نيست و عادل است، ‌مي‌توان اقتداء كرد.
==جمع میان خطاب نامه با خصوصیات امام==
اسلوب موعظه ای در موارد متعددی کاربرد دارد؛


امّا آنچه در خصوص نامه ۳۱ نهج البلاغه بايد گفته شود اين است كه:
* در مقام تعلیم و هدایت عموم از این نوع مکالمات و شیوه‌های غیر مستقیم استفاده می‌شود.<ref>فیض کاشانی، تفسیر صافی، مکتبه صدر، افست، ۱۴۱۶، ج۱، ص۳۰.</ref>


۱. طبق بعضي از روايات، مخاطب اين نامه جناب محمد بن حنفيه رضوان الله عليه برادر ناتني امام مجتبي(ع) است كه اگر چنين باشد اصل مسئله منتفي مي‌شود.<ref>بحراني، ابن ميثم، شرح نهج البلاغه، بي‌جا، موسسه نصر، ۱۳۸۴، ج۵، ص۲.</ref>
* [[استغفار]] و [[حدیث نفس]] از مصادیق [[تواضع]] است که از شاخصه‌های [[بندگان شایسته خدا]] است و روحیه اقرار و استغفار، [[اطاعت امر خداوند]] در قرآن است که مؤمنان را به استغفار و توبه سفارش مکرر می‌کند.


۲. سبكِ نامه حضرت موعظه گونه است. تجربه‌هاي پدري پير به فرزند جوان كه در مسير كسب تجربه است. لسان موعظه لسان و زبان خاصي است، از بعضي از تعارفات و احترامات بايد خالي باشد. موعظه تأثير است نه خبر. امر و نهي است نه بود و نبود. در غير اين صورت بسياري از آيات قرآن لغو مي‌شد. زيرا كافر قرآن را قبول ندارد در حالي كه آيات قرآني فراواني احوال كفار را بيان مي‌كنند، در صورتي كه اين آيات براي موعظه مؤمنان است.
* [[نصیحت به خیر]] کردن نیز از این مصادیق و اوصاف [[مومنان واقعی]] است و [[نصیحت شنیدن]] از بهترین مصادیق آن است.


۳. قلم شيواي حضرت اميرمؤمنان(ع) فارغ از تعيّنات رياست ظاهري و دنيوي و بدور از تشخّصات حسبي و نسبي ، به بهترين وجه با امام مجتبي(ع) به انتقال تجربه پرداخته است.
* ممکن است [[معصوم(ع)]] به جهت معرفت و مقامات بلندش از کاری یا فکری یا ترک امری استغفار نماید، و این برای رسیدن به مقام بالاتر است. درباره شخصیت ائمه‌ای چون امام علی(ع) و [[امام سجاد(ع)]]، توبه و راز و نیاز به این صورت زیاد بیان شده است.


۴. حقيقت امر آن است كه، همانگونه كه قرآن را تنها مخاطبان آن، چهارده معصوم(ع) به نحو كامل در مي‌يابند،<ref>بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، اسماعيليان، افست، بي‌تا، ج۱، ص۱۵ـ۱۷.</ref> چنين نامه‌اي را هم مخاطب آن كاملاً درخواهد يافت و ما به اندازه وسع و معرفتمان از آن بهره مند خواهيم شد.  
* آنچه با عصمت منافات دارد اقرار به گناه مشخص است.


۵. اميرالمؤمنان علي(ع) با زيبايي تمام به تأثير عوامل بيروني بر ماهيت و شخصيت ذاتي و تجريد شده انسان زنهار داده، ريسمانهاي نجات و بنيانهاي تكامل را لابلاي اين جنگل كنش و واكنش نشان داده است که عبارت است از: الف) بازگشت و اتكا به مركز هستي(حق تعالي)؛ ب) تقوا؛ ج) دعا.
* آنچه به عصمت ضرر می‌زند، گناه کار بودن فرد است نه اینکه خود را گناه‌کار ببیند. [[امام صادق(ع)]] می‌فرماید: همانا خدای عزوجل ما را به خود واگذار نکرده است و اگر ما را به خودمان وا می‌گذارد ما مانند برخی از مردم می‌شدیم.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۷، ج۲۴، ص۳۱۰.</ref>


۶. در صورت قول به تنافي اين نامه با مقام عصمت، مضامين اين نامه با رواياتي که امام را معصوم مي¬داند كه هم فراوان است و هم مستحکم در تعارض خواهد بود و لذا آن روايات بر اين نامه مقدم مي¬شود.
* ممکن است این نامه مانند برخی از خطاب‌های قرآنی باشد که در ظاهر خطاب به امام حسن(ع) است اما در واقع نحوه [[تربیت فرزند]] را به قشرها مردم تعلیم دهد.


۷. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: همانا خداي عزوجل ما را به خود واگذار نكرده است و اگر ما را به خودمان وا مي‌گذارد ما مانند برخي از مردم مي‌شديم.<ref>مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، ۱۳۸۷، ج۲۴، ص۳۱۰.</ref>
۸. چنان که در مقدمه اشاره شد، ممکن است مانند برخي از خطابات قرآني مراد اين باشد که ظاهر خطاب به امام حسن(ع) ولي در واقع نحوه تربيت فرزند را به اقشار مردم تعليم دهد.
بنابراين: اين نامه موعظه است و موعظه براي تأثيرگذاري است نه خبر از وضع موجود يا آينده و با توجه به شخصيت نگارنده و خواننده جداسازي فضاي موعظه در اين نامه از شخصيت هر دو بزرگ(ع) قابل تعمّق است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}{{پایان مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
 
۱ـ شرح نهج البلاغه، ناصر مکارم شيرازي، ج۲.
 
۲ـ شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه، آيت الله فاضل لنکراني.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵


سؤال

در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امام علی(ع) خطاب به فرزندشان سخنانی دارد که با شأن امام حسن(ع) هم‌خوانی ندارد و با اصول روایاتی که امامان(ع) را عالم به همه چیز می‌داند و آیه تطهیر که هرگونه ناپاکی را از آنان برداشته متضاد است. این تضاد چگونه رفع می‌شود؟

نامه سی و یکم نهج‌البلاغه به امام حسن(ع) به سبک موعظه‌ای بیان شده و موعظه دارای خصوصیاتی از قبل تاثیرگذار بودن و امر و نهی داشتن است. برخی این نامه را خطاب به محمد بن حنفیه بیان نموده‌اند که در این صورت با موضوع عصمت امام منافاتی ندارد. اما به شکل کلی خطاب نامه و موضوع آن برای مخاطب خاص آن قابل فهم و درک است و امام علی(ع) به بهترین شکل آن را تبیین نموده است. در مقام بیان تضاد میان اسلوب گفتاری نامه با عصمت امام باید گفت در این نامه اشاره به موضوعی که با عصمت در تضاد باشد، نشده بلکه بیشتر خطاب به امام مجتبی است تا الگویی برای تربیت دیگران و یاد دادن راه و رسم پرورش در جامعه است.

سبک نامه

نامه سی و یکم نهج‌البلاغه در سبک موعظه‌گونه بیان شده و تجربه‌های پدری پیر به فرزند جوان که در مسیر کسب تجربه است را بیان می‌کند. موعظه زبان خاصی است و از بعضی تعارف و احترام‌ها باید خالی باشد. خصوصیات موعظه بدین شکل است که تأثیر است نه خبر، امر و نهی است نه بود و نبود. اگر زبان موعظه این‌گونه نباشد بسیاری از آیات قرآن لغو می‌شد؛ زیرا کافران قرآن را قبول ندارند، در حالی که آیات فراوانی احوال کفار را بیان می‌کنند، در صورتی که این آیات برای موعظه مؤمنان است.

امام علی(ع) با زیبایی تمام به تأثیر عوامل بیرونی بر ماهیت و شخصیت ذاتی و مجرد شده انسان گوشزد می‌کند، ریسمان‌های نجات و بنیان‌های تکامل را لابلای این کنش و واکنش‌ها نشان می‌دهد و این‌گونه بیان می‌کند: بازگشت و اتکا به مرکز هستی، خداوند؛ تقوا؛ دعا. بیان نامه با شیوایی فارغ از تعینات ریاست ظاهری و دنیوی و به دور از تشخصات حسبی و نسبی، به بهترین وجه با امام مجتبی(ع) به انتقال تجربه پرداخته است.

چنین نامه‌ای برای مخاطب خاص آن قابل فهم است، همان‌گونه که قرآن را تنها مخاطبان آن، یعنی چهارده معصوم(ع) به صورت کامل در می‌یابند.[۱] هرچند مطابق برخی روایات، مخاطب این نامه محمد بن حنفیه، برادر ناتنی امام مجتبی(ع) است که اگر چنین باشد اصل مسئله منتفی می‌شود.[۲]

در صورت قول به تنافی این نامه با مقام عصمت و وجود روایاتی که امام را معصوم می‌داند که فراوان و قابل استناد هستند، روایات بر نامه مقدم می‌شوند.

جمع میان خطاب نامه با خصوصیات امام

اسلوب موعظه ای در موارد متعددی کاربرد دارد؛

  • در مقام تعلیم و هدایت عموم از این نوع مکالمات و شیوه‌های غیر مستقیم استفاده می‌شود.[۳]
  • ممکن است معصوم(ع) به جهت معرفت و مقامات بلندش از کاری یا فکری یا ترک امری استغفار نماید، و این برای رسیدن به مقام بالاتر است. درباره شخصیت ائمه‌ای چون امام علی(ع) و امام سجاد(ع)، توبه و راز و نیاز به این صورت زیاد بیان شده است.
  • آنچه با عصمت منافات دارد اقرار به گناه مشخص است.
  • آنچه به عصمت ضرر می‌زند، گناه کار بودن فرد است نه اینکه خود را گناه‌کار ببیند. امام صادق(ع) می‌فرماید: همانا خدای عزوجل ما را به خود واگذار نکرده است و اگر ما را به خودمان وا می‌گذارد ما مانند برخی از مردم می‌شدیم.[۴]
  • ممکن است این نامه مانند برخی از خطاب‌های قرآنی باشد که در ظاهر خطاب به امام حسن(ع) است اما در واقع نحوه تربیت فرزند را به قشرها مردم تعلیم دهد.


منابع

  1. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، افست، بی‌تا، ج۱، ص۱۵–۱۷.
  2. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج البلاغه، بی‌جا، مؤسسه نصر، ۱۳۸۴، ج۵، ص۲.
  3. فیض کاشانی، تفسیر صافی، مکتبه صدر، افست، ۱۴۱۶، ج۱، ص۳۰.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ۱۳۸۷، ج۲۴، ص۳۱۰.