بدعت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خطر بدعت در جامعه اسلامی از دیدگاه قرآن را بنویسید؟
بدعت چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
'''بدعت'''، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، مشتقات آن چهار بار آمده است. محتوای آیات زیادی بدعت را حرام می‌داند. بدعت، احکام و اعتقاداتی است که ریشه‌ای در کتاب و سنت ندارد و در قالب تشریع و تقنین احکام و فتوا شکل می‌گیرد.


== بدعت در لغت و اصطلاح ==
افترا و نسبت دروغ به خداوند در قرآن به بزرگ‌ترین ظلم تشبیه شده است که بدعت از مصادیق آن است. حرام دانستن برخی امور حلال در قرآن نهی شده است و از این جهت، زندگی مرتاض‌گونه، رهبانیت، درویشی و ترک دنیا نوعی بدعت تلقی می‌شود.
«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند، و هر گاه به خداوند نسبت داده شود «بدیع السموات، ایجادکننده آسمان‌ها» به معنای ایجاد و خلقت چیزی بدون وسیله و ماده و بدون زمان و مکان است.


و در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت اساس، و به این جهت آن را «بدعت» گویند که گوینده آن از ناحیه خود آن چیز را در دین ایجاد و افزوده است».<ref>ر. ک. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸–۳۹؛ ر.ک. الطریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴.</ref>
روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعت‌گذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) بدعت‌گذاران را بدترین افراد امت امت خود دانسته است.


در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»<ref>بقره/۱۱۷، انعام/۱۰۱.</ref> یا «بدْعاً»<ref>احقاف/۹.</ref> آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را می‌رساند، در قرآن آمده، که در این بخش به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
== مفهوم‌شناسی ==
«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند. در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در [[قرآن]] ریشه دارد و نه در [[سنت]]. به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعت‌گذار از ناحیه خود آن را در دین ایجاد و افزوده است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۱۱۰. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۲۹۹.</ref>


== بدعت در قرآن و برخی روایات ==
در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۴، بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْیِ وَ الْمَقَایِیس.</ref> [[علامه مجلسی]] در تعریف بدعت می‌گوید: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارایه گردد، در حالی که در مورد آن بیان خاصی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلّی نیز به‌شمار نرود یا آنکه آن عمل صریحاً نهی شده باشد، بدعت است. از این جهت هرگونه اقدام تشریعی در حوزه دین، بدون استناد به منابع پذیرفته شده استنباط، مشمول حکم بدعت می‌شود.<ref name=":1">دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸.</ref>
۱. {{قرآن|فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ|ترجمه=وای بر آن‌ها (یهودی‌ها) که کتاب (تورات) را با دست خود می‌نوشتند و سپس می‌گفتند این کتاب از جانب خدا است.|سوره=بقره|آیه=۷۹}}  در این آیه، «یکتبون» همان معنای تحریف و بدعت را دارد.


۲. {{قرآن|وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ بِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُو و یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ…|ترجمه=گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو (پیامبر اکرم(ص)) گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند، آن‌ها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می‌کنند (و در آن نوعی بدعت ایجاد می‌کنند)|سوره=مائده|آیه=۴۱}} این مضمون در آیات متعددی از قرآن وارد شده است.<ref>نسا/۴۶؛ مائده/۱۳؛ بقره/۷۵.</ref>
بدعت حُکمی است که به دین افزوده یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از قرآن یا سنّت داشته باشد؛ بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از قرآن یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل می‌دهد: یک: دست‌کاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. دو: گستردن آن در میان مردم. سه: نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است.<ref>بدعت‌های دینی از نگاه قرآن، عبّاس اشرفی، نرجس جمال امیدی، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره پنجم، شماره ۱۸.</ref>


۳. {{قرآن|وَ جَعَلْنا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَه وَ رَحْمَه وَ رَهْبانِیَّه ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ|ترجمه=و بعد از آن‌ها (پیامبران) عیسی بن مریم را مبعوث ساختیم و به وی انجیل عطا نمودیم، و در دل افرادی که از عیسی پیروی کردند، رأفت و رحمت قرار داریم و رهبانیتی را که خود آن را ابداع (و از طریق بدعت گذاری ایجاد) کرده بودند، بر آن‌ها مقرر نداشته بودیم.|سوره=حدید|آیه=۲۷}} در این آیه، خداوند از بدعت مسیحیت پرده برمی‌دارد و رهبانیت و «دیر نشینی» آنان را یک عمل ابداعی دانسته، عملی که باعث فحشاء و منکرات در بین آنها شده است.
بدعت، نوعی دخالت در [[معنای ربوبیت تکوینی و تشریعی|شئون ربوبی]] است، زیرا کار «تقنین»، حق ویژه خداوند بوده و هر نوع مداخله در شئون ربوبی، در حکم تعدّی به حق الهی به‌شمار می‌رود.<ref>سبحانی، جعفر، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، ج۱، ص۸۶</ref>


۴. {{قرآن|یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.|سوره=مائده|آیه=۸۷}}
== بدعت در قرآن ==
در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن چهار مرتبه آمده است: گاهی به صورت «بدیع»<ref>سوره بقره، آیه۱۱۷. سوره انعام، آیه۱۰۱.</ref> یا «بدْعاً»<ref>سوره احقاف، آیه۹.</ref> که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه و جدید. یک بار به صورت «اِبْتَدعَ»<ref>سوره حدید، آیه۲۷.</ref> به معنای اصطلاحی آمده است. معنای و مفهوم بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را می‌رساند، در قرآن بارها آمده است.<ref>سوره بقره، آیه۷۹. سوره آل عمران، آیه۹۴–۹۳. سوره مائده، آیه۸۷. آیه۱۰۴–۱۰۳. سوره انعام، آیه۱۴۰–۱۳۸. سوره نحل، آیه۱۱۶.</ref>


۵. {{قرآن|وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِبا|ترجمه=ستمكارتر از آن كس كيست كه بر خدا نسبت دروغ بدهد؟|سوره=انعام|آیه=۲۱}}
آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش می‌کند.<ref>سوره شوری، آیه ۲۱. سوره مائده، آیه ۱۰۳. سوره نحل، آیه ۱۱۶</ref> خداوند مؤمنان را هشدار می‌دهد از اینکه حلال خدا را حرام کنند: {{قرآن|یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.|سوره=مائده|آیه=۸۷}} مفسران ذیل این آیه گفته‌اند هر نوع حلالی را حرام کردن و هر حرامی را حلال کردن مصداق این آیه است. رهبانیت و زندگی مرتاض‌گونه و تنگی معیشت و درویشی طبق این آیه صحیح نیست.<ref>کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول، ج۳، ص ۳۰۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۲.</ref> خداوند هرگونه تجاوز به حدود الهی را ممنوع کرده و آن را دخالت در تشریع می‌داند.<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>


'''بدعت در روایات'''
خداوند کسانی را که چیزی می‌نویسند و آن را به خدا نسبت می‌دهند، سخت مورد عتاب قرار می‌دهد.<ref>سوره بقره، آیه ۷۹</ref> قرآن به صراحت گفته آنچه که پیامبر به شما داده بگیرید و از آنچه که نهی کرده دوری کنید.<ref>سوره حشر، آیه ۷</ref>


۱. [[پیامبر اکرم(ص)]] «اَهْلُ البِدْعَه فالمخالِفُون لِاَمْرِ الله و لِکتابِهِ و رسُولِهِ الْعامِلُون بِرأیِهِمْ و اَهْوائِهِمْ و اِنْ کَثُرُوا؛ اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر اکرم مخالفت می‌ورزند و طبق خواسته‌ها و هواهای نفسانی خویش رفتار می‌کنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند»<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسهالرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.</ref>
خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف کرده‌اید به کتاب و پیامبر رجوع کنید.<ref>سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> قرآن مشرکان را نکوهش می‌کند که چرا از نزد خود به تعیین حلال و حرام می‌پردازند.<ref>سوره یونس، آیه ۵۹.</ref> مطابق صراحت قرآن<ref>سوره یونس، آیه ۱۵.</ref> حتی پیامبر هم اجازه ندارد از نزد خود چیزی به دین اضافه یا کم کند.<ref name=":0">دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹.</ref>


۲. و آن حضرت فرمود: «زمانی فرا می‌رسد که عده‌ای از دانایان امّت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) می‌کنند، آنان بدترین افراد امّت من می‌باشند»<ref>همان، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.</ref>
با توجه به آیه ۲۷ [[سوره حدید]] خداوند آیینی به نام رهبانیت را به عنوان یک رسم دینی برای مسیحیان مقرر نکرد و خود راهبان این رسم را باب کردند و بدعت گذاشتند.<ref name=":0"/> مضامین زیادی در آیات قرآن وجود دارد که یهودی‌ها سخن خداوند را تحریف می‌کردند که نوعی بدعت تلقی می‌شود.<ref>سوره نسا، آیه۴۶. سوره بقره، آیه۷۹.</ref>


== بدعت‌گذاران منفورترین چهره در اسلام ==
=== افترا به خداوند ===
در روایات فراوانی، بدعت‌گذاران به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی شده‌اند، به دو روایت زیر توجه شود:
مهم‌ترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و [[دروغ]] به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالم‌ترین فرد را کسی می‌داند که به خداوند نسبت دروغ می‌دهد<ref>سوره انعام، آیات ۲۱، ۹۳و ۱۵۷. سوره اعراف، آیه ۳۷. سوره یونس، آیه ۱۷. سوره کهف، آیه ۱۵. سوره عنکبوت، آیه ۶۸. سوره زمر، آیه ۳۲. سوره صف، آیه ۷. سوره نساء، آیه ۵۰. سوره مائده، آیه ۱۰۳</ref> و چیزی به دین اضافه یا کم می‌کند:{{قرآن|وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِبا|ترجمه=ستم‌کارتر از آن کس کیست که بر خدا نسبت دروغ بدهد؟|سوره=انعام|آیه=۲۱}}


۱. از پیامبر(ص) نقل شد که آن حضرت فرمود: «اولئک شرار اُمّتی؛ بدعت‌گذاران بدترین افراد امت من می‌باشند.»
هر کس چیزی بر دین اضافه کند در حقیقت به خدا افتراء بسته است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲۶</ref> افترا به خداوند هر بدعتی را چه در اصول دین و چه در فروع دین شامل می‌شود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۴۰.</ref>


۲. هم چنین علی(ع) فرموده است: «اِنّ اَبْغَضَ الخلائق اِلی الله رجُلان…؛ منفورترین آفریده‌ها نزد خدا دو شخصند، مردی شخصی) که خدا او را به حال خود گذاشته و از راه راست دور افتاده است؛ دل او شیفته بدعت است و مردم را گمراه کرده به فتنه‌انگیزی می‌کشاند و راه رستگاری گذشتگان را گم کرده و طرفداران خود و آیندگان را گمراه ساخته است، بار گناه دیگران را بر دوش کشیده و گرفتار زشتی‌های خود نیز می‌باشد؛ و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسان‌های نادانِ امت، جایگاهی پیدا کرده و در تاریکی‌های فتنه فرورفته است…».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷.</ref>
== بدعت در روایات ==
روایات بسیاری در مورد تحریم بدعت وجود دارد.<ref>سبحانی، جعفر، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ج۱، ص۱۸۱</ref> پیامبر(ص) بدعت‌گذاران را به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی کرده است:
* {{متن عربی|اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر مخالفت می‌ورزند و طبق خواسته‌ها و هواهای نفسانی خویش رفتار می‌کنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند.}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.</ref>
* {{متن عربی|زمانی فرا می‌رسد که عده‌ای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) می‌کنند، آنان بدترین افراد امت من می‌باشند.}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.</ref>
* {{متن عربی|هرگاه بدعت‌ها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آن‌ها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعت‌گذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.}}<ref>فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.</ref>


و در جای دیگر فرمود: «و بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند».<ref>همان، خطبه ۱۶۴.</ref>
[[امیرالمؤمنین|امیرمومنان(ع)]] فرمود: {{متن عربی|بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند.}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۴.</ref>


== آثار، خطرات، و مفاسد بدعت ==
== بدعت‌گذاران ==
«بدعت» آثار و خطرات بسیار ناگواری برای جامعه اسلامی داشته و دارد، فتنه‌ها و آشوب‌های به پا می‌کند، فرهنگ اصیل اسلام را که براساس مصالح مردم پایه‌گذاری شده است دگرگون می‌سازد، مانعی است برای پیشرفت‌های مذهبی و اجتماعی، باعث گمراهی و انحراف انسان‌ها می‌گردد، زیان‌های فکر و روحی غیرقابل جبرانی به خانواده‌ها می‌رساند و ممکن است نسل‌های بشر را برای همیشه گرفتار و بد بخت نماید، فاطمه زهرا(س) می‌فرماید: قسم به خدا اگر حق (خلافت) را به اهلش واگذار می‌کردند، و از عترت رسول خدا(ص) اطاعت می‌نمودند (و بدعت در خلافت ایجاد نمی‌کردند) دو نفر هم (درباره حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمی‌کردند<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ج۳۶، ص۳۵۳.</ref>»، اینک به نمونه‌هایی از مفاسد و خطرات آن اشاره می‌شود:
بدعت‌گذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را کنار گذاشته و بر آرا و هوای نفس خویش تکیه کرده‌اند. در روایات، برخی از نمونه‌های اهل بدعت ذکر شده است از جمله [[قدریّه]]؛ تارکان دنیا که آنچه را خدا حلال کرده حرام دانسته‌اند؛ [[غُلات]] و کسی که مردم را به سوی خود فراخواند در حالیکه در میان آنها فردی دانشمندتر از او وجود دارد.<ref name=":1"/> یا کسی که می‌گوید من نایب خاص امام زمان هستم، اینها از مصادیق «اهل بدعت» هستند.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۴۱۶</ref>


۱. ایجاد فتنه و فساد: پیامبر اکرم(ص) فرمود: امّت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌گردند، که فتنه‌انگیزترین آنان در میان امّت اسلام (بدعت گذاران است یعنی) آن فرقه‌ای است که براساس قیاس عمل نموده و حرام را حلال، و حلال را حرام می‌کنند<ref>کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۱، شماره ۱۰۵۸.</ref>» و علی(ع) می‌فرماید: «انّما بَدْءُ وُقوع الفتن اَهْواءٌ تتبعُ و احکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله» ریشه فسادها و فتنه‌ها در میان مردم، تبعیت از خواسته‌های نفس و بدعت‌هایی است که بر خلاف قرآن و احکام الهی صادر می‌گردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰.</ref>» در این دو روایت آثار بدعت را فتنه‌ها و فساد دانسته است؛ و فتنه هم از دیدگاه قرآن از قتل و کشتار هم خطرناکتر است<ref>بقره/۱۹۱ و ۲۱۷.</ref> و تمام مسائل را زیر و رو می‌کند، و جامعه را از هم می‌پاشد.<ref>توبه/۴۸.</ref>
در طول تاریخ احکام متعددی به دین اضافه یا کم شده است. مفسران گفته‌اند سرچشمه بدعت‌ها تفسیر به رأی و قرائت جدید است. بدعت‌گذار آیه‌ای از آیات قرآن را مطابق میلش تفسیر می‌کند و به دنبال آن بدعتی می‌گذارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۴۴۲.</ref>


۲. از بین رفتن سنت‌های نیکو: علی(ع) می‌فرماید: «و ما اَحَدثَتْ بِدْعَه اِلا ترک بها سُنّه…؛ هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعت‌ها بپرهیزید و با راه راست و جادّه آشکار حق باشید، نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵.</ref>
دروغ بستن بر خداوند مصداق‌هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از: برای خدا شریک قائل شدن، حلال و حرام کردن، بدون آن‌که دلیلی از کتاب و سنّت وجود داشته باشد.<ref>ترجمه تفسیر کاشف، مغنیه، ج۴، ص ۳۴۸</ref> از دیگر مصادیق بدعت، استحباب روزه در روز عاشورا را گفته‌اند که از بدعت‌های ابداعی بنی امیه است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۱۰.</ref>


۳. هلاکت و گمراهی: رسول اکرم فرمود: «ایّاکُمْ و ابتدع فانّ کُلَّ بدْعَه ضلالَه؛ از بدعت گذاری دوری کنید که باعث گمراهی و ضلالت می‌شود.<ref>کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۲۱، حدیث ۱۱۱۳.</ref> و علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: «همانا خداوند پیامبری راهنما را با کتابی گویا، و دستوری استوار برانگیخت، هلاک نشود جز کسی که تبهکار است و بدانید که «المبتدعاتِ المشتبهاتِ هن المهلکات اِلا ما حفظ الله فیها» بدعت‌ها به رنگ حق درآمده و هلاک کننده‌اند، مگر خداوند ما را از آن‌ها حفظ فرماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.</ref>» و در جای دیگر فرمود: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است، که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند<ref>همان، خطبه ۱۶۴.</ref>» در روایات فوق به روشنی به آثار خطرناک بدعت که گمراهی و هلاکت باشد، اشاره شده است.
== انحراف دین ==
بنا بر احادیث، هیچ چیز مثل بدعت، دین را نابود نمی‌کند و بدعت‌گذاری در دین نوعی شرک و کفر است و بدعت‌گذاران از بدترین و زیان‌کارترین آفریدگان و مغضوب‌ترین آنها در پیشگاه خدای‌اند. شیطان بر آنها چیره شده و در نتیجه به مخالفت با خدا و پیامبر و قرآن برخاسته‌اند.<ref name=":1"/>


== ریشه بدعت‌ها ==
پیامبر اکرم(ص) فرمود: {{متن عربی|امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌گردند، که فتنه‌انگیزترین آنان در میان امت اسلام (بدعت گذاران است یعنی) آن فرقه‌ای است که براساس قیاس عمل نموده و حرام را حلال، و حلال را حرام می‌کنند.}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱، ص۲۱، شماره ۱۰۵۸.</ref> [[امام علی(ع)]] می‌فرماید: {{متن عربی|ریشه فسادها و فتنه‌ها در میان مردم، تبعیت از خواسته‌های نفس و بدعت‌هایی است که بر خلاف قرآن و احکام الهی صادر می‌گردد.}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰.</ref> در این دو روایت فتنه‌ها و فساد از آثار بدعت شمرده شده است. فتنه هم از دیدگاه قرآن از قتل و کشتار هم خطرناک‌تر است.<ref>بقره/۱۹۱ و ۲۱۷.</ref> و تمام مسائل را زیر و رو می‌کند و جامعه را از هم می‌پاشد.<ref>توبه/۴۸.</ref> علی(ع) می‌فرماید: {{متن عربی|هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعت‌ها بپرهیزید و با راه راست حق باشید؛ نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست.}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵.</ref>
۱. مال و منال دنیوی و ثروت اندوزی: قرآن می‌فرماید: وای بر کسانی که مطالبی را با دست خود می‌نویسند، و آن را سپس به خدا نسبت می‌دهند و می‌گویند این از جانب خدا است (عامل و انگیزه این بدعت این است) تا بدین وسیله آن را به بهای کمتری بفروشند<ref>بقره/۷۹.</ref> و در آیهٔ دیگر فرمود: «آنان که آیین خود را به بازی و سرگرمی گرفتند (و در آن بدعت ایجاد کردند) و گرفتار دنیا و فریفته زندگی دنیا شدند.<ref>انعام/۷۰.</ref>
 
۲. هواهای نفسانی: قرآن می‌فرماید: {{قرآن|افرایت من اتخذ الهه هواهُ}} آیا دیدی آن کسی را که هوای خویش را خدای خود قرار داد.<ref>حاثیه/۲۳.</ref> و علی(ع) فرمود: «ریشه فسادها و فتنه‌ها در میان مردم، تبعیّت از خواسته‌های نفس و بدعت‌ها است.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۰.</ref> و در جای دیگر فرمود: «فاِنّ هذا الّذین قد کان اسیراً فی ریْدی الاشرار یُعْمَلُ فیه بالهوی و تطلُبَ به الدنیا؛ همانا این دین در دست اشرار اسیر بود، که در آن از روی هوا و هوس رفتار می‌شد، و برای رسیدن به دنیا صورت می‌گرفت<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>».
 
۳. ریاست و مقام خواهی: امام رضا(ع)<ref>بحار الانوار، همان، ج۴۹، ص۷۷–۷۸.</ref>در مناظره با سران یهود و نصارا، آن‌ها را مجاب و محکوم نمود، «راسُ الجالوت» رئیس یهودی‌ها گفت: به خدا سوگند ای پسر پیامبر! اگر مسئله ریاست و سرپرستی تمام یهودی‌ها مانع نبود من به رسول خدا ایمان آورده تابع او می‌شدم. ملاحظه می‌کنید که کسانی که دست به تحریف و بدعت در تورات زدند، بخاطر حفظ ریاست و مقام بوده است.
 
۴. حاجت و نیازمندی به مردم: گاهی عامل بدعت‌ها نیازمندی است علی(ع) «او یَسْتَنْجِحُ حاجَه الی النّاسِ باظهار بدْعه فی دینِهِ؛ (یکی از صفات زشت این است که) به خاطر حاجتی که به مردم دارد بدعتی در دین خدا بگذارد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳.</ref> و قرآن برای تقویت انسان‌ها می‌فرماید: {{قرآن|أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ}} ای مردم! شما (همگی) نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هرگونه ستایش است.<ref>فاطر/۱۵.</ref>
 
== وظیفه مسلمانان و آگاهان جامعه در برابر بدعت‌ها ==
بر تمام مسلمانان بویژه عالمان و آگاهان جامعه لازم است که در برابر هر گونه انحراف فکری و کج اندیشی‌ها مقاومت و مبارزه و مقابله نماید، و یکی از مصداق‌های مهم «امر به معروف و نهی از منکر» مبارزه با بدعت‌ها است، درباره مقاومت در مقابل بدعت‌ها علی(ع) می‌فرماید: «اگر از این فتنه‌ها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونی‌های بسیار پدیدمی‌آورم<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۷۲.</ref>» امّا درباره وظیفه آگاهان پیامبر اکرم(ص) فرمود:<ref>کنز العمال، همان، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.</ref> هرگاه بدعت‌ها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آن‌ها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعت‌گذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است<ref>فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵.</ref>» در حدیث فوق سکوت در برابر بدعت و بدعت‌گذاران گناه بسیار بزرگ در حد انکار قرآن شمرده شده است، در روایت دیگر فرمود: سکوت در مقابل بدعت‌گذاران باعث می‌شود که خداوند افسار آتشین بر دهان آنان (که در مقابل بدعت‌گذاران سکوت نموده) بزند «من کتم علماً الجم بلجام من النار»<ref>کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۱۹، شماره ۱۱۰۲؛ ر.ک. سیوطی، جامع الصغیر، ج۲، ص۶۵۳.</ref> و حتی کنار آمدن بر آن‌ها یا احترام گذاشتن به آن‌ها جرم سنگینی دارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ وَقَرَ صاحِبَ بِدْعَه فَقَدْ اَعانَ عَلی هَدیم الاسلام؛ هر کس با بدعت گذار (کنار آمده) و او را مورد احترام قرار دهد (در واقع) به نابودی اسلام کمک (و کمر) بسته است.<ref>همان.</ref>
 
اگر مقابله علمی و کناره‌گیری از بدعت‌گذاران نتیجه نداد باید برخورد شدیدتری با آنها صورت گیرد.
 
نتیجه این شد که لفظ «بدعت» صریحاً در قرآن نیامده جز یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده، امّا الفاظی که معنای بدعت را می‌رساند در آیات متعددی مطرح شده است و خطرات آن برای جامعه بسیار است. زیانبار چون ایجاد فتنه و فساد، از بین رفتن سنت‌ها ضلالت و گمراهی را در پی دارد و سکوت در مقابل آنان خطرش از خود بدعت کمتر نیست.
 
<span></span>
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر نمونه، استاد ناصر مکارم شیرازی و همکاران.
* بدعت در نگاه قرآن، علی محمد یزدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
 
* الاعتصام، شاطبی، ابراهیم بن موسی، دار المعرفة، بیروت، ۱۴۲۰ قمری.
۲. زمینه‌های فساد در جامعه، علی اکبر بابازاده، ج۱، ص۱۶۲–۱۸۳.
 
۳. فهرست موضوعی نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۷۹۴.
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۷۹: خط ۶۴:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مسایل اجتماعی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = مسائل اجتماعی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = سایر مباحث
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۹

سؤال

بدعت چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


بدعت، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، مشتقات آن چهار بار آمده است. محتوای آیات زیادی بدعت را حرام می‌داند. بدعت، احکام و اعتقاداتی است که ریشه‌ای در کتاب و سنت ندارد و در قالب تشریع و تقنین احکام و فتوا شکل می‌گیرد.

افترا و نسبت دروغ به خداوند در قرآن به بزرگ‌ترین ظلم تشبیه شده است که بدعت از مصادیق آن است. حرام دانستن برخی امور حلال در قرآن نهی شده است و از این جهت، زندگی مرتاض‌گونه، رهبانیت، درویشی و ترک دنیا نوعی بدعت تلقی می‌شود.

روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعت‌گذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) بدعت‌گذاران را بدترین افراد امت امت خود دانسته است.

مفهوم‌شناسی

«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند. در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت. به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعت‌گذار از ناحیه خود آن را در دین ایجاد و افزوده است.[۱]

در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده است.[۲] علامه مجلسی در تعریف بدعت می‌گوید: آنچه بعد از پیامبر(ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارایه گردد، در حالی که در مورد آن بیان خاصی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلّی نیز به‌شمار نرود یا آنکه آن عمل صریحاً نهی شده باشد، بدعت است. از این جهت هرگونه اقدام تشریعی در حوزه دین، بدون استناد به منابع پذیرفته شده استنباط، مشمول حکم بدعت می‌شود.[۳]

بدعت حُکمی است که به دین افزوده یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از قرآن یا سنّت داشته باشد؛ بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از قرآن یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل می‌دهد: یک: دست‌کاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. دو: گستردن آن در میان مردم. سه: نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است.[۴]

بدعت، نوعی دخالت در شئون ربوبی است، زیرا کار «تقنین»، حق ویژه خداوند بوده و هر نوع مداخله در شئون ربوبی، در حکم تعدّی به حق الهی به‌شمار می‌رود.[۵]

بدعت در قرآن

در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن چهار مرتبه آمده است: گاهی به صورت «بدیع»[۶] یا «بدْعاً»[۷] که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه و جدید. یک بار به صورت «اِبْتَدعَ»[۸] به معنای اصطلاحی آمده است. معنای و مفهوم بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را می‌رساند، در قرآن بارها آمده است.[۹]

آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش می‌کند.[۱۰] خداوند مؤمنان را هشدار می‌دهد از اینکه حلال خدا را حرام کنند: ﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.(مائده:۸۷) مفسران ذیل این آیه گفته‌اند هر نوع حلالی را حرام کردن و هر حرامی را حلال کردن مصداق این آیه است. رهبانیت و زندگی مرتاض‌گونه و تنگی معیشت و درویشی طبق این آیه صحیح نیست.[۱۱] خداوند هرگونه تجاوز به حدود الهی را ممنوع کرده و آن را دخالت در تشریع می‌داند.[۱۲]

خداوند کسانی را که چیزی می‌نویسند و آن را به خدا نسبت می‌دهند، سخت مورد عتاب قرار می‌دهد.[۱۳] قرآن به صراحت گفته آنچه که پیامبر به شما داده بگیرید و از آنچه که نهی کرده دوری کنید.[۱۴]

خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف کرده‌اید به کتاب و پیامبر رجوع کنید.[۱۵] قرآن مشرکان را نکوهش می‌کند که چرا از نزد خود به تعیین حلال و حرام می‌پردازند.[۱۶] مطابق صراحت قرآن[۱۷] حتی پیامبر هم اجازه ندارد از نزد خود چیزی به دین اضافه یا کم کند.[۱۸]

با توجه به آیه ۲۷ سوره حدید خداوند آیینی به نام رهبانیت را به عنوان یک رسم دینی برای مسیحیان مقرر نکرد و خود راهبان این رسم را باب کردند و بدعت گذاشتند.[۱۸] مضامین زیادی در آیات قرآن وجود دارد که یهودی‌ها سخن خداوند را تحریف می‌کردند که نوعی بدعت تلقی می‌شود.[۱۹]

افترا به خداوند

مهم‌ترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و دروغ به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالم‌ترین فرد را کسی می‌داند که به خداوند نسبت دروغ می‌دهد[۲۰] و چیزی به دین اضافه یا کم می‌کند:﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِبا؛ ستم‌کارتر از آن کس کیست که بر خدا نسبت دروغ بدهد؟(انعام:۲۱)

هر کس چیزی بر دین اضافه کند در حقیقت به خدا افتراء بسته است.[۲۱] افترا به خداوند هر بدعتی را چه در اصول دین و چه در فروع دین شامل می‌شود.[۲۲]

بدعت در روایات

روایات بسیاری در مورد تحریم بدعت وجود دارد.[۲۳] پیامبر(ص) بدعت‌گذاران را به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی کرده است:

  • «اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر مخالفت می‌ورزند و طبق خواسته‌ها و هواهای نفسانی خویش رفتار می‌کنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند.»[۲۴]
  • «زمانی فرا می‌رسد که عده‌ای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) می‌کنند، آنان بدترین افراد امت من می‌باشند.»[۲۵]
  • «هرگاه بدعت‌ها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آن‌ها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعت‌گذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.»[۲۶]

امیرمومنان(ع) فرمود: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند.»[۲۷]

بدعت‌گذاران

بدعت‌گذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را کنار گذاشته و بر آرا و هوای نفس خویش تکیه کرده‌اند. در روایات، برخی از نمونه‌های اهل بدعت ذکر شده است از جمله قدریّه؛ تارکان دنیا که آنچه را خدا حلال کرده حرام دانسته‌اند؛ غُلات و کسی که مردم را به سوی خود فراخواند در حالیکه در میان آنها فردی دانشمندتر از او وجود دارد.[۳] یا کسی که می‌گوید من نایب خاص امام زمان هستم، اینها از مصادیق «اهل بدعت» هستند.[۲۸]

در طول تاریخ احکام متعددی به دین اضافه یا کم شده است. مفسران گفته‌اند سرچشمه بدعت‌ها تفسیر به رأی و قرائت جدید است. بدعت‌گذار آیه‌ای از آیات قرآن را مطابق میلش تفسیر می‌کند و به دنبال آن بدعتی می‌گذارد.[۲۹]

دروغ بستن بر خداوند مصداق‌هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از: برای خدا شریک قائل شدن، حلال و حرام کردن، بدون آن‌که دلیلی از کتاب و سنّت وجود داشته باشد.[۳۰] از دیگر مصادیق بدعت، استحباب روزه در روز عاشورا را گفته‌اند که از بدعت‌های ابداعی بنی امیه است.[۳۱]

انحراف دین

بنا بر احادیث، هیچ چیز مثل بدعت، دین را نابود نمی‌کند و بدعت‌گذاری در دین نوعی شرک و کفر است و بدعت‌گذاران از بدترین و زیان‌کارترین آفریدگان و مغضوب‌ترین آنها در پیشگاه خدای‌اند. شیطان بر آنها چیره شده و در نتیجه به مخالفت با خدا و پیامبر و قرآن برخاسته‌اند.[۳]

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌گردند، که فتنه‌انگیزترین آنان در میان امت اسلام (بدعت گذاران است یعنی) آن فرقه‌ای است که براساس قیاس عمل نموده و حرام را حلال، و حلال را حرام می‌کنند.»[۳۲] امام علی(ع) می‌فرماید: «ریشه فسادها و فتنه‌ها در میان مردم، تبعیت از خواسته‌های نفس و بدعت‌هایی است که بر خلاف قرآن و احکام الهی صادر می‌گردد.»[۳۳] در این دو روایت فتنه‌ها و فساد از آثار بدعت شمرده شده است. فتنه هم از دیدگاه قرآن از قتل و کشتار هم خطرناک‌تر است.[۳۴] و تمام مسائل را زیر و رو می‌کند و جامعه را از هم می‌پاشد.[۳۵] علی(ع) می‌فرماید: «هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعت‌ها بپرهیزید و با راه راست حق باشید؛ نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست.»[۳۶]

مطالعه بیشتر

  • بدعت در نگاه قرآن، علی محمد یزدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
  • الاعتصام، شاطبی، ابراهیم بن موسی، دار المعرفة، بیروت، ۱۴۲۰ قمری.

منابع

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۱۱۰. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۲۹۹.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۴، بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْیِ وَ الْمَقَایِیس.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸.
  4. بدعت‌های دینی از نگاه قرآن، عبّاس اشرفی، نرجس جمال امیدی، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره پنجم، شماره ۱۸.
  5. سبحانی، جعفر، وهابیت، مبانی فکری و کارنامه عملی، ج۱، ص۸۶
  6. سوره بقره، آیه۱۱۷. سوره انعام، آیه۱۰۱.
  7. سوره احقاف، آیه۹.
  8. سوره حدید، آیه۲۷.
  9. سوره بقره، آیه۷۹. سوره آل عمران، آیه۹۴–۹۳. سوره مائده، آیه۸۷. آیه۱۰۴–۱۰۳. سوره انعام، آیه۱۴۰–۱۳۸. سوره نحل، آیه۱۱۶.
  10. سوره شوری، آیه ۲۱. سوره مائده، آیه ۱۰۳. سوره نحل، آیه ۱۱۶
  11. کاشانی، فتح‌الله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول، ج۳، ص ۳۰۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۶۲.
  12. سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  13. سوره بقره، آیه ۷۹
  14. سوره حشر، آیه ۷
  15. سوره نساء، آیه ۵۹.
  16. سوره یونس، آیه ۵۹.
  17. سوره یونس، آیه ۱۵.
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹.
  19. سوره نسا، آیه۴۶. سوره بقره، آیه۷۹.
  20. سوره انعام، آیات ۲۱، ۹۳و ۱۵۷. سوره اعراف، آیه ۳۷. سوره یونس، آیه ۱۷. سوره کهف، آیه ۱۵. سوره عنکبوت، آیه ۶۸. سوره زمر، آیه ۳۲. سوره صف، آیه ۷. سوره نساء، آیه ۵۰. سوره مائده، آیه ۱۰۳
  21. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۲۶
  22. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۴۰.
  23. سبحانی، جعفر، مرزهای توحید و شرک در قرآن، ج۱، ص۱۸۱
  24. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.
  25. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.
  26. فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.
  27. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۴.
  28. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۴۱۶
  29. مکارم شیرازی، ناصر، سوگندهای پربار قرآن، ج۱، ص۴۴۲.
  30. ترجمه تفسیر کاشف، مغنیه، ج۴، ص ۳۴۸
  31. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۱۰.
  32. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱، ص۲۱، شماره ۱۰۵۸.
  33. نهج البلاغه، خطبه ۵۰.
  34. بقره/۱۹۱ و ۲۱۷.
  35. توبه/۴۸.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵.