دلبستگی به دنیا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
دلبستگي به دنيا از نظر دين چگونه است؟
دلبستگی به دنیا از نظر دین چگونه است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در ديدگاه اسلام وابستگي، دلبستگي و تعلق به مال،افراد يا چيزها مفهومي نيست كه به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلكه در بعضي مواقع، دلبستگي و وابستگي منفي و مضرّ و گاهي نيز مثبت و مفيد است.
{{رذائل اخلاقی}}
دلبستگی به دنیا به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است. کسی که دلبسته دنیا شده، دنیا را بهترین و بالاترین هدف خود قرار داده است. محبت به دنیا به صورتی که منافاتی با [[یاد خدا]] نداشته باشد نکوهش نشده است. بلکه برای پیشرفت معنوی، استفاده از [[دنیا]] و ظرفیت‌های آن ضروری است.


ما در روايات اهل‎بيت(ع) با سه گونه روايت مواجهه هستيم. دسته اول رواياتي كه دنيا را به شدت مذمت كرده و از آن بدگويي مي كنند، مانند روايتي كه امام علي(ع) مي‌فرمايد: «آب دنيا همواره تيره و گل آلود است. منظره‌اي دل فريب و سرانجامي خطرناك دارد، فريبنده و زيباست اما دوامي ندارد، نوري است در حال غروب كردن، سايه‌اي است نابود شدني...».<ref>سيد رضي، نهج البلاغه، محمد دشتي، قم، الهادي، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>
[[عوامل دلبستگی به دنیا]] نداشتن شناخت درست از [[هدف آفرینش انسان]]، [[غفلت]] و [[حرص|حرص به دنیا]] است. دلبستگی به دنیا ریشه همه خطاها و [[گناهان]] شمرده شده است. این [[رذیله]] باعث [[غفلت]]، [[حرص]]، [[طمع]] و از دست دادن [[سعادت|سعادت اخروی]] می‌شود. یکی دیگر از [[پیامدهای دلبستگی به دنیا]]، این است که فرد [[دین]] را وسیله‌ای برای دسترسی به خواسته‌های خود قرار می‌دهد.


دسته دوم رواياتي كه دنيا را مورد تعريف و تمجيد قرار داده اند. نظير اين كه: «... همانا دنيا سراي راستي براي راست گويان و خانه تندرستي براي دنياشناسان و خانه بي نيازي براي توشه گيران و خانه پند براي پندآموزان است. دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهي فرودگاه وحي خدا و جايگاه تجارت دوستان خداست كه در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه كسي دنيا را نكوهش مي كند؟...»<ref>همان، حكمت، ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>
== مفهوم‌شناسی ==
دلبستگی به [[دنیا]] به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است.<ref>مطهری، مرتضی؛ سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، ص۱۶۹.</ref>


دسته سوم رواياتي كه جمع بين اين دو دسته كرده و علت نكوهش يا مدح دنيا را بيان نموده اند همانند اين جمله پرمغز و كوتاه امير مؤمنان علي(ع) كه مي فرمايد: «من أبصر بها بصّرتهُ و من أبصَرَ إليها أَعمَتْه».<ref>همان، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.</ref> يعني اگر دنيا ابزاري براي ديدن و وسيله اي براي رسيدن به خدا و كمال باشد به انسان بينايي مي بخشد؛ اما اگر انسان را به خود خيره كند و هدف قرار گيرد آدمي را كور مي كند.
واژه دلبستگی در موردی به کار می‌رود که [[انسان]] چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد؛ از این رو، امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛<ref>خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زیرا انرژی روانی انسان، فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود. پس کسی که دلبسته به دنیا شده، دنیا را بهترین و بالاترین هدف خود قرار داده است.


جمع اين روايات به چنين است كه دنيا اگر هدف باشد و هم رديف و در عرض آخرت قرار بگيرد مورد مذمت است؛ اما اگر وسيله اي براي نيل به هدف هاي عاليه الهيه باشد، چيز بسيار خوب و كمك كار مفيدي خواهد بود؛ در اين صورت دلبستگي به آن مذموم نيست.
دوست داشتن و علاقه به دنیا، به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد و انرژی روانی او متمرکز بر [[یاد خدا]] باشد، نکوهش نشده است؛ زیرا منافاتی با یاد خدا نداشته، بلکه برای پیشرفت معنوی استفاده از دنیا و ظرفیت‌های آن ضروری است.


انسان اگر از راه حلال اموالي به دست آورد و در راه حلال مصرف كند، هيچ منافاتي با ارزش هاي معنوي او ندارد. و علاقه به اموال، زن و فرزند و ديگر مظاهر دنيوي در چارچوب شرع و در حدي كه انسان را از اهداف اصلي (توحيد، مسير حق و رشد) باز ندارد از نظر اسلام مجاز مي باشد.  
{{شعر
| عرض = (100 به معنای کامل است)
| تراز = (وسط، راست، چپ)
| شکل بندی اشعار = (اختیاری، دستورات CSS برای متن اشعار)
| شکل بندی خط اول =
| شکل بندی ترجمه =
| خط اول = |مرا به کار جهان هرگز التفات نبود|رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست
| ترجمه =
| منبع =
}}
 
این بیت از [[حافظ شیرازی|حافظ]]، به این معنا است که شاعر از وقتی متوجه [[محبت به خدا|محبت خدا]] شده، به همه چیز بی‌اعتنا شده است؛ ولی وقتی دیده است موجودات هستی نشانگر و بیانگر وجود خدا هستند، به آنها هم توجه کرده و از این نظر آنها را نیز دوست داشته است.


تا وقتي انسان دنيا را گذرگاه آخرت مي داند و از امكانات و مال و ثروت براي تقرب به خدا استفاده مي كند هيچ اشكالي ندارد. مشكل آن زماني به وجود مي آيد كه انسان نقش ابزاري دنيا را فراموش كند و دنيا را محل اقامت و جايگاه دايمي خود بداند و آنچنان به دنيا علاقه و دلبستگي پيدا كند كه خدا را فراموش كند.
=== دنیای نکوهش شده ===
در دسته‌ای از [[روایت|روایات شیعه]]، دنیا نکوهش شده است. در روایتی از [[امام علی(ع)]]، دنیا «خوش‌منظر، ولی دارای سرانجامی خطرناک»، «فریبنده و زیبا، ولی کوتاه»، «نوری که در حال غروب است» و «سایه‌ای که نابود شدنی» است معرفی شده است.<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>


دلبستگي مفهوم بسيار عميق و داراي بار معنايي ويژه‌اي است، اين مفهوم در موردي به كار مي‌رود كه انسان چيزي را بيشتر از همه اشياء دوست داشته باشد و از همين جهت امكان ندارد انسان به دو چيز در عرض هم دلبستگي داشته باشد؛<ref>خداپناهي، محمد كريم، انگيزش و هيجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زيرا انرژي رواني انسان فقط به يك موضوع مورد علاقه مي‎تواند متمركز شود؛ پس وقتي «دلبستگي به دنيا» گفته مي شود اين مفهوم را در ذهن ما تداعي مي كند كه دنيا را هدف و بهترين چيز خود بدانيم؛ اين چيزي است كه با اصول ارزش هاي ديني سازگاري ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد كمتر از دلبستگي و به صورتي كه دلبستگي انسان به خدا باشد يعني قلب و دل انسان كانون عشق و محبت به خدا بوده و انرژي رواني انسان متمركز بر اين موضوع بوده باشد، دنيا و امور دنيوي در مراتب بسيار پائين‎تر قرار مي گيرند و آن مقدار علاقه هيچ منافاتي با دلبستگي به خدا ندارد.
مراد از دنیا در این دسته روایات، دلبسته شدن به دنیا است؛ به طوری که دنیا هدف نهایی انسان قرار گرفته و از یاد خدا [[غفلت|غافل]] شود. بر اساس روایتی، اگر دنیا انسان را به خود خیره کند و هدف او قرار گیرد، انسان را کور می‌کند.<ref name=":0">سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.</ref>


حافظ مي گويد:
=== دنیای ستوده شده ===
در دسته‌ای از روایات شیعه، دنیا ستوده شده است. بنابر روایتی، دنیا «سرای راستی برای راستگویان»، «خانه تندرستی برای دنیاشناسان»، «خانه بی‌نیازی برای توشه‌گیران» و «خانه پند برای پندآموزان» است. نیز دنیا، «سجده گاه دوستان خدا»، «نمازگاه فرشتگان الهی»، «محل نزول وحی» و «جایگاه تجارت دوستان خدا» معرفی شده است.<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>


مرا به كار جهان هيچ التفات نبود
مراد از دنیا در این دسته روایات، دنیایی است که وسیله برای رسیدن به اهداف الهی باشد. بر اساس روایتی، اگر دنیا ابزاری برای بصیرت و وسیله‌ای برای رسیدن به خدا و کمال باشد، به انسان بینایی می‌بخشد.<ref name=":0"/>


رخ تو در نظرم چنين خوشش آراست
== جایگاه ==
در [[قرآن]] برای اینکه انسان دچار دلبستگی به دنیا نشود، دنیا با تعابیری مانند بازی و سرگرمی،<ref>انعام:۳۲.</ref> سرمایه فریب،<ref>آل عمران:۱۸۵.</ref> متاع ناچیز<ref>توبه:۳۸.</ref> و سرمایه زوال‌پذیر<ref>نسا:۹۴.</ref> معرفی شده است.


يعني من كه متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چيز و همه كس بي‌اعتنا شدم؛ ولي وقتي ديدم، موجودات هستي مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بيانگر وجود تو، به آنها هم توجه كردم و از اين نظر نيز آنان را دوست دارم. مثل مجنون كه وقتي به محله ليلي رسيد، شروع كرد به بوسيدن ديوارهاي محله و سجده بر خاك آنجا، پرسيدند كه چرا چنين مي كني؟ جواب داد: اين خاك و محله، خاك و محله معشوق من است. محبت اينجا مرا بي تاب نكرده بلكه محبت كسي كه در اين منزلگاه سكونت دارد مرا بي تاب كرده است.
در روایات نیز دلبستگی به دنیا نکوهش است. بر اساس روایتی [[امام صادق(ع)]]، نخستین چیزی که با آن [[عصیان|نافرمانی]] خدا شد را شش چیز معرفی کرده که عبارت است از دنیاپرستی، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی)، محبت (افراطی) به زنان، پرخوابی و علاقه به تن‌پروری.


نكته آخر
== عوامل ==
{{اصلی|عوامل دلبستگی به دنیا}}عوامل دلبستگی به دنیا نداشتن شناخت درست از [[هدف آفرینش انسان]]، [[غفلت]] و [[حرص|حرص به دنیا]] است.


وقتي خداوند مسبب الاسباب و مقلب القلوب است و كليد هر كار مشكلي در دست او و هر نفعي كه به ما مي رسد از جانب اوست پس تعلق محض به ديگران چرا؟؛ از سويي هم برخي از دستورهاي ديني داريم كه رعايت آنها به ما كمك مي كند كه دلبستگي را كم كنيم براي مثال صدقه دادن، رفع نياز فقرا و نيازمندان، خمس، زكات و... همگي علاوه بر حكمت هايي كه دارند به ما كمك مي كنند تا با اين تمرين ها آهسته آهسته تعلق به مال پرستي را از خودمان ريشه كن كنيم پس بهترين راه انجام واجبات و ترك گناهان است.
آمدن انسان نیز به این دنیا برای آمادگی برای زندگی جاویدان در [[آخرت]] است. خداوند انسان را در این دنیا آفرید تا او بتواند به کمال خود دست یابد، در نتیجه دلبستگی به دنیا، ناشی از نداشتن درک صحیح از فلسفه آفرینش است.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱. خلاصه معراج السعاده، شيخ عباس قمي، مؤسسه در راه حق.
== پیامدها ==
{{اصلی|پیامدهای دلبستگی به دنیا}}
دلبستگی به دنیا ریشه همه خطاها و [[گناهان]] شمرده شده است. این [[رذیله]] باعث [[غفلت]]،<ref>دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۴۹، ص۳۷۱.</ref> [[حرص]]،<ref>دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۸۳، ص۳۸۷.</ref> [[طمع]]<ref>مکارم شیرازی، نهج‌البلاغه، ترجمه، نامه ۴۹، ج۳، ص۱۳۴ و ۱۳۵.</ref> و از دست دادن [[سعادت|سعادت اخروی]]<ref>هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۷۲.</ref> می‌شود.


۲. زمينه‌ هاي فساد در جامعه و راه درمان آن؛ علي اكبر بابا زاده؛ قم، قدس، ۱۳۷۴.
یکی دیگر از پیامدهای دلبستگی به دنیا، این است که فرد [[دین]] را وسیله‌ای برای دسترسی به خواسته‌های خود قرار می‌دهد.<ref>دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۵۳/۷۰ و ۷۱، ص۵۷۷.</ref>


۳. نظام اخلاقي اسلام؛ حسين حقاني زنجاني؛ تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ۱۳۷۳.
== جستارهای وابسته ==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* [[همنشینی با ثروتمندان]]


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = اخلاق
  | شاخه اصلی = اخلاق
|شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی
| شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی
|شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا
| شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =
  | تکمیل =  
| ارزیابی کمی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۷

سؤال

دلبستگی به دنیا از نظر دین چگونه است؟


دلبستگی به دنیا به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است. کسی که دلبسته دنیا شده، دنیا را بهترین و بالاترین هدف خود قرار داده است. محبت به دنیا به صورتی که منافاتی با یاد خدا نداشته باشد نکوهش نشده است. بلکه برای پیشرفت معنوی، استفاده از دنیا و ظرفیت‌های آن ضروری است.

عوامل دلبستگی به دنیا نداشتن شناخت درست از هدف آفرینش انسان، غفلت و حرص به دنیا است. دلبستگی به دنیا ریشه همه خطاها و گناهان شمرده شده است. این رذیله باعث غفلت، حرص، طمع و از دست دادن سعادت اخروی می‌شود. یکی دیگر از پیامدهای دلبستگی به دنیا، این است که فرد دین را وسیله‌ای برای دسترسی به خواسته‌های خود قرار می‌دهد.

مفهوم‌شناسی

دلبستگی به دنیا به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است.[۱]

واژه دلبستگی در موردی به کار می‌رود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد؛ از این رو، امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛[۲] زیرا انرژی روانی انسان، فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود. پس کسی که دلبسته به دنیا شده، دنیا را بهترین و بالاترین هدف خود قرار داده است.

دوست داشتن و علاقه به دنیا، به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد و انرژی روانی او متمرکز بر یاد خدا باشد، نکوهش نشده است؛ زیرا منافاتی با یاد خدا نداشته، بلکه برای پیشرفت معنوی استفاده از دنیا و ظرفیت‌های آن ضروری است.

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست

این بیت از حافظ، به این معنا است که شاعر از وقتی متوجه محبت خدا شده، به همه چیز بی‌اعتنا شده است؛ ولی وقتی دیده است موجودات هستی نشانگر و بیانگر وجود خدا هستند، به آنها هم توجه کرده و از این نظر آنها را نیز دوست داشته است.

دنیای نکوهش شده

در دسته‌ای از روایات شیعه، دنیا نکوهش شده است. در روایتی از امام علی(ع)، دنیا «خوش‌منظر، ولی دارای سرانجامی خطرناک»، «فریبنده و زیبا، ولی کوتاه»، «نوری که در حال غروب است» و «سایه‌ای که نابود شدنی» است معرفی شده است.[۳]

مراد از دنیا در این دسته روایات، دلبسته شدن به دنیا است؛ به طوری که دنیا هدف نهایی انسان قرار گرفته و از یاد خدا غافل شود. بر اساس روایتی، اگر دنیا انسان را به خود خیره کند و هدف او قرار گیرد، انسان را کور می‌کند.[۴]

دنیای ستوده شده

در دسته‌ای از روایات شیعه، دنیا ستوده شده است. بنابر روایتی، دنیا «سرای راستی برای راستگویان»، «خانه تندرستی برای دنیاشناسان»، «خانه بی‌نیازی برای توشه‌گیران» و «خانه پند برای پندآموزان» است. نیز دنیا، «سجده گاه دوستان خدا»، «نمازگاه فرشتگان الهی»، «محل نزول وحی» و «جایگاه تجارت دوستان خدا» معرفی شده است.[۵]

مراد از دنیا در این دسته روایات، دنیایی است که وسیله برای رسیدن به اهداف الهی باشد. بر اساس روایتی، اگر دنیا ابزاری برای بصیرت و وسیله‌ای برای رسیدن به خدا و کمال باشد، به انسان بینایی می‌بخشد.[۴]

جایگاه

در قرآن برای اینکه انسان دچار دلبستگی به دنیا نشود، دنیا با تعابیری مانند بازی و سرگرمی،[۶] سرمایه فریب،[۷] متاع ناچیز[۸] و سرمایه زوال‌پذیر[۹] معرفی شده است.

در روایات نیز دلبستگی به دنیا نکوهش است. بر اساس روایتی امام صادق(ع)، نخستین چیزی که با آن نافرمانی خدا شد را شش چیز معرفی کرده که عبارت است از دنیاپرستی، حب ریاست، علاقه به غذا (شکم پرستی)، محبت (افراطی) به زنان، پرخوابی و علاقه به تن‌پروری.

عوامل

عوامل دلبستگی به دنیا نداشتن شناخت درست از هدف آفرینش انسان، غفلت و حرص به دنیا است.

آمدن انسان نیز به این دنیا برای آمادگی برای زندگی جاویدان در آخرت است. خداوند انسان را در این دنیا آفرید تا او بتواند به کمال خود دست یابد، در نتیجه دلبستگی به دنیا، ناشی از نداشتن درک صحیح از فلسفه آفرینش است.

پیامدها

دلبستگی به دنیا ریشه همه خطاها و گناهان شمرده شده است. این رذیله باعث غفلت،[۱۰] حرص،[۱۱] طمع[۱۲] و از دست دادن سعادت اخروی[۱۳] می‌شود.

یکی دیگر از پیامدهای دلبستگی به دنیا، این است که فرد دین را وسیله‌ای برای دسترسی به خواسته‌های خود قرار می‌دهد.[۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

  1. مطهری، مرتضی؛ سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، ص۱۶۹.
  2. خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.
  3. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۲، ص۱۲۹.
  5. سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.
  6. انعام:۳۲.
  7. آل عمران:۱۸۵.
  8. توبه:۳۸.
  9. نسا:۹۴.
  10. دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۴۹، ص۳۷۱.
  11. دشتی، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ۸۳، ص۳۸۷.
  12. مکارم شیرازی، نهج‌البلاغه، ترجمه، نامه ۴۹، ج۳، ص۱۳۴ و ۱۳۵.
  13. هاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷، ج۱، ص۳۷۲.
  14. دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه ۵۳/۷۰ و ۷۱، ص۵۷۷.