پرش به محتوا

پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Fabbasi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''پیامبر بودن حضرت خضر''' مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از [[حضرت خضر]] نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر [[موسی(ع)]] و بنده‌ای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر می‌دانند.


== اختلاف در مقام خضر ==
* برخی از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است.
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>
* برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.
* برخی روایات اسلامی، خضر را از علمای الهی دانسته‌اند.
* برخی نیز خضر را یکی از یاران ذوالقرنین دانسته‌اند که خود ذوالقرنین پیامبر نبود و یارانش نیز پیامبر نیستند.


در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده ای از بندگان خداوند حکایت می کند که از او با {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} یاد شده است. بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این بنده خدا، خضر بوده است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.</ref>
== شخصیت‌شناسی خضر ==
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref> در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده‌ای از بندگان خداوند حکایت می‌کند که بیشتر مفسران معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است.
<ref>طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۹.</ref>
<ref>طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۷۴۵.</ref>
<ref>ثعلبى، احمد بن محمد، الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۸۲.</ref>
<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>


بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref>
=== خضر بنده‌ای از بندگان خدا همراه با رحمت و علم الهی===
 
قرآن کریم همراه حضرت موسی را بنده‌ای از بندگان الهی دانسته است که خدا به او رحمت و علم داده است: {{قرآن| فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً|سوره=کهف|آیه=۶۵}}
قرطبی که از مفسران  [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "[[خضر]]" است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>
«علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله {{قرآن| مِنْ لَدُنَّا }} است که می‌رساند مختص به اولیای الهی است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. <ref>طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
 
در [[مجمع‌البیان]] نیز ذیل این آیه چنین آمده‌ است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" بود. [[وقتی حضرت موسی]] بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌ است".<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.</ref>
 
علامه طباطبایی می‌فرماید: آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
 
در آيات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستين‌بـار، در حلقۀ تفسيری ابن‌عباس از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسى در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.<ref>حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.</ref>
 
== تیتر ==
 
 
در قرآن مجيد صريحا نامى از خضر برده نشده و از رفيق يا استاد موسى تنها به عنوان" عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ‏ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً" كه بيانگر مقام عبوديت و علم و دانش خاص او است‏
 
در جلد اول اصول كافى روايات متعددى نقل شده است كه دلالت بر اين دارد كه اين مرد عالم، پيامبر نبود بلكه دانشمندى همچون" ذو القرنين" و" آصف ابن برخيا" بوده است‏
 
در حالى كه از پاره‏اى ديگر از روايات استفاده مى‏شود او داراى مقام نبوت بود، و ظاهر بعضى تعبيرات آيات فوق نيز همين است، زيرا در يك مورد مى‏گويد" من اين كار را از نزد خود نكردم" و در جاى ديگر مى‏گويد" ما مى‏خواستيم چنين و چنان شود"<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱۰.
 
</ref>
 
== تیتر ==
در قرآن كريم در باره حضرت خضر غير از همين داستان رفتن موسى به مجمع البحرين چيزى نيامده و از جوامع اوصافش چيزى ذكر نكرده مگر همين كه فرموده:" فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً"
 
روایاتی وجود دارد كه آن جناب پيغمبرى مرسل بوده كه خدا به سوى قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوى توحيد و اقرار به انبياء و فرستادگان خدا و كتابهاى او دعوت مى‏كرده و معجزه‏اش اين بوده كه روى هيچ چوب خشكى نمى‏نشست مگر آنكه سبز مى‏شد و بر هيچ زمين بى علفى نمى‏نشست مگر آنكه سبز و خرم مى‏گشت، و اگر او را خضر ناميدند به همين جهت بوده است و اين كلمه با اختلاف مختصرى در حركاتش در عربى به معناى سبزى است، و گرنه اسم اصلى‏اش تالى بن ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است‏.
 
و در بعضى از اخبار مانند روايت عياشى از بريد از يكى از دو امام باقر يا صادق (ع) آمده كه: خضر و ذو القرنين دو مرد عالم بودند نه پيغمبر. و ليكن آيات نازله در داستان خضر و موسى خالى از اين ظهور نيست كه وى نبى بوده، و چطور ممكن است بگوييم نبوده در حالى كه در آن آيات آمده كه حكم بر او نازل شده است.
 
و از اخبار متفرقه‏اى كه از امامان اهل بيت (ع) نقل شده برمى‏آيد كه او تا كنون زنده است و هنوز از دنيا نرفته. و از قدرت خداى سبحان هيچ دور نيست كه بعضى از بندگان خود را عمرى طولانى دهد و تا زمانى طولانى زنده نگهدارد. برهانى عقلى هم بر محال بودن آن نداريم و به همين جهت نمى‏توانيم انكارش كنيم.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.
 
</ref>


=== خضر پیامبری الهی ===
برخی روایات اسلامی، خضر پيامبری دانسته است که حقّ تعالى او را به سوى قومش فرستاد، وى ايشان را به توحيد، اقرار به فرستادگان الهی و كتب آسمانى دعوت نمود، از نشانه‏‌ها و معجزات آن حضرت اين بود كه هيچ گاه بالاى چوب خشك يا زمين ساده بى‏‌گياهى نمى‏‌نشست مگر آن كه بلافاصله آن چوب يا خاك سبز مى‏‌شد و به خاطر همين او را خضر ناميدند.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه: محمد جواد ذهنى تهرانى، قم، انتشارات مومنین، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۹.</ref> روایات دیگری نیز خضر را پیامبر الهی دانسته‌اند. <ref>ديلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ترجمه: عبد الحسین رضايى، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۶۴.</ref>


=== خضر عالمی الهی ===
روایاتی در نقل داستان حضرت موسی و بنده صالح الهی، از وی به عنوان عالم نام برده‌اند. <ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، جزء، پنجم، باب ششم، ص۲۲۹، حدیث۱ و۲.</ref> یکی از پرسش‌ها هم همین است که چرا حضرت موسی پیامبر از فردی که پیامبر نبود، دانش آموخت و علما این را دلیل بر نقص حضرت موسی نمی‌دانند؛ زیرا این هم دستور الهی بود که خدا داده بود. <ref>مفيد، محمد بن محمد، المسائل العكبريه، قم، المؤتمر العالمي لألفيه الشيخ المفيد، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.</ref>
برخی از مفسران نیز تصریح کرده‌اند که فردی ملاقات کننده با  حضرت موسی عالمی به نام خضر بود.<ref>ابن ‏ابى‌‏حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، عربستان - رياض، مكتبه نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۳۷۷.</ref>


=== خضر از یاران ذوالقرنین ===
ذو القرنين بنده صالحى بود كه خداى تعالى او را حجّتى بر عبادش قرار داد، امّا او پيامبر نبود، خداوند او را در زمين قدرت داد و از هر چيزى بدو سببى داد؛ خضر یکی از یاران ذوالقرنین بود که موفق شد از آب حیات بنوشد و عمر طولانی داشته باشد.<ref>ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۸۳.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== جستارهای وابسته ==
* [[داستان حضرت موسی(ع) و خضر]]


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۵۸: خط ۴۶:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = -
  | شناسه = شد
  | تیترها = -
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
<references />
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۵۱

سؤال

آیا حضرت خضر پیامبر بود؟

پیامبر بودن حضرت خضر مورد اختلاف عالمان اسلامی است. در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در داستان سفر موسی(ع) و بنده‌ای از بندگان خداوند، اکثر مفسران آن بنده را خضر می‌دانند.

  • برخی از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است.
  • برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.
  • برخی روایات اسلامی، خضر را از علمای الهی دانسته‌اند.
  • برخی نیز خضر را یکی از یاران ذوالقرنین دانسته‌اند که خود ذوالقرنین پیامبر نبود و یارانش نیز پیامبر نیستند.

شخصیت‌شناسی خضر

درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است.[۱] در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده‌ای از بندگان خداوند حکایت می‌کند که بیشتر مفسران معتقدند این «بنده خدا»، خضر بوده است. [۲] [۳] [۴] [۵]

خضر بنده‌ای از بندگان خدا همراه با رحمت و علم الهی

قرآن کریم همراه حضرت موسی را بنده‌ای از بندگان الهی دانسته است که خدا به او رحمت و علم داده است: ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً(کهف:۶۵) «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله ﴿مِنْ لَدُنَّا است که می‌رساند مختص به اولیای الهی است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است. [۶]

خضر پیامبری الهی

برخی روایات اسلامی، خضر پيامبری دانسته است که حقّ تعالى او را به سوى قومش فرستاد، وى ايشان را به توحيد، اقرار به فرستادگان الهی و كتب آسمانى دعوت نمود، از نشانه‏‌ها و معجزات آن حضرت اين بود كه هيچ گاه بالاى چوب خشك يا زمين ساده بى‏‌گياهى نمى‏‌نشست مگر آن كه بلافاصله آن چوب يا خاك سبز مى‏‌شد و به خاطر همين او را خضر ناميدند.[۷] روایات دیگری نیز خضر را پیامبر الهی دانسته‌اند. [۸]

خضر عالمی الهی

روایاتی در نقل داستان حضرت موسی و بنده صالح الهی، از وی به عنوان عالم نام برده‌اند. [۹] یکی از پرسش‌ها هم همین است که چرا حضرت موسی پیامبر از فردی که پیامبر نبود، دانش آموخت و علما این را دلیل بر نقص حضرت موسی نمی‌دانند؛ زیرا این هم دستور الهی بود که خدا داده بود. [۱۰] برخی از مفسران نیز تصریح کرده‌اند که فردی ملاقات کننده با حضرت موسی عالمی به نام خضر بود.[۱۱]

خضر از یاران ذوالقرنین

ذو القرنين بنده صالحى بود كه خداى تعالى او را حجّتى بر عبادش قرار داد، امّا او پيامبر نبود، خداوند او را در زمين قدرت داد و از هر چيزى بدو سببى داد؛ خضر یکی از یاران ذوالقرنین بود که موفق شد از آب حیات بنوشد و عمر طولانی داشته باشد.[۱۲]


جستارهای وابسته

منابع

  1. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.
  2. طبرى، محمد بن جرير، جامع البيان فى تفسير القرآن، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۷۹.
  3. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۶، ص۷۴۵.
  4. ثعلبى، احمد بن محمد، الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۱۸۲.
  5. قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.
  6. طباطبايى، محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۷۴.
  7. ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع، ترجمه: محمد جواد ذهنى تهرانى، قم، انتشارات مومنین، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۲۱۹.
  8. ديلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب، ترجمه: عبد الحسین رضايى، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۶۴.
  9. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، جزء، پنجم، باب ششم، ص۲۲۹، حدیث۱ و۲.
  10. مفيد، محمد بن محمد، المسائل العكبريه، قم، المؤتمر العالمي لألفيه الشيخ المفيد، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص۳۴.
  11. ابن ‏ابى‌‏حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسير القرآن العظيم، عربستان - رياض، مكتبه نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۳۷۷.
  12. ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين، ترجمه: منصور پهلوان، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۸۳.