روایت «انی لا اری الموت الا السعادة»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
خط ۳: خط ۳:
این سخن از کیست و به چه معناست: «إنّی لا أرَی المَوتَ إلّا سَعادَةً»؟
این سخن از کیست و به چه معناست: «إنّی لا أرَی المَوتَ إلّا سَعادَةً»؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
12234
۱۲۲۳۴


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خط ۹: خط ۹:


== گوینده حدیث ==
== گوینده حدیث ==
در کربلا بعد از آنکه كاروان امام حسين(ع) با كاروان حرّ ملاقات می کند، امام حسین(ع) قیام می کنند و بعد حمد و ثنای پروردگار می فرمایند: «إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ اَلْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ اَلدُّنْيَا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَ اِسْتَمَرَّتْ حِذَاءً وَ لَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِيسُ عَيْشٍ كَالْمَرْعَى اَلْوَبِيلِ أَ لاَ تَرَوْنَ إِلَى اَلْحَقِّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَى اَلْبَاطِلِ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبِ اَلْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَإِنِّي لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ اَلْحَيَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِينَ إِلاَّ بَرَماً.»<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1377|نام خانوادگی=سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد|ناشر=نشر مطهر|صفحه=102|مکان=تهران|ترجمه عنوان=غم نامه کربلا}}</ref>
در کربلا بعد از آنکه کاروان امام حسین(ع) با کاروان حرّ ملاقات می‌کند، امام حسین(ع) قیام می‌کنند و بعد حمد و ثنای پروردگار می‌فرمایند: «إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ اَلْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ اَلدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَ اِسْتَمَرَّتْ حِذَاءً وَ لَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی اَلْوَبِیلِ أَ لاَ تَرَوْنَ إِلَی اَلْحَقِّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَی اَلْبَاطِلِ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبِ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لاَ أَرَی اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ اَلْحَیَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً.»<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1377|نام خانوادگی=سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد|ناشر=نشر مطهر|صفحه=102|مکان=تهران|ترجمه عنوان=غم نامه کربلا}}</ref>


امام حسين عليه السّلام برخاست و فرمود: همانا آنچه را بر ما وارد شده شما مشاهده مى‌كنيد، دنيا زشتی هاى خود را آشكار نموده، و دگرگون شد، و نيكوهايش پشت كرده،و ورشكستگيش برقرار گشته،و چيزى از آن نمانده جز ته‌مانده‌اى. همانند ته‌ماندۀ آب در ميان ظرف، و جز يك زندگى پست همچون چراگاه بد(مانند شوره‌زار)آيا نمى‌نگريد كه به حق عمل نمى‌شود، و از باطل جلوگيرى نمى‌گردد؟ با اين وضع مؤمن بايد به لقاى خدايش(شهادت) اشتياق يابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ستمگران را جز ملامت و ناراحتى نمى‌نگرم.<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان= اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1377|نام خانوادگی=سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد|ناشر= نشر مطهر|صفحه=102|مکان=تهران|ترجمه عنوان=غم نامه کربلا }}</ref>
امام حسین علیه السّلام برخاست و فرمود: همانا آنچه را بر ما وارد شده شما مشاهده می‌کنید، دنیا زشتی‌های خود را آشکار نموده، و دگرگون شد، و نیکوهایش پشت کرده، و ورشکستگیش برقرار گشته، و چیزی از آن نمانده جز ته‌مانده‌ای. همانند ته‌ماندهٔ آب در میان ظرف، و جز یک زندگی پست همچون چراگاه بد (مانند شوره‌زار) آیا نمی‌نگرید که به حق عمل نمی‌شود، و از باطل جلوگیری نمی‌گردد؟ با این وضع مؤمن باید به لقای خدایش (شهادت) اشتیاق یابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ناراحتی نمی‌نگرم.<ref name=":02">{{یادکرد کتاب|عنوان= اللهوف علی قتلی الطفوف|سال=1377|نام خانوادگی=سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد|ناشر= نشر مطهر|صفحه=102|مکان=تهران|ترجمه عنوان=غم نامه کربلا}}</ref>


== شرح حدیث ==
== شرح حدیث ==
=== اهمیت جهاد با ستمگران ===
=== اهمیت جهاد با ستمگران ===
به تعبیر شهید مطهری، امام حسین(ع) می خواهند به انسان ها بفهمانند که ایها الناس ! در چنین شرایطی ، در چنین اوضاع و احوالی، من‌ مردن را جز سعادت نمی‌بینم. من مردن را شهادت در راه حق می‌بینم. یعنی اگر کسی در راه امر به‌ معروف و نهی از منکر کشته شود، شهید شده است. من‌ زندگی کردن با ستمگران را مایه ملامت می‌بینم ، روح من روحی نیست که با ستمگر سازش کند.<ref name=":032">{{یادکرد کتاب|عنوان=حماسه حسینی|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=2|صفحه=134|مکان=تهران}}</ref>
به تعبیر شهید مطهری، امام حسین(ع) می‌خواهند به انسان‌ها بفهمانند که ایها الناس! در چنین شرایطی، در چنین اوضاع و احوالی، من مردن را جز سعادت نمی‌بینم. من مردن را شهادت در راه حق می‌بینم؛ یعنی اگر کسی در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود، شهید شده است. من زندگی کردن با ستمگران را مایه ملامت می‌بینم، روح من روحی نیست که با ستمگر سازش کند.<ref name=":032">{{یادکرد کتاب|عنوان=حماسه حسینی|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=2|صفحه=134|مکان=تهران}}</ref>


=== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر ===
=== اهمیت امر به معروف و نهی از منکر ===
شهید مطهری برداشت بسیار دقیقی ارائه کرده و می نویسند: چه کسی توانسته است در دنیا به اندازه حسین بن علی به اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش بدهد ؟ معنی نهضت حسینی اینست که امر به معروف و نهی از منکر آنقدر بالاست که‌ تا این حد در راه آن می‌توان فداکاری کرد . دیگر با نهضت حسینی جایی برای این سخن باقی نمی‌ماند که امر به معروف‌ و نهی از منکر مرز می‌شناسد. خیر، مرز نمی‌شناسد. بله، مفسده می‌شناسد. یعنی آنها که می‌گویند امر به معروف و نهی از منکر مشروط به عدم مفسده‌ است، درست می‌گویند. اگر هم ضرر را به معنی مفسده می‌گیرند، درست‌ می‌گویند. بدین معنی که ممکن است من گاهی امر به معروف و نهی از منکر بکنم، بخواهم خدمتی به اسلام بکنم، ولی همین امر به معروف و نهی از منکر من مفسده دیگری برای اسلام به وجود آورد نه برای من. مفسده‌ای برای‌ اسلام به وجود آورد که آن مفسده از این خدمتی که من از این راه به اسلام‌ می‌کنم، بیشتر است. بسیارند افرادی که نهی از منکر می‌کنند ولی نه تنها نتیجه‌ای نمی‌گیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر می‌کنند به کلی از دین بری می‌کنند. من مسئله ترتب مفسده را می‌پذیرم اما مسئله ضرر را، آنهم ضرر شخصی که مرز امر به معروف و نهی از منکر، ضرر شخصی است (درباره هر موضوعی می‌خواهد باشد) نمی‌پذیرم، به دلیل اینکه‌ حسین بن علی نپذیرفت و به دلائل دیگر که فعلا مجال بحث در آنها نیست.<ref name=":03">{{یادکرد کتاب|عنوان=حماسه حسینی|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=2|صفحه=131-132|مکان=تهران}}</ref>
شهید مطهری برداشت بسیار دقیقی ارائه کرده و می‌نویسند: چه کسی توانسته است در دنیا به اندازه حسین بن علی به اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش بدهد؟ معنی نهضت حسینی اینست که امر به معروف و نهی از منکر آنقدر بالاست که تا این حد در راه آن می‌توان فداکاری کرد. دیگر با نهضت حسینی جایی برای این سخن باقی نمی‌ماند که امر به معروف و نهی از منکر مرز می‌شناسد. خیر، مرز نمی‌شناسد. بله، مفسده می‌شناسد؛ یعنی آنها که می‌گویند امر به معروف و نهی از منکر مشروط به عدم مفسده است، درست می‌گویند. اگر هم ضرر را به معنی مفسده می‌گیرند، درست می‌گویند. بدین معنی که ممکن است من گاهی امر به معروف و نهی از منکر بکنم، بخواهم خدمتی به اسلام بکنم، ولی همین امر به معروف و نهی از منکر من مفسده دیگری برای اسلام به وجود آورد نه برای من. مفسده‌ای برای اسلام به وجود آورد که آن مفسده از این خدمتی که من از این راه به اسلام می‌کنم، بیشتر است. بسیارند افرادی که نهی از منکر می‌کنند ولی نه تنها نتیجه‌ای نمی‌گیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر می‌کنند به کلی از دین بری می‌کنند. من مسئله ترتب مفسده را می‌پذیرم اما مسئله ضرر را، آنهم ضرر شخصی که مرز امر به معروف و نهی از منکر، ضرر شخصی است (درباره هر موضوعی می‌خواهد باشد) نمی‌پذیرم، به دلیل اینکه حسین بن علی نپذیرفت و به دلائل دیگر که فعلاً مجال بحث در آنها نیست.<ref name=":03">{{یادکرد کتاب|عنوان=حماسه حسینی|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=صدرا|جلد=2|صفحه=131-132|مکان=تهران}}</ref>


=== معیار زندگی برای انسان ===
=== معیار زندگی برای انسان ===
معیار زندگی برای انسان‌ها و به ویژه برای مؤمن، انجام وظائف ضروری مادی از قبیل خوردن، آشامیدن، تنفس، حرکت و غیره نیست، بلکه معیار زندگی، در پرتو اهداف و ارزش های انسانی و الهی سنجیده می شود. اگر انسان از آزادی و کرامتش سلب شود، آن انسان چه ارزشی دارد؟! شکی نیست که مرگ برای او آسانتر است.<ref name=":04">{{یادکرد کتاب|عنوان=من هدى القرآن|سال=1429|نام خانوادگی=المدرسی، السيدمحمدتقی|ناشر=دارالقارئ‌|جلد=10|صفحه=277|مکان=بیروت}}</ref>
معیار زندگی برای انسان‌ها و به ویژه برای مؤمن، انجام وظائف ضروری مادی از قبیل خوردن، آشامیدن، تنفس، حرکت و غیره نیست، بلکه معیار زندگی، در پرتو اهداف و ارزش‌های انسانی و الهی سنجیده می‌شود. اگر انسان از آزادی و کرامتش سلب شود، آن انسان چه ارزشی دارد؟! شکی نیست که مرگ برای او آسانتر است.<ref name=":04">{{یادکرد کتاب|عنوان=من هدی القرآن|سال=1429|نام خانوادگی=المدرسی، السیدمحمدتقی|ناشر=دارالقارئ|جلد=10|صفحه=277|مکان=بیروت}}</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۳۰: خط ۲۹:
| شاخه فرعی۱ = تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۱ = تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۲ = امام حسین(ع)
| شاخه فرعی۲ = امام حسین(ع)
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۳۷: خط ۳۶:
| ویرایش = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی = شد
| لینک‌دهی = شد
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر = شد
| تغییر مسیر = شد
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی = شد
| بازبینی = شد
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت = ج
| اولویت = ج
| کیفیت = ب
| کیفیت = ب

نسخهٔ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۲

سؤال

این سخن از کیست و به چه معناست: «إنّی لا أرَی المَوتَ إلّا سَعادَةً»؟

۱۲۲۳۴


درگاه‌ها
امام حسین.png
درگاه سنت.png
درگاه تاریخ.png

گوینده حدیث

در کربلا بعد از آنکه کاروان امام حسین(ع) با کاروان حرّ ملاقات می‌کند، امام حسین(ع) قیام می‌کنند و بعد حمد و ثنای پروردگار می‌فرمایند: «إِنَّهُ قَدْ نَزَلَ بِنَا مِنَ اَلْأَمْرِ مَا قَدْ تَرَوْنَ وَ إِنَّ اَلدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا وَ اِسْتَمَرَّتْ حِذَاءً وَ لَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلاَّ صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ اَلْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی اَلْوَبِیلِ أَ لاَ تَرَوْنَ إِلَی اَلْحَقِّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَی اَلْبَاطِلِ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبِ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لاَ أَرَی اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ اَلْحَیَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً.»[۱]

امام حسین علیه السّلام برخاست و فرمود: همانا آنچه را بر ما وارد شده شما مشاهده می‌کنید، دنیا زشتی‌های خود را آشکار نموده، و دگرگون شد، و نیکوهایش پشت کرده، و ورشکستگیش برقرار گشته، و چیزی از آن نمانده جز ته‌مانده‌ای. همانند ته‌ماندهٔ آب در میان ظرف، و جز یک زندگی پست همچون چراگاه بد (مانند شوره‌زار) آیا نمی‌نگرید که به حق عمل نمی‌شود، و از باطل جلوگیری نمی‌گردد؟ با این وضع مؤمن باید به لقای خدایش (شهادت) اشتیاق یابد، همانا من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز ملامت و ناراحتی نمی‌نگرم.[۲]

شرح حدیث

اهمیت جهاد با ستمگران

به تعبیر شهید مطهری، امام حسین(ع) می‌خواهند به انسان‌ها بفهمانند که ایها الناس! در چنین شرایطی، در چنین اوضاع و احوالی، من مردن را جز سعادت نمی‌بینم. من مردن را شهادت در راه حق می‌بینم؛ یعنی اگر کسی در راه امر به معروف و نهی از منکر کشته شود، شهید شده است. من زندگی کردن با ستمگران را مایه ملامت می‌بینم، روح من روحی نیست که با ستمگر سازش کند.[۳]

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر

شهید مطهری برداشت بسیار دقیقی ارائه کرده و می‌نویسند: چه کسی توانسته است در دنیا به اندازه حسین بن علی به اصل امر به معروف و نهی از منکر ارزش بدهد؟ معنی نهضت حسینی اینست که امر به معروف و نهی از منکر آنقدر بالاست که تا این حد در راه آن می‌توان فداکاری کرد. دیگر با نهضت حسینی جایی برای این سخن باقی نمی‌ماند که امر به معروف و نهی از منکر مرز می‌شناسد. خیر، مرز نمی‌شناسد. بله، مفسده می‌شناسد؛ یعنی آنها که می‌گویند امر به معروف و نهی از منکر مشروط به عدم مفسده است، درست می‌گویند. اگر هم ضرر را به معنی مفسده می‌گیرند، درست می‌گویند. بدین معنی که ممکن است من گاهی امر به معروف و نهی از منکر بکنم، بخواهم خدمتی به اسلام بکنم، ولی همین امر به معروف و نهی از منکر من مفسده دیگری برای اسلام به وجود آورد نه برای من. مفسده‌ای برای اسلام به وجود آورد که آن مفسده از این خدمتی که من از این راه به اسلام می‌کنم، بیشتر است. بسیارند افرادی که نهی از منکر می‌کنند ولی نه تنها نتیجه‌ای نمی‌گیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر می‌کنند به کلی از دین بری می‌کنند. من مسئله ترتب مفسده را می‌پذیرم اما مسئله ضرر را، آنهم ضرر شخصی که مرز امر به معروف و نهی از منکر، ضرر شخصی است (درباره هر موضوعی می‌خواهد باشد) نمی‌پذیرم، به دلیل اینکه حسین بن علی نپذیرفت و به دلائل دیگر که فعلاً مجال بحث در آنها نیست.[۴]

معیار زندگی برای انسان

معیار زندگی برای انسان‌ها و به ویژه برای مؤمن، انجام وظائف ضروری مادی از قبیل خوردن، آشامیدن، تنفس، حرکت و غیره نیست، بلکه معیار زندگی، در پرتو اهداف و ارزش‌های انسانی و الهی سنجیده می‌شود. اگر انسان از آزادی و کرامتش سلب شود، آن انسان چه ارزشی دارد؟! شکی نیست که مرگ برای او آسانتر است.[۵]

منابع

  1. سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد (۱۳۷۷). اللهوف علی قتلی الطفوف [غم نامه کربلا]. تهران: نشر مطهر. ص. ۱۰۲.
  2. سید بن طاووس، ترجمه محمدی اشتهاردی، محمد (۱۳۷۷). اللهوف علی قتلی الطفوف [غم نامه کربلا]. تهران: نشر مطهر. ص. ۱۰۲.
  3. مطهری، مرتضی. حماسه حسینی. ج. ۲. تهران: صدرا. ص. ۱۳۴.
  4. مطهری، مرتضی. حماسه حسینی. ج. ۲. تهران: صدرا. ص. ۱۳۱-۱۳۲.
  5. المدرسی، السیدمحمدتقی (۱۴۲۹). من هدی القرآن. ج. ۱۰. بیروت: دارالقارئ. ص. ۲۷۷.