شفاعت: تفاوت میان نسخهها
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | |||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
معنای شفاعت چیست و شفاعت کنندگان چه کسانی هستند. | معنای شفاعت چیست و شفاعت کنندگان چه کسانی هستند. | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | |||
{{درگاه|واژهها}} | |||
'''شفاعت''' به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی شخص نیازمند «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات [[پیامبر(ص)]]، [[انبیاء]]، [[اهل بیت(ع)]]، مؤمنین، اطفال، علما، [[قرآن]] و [[ملائکه]] از جمله شفیعان هستند. [[شرک به خدا]]، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن [[نماز]] موانع شفاعت شمرده شدهاند. | '''شفاعت''' به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی شخص نیازمند «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات [[پیامبر(ص)]]، [[انبیاء]]، [[اهل بیت(ع)]]، مؤمنین، اطفال، علما، [[قرآن]] و [[ملائکه]] از جمله شفیعان هستند. [[شرک به خدا]]، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن [[نماز]] موانع شفاعت شمرده شدهاند. | ||
شفاعتی که از طرف خداوند است، همان [[مغفرت]] است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند است که این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان. | شفاعتی که از طرف خداوند است، همان [[مغفرت]] است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند است که این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان. | ||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۵: | ||
شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال میشود: | شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال میشود: | ||
* شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفیع که از موقعیت و شخصیت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات یا پاداش زیر دستان عوض کند. | * شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفیع که از موقعیت و شخصیت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات یا پاداش زیر دستان عوض کند. | ||
* شفاعت در لسان شرع بدین معناست که، شخص شفاعت شونده موجباتی فراهم میسازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد. | * شفاعت در لسان شرع بدین معناست که، شخص شفاعت شونده موجباتی فراهم میسازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد. | ||
== اقسام شفاعت == | == اقسام شفاعت == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۶: | ||
== فلسفه شفاعت == | == فلسفه شفاعت == | ||
{{اصلی|حقیقت شفاعت}} | {{اصلی|حقیقت شفاعت}} | ||
{{جعبه نقل قول|شفیع واقعی برای انسان، عمل صالح است. خانواده حتی اگر پیامبران و اولیاء باشند به تنهایی موجب شفاعت نمیشوند. (همانگونه که) عمل همسر لوط و همسر نوح بد بود، و وارد جهنم شدند.<ref>مدرسی، من هدى القرآن، ج۱۶، ص۱۱۸، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.</ref>|رنگ پسزمینه =#FFF9E7|تراز= چپ}} | |||
بدون شک مجازاتهای الهی چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامی ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا برای اطاعت از قوانین الهی و برای پیشرفت و تکامل انسان است. از سوی دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلی بر روی گناهکاران بست، بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوی خدا و پاکی و تقوا بازگردند. شفاعت برای حفظ همین تعادل و وسیلهای برای بازگشت گناهکاران و آلودگان است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و سایر همکاران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.</ref> | بدون شک مجازاتهای الهی چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامی ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا برای اطاعت از قوانین الهی و برای پیشرفت و تکامل انسان است. از سوی دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلی بر روی گناهکاران بست، بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوی خدا و پاکی و تقوا بازگردند. شفاعت برای حفظ همین تعادل و وسیلهای برای بازگشت گناهکاران و آلودگان است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و سایر همکاران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.</ref> | ||
در حقیقت شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست؛ لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه به آنچه میخواهد نائل میشود، بطوری که اگر این کار را نمیکرد، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود به مقصودش نمیرسید.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر همدانی، ج۱، ص۲۱۱.</ref> به یک معنا شفاعت این است که موجود مادونی که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، استمداد و مدد میطلبد، البته مدد خواه از نظر کمالی و روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد، و امکان تبدیل او به یک انسان پاک از میان برود.<ref>سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، جامعه مدرسین، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفری، محمد تقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.</ref> | در حقیقت شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست؛ لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه به آنچه میخواهد نائل میشود، بطوری که اگر این کار را نمیکرد، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود به مقصودش نمیرسید.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر همدانی، ج۱، ص۲۱۱.</ref> به یک معنا شفاعت این است که موجود مادونی که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، استمداد و مدد میطلبد، البته مدد خواه از نظر کمالی و روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد، و امکان تبدیل او به یک انسان پاک از میان برود.<ref>سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، جامعه مدرسین، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفری، محمد تقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.</ref> | ||
== شفاعت در قرآن == | |||
{{نوشتار اصلی|شفاعت در قرآن}} | |||
در قرآن کریم آیاتی که متعرض مسألهٔ شفاعت شده، به چهار دسته قابلتقسم است: | |||
* آیاتی که بطور مطلق شفاعت را نفی میکند. {{قرآن|أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّه وَ لا شَفاعَه|ترجمه=از آنچه به شما روزی کردهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی|سوره=بقره|آیه=۲۵۴}}، {{قرآن|وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَه|ترجمه=و شفاعت هیچکس پذیرفته نشود|سوره=بقره|آیه=۴۸}}، {{قرآن|فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَه الشَّافِعِینَ|ترجمه=پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد.|سوره=مدثر|آیه=۴۸}} | |||
* آیاتی که «شفاعت» را منحصراً برای خدا معرفی میکند{{قرآن|ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ|ترجمه=برای شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست،|سوره=سجده|آیه=۴}}، {{قرآن|قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَه جَمِیعاً|ترجمه=بگو: شفاعت سراسر از آن خداست.|سوره=زمر|آیه=۴۴}} | |||
* آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن خدا میکند.{{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}}، {{قرآن|وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَه عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ|ترجمه=و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست|سوره=سباء|آیه=۲۳}} (سبأ:۲۳) | |||
با تأمل و بررسی مجموعه آیات، روشن میشود که آیات نافی شفاعت، شفاعت را بهطور مطلق نفی نمیکند؛ بلکه آن را بدون اذن و رضایت خداوند و برای همه گناهکاران (بدون قید و شرط) منتفی میداند. به علاوه در آیه {{قرآن|فَما تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَه الشَّافِعِینَ|ترجمه=شفاعت شفاعت کنندگان آنها را سودی نمیرساند}} وجود شفاعت و شفاعت کنندگان ثابت شده است. | |||
== شفاعت در سایر مذاهب اسلامی == | |||
=== سلفیها === | |||
آنها همچون دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفتهاند و پیامبر(ص) در مورد گناه کاران امت خویش شفاعت خواهد کرد، اما طلب شفاعت در این دنیا ممنوع است و چون جز خدا کسی بر شفاعت قادر نیست طلب از دیگری به منزله شرک خواهد بود.<ref>سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، ص۲۶۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ هـ.</ref> | |||
=== معتزله === | |||
[[معتزله]] معتقدند که شفاعت تنها باعث زیادی ثواب خواهد بود؛ نه بخشش گناه و تمسک معتزله به این آیه قرآن است که {{قرآن|أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ|ترجمه=آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب دربارهاش قطعی شده از آتش برهانی|سوره=زمر|آیه=۱۹}}. بنابراین کسانی که مستحق عذاب هستند هیچکس به تصریح قرآن، حتی پیامبر(ص)، نمیتواند او را از عذاب جهنم نجات دهد. | |||
[[شیخ مفید]] در پاسخ به این استدلال اینطور گفته است که، کسانی که به شفاعت معتقدند ادعا نمیکنند که پیامبر نجات دهنده مستحقان عذاب از آتش است، بلکه خداوند برای گرامیداشت پیامبر(ص) آنان را از آتش رهایی میدهد.<ref>الحسنی، هاشم معروف، شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ص۲۹۹، مشهد، آستان قدس رضوی، سوم، ۱۳۷۹.</ref> | |||
=== اشاعره === | |||
[[اشاعره]] که یکی از فرقههای کلامی [[اهل سنت]] است که برخلاف معتزله، معتقدند، شفاعت موجب آمرزش گناهان نیز میگردد. عبدالرحمن بن احمد ایجی یکی از علمای بزرگ اشاعره در کتاب مواقف شفاعت را از اجماعات امت اسلامی میداند و به اسقاط گناهان کبیره توسط شفاعت اعتقاد دارد.<ref>ایجی، عضدالدین، مواقف، ص۵۰۸، بیروت، دار الجیل، اول، ۱۹۹۷، بیتا.</ref> علاوه بر این، از روایات و آیه {{قرآن|وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ|ترجمه=و برای گناه خویش آمرزش جوی؛ و برای مردان و زنان با ایمان|سوره=محمد|آیه=۱۹}} ثابت میشود که طلب استغفار برای دیگران، علاوه بر اثبات اصل مسئله شفاعت، شفاعت برای گناهان را نیز ثابت میکند. | |||
== شفاعت کنندگان == | == شفاعت کنندگان == | ||
بنابر آیات [[قرآن]]، شفاعت اولیاء خدا منوط به اذن پروردگار است. | بنابر آیات [[قرآن]]، شفاعت اولیاء خدا منوط به اذن پروردگار است. روایات مختلفی شفیعان روز قیامت را معرفی کردهاند. | ||
* انبیاء و [[حضرت محمد(ص)]]: از جمله شفاعت کنندگان پیغمبران میباشند و در اینکه رسول خدا(ص) دارای مقام شفاعت میباشد تردیدی نیست و اهل سنت و شیعه در آن اتفاق نظر دارند. در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده است که هیچیک از انبیاء و رسل شفاعت نمیکنند تا اینکه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پیامبر اسلام(ص) که خدا قبل از قیامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، برای او و امامان از فرزندان او سپس برای انبیاء است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | * انبیاء و [[حضرت محمد(ص)]]: از جمله شفاعت کنندگان پیغمبران میباشند و در اینکه رسول خدا(ص) دارای مقام شفاعت میباشد تردیدی نیست و اهل سنت و شیعه در آن اتفاق نظر دارند. در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده است که هیچیک از انبیاء و رسل شفاعت نمیکنند تا اینکه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پیامبر اسلام(ص) که خدا قبل از قیامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، برای او و امامان از فرزندان او سپس برای انبیاء است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.</ref> | ||
* [[اهل بیت(ع)]]: از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه {{قرآن|فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم|ترجمه=در نتیجه شفاعتگرانی نداریم و نه دوستی نزدیک.|سوره=شعرا|آیه=۱۰۰ و ۱۰۱}} فرمودند: شفیعان ائمه و دوستان از مؤمنین هستند.<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ نگین، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.</ref> | * [[اهل بیت(ع)]]: از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه {{قرآن|فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم|ترجمه=در نتیجه شفاعتگرانی نداریم و نه دوستی نزدیک.|سوره=شعرا|آیه=۱۰۰ و ۱۰۱}} فرمودند: شفیعان ائمه و دوستان از مؤمنین هستند.<ref>موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ نگین، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۶۹: | ||
* غالیان دین: قال رسولالله(ص) {{عربی|صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب|ترجمه=شفاعت من به دو گروه نمیرسد: سلطان ظالم و ستمگر و غالیان در دین که رانده شدهاند و توبه نمیکنند.}} قرب الاسناد۶۴، مراجعه شود به خصال ۶۳، و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.</ref> | * غالیان دین: قال رسولالله(ص) {{عربی|صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب|ترجمه=شفاعت من به دو گروه نمیرسد: سلطان ظالم و ستمگر و غالیان در دین که رانده شدهاند و توبه نمیکنند.}} قرب الاسناد۶۴، مراجعه شود به خصال ۶۳، و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.</ref> | ||
* عداوت و دشمنی [[اهلبیت(ع)]]: [[امام صادق(ع)]] فرمودند {{عربی|انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا|ترجمه= همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مىكند مگر آنكه شفاعت او درباره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.}}<ref>؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۵.</ref> | * عداوت و دشمنی [[اهلبیت(ع)]]: [[امام صادق(ع)]] فرمودند {{عربی|انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا|ترجمه= همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مىكند مگر آنكه شفاعت او درباره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.}}<ref>؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۵.</ref> | ||
* سبک شماران [[نماز]]: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که {{عربی|لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته|ترجمه=شفاعت من به کسی که نماز را سبک میشمارد نمیرسد.}}.<ref>وسائل، ج۳، ص۱۷، | * سبک شماران [[نماز]]: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که {{عربی|لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته|ترجمه=شفاعت من به کسی که نماز را سبک میشمارد نمیرسد.}}.<ref>وسائل، ج۳، ص۱۷، باب، الشیعه، بابهای اعداد فرائض و ناففلههای آن حدیث۱۰.</ref> | ||
* تکذیب کنندگان شفاعت: [[امام رضا(ع)]] فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۶.</ref> | * تکذیب کنندگان شفاعت: [[امام رضا(ع)]] فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.<ref>عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۶.</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۸۴: | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{ | {{ارزیابی | ||
| شناسه = شد | | شناسه = شد <!--خالی | شد--> | ||
| | | عکس = <!--خالی | شد--> | ||
| | | درگاه = شد <!--خالی | شد--> | ||
| | | ادبیات = شد <!--خالی | شد--> | ||
| | | پیوند = شد <!--خالی | شد--> | ||
| | | ناوبری = <!--خالی | شد--> | ||
| | | تغییرمسیر = شد <!--خالی | شد--> | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = <!--خالی | شد--> | ||
| | | ارزیابی کمی = شد <!--خالی | شد--> | ||
| | | ارزیابی کیفی = شد <!--خالی | شد--> | ||
| اولویت = ب | | اولویت = الف <!--الف | ب | ج | د--> | ||
| کیفیت = | | کیفیت = متوسط <!--خیلی خوب | خوب | متوسط | ضعیف--> | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۶
معنای شفاعت چیست و شفاعت کنندگان چه کسانی هستند.
شفاعت به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی شخص نیازمند «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات پیامبر(ص)، انبیاء، اهل بیت(ع)، مؤمنین، اطفال، علما، قرآن و ملائکه از جمله شفیعان هستند. شرک به خدا، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن نماز موانع شفاعت شمرده شدهاند.
شفاعتی که از طرف خداوند است، همان مغفرت است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند است که این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان.
معنای لغوی و اصطلاحی
شفاعت در لغت از ماده شفع به معنی «ضمّ الشيء الي مثله؛ ضميمه كردن چيزي به چيز ديگر» است و نقطه مقابل آن وتر به معنای تک و پنهان است. به ضمیمه شدن فرد برتر و قویتر برای کمک به فرد ضعیف تر شفاعت اطلاق میگردد.
شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال میشود:
- شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفیع که از موقعیت و شخصیت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات یا پاداش زیر دستان عوض کند.
- شفاعت در لسان شرع بدین معناست که، شخص شفاعت شونده موجباتی فراهم میسازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد.
اقسام شفاعت
بنابر گفته شهید مطهری، شفاعت بر دو نوع است: ۱. شفاعت رهبری، ۲. شفاعت مغفرت
شفاعت رهبری، شفاعتی است که شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات میباشد. بنابر این شفاعت شامل نیکان و پاکان بندگان نیز میشود.
شفاعت مغفرت، شفاعتی است که برای از بین بردن عذاب و مغفرت گناهان است و نهایتاً ممکن است سبب وصول به حسنات هم بشود. رسول خدا(ص) درباره این قسم از شفاعت فرمودند: «من شفاعتم را برای گناهکارانی از امتم که مرتکب گناه کبیره شدهاند ذخیره کردهام، اما نیکوکاران مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند.»[۱]
فلسفه شفاعت
شفیع واقعی برای انسان، عمل صالح است. خانواده حتی اگر پیامبران و اولیاء باشند به تنهایی موجب شفاعت نمیشوند. (همانگونه که) عمل همسر لوط و همسر نوح بد بود، و وارد جهنم شدند.[۲]
بدون شک مجازاتهای الهی چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامی ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا برای اطاعت از قوانین الهی و برای پیشرفت و تکامل انسان است. از سوی دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلی بر روی گناهکاران بست، بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوی خدا و پاکی و تقوا بازگردند. شفاعت برای حفظ همین تعادل و وسیلهای برای بازگشت گناهکاران و آلودگان است.[۳]
در حقیقت شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست؛ لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه به آنچه میخواهد نائل میشود، بطوری که اگر این کار را نمیکرد، چون نیروی خودش به تنهایی ناقص و ضعیف و کوتاه بود به مقصودش نمیرسید.[۴] به یک معنا شفاعت این است که موجود مادونی که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، استمداد و مدد میطلبد، البته مدد خواه از نظر کمالی و روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد، و امکان تبدیل او به یک انسان پاک از میان برود.[۵]
شفاعت در قرآن
در قرآن کریم آیاتی که متعرض مسألهٔ شفاعت شده، به چهار دسته قابلتقسم است:
- آیاتی که بطور مطلق شفاعت را نفی میکند. ﴿أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّه وَ لا شَفاعَه؛ از آنچه به شما روزی کردهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی﴾(بقره:۲۵۴)، ﴿وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَه؛ و شفاعت هیچکس پذیرفته نشود﴾(بقره:۴۸)، ﴿فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَه الشَّافِعِینَ؛ پس شفاعت شفیعان در حق آنان هیچ سودی نبخشد.﴾(مدثر:۴۸)
- آیاتی که «شفاعت» را منحصراً برای خدا معرفی میکند﴿ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ؛ برای شما جز او هیچ یاور و شفاعت کننده ای نیست،﴾(سجده:۴)، ﴿قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَه جَمِیعاً؛ بگو: شفاعت سراسر از آن خداست.﴾(زمر:۴۴)
- آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن خدا میکند.﴿مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ؛ کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند﴾(بقره:۲۵۵)، ﴿وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَه عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ؛ و شفاعت کسی نزد خدا هم جز آن که خدا به او اذن شفاعت داده سودمند نیست﴾(سباء:۲۳) (سبأ:۲۳)
با تأمل و بررسی مجموعه آیات، روشن میشود که آیات نافی شفاعت، شفاعت را بهطور مطلق نفی نمیکند؛ بلکه آن را بدون اذن و رضایت خداوند و برای همه گناهکاران (بدون قید و شرط) منتفی میداند. به علاوه در آیه ﴿فَما تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَه الشَّافِعِینَ؛ شفاعت شفاعت کنندگان آنها را سودی نمیرساند﴾ وجود شفاعت و شفاعت کنندگان ثابت شده است.
شفاعت در سایر مذاهب اسلامی
سلفیها
آنها همچون دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفتهاند و پیامبر(ص) در مورد گناه کاران امت خویش شفاعت خواهد کرد، اما طلب شفاعت در این دنیا ممنوع است و چون جز خدا کسی بر شفاعت قادر نیست طلب از دیگری به منزله شرک خواهد بود.[۶]
معتزله
معتزله معتقدند که شفاعت تنها باعث زیادی ثواب خواهد بود؛ نه بخشش گناه و تمسک معتزله به این آیه قرآن است که ﴿أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ؛ آیا تو میتوانی کسی را که فرمان عذاب دربارهاش قطعی شده از آتش برهانی﴾(زمر:۱۹). بنابراین کسانی که مستحق عذاب هستند هیچکس به تصریح قرآن، حتی پیامبر(ص)، نمیتواند او را از عذاب جهنم نجات دهد.
شیخ مفید در پاسخ به این استدلال اینطور گفته است که، کسانی که به شفاعت معتقدند ادعا نمیکنند که پیامبر نجات دهنده مستحقان عذاب از آتش است، بلکه خداوند برای گرامیداشت پیامبر(ص) آنان را از آتش رهایی میدهد.[۷]
اشاعره
اشاعره که یکی از فرقههای کلامی اهل سنت است که برخلاف معتزله، معتقدند، شفاعت موجب آمرزش گناهان نیز میگردد. عبدالرحمن بن احمد ایجی یکی از علمای بزرگ اشاعره در کتاب مواقف شفاعت را از اجماعات امت اسلامی میداند و به اسقاط گناهان کبیره توسط شفاعت اعتقاد دارد.[۸] علاوه بر این، از روایات و آیه ﴿وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ؛ و برای گناه خویش آمرزش جوی؛ و برای مردان و زنان با ایمان﴾(محمد:۱۹) ثابت میشود که طلب استغفار برای دیگران، علاوه بر اثبات اصل مسئله شفاعت، شفاعت برای گناهان را نیز ثابت میکند.
شفاعت کنندگان
بنابر آیات قرآن، شفاعت اولیاء خدا منوط به اذن پروردگار است. روایات مختلفی شفیعان روز قیامت را معرفی کردهاند.
- انبیاء و حضرت محمد(ص): از جمله شفاعت کنندگان پیغمبران میباشند و در اینکه رسول خدا(ص) دارای مقام شفاعت میباشد تردیدی نیست و اهل سنت و شیعه در آن اتفاق نظر دارند. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که هیچیک از انبیاء و رسل شفاعت نمیکنند تا اینکه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پیامبر اسلام(ص) که خدا قبل از قیامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، برای او و امامان از فرزندان او سپس برای انبیاء است.[۹]
- اهل بیت(ع): از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه ﴿فمالنا من شافعین و لا صدیق حمیم؛ در نتیجه شفاعتگرانی نداریم و نه دوستی نزدیک.﴾(شعرا:۱۰۰ و ۱۰۱) فرمودند: شفیعان ائمه و دوستان از مؤمنین هستند.[۱۰]
- مؤمنین: روایات بسیاری درباره شفاعت مؤمنان، حتی شفاعت بچههای سقط شده آنها وارد شده است.[۱۱] پیامبر(ص) فرموند: فقرای از شیعیان علی(ع) و خاندان علی(ع) را پس از او سبک مشمارید که هر یک از آنان عدهای همچون قبایل ربیعه و مضر را شفاعت میکنند.[۱۲]
- عالمان: امام صادق(ع) فرمودند: چون روز قیامت شود خداوند عالم و عابد را برانگیزد، پس به عالم میگویند بایست و برای مردم شفاعت کن به پاداش اینکه آنان را نیکو تربیت کردی…[۱۳]
- زائران امام حسین(ع): امام صادق(ع) فرمودند: به زوار امام حسین(ع) گفته میشود دست هر که را که دوست دارید بگیرید و آنها را بهبهشت ببرید.[۱۴]
- ملائکه
- قرآن
موانع شفاعت
عواملی که مانع از شفاعت میشوند، در برخی از روایات ذکر شدهاند. در ذیل به برخی از این عوامل اشاره میگردد:
- شرک به خدا: پیامبر(ص) فرمودند: «شفاعتي نائله ان شاء الله من مامت و لايشرك باالله شيئا؛ شفاعت من به کسی که بمیرد و به خداوند به هیچ وجه شرک نورزد، اگر خداوند بخواهد، خواهد رسید.»[۱۵]
- خدعه کننده: پیامبر(ص) فرمودند: «من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتي و لم تنله مودتي؛ کسی که مردم عرب را خدعه کند داخل در شفاعت من نیست و دوستی من به او نخواهد رسید»[۱۶]
- غالیان دین: قال رسولالله(ص) «صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب؛ شفاعت من به دو گروه نمیرسد: سلطان ظالم و ستمگر و غالیان در دین که رانده شدهاند و توبه نمیکنند.» قرب الاسناد۶۴، مراجعه شود به خصال ۶۳، و مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.</ref>
- عداوت و دشمنی اهلبیت(ع): امام صادق(ع) فرمودند «انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا؛ همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مىكند مگر آنكه شفاعت او درباره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.»[۱۷]
- سبک شماران نماز: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که «لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته؛ شفاعت من به کسی که نماز را سبک میشمارد نمیرسد.».[۱۸]
- تکذیب کنندگان شفاعت: امام رضا(ع) فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.[۱۹]
شفاعت و مغفرت
شفاعت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند که منبع و صاحب خیرها و رحمت هاست نسبت داده میشود با نام «مغفرت» خوانده میشود و هنگامی که به وسائط و مجاری رحمت منسوب میگردد، نام «شفاعت» به خود میگیرد. بنابر این از آنجا که همه کمالات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و اراده او به دیگران داده میشود، هیچگونه تعارضی میان مغفرت پروردگار و شفاعتگری مشروط و اذن یافته پیامبران و دیگر انسانهای مقرب وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، پاداش استقامت خود را دریافت کنند.
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ج۱، ص۲۴۷.
- ↑ مدرسی، من هدى القرآن، ج۱۶، ص۱۱۸، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و سایر همکاران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر همدانی، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، جامعه مدرسین، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفری، محمد تقی، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.
- ↑ سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، ص۲۶۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۴ هـ.
- ↑ الحسنی، هاشم معروف، شیعه در برابر معتزله و اشاعره، ص۲۹۹، مشهد، آستان قدس رضوی، سوم، ۱۳۷۹.
- ↑ ایجی، عضدالدین، مواقف، ص۵۰۸، بیروت، دار الجیل، اول، ۱۹۹۷، بیتا.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ نگین، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.
- ↑ تفسیر المیزان، همان.
- ↑ مکیال المکارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.
- ↑ مکیال المکارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.
- ↑ مکیال المکارم، ج۱، ص۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷.
- ↑ مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶؛ و به نقل از الهیات ج۲، ص۸۵۴.
- ↑ مسند احمدج۱، ص۷۲؛ و به نقل از الهیات، ج۲، ۸۵۴.
- ↑ ؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۵.
- ↑ وسائل، ج۳، ص۱۷، باب، الشیعه، بابهای اعداد فرائض و ناففلههای آن حدیث۱۰.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحانی، جعفر، الهیات، ج۲، ص۸۴۶.