انتظار ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{mohammad7576|پیش نویس}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}

نسخهٔ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۲

الگو:Mohammad7576

سؤال

انتظار ظهور به چه معنی است؟ در چه صورتی انتظار ظهور اثر مثبت خواهد داشت؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png
درگاه مهدویت.png


انتظار فرج، دو گونه است:

1. انتظاري که سازنده، نگهدارنده، تعهدآور، نيرو آفرين، تحرک بخش است، به گونه اي که مي تواند نوعي عبادت و حق پرستي شمرده شود.

2. انتظاري که گناه، ويرانگر، اسارت بخش، فلج کننده است. انتظار اين چنيني، همان دست بر روي دست گذاشتن، کار نکردن، قبول ظلم و تعدي،... است.

اين دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور مهدي موعود است. اين دو نوع برداشت، به نوبه خود، از دو نوع بينش درباره تحوّلات و انقلاب هاي تاريخي ناشي مي شود.

انتظار ويرانگر

برداشت عدّه اي از مردم از مهدويت و انقلاب مهدي موعود (عج) اين است که اين انقلاب، صرفاً، ماهيّت انفجاري دارد و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم و تبعيض و اختناق و تباهي، ناشي مي شود. به بيان ديگر، نوعي سامان يافتن است که معلول پريشان شدن است. آن گاه که صلاح (خير و نيکي) از بين برود و حق و حقيقت، هيچ طرفداري نداشته باشد، باطل، يکه تاز ميدان گردد و جز باطل، نيرويي حکومت نکند و فرد صالحي در جهان يافت نشود، اين انفجار رخ مي دهد و دست غيب براي نجات حقيقت، از آستين بيرون مي آيد.

طبق اين تعريف از انتظار، هر اصلاحي قبل از قيام حضرت مهدي (عج) محکوم است؛ زيرا، هر اصلاحي، يک نقطه روشن است و تا وقتي که در صحنه اجتماع نقطه روشني هست، دست غيب ظاهر نمي شود، بلکه برعکس، هر گونه گناه، فساد، ظلم، تبعيض، حق کشي، پليدي، به حکم اين که مقدمه صلاح کلي است و انفجار را قريب الوقوع مي کند، روا است؛ زيرا، هدف، وسيله را توجيه مي کند، هر چند وسيله اي نامشروع باشد. پس بهترين کمک به تسريع ظهور و بهترين شکل انتظار، ترويج و اشاعه فحشا و فساد است! اين جا است که گناه هم لذّت و کام جويي است و هم کمک به انقلاب مقدّس! اين جا است که اين شعر معنا پيدا مي کند که:

در دل دوست، به هر حيله رهي بايد کرد طاعت از دست نيايد، گنهي بايد کرد

انتظار سازنده

آيات، در جهت عکس برداشت بالا است. از اين آيات، استفاده مي شود که ظهور مهدي (عج) حلقه هايي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پيروزي نهايي اهل حق منتهي مي شود. خداوند مي فرمايد:«... فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ[1]»؛ «حزب و جمعيّت خداوند، پيروز است». و درباره شکست و نابودي حزب شيطان مي فرمايد: «... أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ[2]»؛ «بدانيد حزب شيطان زيانکاران اند».

سهيم بودن يک فرد در پيروزي حزب خداوند، موقوف به اين است که آن فرد، عملا، در گروه حق و حزب خداوند باشد. خداوند مي فرمايد: «... فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ أَيْنَ ما تَکونُوا يَأْتِ بِکمُ اللّهُ جَمِيعاً[3]...»؛ «در نيکي ها و اعمال خير، بر يکديگر سبقت جوييد. هر جا باشيد، خداوند، همه شما را حاضر مي کند...».

وقتي از امام کاظم ـ عليه السلام ـ درباره اين آيه سؤال مي شود، آن حضرت مي فرمايد: «ذالک والله أنْ لوقد قام قائمنا يجمع الله إليه شيعتنا من جميع البلدان؛ قسم به خدا! وقتي قائم ها ـ عليه السلام ـ قيام کند، خداوند، شيعيان ما را از همه شهرها، دور او جمع مي کند».[4]

بنابراين، عمل به نيکي و خوبي و سبقت گرفتن، شرط شيعه بودن است و چنين شيعه اي مي تواند جزء ياران امام مهدي (عج) باشد، نه آن که گناهکار است و براي هيچ کار نيکي تلاش نمي کند.

اکنون به بيان برخي از فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد انتظار مي پردازيم:

يک نکته در باب مسئله مهدويت اين است که شما در آثار اسلامي، در آثار شيعي مي بينيد که از انتظار ظهور حضرت مهدي تعبير شده است به انتظار فرج. فرج يعني چه؟ يعني گشايش. کي انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار گشايش دارد؟ وقتي يک فروبستگي اي وجود داشته باشد، وقتي گرهي هست، وقتي مشکلي هست. در زمينه وجود مشکل، انسان احتياج پيدا مي کند به فرج؛ يعني سرانگشتِ گره گشا؛ باز کننده عقده هاي فروبسته. اين نکته مهمي است.

امروز ما انتظار فرج داريم. يعني منتظريم که دست قدرتمند عدالت گستري بيايد و اين غلبه ظلم و جور را که همه بشريت را تقريباً مقهور خود کرده است، بشکند و اين فضاي ظلم و جور را دگرگون کند و نسيم عدل را بر زندگي انسان ها بوزاند، تا انسان ها احساس عدالت کنند. اين نيازِ هميشگي يک انسان زنده و يک انسان آگاه است؛ انساني که سر در پيله خود نکرده باشد، به زندگي خود دل خوش نکرده باشد. انساني که به زندگي عمومي بشر با نگاه کلان نگاه مي کند، به طور طبيعي حالت انتظار دارد. اين معناي انتظار است. انتظار يعني قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگي انسان و تلاش براي رسيدن به وضع مطلوب، که مسلّم است اين وضع مطلوب با دست قدرتمند ولي خدا، حضرت حجت بن الحسن، مهدي صاحب زمان (عج) تحقق پيدا خواهد کرد. بايد خود را به عنوان يک سرباز، به عنوان انساني که حاضر است براي آن چنان شرائطي مجاهدت کند، آماده کنيم. (يعني همان انتظار مثبت).

انتظار فرج معنايش اين نيست که انسان بنشيند، دست به هيچ کاري نزند، هيچ اصلاحي را وجهه همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اينکه ما منتظر امام زمان (عج) هستيم. اينکه انتظار نيست. انتظارِ چيست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهي ملکوتي است که بايد بيايد و با کمک همين انسان ها سيطره ظلم را از بين ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگي مردم حاکم کند و پرچم توحيد را بلند کند؛ انسان ها را بنده واقعي خدا بکند. بايد براي اين کار آماده بود. تشکيل نظام جمهوري اسلامي يکي از مقدمات اين حرکت عظيم تاريخي است. هر اقدامي در جهت استقرار عدالت، يک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنايش اين است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نيست؛ انتظار رها کردن و نشستن براي اينکه کار به خودي خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگي است. اين آمادگي را بايد در وجود خودمان، در محيط پيرامون خودمان حفظ کنيم. و خداي متعال نعمت داده است به مردم عزيز ما، به ملت ايران، که توانسته اند اين قدم بزرگ را بردارند و فضاي انتظار را آماده کنند. اين معناي انتظار فرج است. انتظار فرج يعني کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براي آن هدفي که امام زمان (عج) براي آن هدف قيام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاريخي براي آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگي انساني، زندگي الهي، عبوديت خدا؛ اين معناي انتظار فرج است.[5]

ـ نکته بعدي در باب مهدويت، انتظار فرج است. انتظار فرج يک مفهوم بسيار وسيع و گسترده اي است. يک انتظار، انتظارِ فرجِ نهايي است؛ يعني اين که بشريت اگر مي بيند که طواغيت عالم ترک تازي مي کنند و چپاولگري مي کنند و افسار گسيخته به حق انسان ها تعدي مي کنند، نبايد خيال کند که سرنوشت دنيا همين است؛ نبايد تصور کند که بالاخره چاره اي نيست و بايستي به همين وضعيت تن داد؛ نه، بداند که اين وضعيت يک وضعيت گذراست ـ «للباطل جولة» ـ و آن چيزي که متعلق به اين عالم و طبيعت اين عالم است، عبارت است از استقرار حکومت عدل؛ و او خواهد آمد. انتظار فرج و گشايش، در نهايت دوراني که ما در آن قرار داريم و بشريت دچار ستم ها و آزارهاست، يک مصداق از انتظار فرج است، ليکن انتظار فرج مصداق هاي ديگر هم دارد. وقتي به ما مي گويند منتظر فرج باشيد، فقط اين نيست که منتظر فرج نهايي باشيد، بلکه معنايش اين است که هر بن بستي قابل گشوده شدن است. فرج، يعني اين؛ فرج، يعني گشايش. مسلمان با درسِ انتظار، فرج مي آموزد و تعليم مي گيرد که هيچ بن بستي در زندگي بشر وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که انسان نااميد دست روي دست بگذارد و بنشيند و بگويد ديگر کاري نمي شود کرد؛ نه، وقتي در نهايتِ زندگي انسان، در مقابله با اين همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشيدِ فرج ظهور خواهد کرد، پس در بن بست هاي جاري زندگي هم همين فرج متوقَّع و مورد انتظار است. اين، درس اميد به همه انسانهاست؛ اين، درس انتظار واقعي به همه انسانهاست؛ لذا انتظار فرج را افضل اعمال دانسته اند؛ معلوم مي شود انتظار، يک عمل است، بي عملي نيست. نبايد اشتباه کرد، خيال کرد که انتظار يعني اين که دست روي دست بگذاريم و منتظر بمانيم تا يک کاري بشود. انتظار يک عمل است، يک آماده سازي است، يک تقويت انگيزه در دل و درون است، يک نشاط و تحرک و پويايي است در همه زمينه ها. اين، در واقع تفسير اين آيات کريمه قرآني است که: «و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين» يا «ان الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين». يعني هيچ وقت ملت ها و امت ها نبايد از گشايش مأيوس شوند.

آن روزي که ملت ايران قيام کرد، اميد پيدا کرد که قيام کرد. امروز که آن اميد برآورده شده است، از آن قيام، آن نتيجه بزرگ را گرفته است و امروز هم به آينده اميدوار است و با اميد و با نشاط حرکت مي کند. اين نور اميد است که جوان ها را به انگيزه و حرکت و نشاط وادار مي کند و از دل مردگي و افسردگي آنها جلوگيري مي کند و روح پويايي را در جامعه زنده مي کند. اين، نتيجه انتظار فرج است. بنابراين، هم بايد منتظر فرج نهايي بود، هم بايد منتظر فرج در همه مراحل زندگي فردي و اجتماعي بود. اجازه ندهيد يأس بر دل شما حاکم بشود، انتظار فرج داشته باشيد و بدانيد که اين فرج، محقَّق خواهد شد؛ مشروط بر اين که شما انتظارتان، انتظار واقعي باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگيزه باشد، حرکت باشد.[6]

من فقط يک جمله در باب انتظار عرض مي کنم. اين که در روايات ما وارد شده است که افضل اعمال امت، انتظار فرج است، يعني چه؟ مگر انتظار چيست؟ انتظار ظهور حضرت ولي الله الاعظم(عج)، مگر چه مضمون و چه معنايي در بطن خود دارد که اين قدر داراي فضيلت است؟ يک معناي انحرافي در باب انتظار بود که خوشبختانه امروز از آن فهم و برداشت غلط، اثر چنداني نيست. کساني که مغرض و يا نادان بودند، اين طور به مردم ياد داده بودند که انتظار، يعني اين که شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحي دست بکشيد و منتظر بمانيد، تا صاحب عصر و زمان، خودش بيايد و اوضاع را اصلاح کند و مفاسد را برطرف نمايد!

انقلاب، اين منطق و معناي غلط و برداشت باطل را، يا کمرنگ کرد و يا از بين برد. پس بحمدالله اين معنا، امروز در ذهن جامعه ما نيست. اما معناي صحيح انتظار، داراي ابعادي است که توجه به اين ابعاد، براي کسي که مي داند در فرهنگ اسلام و شيعه، چه قدر به انتظار اهميت داده شده، بسيار جالب است.[7]

منابع