تشبیه مرگ به سفر در کلام امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
روایتی از حضرت علی(ع) در مورد مرگ که مضمون آن بدین شرح است که در باب تسلی خاطر بازماندگان می‌فرمایند: عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمی‌گردد و شما باید به سوی او بروید.
روایتی از امام علی(ع) در مورد مرگ به این مضمون بیان شده است: {{متن عربی|عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمی‌گردد و شما باید به سوی او بروید.}} درباره این روایت توضیح دهید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
[[امام علی(ع)]] در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسان‌های زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز درباره [[مرگ]] وجود دارد و آن‌ را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کرده‌اند.


== عمومیت مرگ ==
==متن حدیث==
گرچه بسیاری از مردم مایلند که فناپذیری خود را فراموش کنند، ولی این واقعیتی است که اگر ما آن را فراموش کنیم، آن، ما را هرگز فراموش نخواهدکرد.
امام علی(ع) در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته فرمود:


این حیات و زندگی بالاخره به پایان می‌رسد و روزی می‌شود که مرگ به سراغ همه می‌آید و ناچار باید از این دنیا رخت بر بست. خداوند در قرآن کریم بدین موضوع اشاره دارد:
{{عربی بزرگ|إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ
|ترجمه=این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر می‌رفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو می‌آرید.<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه: جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، حکمت ۳۵۷، ص۴۲۴.</ref>}}


{{قرآنما جعلنا لبشر من قبلک الخلد افان مات فهم الخالدون}}<ref>انبیاء / ۳۴.</ref> ما برای هیچ انسانی قبل از تو زندگی جاویدان قرار نداده‌ایم (وانگهی آیا آنها که انتظار مرگ تو را می‌کشند) اگر تو بمیری آنها زندگی جاویدانی دارند؟
برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآورده‌اند:
{{شعر|ز قومی مُرد شخصی و علی گفت|نباید از غم مرگش برآشفت|شما آغاز این مردن نبودید|نه در پایان آن منزل نمودید|سفر می‌کرد یار باوفاتان|بگوییدش سفر رفته است او هان|اگر ناید که تا بیند شما را|شما خواهید رفت و دید او را<ref>خویی، حبیب‌الله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۴۴۰.</ref>}}


خداوند در سه جای قرآن کریم به طعم مرگ اشاره کرده و عبارت {{قرآن|کل نفس ذائقه الموت}}<ref>آل عمران / ۱۸۵؛ انبیاء / ۳۵؛ عنکبوت / ۵۷.</ref> به معنی «هر کسی طعم مرگ را می‌چشد» آورده است. اگر انسان با گناهان آلوده نشده باشد به راحتی طعم شیرین مرگ را خواهد چشید اما طعم مرگ در نظر شخص گنهکار تلخ است.
== شرح ==
[[ابن‌ میثم بحرانی]]، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج‌ البلاغه خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبت‌دیده، آرامش‌بخش و اقناع‌کننده بر شمرده است.<ref>ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۴۱۷.</ref>


در یکی دیگر ازآیات، خداوند می‌فرماید: {{قرآن|کل شیء هالک الا وجهه}}<ref>قصص / ۸۸.</ref> یعنی همه چیز جز ذات پروردگار فانی می‌شود؛ که این خود اشاره به عمومیت مرگ دارد. در تفسیر این آیه شریفه آمده است: «هنگامی که دانستیم تنها چیزی که در این عالم باقی می‌ماند ذات پاک خدا است، روشن می‌شود آنچه نیز به نحوی با ذات پاک او مربوط است، آن نیز رنگ بقا و ابدیت به خود می‌گیرد: آیین خدا که از ناحیه اوست ابدی است، عمل صالح که برای او است ابدی است، رهبران الهی که به او ارتباط دارند از این نظر که به او مربوطند رنگ جاودانی دارند، خلاصه هر چیزی که به نحوی با ذات پاک او پیوند و ارتباطی داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک برای او نیست.}}<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ته‍ران. دارالکتب الاسلامیه‫، ۱۳۵۳ش، ج۱۶، ص۱۹۲.</ref>
[[میرزا حبیب‌الله خویی]] (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) درباره مرگ را فصیح و اقناع‌کننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در این سخن از بقای انسان بعد از مرگش، بنا بر آنچه در این دنیا اندوخته، خبر داده است. خویی مرگ را از نظر امام (ع) چون مسافرتی از عالمی دیدنی به عالمی نادیدنی تصویر کرده است؛ مسافرتی که فرد درگذشته از آن باز نخواهد گشت و این دوستان او هستند که به او ملحق خواهند شد و با او انس خواهند گرفت. انسی که هر دوست با دوستی که در سفر بوده می‌گیرد.<ref>خویی، حبیب‌الله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ۲۱، ص ۴۳۹.</ref>  


در این آیه خداوند مرگ را مختص همه اشیاء و موجودات می‌داند وحتی در آیه ای دیگر مرگ را مخصوص همه کسانی می‌داند که در آسمان‌ها و زمین هستند.<ref>زمر / ۶۸. «ونفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و من فی الارض».</ref>
[[امام سجاد(ع)]] در پاسخ به پرسشی درباره حقیقت مرگ چنین گفت: {{متن عربی|مرگ برای مؤمن چون بیرون‌آوردن لباس‌های چرکین از تن است و از هم گسستن زنجیرهای سنگین و جایگزین‌کردن فاخرترین و خوشبوترین جامه‌ها و راهوارترین مرکب‌ها و امن‌ترین منزل‌ها است. مرگ برای کافر به منزلهٔ برکندن جامه‌هایی فاخر از تن و منتقل‌شدن از منزل‌هایی امن و جایگزین‌کردن آنها به کثیف‌ترین و خشن‌ترین جامه‌ها و وحشتناک‌ترین منزل‌ها و بزرگترین عذاب است.}}<ref>م‍ح‍م‍دی ری‌ش‍ه‍ری، م‍ح‍م‍د، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث،  ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۹۴.</ref>


در یکی دیگر از آیات قرآن کریم «مرگ» به عنوان یک قانون الهی فراگیر معرفی شده است. {{قرآن|اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده<ref>نساء / ۷۸.</ref>؛ «هر جا که باشید ولو در حصارها و برجهای سخت استوار مرگ شما را درمی یابد».
آری زندگی جاوید و حیات بدون مرگ در دنیا ممکن نیست، هیچ فردی در این جهان برای همیشه نمی‌ماند. مرگ سرنوشت حتمی همه انسانها است، چه فقیر چه غنی، چه مرد و چه زن، چه پیر و چه جوان، چه سالم و چه مریض خواهند مرد. چنانچه در سخنان گهر بار امام علی(ع) می‌خوانیم: «نفس المرء خطاه الی اجله؛ نفس‌های انسان گام‌های او به سوی مرگ است».<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، نرجمه سید کاظم ارفع، تهران، فیض کاشانی، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش، حکمت ۷۴.</ref> هر یک از ما باید دقت کنیم که نفسهایمان چگونه سپری می‌شود و در چه حالتی قرار داریم. آیا دم و بازدم ما با عبادت حق تعالی توأم بوده یا با گناه سپری شده است؟
زندگی کردن من مردن تدریجی بود  هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم
== مرگ ==
فرض کنید شما قصد دارید از شهر اصفهان خارج شوید، در خارج از شهر تابلویی را می‌بینید که روی آن کلمه «اصفهان» نوشته شده و خطی مورب روی آن کشیده شده است یعنی از اینجا به بعد شهر اصفهان تمام شده است بدون اینکه شخص شما با شهر اصفهان از بین رفته باشد. در اینجا فقط «انتقال» رخ داده و هیچ چیز از بین نرفته است. مرگ نیز چنین است، انتقال از دنیا به آخرت بدون اینکه انسان یا دنیا از بین برود. در زیر حدیثی از امام علی(ع) نقل می‌کنیم: «یا ایها الناس إنا خلقنا و إیاکم للبقاء لا للفناء، لکنکم من دار الی دار تنقلون، فتزودوا لما انتم صائرون الیه و خالدون فیه؛ ای مردم! ما و شما برای ماندن آفریده شده‌ایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمی‌روید بلکه از خانه ای به خانه دیگر منتقل می‌شوید؛ بنابراین زاد و توشه خانه ای را که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید، فراهم سازید».<ref>الام‍ال‍ی، الارش‍اد، الاخ‍ت‍ص‍اص ش‍ی‍خ ال‍م‍ف‍ی‍د، م‍ش‍ه‍د، نشر م‍ج‍م‍وع ال‍ب‍ح‍وث الاس‍لام‍ی‍ه، ۱۴۱۰ق، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۹</ref>
== مرگ تعویض لباس است ==
حدیثی از امام سجاد(ع) است که ایشان در پاسخ پرسش «مرگ چیست؟» فرمود: «للمومن کنزع فیها و سخه و فک قیود و اغلال ثقیله و الاستبدال بأفخر الثیاب و اطیبها روائح و اوطأ المراکب و آنس المنازل؛ و للکافر کخلع ثیاب فاخره و نقل عن منازل انیسه و الاستبدال بأوثق الثیاب و أخشنها و أوحش المنازل و أعظم العذاب؛ مرگ برای مؤمن چون برکندن جامه‌هایی چرکین و شپشی از تن است و از هم گسستن زنجیرها و کنده‌های گران بار و جایگزین کردن فاخرترین و خوشبوترین جامه‌ها و راهوارترین مرکب‌ها و امن‌ترین منزل‌ها است و برای کافر به منزله برکندن جامه‌هایی فاخر از تن و منتقل شدن از منزل‌هایی امن و جایگزین کردن آنها به کثیف‌ترین و خشن‌ترین جامه‌ها و وحشت ناکترین منزلها و بزرگترین عذاب است».<ref>م‍ح‍م‍دی ری ش‍ه‍ری، م‍ح‍م‍د، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر‬ ‫، ۱۳۸۶ش، ج۱۲، ح۱۹۱۰۷.</ref>
با این توضیحات و پاسخی که داده شد لازم به ذکر است که در باره عنوان پرسش شما پرسشگر محترم لازم به ذکر است که؛ بلی حدیثی از حضرت علی(ع) بدین معنا نقل شده است و آن اینکه امام علی(ع) فرمود: «وَ عَزَّی قَوْماً عَنْ مَیتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ(ع) إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ؛ به جمعی در مرگ یکی از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت: مردن از خاندان شما آغاز نشده و به شما نیز پایان نخواهد یافت. این دوست شما زمانی که زنده بود به سفر می‌رفت اکنون گمان کنید که به یکی از سفرها رفته اگر او بازنگردد شما به سوی او خواهید رفت».<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۵۷.</ref>
و در روایتی بدین منظور می‌فرماید: مولا علی(ع): «ای مردم بقا پس از مرگ است. حق این است که ما وارث پیش از خودیم و وارثانی پس از خود داریم همانا ما شاخه‌های پنهایی هستیم که درگذشتند. اصل که رفت فرع هم می‌رود. ای مردم شما منزل آخرت خود را با بهره گرفتن از منزلی که از آن می‌کوچید یعنی دنیا اصلاح نمائید».<ref>اب‍ن ش‍ع‍ب‍ه، ح‍س‍ن ب‍ن ع‍ل‍ی، تحف العقول، ترجمه اقتباس از ترجمه پرویز اتابکی؛ انتخاب احادیث محسن موسوی، قم، دارالحدیث، ‫ ۱۳۸۳ش، ص۲۲۲</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۴۱: خط ۲۹:
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =معاد
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =مرگ
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده=شد
| ارزیابی کمی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ج
  | کیفیت =
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۹

سؤال

روایتی از امام علی(ع) در مورد مرگ به این مضمون بیان شده است: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمی‌گردد و شما باید به سوی او بروید.» درباره این روایت توضیح دهید.

امام علی(ع) در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسان‌های زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز درباره مرگ وجود دارد و آن‌ را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کرده‌اند.

متن حدیث

امام علی(ع) در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته فرمود:

برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآورده‌اند:

ز قومی مُرد شخصی و علی گفت نباید از غم مرگش برآشفت
شما آغاز این مردن نبودید نه در پایان آن منزل نمودید
سفر می‌کرد یار باوفاتان بگوییدش سفر رفته است او هان
اگر ناید که تا بیند شما را شما خواهید رفت و دید او را[۲]

شرح

ابن‌ میثم بحرانی، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج‌ البلاغه خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبت‌دیده، آرامش‌بخش و اقناع‌کننده بر شمرده است.[۳]

میرزا حبیب‌الله خویی (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) درباره مرگ را فصیح و اقناع‌کننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در این سخن از بقای انسان بعد از مرگش، بنا بر آنچه در این دنیا اندوخته، خبر داده است. خویی مرگ را از نظر امام (ع) چون مسافرتی از عالمی دیدنی به عالمی نادیدنی تصویر کرده است؛ مسافرتی که فرد درگذشته از آن باز نخواهد گشت و این دوستان او هستند که به او ملحق خواهند شد و با او انس خواهند گرفت. انسی که هر دوست با دوستی که در سفر بوده می‌گیرد.[۴]

امام سجاد(ع) در پاسخ به پرسشی درباره حقیقت مرگ چنین گفت: «مرگ برای مؤمن چون بیرون‌آوردن لباس‌های چرکین از تن است و از هم گسستن زنجیرهای سنگین و جایگزین‌کردن فاخرترین و خوشبوترین جامه‌ها و راهوارترین مرکب‌ها و امن‌ترین منزل‌ها است. مرگ برای کافر به منزلهٔ برکندن جامه‌هایی فاخر از تن و منتقل‌شدن از منزل‌هایی امن و جایگزین‌کردن آنها به کثیف‌ترین و خشن‌ترین جامه‌ها و وحشتناک‌ترین منزل‌ها و بزرگترین عذاب است.»[۵]


منابع

  1. نهج‌البلاغه، ترجمه: جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، حکمت ۳۵۷، ص۴۲۴.
  2. خویی، حبیب‌الله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۴۴۰.
  3. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۴۱۷.
  4. خویی، حبیب‌الله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ۲۱، ص ۴۳۹.
  5. م‍ح‍م‍دی ری‌ش‍ه‍ری، م‍ح‍م‍د، میزان الحکمه، ترجمه: حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۹۴.