فعالیت‌های سیاسی امام صادق علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
(۶۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


{{سوال}}
{{سوال}}
راز طول عمر امام‌زمان(عج) چیست؟
فعالیت‌های سیاسی امام صادق(ع) چه بوده‌است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
طولانی بودن عمر امام‌زمان(عج) همواره در طول تاريخ مورد سؤال بوده‌است. محققان می‌گویند عمری كه از قرن‌ها بگذرد از ديدگاه‌های گوناگون، امری شدنی و ممكن‌ است. شیعیان معتقدند که حضرت‌مهدی(عج) عمری طولانی‌ دارد و همچنان زنده خواهد‌ بود تا هنگام ظهور فرا رسد و عدالت را در جهان بگستراند. در ادامه به بررسی امكان تحقق چنين امری پرداخته می‌شود.
برخلاف تصور عمومی، حرکت [[امام صادق(ع)]] تنها در زمینه‌های علمی خلاصه نمی‌شد، بلکه امام، فعالیت سیاسی نیز داشتند. امام صادق(ع) برای ترویج امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف، از جمله [[خراسان]]، می‌فرستاد تا مردم را به ولایتش دعوت کنند. برخورد امام با یکی از نمایندگان، وسعت دانش و اشراف او بر امور را نشان می‌دهد. همچنین امام صادق(ع) با سیاست‌های [[بنی‌عباس]] مخالفت می‌کرد و انتقادهای آشکارش به [[منصور عباسی]]، نارضایتی او از حکومت عباسی را نشان می‌داد. امام با وجود فشارها، حاضر به همکاری با منصور نبود و دلیل نرفتن به دربار او را به‌روشنی بیان کرد.


== امکان عقلی ==
امام صادق(ع) از قیام [[زید بن علی]] حمایت می‌کرد. همچنین امام به جای مبارزه سیاسی مستقیم، به پرورش شاگردان در [[فقه]] و [[حدیث]] پرداخت و مکتب [[شیعه جعفری]] را پایه‌گذاری کرد که به تدریج قدرت گرفت.
مقصود از اين امكان، محال نبودن عمر طولانی از نظر عقل است. از نظر عقل، درازی عمر با تناقض همراه نیست و مانعی برای تحقق آن وجود ندارد، زيرا در مفهوم زندگی، مرگِ زودرس نهفته نيست و همانند عدد ۳ نمی‌باشد كه فرد است و زوج نشود؛ چون در اين مورد تناقض لازم می‌آيد. بر اين اساس ممكن است كه برای انسان شرایط و محيطی پديد آيد كه سلول‌های بدن پيوسته بازسازی شود. و اندام‌های پشين كه دچار پيری و فرسودگی شده‌اند به تدريج در جريان خون حل و دفع شوند. لذا، از نظر عقل سال‌ها زنده ماندن محال نمی‌باشد.<ref>سيدصدر، محمدباقر. جستجو پيرامون مهدی (عج)، ص ۱۷ و ۱۸ ترجمه كتابخانه اسلامی، مؤسسه بناء، ۱۳۷۹.</ref>


== امکان علمی ==
== اعزام نمایندگان به منظور تبلیغ امامت‏ ==
امام به منظور تبلیغ جریان امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف می‌فرستاد. شخصی به نمایندگی از امام به [[خراسان]] رفت و مردم را به ولایت او دعوت کرد. جمعی اطاعت کردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتیاط و پرهیز از فتنه دست نگه‌داشتند. سپس به نمایندگی از هر گروه، یک‌نفر به دیدار امام صادق(ع) رفت. نماینده گروه سوم در جریان این سفر با کنیز یکی از همسفران، کار زشتی انجام داد و کسی از آن آگاهی نیافت. هنگامی که این چند نفر به حضور امام رسیدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل کوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولایت تو دعوت کرد؛ گروهی پذیرفتند، گروهی مخالفت کردند و گروهی نیز از روی پرهیزگاری و احتیاط دست نگه‌داشتند».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاتل الطالبین|سال=۱۳۸۵|نام=ابوالفرج|نام خانوادگی=اصفهانی|ناشر=المکتبة الحیدریة|مکان=تهران|صفحه=۴۰–۴۱}}</ref> امام فرمود: «تو از کدام دسته هستی؟» گفت: «من از دسته احتیاط کار هستم». امام فرمود: «تو که اهل پرهیزگاری و احتیاط بودی، پس چرا در فلان شب احتیاط نکردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنان‌که مشاهده می‌شود، در این قضیه، فرستاده امام اهل [[کوفه]]، و منطقه مأموریت، خراسان بوده در حالی که امام در مدینه اقامت داشته است، و این وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام را نشان می‌دهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۳۷|مکان=تهران}}</ref>


امكان علمی بدين معناست كه از نظر علم، سفر انسان به سيارات منظومه شمسی و ديگر منظومه‌ها مردود نيست و نظريه‌های علمی امكان زندگی طولانی مدت را برای انسان محال نمی‌داند. امروزه در كيهان‌شناسی، روانشناسی و ساير رشته‌های علمی هر روز نظريات استواری پديد می‌آيد كه با دلايل و شواهد بيشتر همراه می‌باشد. از اين رو به لحاظ علمی در امكانِ زيستِ طولانی نيز ترديد نمی‌توان كرد. كه در اينجا به آن اشاره می‌گردد:
== امام صادق در مواجهه با عباسیان ==
=== در مواجهه با بنی‌عباس ===
[[بنی‌عباس]] در آغاز درگیری با [[بنی‌امیه]]، شعار خود را طرفداری از خاندان پیامبر و تحقق عدل قرار دادند. از آن‌جا که مظلومیت خاندان پیامبر در زمان حکومت امویان دل‌های مسلمانان را جریحه دار ساخته بود، و از طرف دیگر امویان بنام خلافت اسلامی از هیچ ظلم و ستمی دریغ نمی‌کردند، بنی‌عباس با استفاده از تنفر شدید مردم از بنی‌امیه و به عنوان طرفداری از خاندان پیامبر توانستند توجه مردم را جلب کنند. ولی نه تنها وعده‌های آنان در مورد رفع مظلومیت خاندان پیامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلکه طولی نکشید که برنامه‌های ضداسلامی بنی‌امیه، این بار با شدت بیشتر اجرا گردید، به طوری که مردم، بازگشت حکومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا که حکومت سفاح، اولین خلیفه عباسی، کوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پایه‌های حکومت عباسیان محکم نشده بود، در دوران خلافت او فشار کمتری متوجه مردم شد و خاندان پیامبر نیز زیاد در سختی نبودند، اما با روی کار آمدن [[منصور دوانیقی]]، فشارها شدت یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال النجاشی|سال=۱۴۰۷|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=۱۳۰|مکان=قم}}</ref>


* برخي از محققان می‌گويند: ژن‌هایی را كشف كرده‌اند كه عامل جاودانگی سلول‌هاست. اين ژن‌ها می‌توانند سلول‌های آسيب ديده را ترميم كنند. آزمايش‌ها بر حشراتی كه اين ژن‌ها در آن‌ها فعال شده بود نشان داد كه اين جانداران بر اثر مرگ سلولی نمی‌ميرند، بلكه تحليل فيزيكی اندام‌ها به مرگ آن‌ها می‌انجامد. اميد است با شناخت مكانيسم پيری، كيفيت زندگی سالمندان بهبود يافته و روند پيری كاهش پيدا كند.<ref>ماهنامه پيام زن، شماره ۹۲، ص ۹۴.</ref>
=== برخورد با منصور عباسی ===
* پژوهشگران با آزمايش به روشی از ژن درمانی دست يافته‌اند كه از تحليل رفتن ماهيچه‌های بدن در اثر پيری پيشگيری می‌كند. و با اين روش می‌توان حجم و قدرت ماهيچه‌ها را در زمان پيری و يا در بيماری‌های‌ خاص، دوباره بدست آورد.<ref>ماهنامه دانشمند، شماره ۴۳۲، ص ۲۱.</ref>
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسیاری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبیعی بود که منصور با توجه به کینه شدیدی که نسبت به علویان داشت، آن حضرت را به شدت زیر نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نیز همانند پدرانش اعتقاد خود را دایر بر این‌که امامت حق منحصر به فرد او بوده و دیگران آن را غصب کرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسائل|سال=۱۴۰۹|نام=میرزا حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه|جلد=۱۲|صفحه=۳۰۷|مکان=بیروت}}</ref>
* تاكنون تصور می‌شد كه نقص در سيستم اعصاب برگشت ناپذير است و بافت‌های عصبی را نمی‌توان ترميم كرد. اما محققان دريافته‌اند كه سلول‌های مغز نيز می‌توانند خود را بازسازی كنند ولی اين كار باید پيوسته در طول زندگی يک فرد انجام گيرد.<ref>ماهنامه دانشمند، شماره ۴۴۴۴، ص ۲۵، مهر ۱۳۷۹.</ref>
* تحقيق نشان داده است كه مرگ‌ها در ۹۰ و ۱۰۰‌ سالگی به خاطر كهولت سن نيست بلکه‌ بدلايل مشخص و عوارض‌هایی همانند: سكته مغزی، عفونت ريه،پوکی استخوان و ... رخ می‌دهد و همچنين، نااميدی‌ در سالمندان احتمال مرگ زودرس را در آن‌ها افزايش می‌دهد. و تحقيق روی ۷۹۵ مرد و زنِ ۶۴ تا ۷۵ ساله نشان می‌دهد كه ۲۹ درصد آن‌هایی كه حالت ناامیدی داشته‌ نسبت به ديگران مرگ زودرس داشته‌اند.<ref>ماهنامه دانشمند، شماره، ۴۵۹، ص ۲۴.</ref>


== امکان عملی ==
ابن عنبه می‌نویسد: «منصور بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ کرد.» فعالیت‌های امام به‌طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل‌بیت(ع) دستور می‌داد، چنان‌که روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. امام معمولاً از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همین سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت. چنان‌که روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند دیگران به دیدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما کاری نکرده‌ایم که به جهت آن از تو بترسیم؛ و از امر آخرت پیش تو چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم؛ و این مقام تو در واقع نعمتی نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتی برای خود نمی‌دانی که تو را دلداری بدهیم، پس پیش تو چکار داریم؟» بدین‌گونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت او ابراز می‌داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، کشف الغمه فی معرفه الأئمه،، ش، ج ۲، ص ۲۰۹–۲۰۸.|سال=۱۴۰۴|نام=علی بن عیسی|نام خانوادگی=اربلی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|جلد=۲|صفحه=۲۰۹–۲۰۸|مکان=بیروت}}</ref>
امكان عملی آن است كه پديده روزافزون علمی و تحقيقی همانند: سفينه‌های فضایی ، دریایی ، ژن شناسی‌ها، اندام‌های مصنوعی‌، رشد جانواران بيرون از رحم و... زندگی اجتماعی را سازمان می‌دهند، كه يک نوع از پيشرفت علمی است، در پرتو آن می‌توانيم درباره عمر مهدی (عج) به بررسی بنشينيم که ديگر هيچ انگيزه‌ای برای شگفتی‌ها باقی نمی‌ماند، مگر اينكه در دانش امام مهدی (عج) شک كنيم و پيشی گرفتن علم او را بر كاروان دانش بشر بعيد بشماريم. اگر همه اين‌ها را باور داريم، چگونه برای خداوند بلند مرتبه دشوار می‌شماريم كه مهدی (عج) را بر دانش زمان پيشی دهد؟ چگونه است كه طول عمری كه خداوند به مهدی (عج) بخشيده، شگفتی می‌آورد اما دگرگون كردن جهان كه به عهده آن حضرت گذاشته شده است شگفتی نمی‌آورد؟<ref>سيدصدر، محمدباقر، جستجو پيرامون امام مهدی (عج)، ص ۱۹ ـ ۲۵، ترجمه كتابخانه اسلامی، ۱۳۷۹.</ref>


== قدرت خدا ==
== در فرایند قیام زید ==
مسئله طول عمر امام عصر(عج) سخت‌تر از مسئله خلقت انسان و رشد او نیست، چرا که خداوند انسان را روح بخشیده و در رحم رشد می‌دهد تا اینکه به عالم دنیا منتقل می‌شود و پس از آن به عالمی دیگر به نام برزخ و سپس جهان آخرت. این مهم از آیات قرآن نیز فهمیده می‌شود: {{قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ}} "اگر در روز رستاخیز شک دارید (بدانید که)، شما را از خاک آفریدیم. سپس از نطفه، بعد از خون بسته شده، سپس از گوشت له شده، که بعضی دارای شکل خلقت است بعضی بدون شکل تا برای شما روشن کنیم که بر همه چیز قادریم."<ref>سوره حج، آیه ۵.</ref> خداوندی که انسان را این‌گونه تغییر می‌دهد و جسم او را متغیر می‌سازد، می‌تواند مخلوق خویش را در مدت زمانی بیشتر در این دنیا و هر کدام از مراحل خلقت یا تکوین نگاه دارد.{{قرآن|أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}"همانا خداوند بر همه چیز تواناست."<ref>سوره بقره، آیه۲۰</ref>{{قرآن|وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ ۖ أَفَلَا يَعْقِلُونَ}} هر که را عمر دراز دهیم، در آفرینش دگرگونش کنیم. چرا تعقل نمی‌کنند؟ امکان عمر طولانی را می‌رساند.<ref>سوره یاسین، آیه۶۸</ref>
[[زید بن علی]]، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهمیت زیادی که امام باقر از لحاظ علمی در جامعه داشت، موقعیت چشم‌گیری برای زید و حرکت انقلابی او به وجود نیامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوی بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال النجاشی|سال=۱۴۰۷|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=۱۳۰|مکان=قم}}</ref>


==طول عمر دیگر انسان‌ها==
مسئله برخورد امام صادق(ع) با خروج زید و با فرقه‌ای به نام زیدیه می‌باشد. در برخی از روایات شیعه آمده است که زید از معتقدان به امامت امامان شیعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌که از او نقل شده که می‌گفت: «جعفر امامنا فی الحلال و الحرام». «جعفر، امام ما در حلال و حرام است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۶۱–۳۵۶|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال النجاشی|سال=۱۴۰۷|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=۱۳۰|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کفایه الاثر|سال=۱۴۰۱|نام=ابوالقاسم|نام خانوادگی=خزار قمی|ناشر=موسسه بعثت|صفحه=۳۲۷|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره و قیام زید بن علی|سال=۱۳۹۱|نام=سید محمد علی|نام خانوادگی=حیدری|ناشر=مؤسسه فرهنگی پژوهشی چشمه|صفحه=۴۹ به بعد|مکان=تهران}}</ref> در روایتی از امام صادق(ع) درباره زید چنین آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفی، اما أنَّه لو ملک یعرف کیف یُضَعْها». «خدا او را رحمت کند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، که اگر پیروز می‌شد وفا می‌کرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌کسی بسپارد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۸۵|مکان=تهران}}</ref>
مسئله طول عمر یک انسان، موضوعی جدید نیست و در دوران گذشته نیز سابقه دارد، به طوری که برخی از انبیاء مثل خضر(ع)، نوح(ع) عیسی(ع) ادریس(ع)، و دیگران طول عمر بلندی داشته‌اند<ref>شافعی، البیان، باب ۲۵.</ref> و برخی از آن‌ها هنوز زنده‌اند. براساس آیات قرآن نوح(ع) پیش از طوفان، ۹۵۰ سال عمر کرده است: {{قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا}}.<ref>سوره عنکبوت، آیه ۱۴.</ref> در برخی روایات آمده که، حضرت عیسی(ع) تا هنگام ظهور زنده خواهد بود.<ref>شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع الموده، ص۴۲۲.</ref>


از جمله دانشمندان اهل سنّت که بر طول عمر امام زمان(عج) استدلال نموده است سبط بن جوزی است که می‌گوید جماعتی مثل الیاس و خضر هستند که عمری طولانی دارند و کسی سن آن‌ها را نمی‌داند. همچنین در تورات آمده است که ذوالقرنین سه هزار سال زندگی کرد، و این در حالی است که مسلمانان می‌گویند امام زمان آن‌ها زنده است و حدود هزار و پانصد سال عمر کرده است و این بعید به نظر نمی‌رسد.<ref>سبط بن الجوزی، تذکره الخواص، ص۳۷۷.</ref>
پس از [[قیام زید]] و به خصوص به دنبال روی کار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسین جدا شدند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطط مقریزی|سال=۱۹۹۸|نام=قی‌الدین احمد بن علی|نام خانوادگی=المقریزی|جلد=۴|صفحه=۳۰۷|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نامه دانشوران|سال=۱۳۷۸|نام خانوادگی=گروهی از نویسندگان|ناشر=شرکت چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی|جلد=۵|صفحه=۹۲|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فوات الوفیات|سال=۱۹۷۳|نام=محمد بن شاکر|نام خانوادگی=کتبی|ناشر=دار صادر|جلد=۱|صفحه=۲۱۰|مکان=بیروت}}</ref> و به بهانه زید و فرزندش یحیی، روی کار آوردن یکی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسین بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عیون اخبار الرضا|سال=۱۴۱۰|نام خانوادگی=قتیبه دینوری|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=۱|مکان=بیروت|فصل=باب۲۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، آمالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰.|سال=۱۳۷۶|نام خانوادگی=شیخ صدوق|ناشر=کتابچی|صفحه=۴۰|مکان=تهران|فصل=مجلس۱۰}}</ref>


در تورات اسامی عدّه‌ای که عمر طولانی داشته‌اند آمده است، از آن جمله: «آدم ۹۳۰ سال، شیث ۹۲۰ سال، انوش ۹۵۰ سال، قینان ۹۱۰ سال، اریاد ۹۶۲ سال و نوح ۹۵۰ سال و …»<ref>آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۳۴۱.</ref>
این‌ها به تدریج گروهی از شیعیان را نیز به دور خویش جمع کردند که عنوان زیدیه بر آنان نام نهاده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره و قیام زید بن علی|سال=۱۳۶۴|نام=عبدالرحمن|نام خانوادگی=خلیل‌اللهیان|ناشر=مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref>


عمر طولانی در دیگر موجودات زنده نیز به چشم می‌خورد، به طوری که بعضی از گیاهان حدود پنج هزار سال عمر می‌کنند<ref>دائره المعارف بریتانیایی، ج۱۴، ص۳۷۶، ابراهیم امینی، دادگستر جهان، چ چهارم، انتشارات دارالفکرقم، ص۲۹۲.</ref> و بسیارند موجودات کوچک و بزرگی که به اذن خداوند طول عمری بلند پیدا کرده‌اند.
در حدیثی آمده است: «زیدیان امام صادق را متهم می‌کردند که ایشان اعتقاد به [[جهاد در راه خدا]] ندارد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وسائل الشیعه|سال=۱۴۱۳|نام=شیخ عباس|نام خانوادگی=قمی|ناشر=مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام|جلد=۲|صفحه=۳۲|مکان=قم}}</ref>امام این اتهام را از خود رد کرده، فرمود: «ولکنّی أکْره أن أدع علمی الی جهلهم». «ولی من نمی‌خواهم علم خود را در کنار جهل آنان بگذارم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تنقیح المقال فی علم الرجال|سال=۱۴۱۲|نام=عبدلله|نام خانوادگی=مامقانی|ناشر=مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام|جلد=۱|صفحه=۴۶۸|مکان=قم}}</ref>


== دعوت از ابوسلمه ==
سیاست نخست امام صادق(ع) یک سیاست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیان‌گذاران [[تشیع جعفری]] به‌شمار آمده‌اند. برای این کار به راه انداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قیامی علیه حاکمیت آغاز و دستیابی به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلکه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسائل|سال=۱۴۰۹|نام=میرزا حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه|جلد=۱۲|صفحه=۲۰۳–۲۹۱|مکان=بیروت}}</ref>


== منابع دینی  ==
در جریان حرکتی که زید بن علی و پس از آن یحیی بن زید در خراسان به آن دست زدند، همراه با این تلاش‌ها آن عده از طالبیان که بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشینی ابوهاشم بن محمد بن حنفیه فعال بودند به قتل رساندند. نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفری، بنیانگذار تشیع نیرومندی گشت که روز به روز اوج بیشتری گرفت، اما زیدیه و خوارج که منحصراً در خط سیاست کار می‌کردند، طولی نکشید که دچار محدودیت فرهنگی شده و کم‌کم موضع نسبتاً نیرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب|سال=۱۳۸۰|نام خانوادگی=ابن عنبه|ناشر=المطبعة الحیدریة|صفحه=۱۹۵|مکان=بیروت}}</ref>
در منابع دینی نیز مواردی از امکان طول عمر حضرت ذکر شده‌است که از منظر منابع امامیه و اهل‌سنت در ذیل بیان خواهد شد:
 
=== اماميه ===
* امام‌سجاد (ع) می‌فرمايد: سنت‌هایی از انبياء گذشته در مهدی (عج) به يادگار مانده است؛ از آدم و نوح (ع) طول عمر، از ابراهيم (ع) تولد پنهانی، و از عیسی (ع) غيبت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷،‌مؤسسه الوفاء، بيروت.</ref>
* امام‌صادق فرمود: خدای تعالی عمر بنده صالح خويش،خضر را طولانی نكرد جز برای اينكه دلیلی بر طول عمر قائم (عج) باشد. و از اين راه بهانه‌ی دشمنان را خنثی و حجت ايشان‌ را قطع كند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷،‌مؤسسه الوفاء، بيروت.</ref>
 
=== اهل‌سنت ===
* ابن جوزی كه از علمای معروف اهل سنت و حنفی مذهب است، پس از بحث در حالت حضرت مهدی (عج) و نقل روايات رسول اكرم (ص) درباره آن حضرت می‌گويد: اين اعتقاد اماميه صحيح است كه حضرت مهدی زنده است و برای افرادی استدلال می‌كند كه از عمر طولانی برخوردار بوده‌اند؛ مانند: خضر، الياس، و همچنين «ذوالقرنين» كه در تورات آمده است و ۳۰۰۰ سال عمر كرد و همچنین هستند افرادی که در شمار عمرهای ۹۰۰، ۸۰۰، ۷۰۰ سال نيز در تاريخ آمده‌اند.<ref>ابن جوزی، سبط حنقی، تذكرة الخواص الامه، ص ۳۶۵، اعلمی، بيروت.</ref>
* عبدالوهاب شعرانی، پس از آنكه از تولد آن حضرت در نيمه شعبان ۲۵۵ هجری، صحبت دارد، می‌گويد: او باقی است تا آنكه حضرت عيسی (ع) از آسمان نزول كند و آن را ديدار نمايد و عمر او تا زمان ما كه ۹۵۸ هجری باشد ۷۰۶ سال است...<ref>شعرانی،‌عبدالوهاب، اليواقيت و الجواهر، ص ۶۵، دارالكتب اسلامی، تهران.</ref>
 
== کتب آسمانی ==
 
* قرآن كريم: در قرآن كريم نيز مواردی از عمرهای طولانی آمده كه به نمونه آن اشاره می‌گردد: «نوح را به سوی قومش فرستاديم، ۹۵۰ سال در ميان آنان درنگ كرد» <ref>سوره عنكبوت/ ۱۴.</ref> و همچنين درمورد حضرت یونس آمده است: «اگر او از اهل تسبيح نبود تا قيامت وی را در شكم ماهی نگه می‌داشتم»<ref>سوره قلم/ ۴۸.</ref>پس اگر زندگی در شكم ماهی تا قيامت امكان داشته باشد، در خشكی طبيعی است كه امكان خواهد داشت.
 
* كتب آسمانی اهل كتاب: در ميان خداپرستان و پيروان اديان آسمانی، از اينكه طول عمر ممكن است، اختلافی نيست و در تمام كتب مؤسسه از عمر طولانی بسيار سخن به ميان آمده است؛ از جمله تورات كه كتاب مقدس يهوديان است و از نظر مسيحيان نيز مورد اعتماد می‌باشد و در آن شرح زندگی زيادی را اين‌گونه آورده است كه جزء كسانی كه عمرشان طولانی است اما در اديان گذشته سخن از طول عمر حضرت مهدی (عج) نيست؛ بلكه سخن در مطلق درازی عمر و كسانی است كه عمر فوق طبيعی و معمولی داشته‌اند. می‌گويد: «آدم» ۹۰۰ سال، «نوح» ۹۰۵ سال، «قينان» ۹۱۰، «متوشالح» ۹۶۹سال ،«المك»۷۷۷ سال داشته و بعد از آن مرده‌اند.<ref>تورات، ترجمه فاضل خالقی، سير پيدايش، باب ۵، آيات ۵ ـ ۳۲.</ref>و همچنين در انجيل كه بعد از تورات بوده و از آن به عهد جديد ياد می‌كنند می‌گويد: انسان‌های مادی بوده‌اند كه ۲۰۰۰ سال داشته حداقل آن ۹۰۰ سال است كه موارد متعددی را نشان می‌دهد.<ref>انجيل، كتاب اعمال سولان، باب اول، آيات ۱ ـ ۱۲.</ref>
 
== تاریخ ==
كهنسال‌ترين انسان‌هایی در تاريخ آمده، زياد بوده‌اند كه بالای ۵۰۰ سال داشته‌اند.<ref>دخيل، علی‌محمد، الامام المهدی، ص ۱۴۶و۱۸۶، دارالمرتضی، بيروت، ۱۴۰۳.</ref> همانند: «فيروازای» که يكی از پادشاهان بود و ۵۳۷ سال و همچنین «ابوهبل، قس، اسقم» هر كدام ۶۷۰ سال، «مصرايم نوه نوح، ملک نوه ادريس» که هرکدام ۷۰۰ سال عمر داشته‌اند.<ref>دايانا، اس، ودرف، چگونه می‌توان ۱۰۰ سال زندگی كرد، ترجمه ليلا مهرادبی، ص ۴۸، انتشارات حسام، ۱۳۷۱.</ref>
 
همچنين «ضحاک» ۱۲۰۰ سال ، «مهركان» ۲۵۰۰ سال ، «عاد و لقمان» هر كدام ۳۵۰۰ سال عمر كرده‌اند.<ref>دايانا، اس، ودرف، چگونه می‌توان ۱۰۰ سال زندگی كرد، ترجمه ليلا مهرادبی، ص ۴۸، انتشارات حسام، ۱۳۷۱.</ref>
 
== جمع‌بندی ==
آنچه كه به عنوان نمونه و اختصار اشاره گرديد، عمر طولانی نه از نظر عقل محال بود، و نه از نظر علمی آن را نفی می‌كند، تاريخ، سنت و اديان آسمانی نيز بر‌ آن است كه انسان‌هايی بوده‌اند كه فوق عادت و عمر طبيعی همگان، عمر داشته و زندگی كرده‌اند، پس طولانی بودن عمر امام زمان (عج) از ديدگاه مسلمين از جهات مختلف امری كاملا ممكن بوده و محال نمی‌باشد.
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =مهدویت
  | شاخه اصلی =تاریخ اسلام
|شاخه فرعی۱ =ویژگی‌های امام زمان(ع)
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =امام صادق(ع)
| شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۵


سؤال

فعالیت‌های سیاسی امام صادق(ع) چه بوده‌است؟


برخلاف تصور عمومی، حرکت امام صادق(ع) تنها در زمینه‌های علمی خلاصه نمی‌شد، بلکه امام، فعالیت سیاسی نیز داشتند. امام صادق(ع) برای ترویج امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف، از جمله خراسان، می‌فرستاد تا مردم را به ولایتش دعوت کنند. برخورد امام با یکی از نمایندگان، وسعت دانش و اشراف او بر امور را نشان می‌دهد. همچنین امام صادق(ع) با سیاست‌های بنی‌عباس مخالفت می‌کرد و انتقادهای آشکارش به منصور عباسی، نارضایتی او از حکومت عباسی را نشان می‌داد. امام با وجود فشارها، حاضر به همکاری با منصور نبود و دلیل نرفتن به دربار او را به‌روشنی بیان کرد.

امام صادق(ع) از قیام زید بن علی حمایت می‌کرد. همچنین امام به جای مبارزه سیاسی مستقیم، به پرورش شاگردان در فقه و حدیث پرداخت و مکتب شیعه جعفری را پایه‌گذاری کرد که به تدریج قدرت گرفت.

اعزام نمایندگان به منظور تبلیغ امامت‏

امام به منظور تبلیغ جریان امامت، نمایندگانی به مناطق مختلف می‌فرستاد. شخصی به نمایندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولایت او دعوت کرد. جمعی اطاعت کردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتیاط و پرهیز از فتنه دست نگه‌داشتند. سپس به نمایندگی از هر گروه، یک‌نفر به دیدار امام صادق(ع) رفت. نماینده گروه سوم در جریان این سفر با کنیز یکی از همسفران، کار زشتی انجام داد و کسی از آن آگاهی نیافت. هنگامی که این چند نفر به حضور امام رسیدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل کوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولایت تو دعوت کرد؛ گروهی پذیرفتند، گروهی مخالفت کردند و گروهی نیز از روی پرهیزگاری و احتیاط دست نگه‌داشتند».[۱] امام فرمود: «تو از کدام دسته هستی؟» گفت: «من از دسته احتیاط کار هستم». امام فرمود: «تو که اهل پرهیزگاری و احتیاط بودی، پس چرا در فلان شب احتیاط نکردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟!» چنان‌که مشاهده می‌شود، در این قضیه، فرستاده امام اهل کوفه، و منطقه مأموریت، خراسان بوده در حالی که امام در مدینه اقامت داشته است، و این وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام را نشان می‌دهد.[۲]

امام صادق در مواجهه با عباسیان

در مواجهه با بنی‌عباس

بنی‌عباس در آغاز درگیری با بنی‌امیه، شعار خود را طرفداری از خاندان پیامبر و تحقق عدل قرار دادند. از آن‌جا که مظلومیت خاندان پیامبر در زمان حکومت امویان دل‌های مسلمانان را جریحه دار ساخته بود، و از طرف دیگر امویان بنام خلافت اسلامی از هیچ ظلم و ستمی دریغ نمی‌کردند، بنی‌عباس با استفاده از تنفر شدید مردم از بنی‌امیه و به عنوان طرفداری از خاندان پیامبر توانستند توجه مردم را جلب کنند. ولی نه تنها وعده‌های آنان در مورد رفع مظلومیت خاندان پیامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلکه طولی نکشید که برنامه‌های ضداسلامی بنی‌امیه، این بار با شدت بیشتر اجرا گردید، به طوری که مردم، بازگشت حکومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا که حکومت سفاح، اولین خلیفه عباسی، کوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پایه‌های حکومت عباسیان محکم نشده بود، در دوران خلافت او فشار کمتری متوجه مردم شد و خاندان پیامبر نیز زیاد در سختی نبودند، اما با روی کار آمدن منصور دوانیقی، فشارها شدت یافت.[۳]

برخورد با منصور عباسی

امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسیاری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبیعی بود که منصور با توجه به کینه شدیدی که نسبت به علویان داشت، آن حضرت را به شدت زیر نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نیز همانند پدرانش اعتقاد خود را دایر بر این‌که امامت حق منحصر به فرد او بوده و دیگران آن را غصب کرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.[۴]

ابن عنبه می‌نویسد: «منصور بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ کرد.» فعالیت‌های امام به‌طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل‌بیت(ع) دستور می‌داد، چنان‌که روایات زیادی در این زمینه از آن حضرت نقل شده است. امام معمولاً از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همین سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت. چنان‌که روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند دیگران به دیدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما کاری نکرده‌ایم که به جهت آن از تو بترسیم؛ و از امر آخرت پیش تو چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم؛ و این مقام تو در واقع نعمتی نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتی برای خود نمی‌دانی که تو را دلداری بدهیم، پس پیش تو چکار داریم؟» بدین‌گونه بود که امام نارضایی خود را نسبت به حکومت او ابراز می‌داشت.[۵]

در فرایند قیام زید

زید بن علی، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهمیت زیادی که امام باقر از لحاظ علمی در جامعه داشت، موقعیت چشم‌گیری برای زید و حرکت انقلابی او به وجود نیامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوی بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.[۶]

مسئله برخورد امام صادق(ع) با خروج زید و با فرقه‌ای به نام زیدیه می‌باشد. در برخی از روایات شیعه آمده است که زید از معتقدان به امامت امامان شیعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌که از او نقل شده که می‌گفت: «جعفر امامنا فی الحلال و الحرام». «جعفر، امام ما در حلال و حرام است».[۷][۸][۹][۱۰] در روایتی از امام صادق(ع) درباره زید چنین آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه کان مؤمناً و کان عالماً و کان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفی، اما أنَّه لو ملک یعرف کیف یُضَعْها». «خدا او را رحمت کند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، که اگر پیروز می‌شد وفا می‌کرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌کسی بسپارد».[۱۱]

پس از قیام زید و به خصوص به دنبال روی کار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسین جدا شدند[۱۲][۱۳][۱۴] و به بهانه زید و فرزندش یحیی، روی کار آوردن یکی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسین بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.[۱۵][۱۶]

این‌ها به تدریج گروهی از شیعیان را نیز به دور خویش جمع کردند که عنوان زیدیه بر آنان نام نهاده شد.[۱۷]

در حدیثی آمده است: «زیدیان امام صادق را متهم می‌کردند که ایشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد».[۱۸]امام این اتهام را از خود رد کرده، فرمود: «ولکنّی أکْره أن أدع علمی الی جهلهم». «ولی من نمی‌خواهم علم خود را در کنار جهل آنان بگذارم».[۱۹]

دعوت از ابوسلمه

سیاست نخست امام صادق(ع) یک سیاست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیان‌گذاران تشیع جعفری به‌شمار آمده‌اند. برای این کار به راه انداختن یک جریان شیعی فراگیر با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قیامی علیه حاکمیت آغاز و دستیابی به پیروزی از آن ممکن باشد وگرنه یک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلکه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌کردند.[۲۰]

در جریان حرکتی که زید بن علی و پس از آن یحیی بن زید در خراسان به آن دست زدند، همراه با این تلاش‌ها آن عده از طالبیان که بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشینی ابوهاشم بن محمد بن حنفیه فعال بودند به قتل رساندند. نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفری، بنیانگذار تشیع نیرومندی گشت که روز به روز اوج بیشتری گرفت، اما زیدیه و خوارج که منحصراً در خط سیاست کار می‌کردند، طولی نکشید که دچار محدودیت فرهنگی شده و کم‌کم موضع نسبتاً نیرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.[۲۱]

منابع

  1. اصفهانی، ابوالفرج (۱۳۸۵). مقاتل الطالبین. تهران: المکتبة الحیدریة. ص. ۴۰–۴۱.
  2. پیشوایی، مهدی (۱۳۹۷). سیره پیشوایان. تهران: موسسه امام صادق. ص. ۳۳۷.
  3. نجاشی، احمد بن علی (۱۴۰۷). رجال النجاشی. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص. ۱۳۰.
  4. نوری، میرزا حسین (۱۴۰۹). مستدرک الوسائل. ج. ۱۲. بیروت: مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه. ص. ۳۰۷.
  5. اربلی، علی بن عیسی (۱۴۰۴). ، کشف الغمه فی معرفه الأئمه،، ش، ج ۲، ص ۲۰۹–۲۰۸. ج. ۲. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۲۰۹–۲۰۸.
  6. نجاشی، احمد بن علی (۱۴۰۷). رجال النجاشی. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص. ۱۳۰.
  7. پیشوایی، مهدی (۱۳۹۷). سیره پیشوایان. تهران: موسسه امام صادق. ص. ۳۶۱–۳۵۶.
  8. نجاشی، احمد بن علی (۱۴۰۷). رجال النجاشی. قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ص. ۱۳۰.
  9. خزار قمی، ابوالقاسم (۱۴۰۱). کفایه الاثر. قم: موسسه بعثت. ص. ۳۲۷.
  10. حیدری، سید محمد علی (۱۳۹۱). سیره و قیام زید بن علی. تهران: مؤسسه فرهنگی پژوهشی چشمه. ص. ۴۹ به بعد.
  11. پیشوایی، مهدی (۱۳۹۷). سیره پیشوایان. تهران: موسسه امام صادق. ص. ۳۸۵.
  12. المقریزی، قی‌الدین احمد بن علی (۱۹۹۸). خطط مقریزی. ج. ۴. بیروت. ص. ۳۰۷.
  13. گروهی از نویسندگان (۱۳۷۸). نامه دانشوران. ج. ۵. تهران: شرکت چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص. ۹۲.
  14. کتبی، محمد بن شاکر (۱۹۷۳). فوات الوفیات. ج. ۱. بیروت: دار صادر. ص. ۲۱۰.
  15. قتیبه دینوری (۱۴۱۰). «باب۲۵». عیون اخبار الرضا. ج. ۱. بیروت: دار الکتب العلمیة.
  16. شیخ صدوق (۱۳۷۶). «مجلس۱۰». ، آمالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰. تهران: کتابچی. ص. ۴۰.
  17. خلیل‌اللهیان، عبدالرحمن (۱۳۶۴). سیره و قیام زید بن علی. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. ص. ۱۶۸.
  18. قمی، شیخ عباس (۱۴۱۳). وسائل الشیعه. ج. ۲. قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام. ص. ۳۲.
  19. مامقانی، عبدلله (۱۴۱۲). تنقیح المقال فی علم الرجال. ج. ۱. قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام. ص. ۴۶۸.
  20. نوری، میرزا حسین (۱۴۰۹). مستدرک الوسائل. ج. ۱۲. بیروت: مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه. ص. ۲۰۳–۲۹۱.
  21. ابن عنبه (۱۳۸۰). عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب. بیروت: المطبعة الحیدریة. ص. ۱۹۵.