تلقین میت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰.</ref> اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن [[شهادتین]]، کلمات | {{درگاه|واژهها}} | ||
تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰.</ref> اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن [[شهادتین]]، [[کلمات فرج]]، اسامی ائمه(ع) و … برای شخص مرده یا در حال مردن است. | |||
درک و فهم [[روح]]، نیازمند وسایل مادی نیست و با اینکه پس از [[مرگ]]، وسایل مادی ادراک، از دست میرود، اما روح میتواند مسائل را درک کند و محدودیتهای عالم مادی را ندارد. پس از [[جنگ بدر]]، [[پیامبر اسلام]] با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آنها میشنوند؟ پیامبر به آنها گفت: «شما از آنها شنواتر نیستید».<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.</ref> [[امام علی(ع)]] در پایان [[جنگ جمل]] با کشتهی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر اینها میشنوند؟ امام: «همانگونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز میشنوند.<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.</ref> | درک و فهم [[روح]]، نیازمند وسایل مادی نیست و با اینکه پس از [[مرگ]]، وسایل مادی ادراک، از دست میرود، اما روح میتواند مسائل را درک کند و محدودیتهای عالم مادی را ندارد. پس از [[جنگ بدر]]، [[پیامبر اسلام]] با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آنها میشنوند؟ پیامبر به آنها گفت: «شما از آنها شنواتر نیستید».<ref>ابنهشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.</ref> [[امام علی(ع)]] در پایان [[جنگ جمل]] با کشتهی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر اینها میشنوند؟ امام: «همانگونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز میشنوند.<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| | | ارزیابی کمی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۷
تلقین چیست و چه زمانی خوانده میشود؟
تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.[۱] اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و … برای شخص مرده یا در حال مردن است.
درک و فهم روح، نیازمند وسایل مادی نیست و با اینکه پس از مرگ، وسایل مادی ادراک، از دست میرود، اما روح میتواند مسائل را درک کند و محدودیتهای عالم مادی را ندارد. پس از جنگ بدر، پیامبر اسلام با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آنها میشنوند؟ پیامبر به آنها گفت: «شما از آنها شنواتر نیستید».[۲] امام علی(ع) در پایان جنگ جمل با کشتهی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر اینها میشنوند؟ امام: «همانگونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز میشنوند.[۳]
روح با این که پس از مرگ وارد برزخ میشود ولی با بدن مادی و قبر خاکی پیوندهایی دارد. به دلیل همین ارتباط، تلقین سفارش شده و در دستور تلقین آمده که دست به شانهی میت بگذارند و او را تکان دهند.[۴]
در برخی دعاها چنین خواسته شده: اللَّهُمَ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ؛ خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.[۵] تلقین، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت است که در منابع اهلسنت نیز فراوان توصیه شده است.[۶]
تلقین خواندن پیامبر و اهلبیت
علامه مجلسی در کتاب خود آورده که پیامبر اسلام(ص) کلمات فرج را به شخصی تلقین فرمود.[۷] پیامبر(ص) شهادت را به آمنه بنت اسد مادر امام علی(ع) تلقین کرد.[۸]
در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین میکردند، علی(ع) فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».[۹] امام باقر(ع) فرمود: «اموات خود را به کلمهی لا اله الّا اللّه تلقین کنید».[۱۰]
انواع تلقین
تلقین را بر سه قسم دانستهاند که هر یک در جای مخصوص خود خوانده میشود؛
- تلقین اول هنگام جان دادن و بر بالین شخص محتضر است.
- تلقین دوم هنگامی است که صورت جنازه را در قبر به خاک گذاشتند
- تلقین سوم هنگامی است که قبر را پوشانیدند.[۱۱]
منابع
- ↑ ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰.
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.
- ↑ محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.
- ↑ سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.
- ↑ محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰; و الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
- ↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۱.
- ↑ محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
- ↑ عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.
- ↑ ر.ک: میر احمد نی ریزی، گفتگو پیرامون قبر، ص۱۳۷.