فاطمه زهرا(س) در منابع اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا حضرت زهرا(س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر(ص) دارد؟
آیا جایگاه حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت همانند جایگاه آن حضرت در منابع شیعه است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
پیرامون شخصیت وجودی و مقام معنوی فاطمه زهرا(س) کتابهای زیادی نگاشته شده و سخنان زیادی گفته شده است، اما گویا اگر هزار برابر آن نیز از قلمرو ذهن و اندیشه بشر به درآید و صورت گفتار یا نوشتار پذیرد، باز قطره ای از اقیانوس بی کرانه فضیلتهای حضرتش است.
{{درگاه|فاطمی}}
 
درباره [[فاطمه زهرا(س)]]، در منابع [[اهل‌سنت]] گزارش‌ها و روایات فراوانی وجود دارد. در [[اسامی صحاح سته|صحاح سته]] و منابع روایی اهل سنت، روایت‌های زیادی در مدح و ستایش حضرت زهرا(س) آمده است.
شکی نیست که آنچه از پیامبر اکرم(ص) راجع به خصائص و ویژگی‌های فاطمه(س) صادر شده است، جز وحی الهی نمی‌باشد و محبّت کردن پیامبر به خاطر عاطفه و وابستگی خانوادگی و قومی نبوده است و آنچه بیان شده یا در عمل ظاهر کرده جز حقیقت ثابت نمی‌باشد چرا که خداوند عزّوجلّ درباره او فرموده است: }}ما ینطق عن الهوی إن هو الّا وحیٌ یوحی<ref>نجم/۳ و ۴.</ref>{{قرآن| یعنی پیامبر از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید بلکه این وحی است که به او می‌رسد.»
* [[پیامبر(ص)]] فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»<ref>بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی تا، ج۵، ص۲۶، باب مناقب اقربای رسول؛ ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ. ق، ص۱۸۸.</ref>
 
* همانا که فاطمه پاره‌ای از من است، مرا می‌آزارد هر که وی را بیازارد<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، مؤسسه عزالدین، ج۵، ص۵۴؛ فضائل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حدیث ۹۳.</ref> و در روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه پاره‌ای از من است مرا آزرده خاطر می‌سازد هر که او را آزرده خاطر نماید، و مرا شاد می‌کند هر که وی را شاد کند.»<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۹۰، این حدیث به صورت‌های مختلفی که همین معنی را می‌رساند در بسیاری از منابع مانند: مسند احمد بن حنبل، کنزالعمال، و الامامه والسیاسه ابن قتیبه… و دیگر منابع آمده است.</ref>
پیامبر در همه سخنانش درباره اشخاص، چیزی را به خاطر عاطفه اش، بیش از استحقاق نمی‌دهد حتی اگر آن انسان دخترش باشد.
* رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) فرموده: «خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودیت خشنود می‌شود.»<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴هـ ق؛ مناقب الصحابه، ج۳، ص۱۵۴، حاکم گفته، حدیثی است با اسناد صحیح ولی آن را نیاورده اند؛ ابن اثیر، اسدالغابه، مکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۲۶۵.</ref>
 
* [[صحیح بخاری]] به سند خود از [[عایشه]] آورده است، که گفت: «فاطمه(س) پیش می‌آمد و راه رفتنش کم از راه رفتن پیامبر نداشت، پیامبر(ص) گفت: خوش آمدی دخترم، پس او را در سمت راست یا سمت چپ خود نشاند، سپس مطلبی را محرمانه به او گفت و فاطمه گریه کرد، به او گفتم چرا گریه می‌کنی، پس از آن مطلبی را محرمانه به او گفت و او خندید. گفتم مانند امروز ندیده‌ام که شادی به اندوه نزدیکتر باشد. از او پرسیدم درباره آنچه گفته بود، پس فاطمه(س) گفت: «من راز پیامبر خدا(ص) را فاش نمی‌کنم» تا اینکه پیامبر(ص) وفات یافت، از او پرسیدم گفت: «به من محرمانه فرمود که جبرئیل سالی یکبار قرآن را بر من عرضه می‌داشت و امسال دوبار آن را بر من عرضه نمود و من نمی‌بینم جز اینکه اجلم فرا رسیده باشد و تو نخستین کسی از اهل بیت من هستی که به من ملحق می‌شوی، پس من به گریه افتادم، فرمود: آیا نمی‌پسندی که سیّده زنان اهل بهشت باشی، و من از این جهت بود که خندیدم».<ref>بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۴۸، باب علامت‌های نبوت؛ مسلم، صحیح، ج۵، ص۵۷–۵۵ حدیث ۹۷ و ۹۸ و ۹۹.</ref>
در روایات شیعه بطور متواتر نقل شده است که فاطمه زهرا(س) در نزد پیامبر اکرم(ص) جایگاه ویژه ای دارد که در منابع اهل سنت نیز قابل قبول است، اگرچه در اواخر، منابع اهل سنت دچار سانسور شده و نسبت به خاندان پیامبر و فضائل آنها کمتر توجه نموده و تعصبات خود را در تحریف حقایق نشان داده؛ اما در هر صورت منابع گذشته مطالب زیادی دارند که بخشی از آنها دراینجا گفته می‌شود.
* مستدرک به سند خود از عایشه روایت کرده که به فاطمه(س) گفت: آیا تو را بشارت دهم که از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌گفت: سروران زنان اهل بهشت چهار تن هستند: مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد، خدیجه دختر خویلد و آسیه دختر مزاحم»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۲، ص۵۹۴، و حسام الدین هندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۱، ص۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۵، آورده است که: فاطمه سیّده زنان بهشت است.</ref> حاکم نیشابوری درباره آن گفته است: حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده اند (که مقصود وی بخاری و مسلم است). و صاحب ذخائر العقبی علاوه بر آن آورده «برتر از آنان فاطمه است.»<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، ص۴۴.</ref>
 
۱. پیامبر خدا(ص) فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»<ref>بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی تا، ج۵، ص۲۶، باب مناقب اقربای رسول، ابن حجر هیثمی، آن را در الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ. ق، ص۱۸۸ آورده است.</ref>
 
۲. همانا که فاطمه پاره ای از من است، مرا می‌آزارد هر که وی را بیازارد»<ref>مسلم، صحیح مسلم، بیروت، مؤسسه عزالدین، ج۵، ص۵۴، کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حدیث ۹۳.</ref> و در روایتی «فاطمه پاره ای از من است» مرا آزرده خاطر می‌سازد هر که او را آزرده خاطر نماید، و مرا شاد می‌کند هر که وی را شاد کند.»<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۹۰، این حدیث به صورت‌های مختلفی که همین معنی را می‌رساند در بسیاری از منابع مانند: مسند، احمد بن حنبل، کنزالعمال، و الامامهو السیاسه ابن قتیبه… ودیگر منابع آمده است.</ref>
 
۳. رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) فرموده است.
 
«خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودیت خشنود می‌شود.»<ref>حاکم نیشابوری، ابو عبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴هـ ق، کتاب مناقب الصحابه، ج۳، ص۱۵۴، حاکم گفته، حدیثی است با اسناد صحیح ولی آن را نیاورده اند؛ و ابن اثیر، اسدالغابه، مکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۲۶۵، و بسیاری دیگر از منابع اهل سنت.</ref>
 
۴. صحیح البخاری به سند خود از عایشه آورده است، که گفت: «فاطمه پیش می‌آمده و راه رفتنش کم از راه رفتن پیامبر نداشت، پیامبر(ص) گفت: خوش آمدی دخترم، پس او را در سمت راست یا سمت چپ خود نشاند، سپس مطلبی را محرمانه به او گفت و فاطمه گریه کرد، به او گفتم چرا گریه می‌کنی، پس از آن مطلبی را محرمانه به او گفت و او خندید. گفتم مانند امروز ندیده‌ام که شادی به اندوه نزدیکتر باشد. از او پرسیدم درباره آنچه گفته بود، پس فاطمه(س) گفت: «من راز پیامبر خدا را فاش نمی‌کنم» تا اینکه پیامبر(ص) وفات یافت، از او پرسیدم گفت: «به من محرمانه فرمود که جبرئیل سالی یکبار قرآن را بر من عرضه می‌داشت و امسال دوبار آن را بر من عرضه نمود و من نمی‌بینم جز اینکه اجلم فرا رسیده باشد و تو نخستین کسی از اهل بیت من باشی که به من ملحق می‌شوی، پس من به گریه افتادم، پس فرمود: آیا نمی‌پسندی که سیّده زنان اهل بهشت باشی، و من از این جهت بود که خندیدم».<ref>بخاری، صحیح البخاری، همان، ج۴، ص۲۴۸، باب علامت‌های نبوت، و همین‌طور: مسلم، صحیح، ج۵، ص۵۷–۵۵ در حدیث ۹۷ و ۹۸ و ۹۹ آورده است.</ref>
 
۵. مستدرک به سند خود از عایشه روایت کرده که به فاطمه گفت: آیا تو را بشارت دهم که از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌گفت: سروران زنان اهل بهشت چهار تن هستند: مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد، خدیجه دختر خویلد و آسیه دختر مزاحم»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک، همان ج۲، ص۵۹۴، و حسام الدین هندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۱، ص۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۵، آورده است که: فاطمه سیّده زنان بهشت است.</ref>
 
حاکم نیشابوری درباره آن گفته است: حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده اند (که مقصود وی بخاری و مسلم است). و صاحب ذخائر العقبی علاوه بر آن آورده «برتر از آنان فاطمه است.»<ref>احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، ص۴۴.</ref>
 
۶. از ابن عباس نقل شده، که گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «دخترم فاطمه، حوری است، آدمی، که حیض و نفاس ندارد و اینکه فاطمه نامیده شده، از آن جهت است که خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور ساخته است.»<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، مکتبه الخانجی، ج۱۲، ص۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲، و ابن حجر، صواعق، ص۱۶۰.</ref>
 
۷. احمد بن حنبل در مسند خود آورده است که رسول خدا(ص) هر گاه به مسافرت می‌رفت، آخرین دیدارش را با فاطمه(س) قرار می‌داد و هرگاه مراجعت می‌کرد، اولین کسی که به دیدارش
می‌رفت، فاطمه بود.<ref>احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعه‌المیمنیه، ج۵، ص۲۷۵، و مستدرک (حاکم)، ج۱، ص۴۸۹.</ref>
 
۸. ترمذی در صحیح خود از عایشه نقل کرده که گفت: «کسی را ندیدم که به صورت و دلیل و هدایت، از فاطمه به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد، گفت: وی هر گاه بر پیامبر وارد می‌شد، به سوی او برمی‌خاست و او را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند.»<ref>ابوعیسی، الجامع الصحیح، (سنن ترمذی)، قاهره، دارالحدیث، ج۵، ص۷۰۰، حدیث ۳۸۷۲.</ref>
 
۹. حاکم در مستدرک خود آورده است که پیامبر(ص) فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرا رسد، منادی از درون عرش ندا سر می‌دهد: ای حاضران جمع شوید، سر به زیر انداخته، چشمان خویش را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد(ص) بر صراط بگذرد، پس او همراه با هفتاد هزار کنیز از حورالعین همچون برق می‌گذرد.<ref>حاکم نیشابوری، همان مستدرک «پیشین» ج۳، ص۱۵۳، و ابن هجر هیثمی، الصواعق، المحرقه، ص۱۹۰.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


* از [[ابن‌عباس]] نقل شده، که گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «دخترم فاطمه، حوری است، آدمی که حیض و نفاس ندارد و اینکه فاطمه نامیده شده، از آن جهت است که خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور ساخته است.»<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، مکتبه الخانجی، ج۱۲، ص۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲، و ابن حجر، صواعق، ص۱۶۰.</ref>
* [[احمد بن حنبل]] در مسند خود آورده است که رسول خدا(ص) هر گاه به مسافرت می‌رفت، آخرین دیدارش را با فاطمه(س) قرار می‌داد و هرگاه مراجعت می‌کرد، اولین کسی که به دیدارش می‌رفت، فاطمه بود.<ref>احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعه‌المیمنیه، ج۵، ص۲۷۵، و مستدرک (حاکم)، ج۱، ص۴۸۹.</ref>
* [[ترمذی]] در صحیح خود از عایشه نقل کرده که گفت: «کسی را ندیدم که به صورت و دلیل و هدایت، از فاطمه به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد، گفت: وی هر گاه بر پیامبر وارد می‌شد، به سوی او برمی‌خاست و او را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند.»<ref>ابوعیسی، الجامع الصحیح، (سنن ترمذی)، قاهره، دارالحدیث، ج۵، ص۷۰۰، حدیث ۳۸۷۲.</ref>
* حاکم در مستدرک خود آورده است که پیامبر(ص) فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرا رسد، منادی از درون عرش ندا سر می‌دهد: ای حاضران جمع شوید، سر به زیر انداخته، چشمان خویش را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد(ص) بر صراط بگذرد، پس او همراه با هفتاد هزار کنیز از حورالعین همچون برق می‌گذرد.<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک ج۳، ص۱۵۳، و ابن هجر هیثمی، الصواعق، المحرقه، ص۱۹۰.</ref>
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. سید مرتضی حسینی فیروز آبادی، فضائل الخمسه من الصحاح السته، دارالکتب الاسلامیه، جلد سوم مقصد ثالث در فضائل فاطمه(س)، ص۱۲۲ تا ۱۸۶.
* سید مرتضی حسینی فیروز آبادی، '''فضائل الخمسه من الصحاح السته'''.
 
* محمد صادق نجمی، '''فاطمه زهرا از نظر روایات اهل سنت'''.
۲. محمد صادق نجمی، فاطمه زهرا از نظر روایات اهل سنت.
* عبدالمعطی امین قلعجی، '''خاندان وحی در احادیث اهل سنت'''.
 
۳. سیوطی جلال الدین، الدرّر المنثور، دارالفکر بیروت، جزء الثانی، ص ۱۹۴–۱۹۳، ذیل تفسیر آیه ۴۵ سوره آل عمران و جزء سادس ص۶۰۷ تا ۵۹۹، ذیل تفسیر آیه ۳۳، سوره احزاب و…


۴. فخر رازی، تفسیر کبیر، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۲۵، ص۱۸۱.
۵. عبدالمعطی امین قلعجی، خاندان وحی در احادیث اهل سنت.
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی =تاریخ
| شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
| شاخه فرعی۲ =حضرت فاطمه(س)
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:حضرت فاطمه(س)]]
[[رده:فضایل حضرت فاطمه(س)]]
[[رده:منبع‌شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۷


سؤال

آیا جایگاه حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت همانند جایگاه آن حضرت در منابع شیعه است؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


درباره فاطمه زهرا(س)، در منابع اهل‌سنت گزارش‌ها و روایات فراوانی وجود دارد. در صحاح سته و منابع روایی اهل سنت، روایت‌های زیادی در مدح و ستایش حضرت زهرا(س) آمده است.

  • پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»[۱]
  • همانا که فاطمه پاره‌ای از من است، مرا می‌آزارد هر که وی را بیازارد[۲] و در روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه پاره‌ای از من است مرا آزرده خاطر می‌سازد هر که او را آزرده خاطر نماید، و مرا شاد می‌کند هر که وی را شاد کند.»[۳]
  • رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) فرموده: «خداوند برای خشم تو، خشمگین و برای خشنودیت خشنود می‌شود.»[۴]
  • صحیح بخاری به سند خود از عایشه آورده است، که گفت: «فاطمه(س) پیش می‌آمد و راه رفتنش کم از راه رفتن پیامبر نداشت، پیامبر(ص) گفت: خوش آمدی دخترم، پس او را در سمت راست یا سمت چپ خود نشاند، سپس مطلبی را محرمانه به او گفت و فاطمه گریه کرد، به او گفتم چرا گریه می‌کنی، پس از آن مطلبی را محرمانه به او گفت و او خندید. گفتم مانند امروز ندیده‌ام که شادی به اندوه نزدیکتر باشد. از او پرسیدم درباره آنچه گفته بود، پس فاطمه(س) گفت: «من راز پیامبر خدا(ص) را فاش نمی‌کنم» تا اینکه پیامبر(ص) وفات یافت، از او پرسیدم گفت: «به من محرمانه فرمود که جبرئیل سالی یکبار قرآن را بر من عرضه می‌داشت و امسال دوبار آن را بر من عرضه نمود و من نمی‌بینم جز اینکه اجلم فرا رسیده باشد و تو نخستین کسی از اهل بیت من هستی که به من ملحق می‌شوی، پس من به گریه افتادم، فرمود: آیا نمی‌پسندی که سیّده زنان اهل بهشت باشی، و من از این جهت بود که خندیدم».[۵]
  • مستدرک به سند خود از عایشه روایت کرده که به فاطمه(س) گفت: آیا تو را بشارت دهم که از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌گفت: سروران زنان اهل بهشت چهار تن هستند: مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد، خدیجه دختر خویلد و آسیه دختر مزاحم»[۶] حاکم نیشابوری درباره آن گفته است: حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده اند (که مقصود وی بخاری و مسلم است). و صاحب ذخائر العقبی علاوه بر آن آورده «برتر از آنان فاطمه است.»[۷]
  • از ابن‌عباس نقل شده، که گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «دخترم فاطمه، حوری است، آدمی که حیض و نفاس ندارد و اینکه فاطمه نامیده شده، از آن جهت است که خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور ساخته است.»[۸]
  • احمد بن حنبل در مسند خود آورده است که رسول خدا(ص) هر گاه به مسافرت می‌رفت، آخرین دیدارش را با فاطمه(س) قرار می‌داد و هرگاه مراجعت می‌کرد، اولین کسی که به دیدارش می‌رفت، فاطمه بود.[۹]
  • ترمذی در صحیح خود از عایشه نقل کرده که گفت: «کسی را ندیدم که به صورت و دلیل و هدایت، از فاطمه به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد، گفت: وی هر گاه بر پیامبر وارد می‌شد، به سوی او برمی‌خاست و او را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند.»[۱۰]
  • حاکم در مستدرک خود آورده است که پیامبر(ص) فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرا رسد، منادی از درون عرش ندا سر می‌دهد: ای حاضران جمع شوید، سر به زیر انداخته، چشمان خویش را فرو بندید تا فاطمه دختر محمد(ص) بر صراط بگذرد، پس او همراه با هفتاد هزار کنیز از حورالعین همچون برق می‌گذرد.[۱۱]

مطالعه بیشتر

  • سید مرتضی حسینی فیروز آبادی، فضائل الخمسه من الصحاح السته.
  • محمد صادق نجمی، فاطمه زهرا از نظر روایات اهل سنت.
  • عبدالمعطی امین قلعجی، خاندان وحی در احادیث اهل سنت.


منابع

  1. بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی تا، ج۵، ص۲۶، باب مناقب اقربای رسول؛ ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ. ق، ص۱۸۸.
  2. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، مؤسسه عزالدین، ج۵، ص۵۴؛ فضائل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حدیث ۹۳.
  3. ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۹۰، این حدیث به صورت‌های مختلفی که همین معنی را می‌رساند در بسیاری از منابع مانند: مسند احمد بن حنبل، کنزالعمال، و الامامه والسیاسه ابن قتیبه… و دیگر منابع آمده است.
  4. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴هـ ق؛ مناقب الصحابه، ج۳، ص۱۵۴، حاکم گفته، حدیثی است با اسناد صحیح ولی آن را نیاورده اند؛ ابن اثیر، اسدالغابه، مکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۸، ص۲۶۵.
  5. بخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۲۴۸، باب علامت‌های نبوت؛ مسلم، صحیح، ج۵، ص۵۷–۵۵ حدیث ۹۷ و ۹۸ و ۹۹.
  6. حاکم نیشابوری، مستدرک، ج۲، ص۵۹۴، و حسام الدین هندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۱، ص۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۵، آورده است که: فاطمه سیّده زنان بهشت است.
  7. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، ص۴۴.
  8. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، مکتبه الخانجی، ج۱۲، ص۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲، و ابن حجر، صواعق، ص۱۶۰.
  9. احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعه‌المیمنیه، ج۵، ص۲۷۵، و مستدرک (حاکم)، ج۱، ص۴۸۹.
  10. ابوعیسی، الجامع الصحیح، (سنن ترمذی)، قاهره، دارالحدیث، ج۵، ص۷۰۰، حدیث ۳۸۷۲.
  11. حاکم نیشابوری، مستدرک ج۳، ص۱۵۳، و ابن هجر هیثمی، الصواعق، المحرقه، ص۱۹۰.