تشبیه مرگ به سفر در کلام امام علی(ع): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
روایتی از امام علی(ع) در مورد مرگ به این مضمون بیان شده است: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمیگردد و شما باید به سوی او بروید.» | روایتی از امام علی(ع) در مورد مرگ به این مضمون بیان شده است: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمیگردد و شما باید به سوی او بروید.» دربارهٔ این روایت توضیح دهید. | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
[[امام علی(ع)]] در حدیثی مرگ را به سفر تشبیه | [[امام علی(ع)]] در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ [[مرگ]] وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند. | ||
==متن و ترجمهٔ حدیث== | |||
امام علی(ع) در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته فرمود: {{عربی بزرگ|إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ|ترجمه=این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر میرفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو میآرید.<ref>نهجالبلاغه، ترجمهٔ سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، حکمت ۳۵۷، ص۴۲۴.</ref>}}برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآوردهاند: | |||
{{شعر|ز قومی مُرد شخصی و علی گفت|نباید از غم مرگش برآشفت|شما آغاز این مردن نبودید|نه در پایان آن منزل نمودید|سفر میکرد یار باوفاتان|بگوییدش سفر رفته است او هان|اگر ناید که تا بیند شما را|شما خواهید رفت و دید او را<ref>خویی، حبیبالله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، گردآورنده ابراهیم میانجی، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۴۴۰.</ref>}} | |||
== شرح == | |||
[[ابن میثم بحرانی]]، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج البلاغهٔ خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبتدیده آرامشبخش و اقناعکننده بر شمرده است.<ref>ابن میثم البحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۴۱۷.</ref> | |||
امام علی(ع) در | |||
[[میرزا حبیبالله خویی]] (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) دربارهٔ مرگ را فصیح و اقناعکننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در این سخن از بقاء انسان بعد از مرگش، بنا بر آنچه در این دنیا اندوخته، خبر داده است. خویی مرگ را از نظر امام (ع) چون مسافرتی از عالمی دیدنی به عالمی نادیدنی تصویر کرده است؛ مسافرتی که فرد درگذشته از آن باز نخواهد گشت و این دوستان او هستند که به او ملحق خواهند شد و با او انس خواهند گرفت. انسی که هر دوست با دوستی که در سفر بوده میگیرد.<ref>خویی، منهاج البراعة، ج۲۱، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref> | |||
== احادیث مشابه== | == احادیث مشابه== | ||
احادیث دیگری نیز به همین مضمون نقل شده است: | احادیث دیگری نیز به همین مضمون در منابع روایی نقل شده است: | ||
* امام علی(ع): «ای مردم! ما و شما برای ماندن آفریده شدهایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمیروید، بلکه از خانهای به خانهٔ دیگر منتقل میشوید؛ پس زاد و توشهٔ خانهای را که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید فراهم سازید.»<ref>المفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، مشهد، نشر مجموع البحوث الاسلامیه، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۹.</ref> | |||
* امام علی(ع): «حق این است که ما وارث پیش از خودیم و وارثانی پس از خود داریم. همانا ما شاخههای درختانی هستیم که درگذشتند. اصل که رفت فرع هم میرود. ای مردم! شما منزل آخرت خود را با بهرهگرفتن از منزلی که از آن کوچ میکنید، یعنی دنیا، اصلاح نمایید.»<ref>ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه و اقتباس از ترجمهٔ پرویز اتابکی، انتخاب احادیث از محسن موسوی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۲.</ref> | |||
* [[امام سجاد(ع)]] در پاسخ به پرسشی دربارهٔ حقیقت مرگ چنین گفت: «مرگ برای مؤمن چون بیرونآوردن لباسهای چرکین از تن است و از هم گسستن زنجیرهای سنگین و جایگزینکردن فاخرترین و خوشبوترین جامهها و راهوارترین مرکبها و امنترین منزلها است. مرگ برای کافر به منزلهٔ برکندن جامههایی فاخر از تن و منتقلشدن از منزلهایی امن و جایگزینکردن آنها به کثیفترین و خشنترین جامهها و وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب است.»<ref>محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمهٔ حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسهٔ علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۹۴.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۷: | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده=شد | | بازبینی نویسنده=شد | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = ج | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۹
روایتی از امام علی(ع) در مورد مرگ به این مضمون بیان شده است: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمیگردد و شما باید به سوی او بروید.» دربارهٔ این روایت توضیح دهید.
امام علی(ع) در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد. در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ مرگ وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند.
متن و ترجمهٔ حدیث
امام علی(ع) در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته فرمود:
« | إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ
این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر میرفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو میآرید.[۱] |
» |
برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآوردهاند:
ز قومی مُرد شخصی و علی گفت | نباید از غم مرگش برآشفت | |
شما آغاز این مردن نبودید | نه در پایان آن منزل نمودید | |
سفر میکرد یار باوفاتان | بگوییدش سفر رفته است او هان | |
اگر ناید که تا بیند شما را | شما خواهید رفت و دید او را[۲] |
شرح
ابن میثم بحرانی، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج البلاغهٔ خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبتدیده آرامشبخش و اقناعکننده بر شمرده است.[۳]
میرزا حبیبالله خویی (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) دربارهٔ مرگ را فصیح و اقناعکننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در این سخن از بقاء انسان بعد از مرگش، بنا بر آنچه در این دنیا اندوخته، خبر داده است. خویی مرگ را از نظر امام (ع) چون مسافرتی از عالمی دیدنی به عالمی نادیدنی تصویر کرده است؛ مسافرتی که فرد درگذشته از آن باز نخواهد گشت و این دوستان او هستند که به او ملحق خواهند شد و با او انس خواهند گرفت. انسی که هر دوست با دوستی که در سفر بوده میگیرد.[۴]
احادیث مشابه
احادیث دیگری نیز به همین مضمون در منابع روایی نقل شده است:
- امام علی(ع): «ای مردم! ما و شما برای ماندن آفریده شدهایم نه برای از بین رفتن، شما با مرگ از دنیا نمیروید، بلکه از خانهای به خانهٔ دیگر منتقل میشوید؛ پس زاد و توشهٔ خانهای را که باید به جانب آن حرکت کنید و جاوید باشید فراهم سازید.»[۵]
- امام علی(ع): «حق این است که ما وارث پیش از خودیم و وارثانی پس از خود داریم. همانا ما شاخههای درختانی هستیم که درگذشتند. اصل که رفت فرع هم میرود. ای مردم! شما منزل آخرت خود را با بهرهگرفتن از منزلی که از آن کوچ میکنید، یعنی دنیا، اصلاح نمایید.»[۶]
- امام سجاد(ع) در پاسخ به پرسشی دربارهٔ حقیقت مرگ چنین گفت: «مرگ برای مؤمن چون بیرونآوردن لباسهای چرکین از تن است و از هم گسستن زنجیرهای سنگین و جایگزینکردن فاخرترین و خوشبوترین جامهها و راهوارترین مرکبها و امنترین منزلها است. مرگ برای کافر به منزلهٔ برکندن جامههایی فاخر از تن و منتقلشدن از منزلهایی امن و جایگزینکردن آنها به کثیفترین و خشنترین جامهها و وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب است.»[۷]
منابع
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمهٔ سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، حکمت ۳۵۷، ص۴۲۴.
- ↑ خویی، حبیبالله بن محمد هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، گردآورنده ابراهیم میانجی، تهران، مکتبة اسلامیة، ۱۴۰۰ق، ج۲۱، ص۴۴۰.
- ↑ ابن میثم البحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۴۱۷.
- ↑ خویی، منهاج البراعة، ج۲۱، ص ۴۳۹-۴۴۰.
- ↑ المفید، محمد بن محمد بن نعمان، الاختصاص، مشهد، نشر مجموع البحوث الاسلامیه، ۱۳۶۸ش، ص۲۲۹.
- ↑ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه و اقتباس از ترجمهٔ پرویز اتابکی، انتخاب احادیث از محسن موسوی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمهٔ حمیدرضا شیخی، قم، مؤسسهٔ علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۶ش، ج۱۱، ص۱۹۴.