کفر یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} يزيد شارب الخمر و تارك الصلوهَ و فاسق نبود، بلكه شخصي بود ملازم با سنّت ومواظب بر نماز و اعمال خير و معاويه، يزيد را بر مردم تحميل نكرد بلكه فقط در ولايت عهدي او كوشيد و مردم (غير از حسين ابن علي(ع) و عبدالله بن زبير) خودشان با ا...» ایجاد کرد)
 
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
يزيد شارب الخمر و تارك الصلوهَ و فاسق نبود، بلكه شخصي بود ملازم با سنّت ومواظب بر نماز و اعمال خير و معاويه، يزيد را بر مردم تحميل نكرد بلكه فقط در ولايت عهدي او كوشيد و مردم (غير از حسين ابن علي(ع) و عبدالله بن زبير) خودشان با او بيعت نمودند؟
یزید شارب الخمر و تارک الصلوهَ و فاسق نبود، بلکه شخصی بود ملازم با سنّت ومواظب بر نماز و اعمال خیر و معاویه، یزید را بر مردم تحمیل نکرد بلکه فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی(ع) و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اين شبهه شامل دو بخش است كه به هر كدام جداگانه پرداخت مي گردد؛ اما پاسخ بخش اول: شراب خواري يزيد و تارك الصلوهَ و فاسق بودنش مطلبي نيست كه تاريخ نويسان و علماء و بزرگان شيعه و سني آن را بيان نكرده باشند؛ اعمال پليد و نامشروع يزيد از واضحات و مسلمات است حتي يزيد خود اعتراف و اقرار به آن دارد چه رسد به كسان ديگر كه بيان كننده آن هستند. يزيد جواني آلوده به گناه و شراب خواري بود كه علناً دستورات اسلام را زير پاي مي گذاشت. رقص، اشتغال به لهو و لعب، شراب خواري، سگ بازي در زندگي يزيد رسوخ كرده و بدون هيچ ترسي مرتكب اين كارهاي خلاف اسلامي مي شد. مسعودي در كتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱ و سبط ابن الجوزي در كتاب تذكره الخواص، ص۲۶۰ مي نويسند: يزيد هم صحبت بازها، سگ هاي شكاري، بوزينه ها و مجالس شراب بود، بعد از شهادت امام حسين(ع) روزي سر سفره شراب نشست و در حالي كه ابن زياد در طرف راست او نشسته بود، به ساقي گفت:
این شبهه شامل دو بخش است که به هر کدام جداگانه پرداخت می‌گردد؛ اما پاسخ بخش اول: شراب خواری یزید و تارک الصلوهَ و فاسق بودنش مطلبی نیست که تاریخ نویسان و علماء و بزرگان شیعه و سنی آن را بیان نکرده باشند؛ اعمال پلید و نامشروع یزید از واضحات و مسلمات است حتی یزید خود اعتراف و اقرار به آن دارد چه رسد به کسان دیگر که بیان کننده آن هستند. یزید جوانی آلوده به گناه و شراب خواری بود که علناً دستورات اسلام را زیر پای می‌گذاشت. رقص، اشتغال به لهو و لعب، شراب خواری، سگ بازی در زندگی یزید رسوخ کرده و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارهای خلاف اسلامی می‌شد. مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱ و سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰ می‌نویسند: یزید هم صحبت بازها، سگ‌های شکاری، بوزینه‌ها و مجالس شراب بود، بعد از شهادت امام حسین(ع) روزی سر سفره شراب نشست و در حالی که ابن زیاد در طرف راست او نشسته بود، به ساقی گفت:


اسقني شربهَ تُرَوّي مُشاسي ثم مِلْ فَاسِقَ مِثلَها ابن زياد
اسقنی شربهَ تُرَوّی مُشاسی ثم مِلْ فَاسِقَ مِثلَها ابن زیاد


صاحب السرِّ والأمانهِ عندي وَلَشَديد مغنمي و جهادي
صاحب السرِّ والأمانهِ عندی وَلَشَدید مغنمی و جهادی


قاتلُ الخارجي اعني حُسيناً ومُبيد الأعداء والحُسادِ
قاتلُ الخارجی اعنی حُسیناً ومُبید الأعداء والحُسادِ


يعني: اي ساقي به من شرابي بنوشان كه قلب مرا سيراب گرداند، سپس جام پركن و مانند همان شراب به پسر زياد بده همان كس كه راز‌دار و امين من است، آن كس كه كار خلافت و غنيمت من با دست او محكم گرديد، اين پسر زياد، كشنده حسين ـ آن مردِ خارجي است و كسي است كه وحشت در دل دشمنان و حسد ورزان من انداخت.  
یعنی: ای ساقی به من شرابی بنوشان که قلب مرا سیراب گرداند، سپس جام پرکن و مانند همان شراب به پسر زیاد بده همان کس که رازدار و امین من است، آن کس که کار خلافت و غنیمت من با دست او محکم گردید، این پسر زیاد، کشنده حسین ـ آن مردِ خارجی است و کسی است که وحشت در دل دشمنان و حسد ورزان من انداخت.  


آنگاه به داستان بوزينه يزيد به نام «ابوقيس» پرداخته، مي گويد: در مجالس شراب و لهو حاضرش مي ساخت و برايش متكا مي گذاشت و او را بر الاغ وحشي سوار مي كرد. وي اضافه مي كند در دوران يزيد مردم به طور رسمي شراب مي خوردند، و لهو و لعب در مكه و مدينه هم شيوع پيدا كرده بود.
آنگاه به داستان بوزینه یزید به نام «ابوقیس» پرداخته، می‌گوید: در مجالس شراب و لهو حاضرش می‌ساخت و برایش متکا می‌گذاشت و او را بر الاغ وحشی سوار می‌کرد. وی اضافه می‌کند در دوران یزید مردم به طور رسمی شراب می‌خوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه هم شیوع پیدا کرده بود.


يزيد در جمع رفقا و هم پياله هايش مي سرايد:
یزید در جمع رفقا و هم پیاله‌هایش می‌سراید:


۱ – معشر الندمان قوموا  واسمعوا صوت الاغاني
۱ – معشر الندمان قوموا  واسمعوا صوت الاغانی


۲ – واشربوا كأس مُدام  واتَركوا ذكر المعاني
۲ – واشربوا کأس مُدام  واتَرکوا ذکر المعانی


۳ – اَشْغَلَتني نغمهَ العيدان عن صوت الاذان
۳ – اَشْغَلَتنی نغمهَ العیدان عن صوت الاذان


۴ – و تعوضت عن الحوُرِ  خموراً من الدنّان<ref>سبط ابن الجوزي، تذكرهَ الخواص، ص۲۶۱.</ref>
۴ – و تعوضت عن الحوُرِ  خموراً من الدنّان<ref>سبط ابن الجوزی، تذکرهَ الخواص، ص۲۶۱.</ref>


يعني: ۱ – اي دوستان برخيزيد و صداي موسيقي را بشنويد.
یعنی: ۱ – ای دوستان برخیزید و صدای موسیقی را بشنوید.


۲ – و جام هاي شراب را تهي كنيد و مسايل معنوي را واگذاريد.
۲ – و جام‌های شراب را تهی کنید و مسایل معنوی را واگذارید.


۳ – نغمه هاي تار، مرا از شنيدن اذان بازداشته است.
۳ – نغمه‌های تار، مرا از شنیدن اذان بازداشته است.


۵ – من (مستي) شراب را با (سر خوشي و همنشيني) حوريان بهشت تعويض كردم.
۵ – من (مستی) شراب را با (سر خوشی و همنشینی) حوریان بهشت تعویض کردم.


چنان كه ملاحظه مي فرماييد، يزيد علاوه بر اقرار به شراب خواري خويش، اقرار به كفر خود هم دارد و با صراحت اظهار كفر مي كند. وقتي سر مبارك سيد الشهداء(ع) را جلوي او گذاردند، با چوب خيزران به آن سر مبارك مي زد و اشعاري را مي خواند كه دو بيت آخرش آن چنين بود:
چنان که ملاحظه می‌فرمایید، یزید علاوه بر اقرار به شراب خواری خویش، اقرار به کفر خود هم دارد و با صراحت اظهار کفر می‌کند. وقتی سر مبارک سید الشهداء(ع) را جلوی او گذاردند، با چوب خیزران به آن سر مبارک می‌زد و اشعاری را می‌خواند که دو بیت آخرش آن چنین بود:


۱ – لَعِبَتْ هاشمُ بالمُلك فلا خَبَرٌجاءَ وَلا وَحيٌ نَزَلْ
۱ – لَعِبَتْ هاشمُ بالمُلک فلا خَبَرٌجاءَ وَلا وَحیٌ نَزَلْ


۲ – لستُ مِنْ خِندَف اِنْ لم انتقم مِنْ بني احمَدَ ما كانَ فَعَل<ref>تذكرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاريخ، ج۶، ص۱۲.</ref>  
۲ – لستُ مِنْ خِندَف اِنْ لم انتقم مِنْ بنی احمَدَ ما کانَ فَعَل<ref>تذکرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاریخ، ج۶، ص۱۲.</ref>  


۱ – يعني: بني هاشم (محمد) با ملك و حكومت بازي كرد، نه وحي بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبري به او رسيد. ۲ – من از قبيله خود نيستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگيرم، آن چه كه او در باره پدران من انجام داد. چنان كه مي‌بينيد يزيد به صراحت اعلان كفر مي كند و منكر رسالت پيامبر(ص) و وحي الهي مي‌شود.
۱ – یعنی: بنی هاشم (محمد) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری به او رسید. ۲ – من از قبیله خود نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، آن چه که او در باره پدران من انجام داد. چنان که می‌بینید یزید به صراحت اعلان کفر می‌کند و منکر رسالت پیامبر(ص) و وحی الهی می‌شود.


تمامي مورخين به خصوص سبط ابن جوزي ( كه از علماء معروف اهل سنت است) در صفحه۶۳ تذكره الخواص مي نويسد: جماعتي از اهل مدينه در سال ۶۲ هجري به شام رفتند، وقتي از اعمال و فجيع و كفريات يزيد باخبر شدند به مدينه برگشتند و بيعت با او را شكسته و علناً او را لعن مي نمودند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابي سفيان، را از شهر بيرون كردند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدينه گفت: اي مردم ما از شام بيرون نيامده و خروج بر يزيد ننموديم؛ مگر آن كه ديديم كه «او مرد بي ديني است كه نزديكي ( عمل زنا) مي نمايد با مادرها و دختر و خواهرهايش و شراب مي خورد و نماز نمي خواند و اولاد پيغمبران را مي كشد» بالاترين شاهد بر شراب خواري و فاسق بودن يزيد سخنان امام حسين(ع) در مجلس وليد بن عتبه ( فرماندار استاندار مدينه از طرف معاويه و يزيد) است كه حضرت خطاب به وليد بن عتبه مي فرمايد: و يزيد رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق.<ref>خوارزمي، مقتل الحسين، ج۱، ص۱۸۴.</ref>
تمامی مورخین به خصوص سبط ابن جوزی ( که از علماء معروف اهل سنت است) در صفحه۶۳ تذکره الخواص می‌نویسد: جماعتی از اهل مدینه در سال ۶۲ هجری به شام رفتند، وقتی از اعمال و فجیع و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را لعن می‌نمودند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، را از شهر بیرون کردند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که «او مرد بی دینی است که نزدیکی ( عمل زنا) می‌نماید با مادرها و دختر و خواهرهایش و شراب می‌خورد و نماز نمی‌خواند و اولاد پیغمبران را می‌کشد» بالاترین شاهد بر شراب خواری و فاسق بودن یزید سخنان امام حسین(ع) در مجلس ولید بن عتبه ( فرماندار استاندار مدینه از طرف معاویه و یزید) است که حضرت خطاب به ولید بن عتبه می‌فرماید: و یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۴.</ref>


يزيد مردي است شراب خوار و كشنده افراد بي گناه (و پاك) و مردي است كه بطور آشكار فسق و فجور و فساد مي‌كند.
یزید مردی است شراب خوار و کشنده افراد بی گناه (و پاک) و مردی است که بطور آشکار فسق و فجور و فساد می‌کند.


اما در مورد بخش دوم مبني بر اينكه معاويه يزيد را بر مردم تحميل نكرد، فقط در ولايت عهدي او كوشيد و مردم (غير از حسين ابن علي و عبدالله بن زبير) خودشان با او بيعت نمودند، بايد ياد آوري نمود كه بيعت گرفتن براي يزيد يكي از كارهاي زشت معاويه بود كه براي اولين بار در حکومت اسلامی انجام شد. او براي اين كار مسافرتي به حجاز كرد و مخالفان را سخت تهديد نمود و با انواع نيرنگ ها؛ ولي عهدي يزيد را در ظاهر تثبيت كرد. حتي بعضي ها مي نويسند: يكي از مخالفان عايشه بود كه معاويه با نقشه شيطاني عجيبي در اواخر شب، او را به چاه انداخت و كُشت ولي وانمود كرد كه او خودش به چاه افتاده است.<ref>بهايي، كامل بهايي، ص۴۵۶، فصل ۱۶، باب ۲۷.</ref>
اما در مورد بخش دوم مبنی بر اینکه معاویه یزید را بر مردم تحمیل نکرد، فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند، باید یاد آوری نمود که بیعت گرفتن برای یزید یکی از کارهای زشت معاویه بود که برای اولین بار در حکومت اسلامی انجام شد. او برای این کار مسافرتی به حجاز کرد و مخالفان را سخت تهدید نمود و با انواع نیرنگ ها؛ ولی عهدی یزید را در ظاهر تثبیت کرد. حتی بعضی‌ها می‌نویسند: یکی از مخالفان عایشه بود که معاویه با نقشه شیطانی عجیبی در اواخر شب، او را به چاه انداخت و کُشت ولی وانمود کرد که او خودش به چاه افتاده است.<ref>بهایی، کامل بهایی، ص۴۵۶، فصل ۱۶، باب ۲۷.</ref>


صدوق (ره) در كتاب امالي از حضرت امام زين العابدين(ع) روايت مي كند كه حضرت فرمود: هنگامي كه اجل معاويه فرا رسيد يزيد را فراخواند و در مقابل خود نشانيد و به او گفت: «اي پسرك من! من گردن گردنكشان را براي تو ذليل كرده ام، شهرها را براي تو مطيع نموده ام ( و در جاي ديگر آمده كه گفت: من همه رجال و بزرگسالان و شخصيت ها را رام كردم و از آن ها براي خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختيار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بيم دارم كه مي ترسم با كمال قدرت با تو مخالفت نمايند، آنان عبارتند از: عبدالله بن عمر بن خطاب و عبدالله بن زبير و حسين بن علي.» <ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.</ref> شهيد مطهري (ره) مي نويسد: يكي از شرايطي كه امام حسن(ع) در صلح نامه اي كه با معاويه منعقد نمود، گنجاند ولي معاويه صريحاً به آن عمل نكرد ( مانند همه شرايط ديگر) و امام حسن(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند تا ديگر موضوعیتي براي اين ادعا باقي نماند، همين بود كه معاويه حق ندارد تصميمي براي مسلمين بعد از خودش بگيرد، خودش هر مصيبتي براي دنياي اسلام هست، هست، بعد ديگر اختيار با مسلمين باشد و به هر حال اختيار با معاويه نباشد. اما تصميم معاويه از همان روزهاي اول اين بود كه نگذارد خلافت از خاندانش خارج شود و به قول مورخين، كاري كند كه خلافت را به شكل سلطنت درآورد. <ref>مطهري، مرتضي، حماسه حسيني، ج۲، ص۱۶.</ref>
صدوق (ره) در کتاب امالی از حضرت امام زین العابدین(ع) روایت می‌کند که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کرده‌ام، شهرها را برای تو مطیع نموده‌ام ( و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال و بزرگسالان و شخصیت‌ها را رام کردم و از آن‌ها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که می‌ترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتند از: عبدالله بن عمر بن خطاب و عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.» <ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.</ref> شهید مطهری (ره) می‌نویسد: یکی از شرایطی که امام حسن(ع) در صلح نامه ای که با معاویه منعقد نمود، گنجاند ولی معاویه صریحاً به آن عمل نکرد ( مانند همه شرایط دیگر) و امام حسن(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند تا دیگر موضوعیتی برای این ادعا باقی نماند، همین بود که معاویه حق ندارد تصمیمی برای مسلمین بعد از خودش بگیرد، خودش هر مصیبتی برای دنیای اسلام هست، هست، بعد دیگر اختیار با مسلمین باشد و به هر حال اختیار با معاویه نباشد. اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خاندانش خارج شود و به قول مورخین، کاری کند که خلافت را به شکل سلطنت درآورد. <ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۲، ص۱۶.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
==مطالعه بیشتر==


۱. درسي كه حسين به انسان ها، آموخت، تاليف شهيد هاشمي نژاد.
۱. درسی که حسین به انسان‌ها، آموخت، تالیف شهید هاشمی نژاد.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}



نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۲

سؤال

یزید شارب الخمر و تارک الصلوهَ و فاسق نبود، بلکه شخصی بود ملازم با سنّت ومواظب بر نماز و اعمال خیر و معاویه، یزید را بر مردم تحمیل نکرد بلکه فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی(ع) و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند؟


این شبهه شامل دو بخش است که به هر کدام جداگانه پرداخت می‌گردد؛ اما پاسخ بخش اول: شراب خواری یزید و تارک الصلوهَ و فاسق بودنش مطلبی نیست که تاریخ نویسان و علماء و بزرگان شیعه و سنی آن را بیان نکرده باشند؛ اعمال پلید و نامشروع یزید از واضحات و مسلمات است حتی یزید خود اعتراف و اقرار به آن دارد چه رسد به کسان دیگر که بیان کننده آن هستند. یزید جوانی آلوده به گناه و شراب خواری بود که علناً دستورات اسلام را زیر پای می‌گذاشت. رقص، اشتغال به لهو و لعب، شراب خواری، سگ بازی در زندگی یزید رسوخ کرده و بدون هیچ ترسی مرتکب این کارهای خلاف اسلامی می‌شد. مسعودی در کتاب مروج الذهب، ج۳، ص۶۱ و سبط ابن الجوزی در کتاب تذکره الخواص، ص۲۶۰ می‌نویسند: یزید هم صحبت بازها، سگ‌های شکاری، بوزینه‌ها و مجالس شراب بود، بعد از شهادت امام حسین(ع) روزی سر سفره شراب نشست و در حالی که ابن زیاد در طرف راست او نشسته بود، به ساقی گفت:

اسقنی شربهَ تُرَوّی مُشاسی ثم مِلْ فَاسِقَ مِثلَها ابن زیاد

صاحب السرِّ والأمانهِ عندی وَلَشَدید مغنمی و جهادی

قاتلُ الخارجی اعنی حُسیناً ومُبید الأعداء والحُسادِ

یعنی: ای ساقی به من شرابی بنوشان که قلب مرا سیراب گرداند، سپس جام پرکن و مانند همان شراب به پسر زیاد بده همان کس که رازدار و امین من است، آن کس که کار خلافت و غنیمت من با دست او محکم گردید، این پسر زیاد، کشنده حسین ـ آن مردِ خارجی است و کسی است که وحشت در دل دشمنان و حسد ورزان من انداخت.

آنگاه به داستان بوزینه یزید به نام «ابوقیس» پرداخته، می‌گوید: در مجالس شراب و لهو حاضرش می‌ساخت و برایش متکا می‌گذاشت و او را بر الاغ وحشی سوار می‌کرد. وی اضافه می‌کند در دوران یزید مردم به طور رسمی شراب می‌خوردند، و لهو و لعب در مکه و مدینه هم شیوع پیدا کرده بود.

یزید در جمع رفقا و هم پیاله‌هایش می‌سراید:

۱ – معشر الندمان قوموا واسمعوا صوت الاغانی

۲ – واشربوا کأس مُدام واتَرکوا ذکر المعانی

۳ – اَشْغَلَتنی نغمهَ العیدان عن صوت الاذان

۴ – و تعوضت عن الحوُرِ خموراً من الدنّان[۱]

یعنی: ۱ – ای دوستان برخیزید و صدای موسیقی را بشنوید.

۲ – و جام‌های شراب را تهی کنید و مسایل معنوی را واگذارید.

۳ – نغمه‌های تار، مرا از شنیدن اذان بازداشته است.

۵ – من (مستی) شراب را با (سر خوشی و همنشینی) حوریان بهشت تعویض کردم.

چنان که ملاحظه می‌فرمایید، یزید علاوه بر اقرار به شراب خواری خویش، اقرار به کفر خود هم دارد و با صراحت اظهار کفر می‌کند. وقتی سر مبارک سید الشهداء(ع) را جلوی او گذاردند، با چوب خیزران به آن سر مبارک می‌زد و اشعاری را می‌خواند که دو بیت آخرش آن چنین بود:

۱ – لَعِبَتْ هاشمُ بالمُلک فلا خَبَرٌجاءَ وَلا وَحیٌ نَزَلْ

۲ – لستُ مِنْ خِندَف اِنْ لم انتقم مِنْ بنی احمَدَ ما کانَ فَعَل[۲]

۱ – یعنی: بنی هاشم (محمد) با ملک و حکومت بازی کرد، نه وحی بر او نازل شده بود و نه از آسمان خبری به او رسید. ۲ – من از قبیله خود نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم، آن چه که او در باره پدران من انجام داد. چنان که می‌بینید یزید به صراحت اعلان کفر می‌کند و منکر رسالت پیامبر(ص) و وحی الهی می‌شود.

تمامی مورخین به خصوص سبط ابن جوزی ( که از علماء معروف اهل سنت است) در صفحه۶۳ تذکره الخواص می‌نویسد: جماعتی از اهل مدینه در سال ۶۲ هجری به شام رفتند، وقتی از اعمال و فجیع و کفریات یزید باخبر شدند به مدینه برگشتند و بیعت با او را شکسته و علناً او را لعن می‌نمودند و استاندارش، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، را از شهر بیرون کردند. سپس عبدالله بن حنظله خطاب به اهل مدینه گفت: ای مردم ما از شام بیرون نیامده و خروج بر یزید ننمودیم؛ مگر آن که دیدیم که «او مرد بی دینی است که نزدیکی ( عمل زنا) می‌نماید با مادرها و دختر و خواهرهایش و شراب می‌خورد و نماز نمی‌خواند و اولاد پیغمبران را می‌کشد» بالاترین شاهد بر شراب خواری و فاسق بودن یزید سخنان امام حسین(ع) در مجلس ولید بن عتبه ( فرماندار استاندار مدینه از طرف معاویه و یزید) است که حضرت خطاب به ولید بن عتبه می‌فرماید: و یزید رجل شارب الخمر و قاتل النفس المحَّرمه مُعلنُ بالفسق.[۳]

یزید مردی است شراب خوار و کشنده افراد بی گناه (و پاک) و مردی است که بطور آشکار فسق و فجور و فساد می‌کند.

اما در مورد بخش دوم مبنی بر اینکه معاویه یزید را بر مردم تحمیل نکرد، فقط در ولایت عهدی او کوشید و مردم (غیر از حسین ابن علی و عبدالله بن زبیر) خودشان با او بیعت نمودند، باید یاد آوری نمود که بیعت گرفتن برای یزید یکی از کارهای زشت معاویه بود که برای اولین بار در حکومت اسلامی انجام شد. او برای این کار مسافرتی به حجاز کرد و مخالفان را سخت تهدید نمود و با انواع نیرنگ ها؛ ولی عهدی یزید را در ظاهر تثبیت کرد. حتی بعضی‌ها می‌نویسند: یکی از مخالفان عایشه بود که معاویه با نقشه شیطانی عجیبی در اواخر شب، او را به چاه انداخت و کُشت ولی وانمود کرد که او خودش به چاه افتاده است.[۴]

صدوق (ره) در کتاب امالی از حضرت امام زین العابدین(ع) روایت می‌کند که حضرت فرمود: هنگامی که اجل معاویه فرا رسید یزید را فراخواند و در مقابل خود نشانید و به او گفت: «ای پسرک من! من گردن گردنکشان را برای تو ذلیل کرده‌ام، شهرها را برای تو مطیع نموده‌ام ( و در جای دیگر آمده که گفت: من همه رجال و بزرگسالان و شخصیت‌ها را رام کردم و از آن‌ها برای خلافت تو امضاء گرفته و سلطنت را در اختیار تو قرار دادم) فقط من از سه نفر نسبت به تو بیم دارم که می‌ترسم با کمال قدرت با تو مخالفت نمایند، آنان عبارتند از: عبدالله بن عمر بن خطاب و عبدالله بن زبیر و حسین بن علی.» [۵] شهید مطهری (ره) می‌نویسد: یکی از شرایطی که امام حسن(ع) در صلح نامه ای که با معاویه منعقد نمود، گنجاند ولی معاویه صریحاً به آن عمل نکرد ( مانند همه شرایط دیگر) و امام حسن(ع) را مسموم کرد و به شهادت رساند تا دیگر موضوعیتی برای این ادعا باقی نماند، همین بود که معاویه حق ندارد تصمیمی برای مسلمین بعد از خودش بگیرد، خودش هر مصیبتی برای دنیای اسلام هست، هست، بعد دیگر اختیار با مسلمین باشد و به هر حال اختیار با معاویه نباشد. اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خاندانش خارج شود و به قول مورخین، کاری کند که خلافت را به شکل سلطنت درآورد. [۶]


مطالعه بیشتر

۱. درسی که حسین به انسان‌ها، آموخت، تالیف شهید هاشمی نژاد.


منابع

  1. سبط ابن الجوزی، تذکرهَ الخواص، ص۲۶۱.
  2. تذکرهَ الخواص، ص۲۳۵ و البلاء والتاریخ، ج۶، ص۱۲.
  3. خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۴.
  4. بهایی، کامل بهایی، ص۴۵۶، فصل ۱۶، باب ۲۷.
  5. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۱۱.
  6. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۲، ص۱۶.