نور الهی و نقش آن در هدایت و گمراهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''روایت [[آفرینش]] و تاباندن نور خدا جهت [[هدایت]] و [[ضلالت]]''' در [[منابع روایی شیعه]] بیان آورده نشده است. این روایت به [[جبر]] اشاره دارد و اینکه انسان در اعمالش دارای [[اختیار]] نیست. این روایت در [[منابع متاخر شیعه]] به نقل از [[اهل سنت]] آورده شده است.
'''روایت [[آفرینش]] و تاباندن نور خدا جهت [[هدایت]] و [[ضلالت]]''' در [[منابع روایی شیعه]] نیامده است. این روایت به [[جبر]] اشاره دارد و اینکه انسان در اعمالش دارای [[اختیار]] نیست. این روایت در [[منابع متاخر شیعه]] به نقل از [[اهل سنت]] آورده شده است.
==جبر و اختیار انسان==
==جبر و اختیار انسان==
این گونه اخبار و روایات  بیشتر از طرف کسانی که معتقد به جبر هستند و هیچ‌گونه اختیار و اراده‌ای به انسان نمی‌دهند و افعال و اعمال انسان را به خداوند نسبت می‌دهند و در اصطلاح کلامی، [[جبریّه]] هستند، مطرح می‌شود؛ لذا با طرح چنین روایاتی می‌خواهند اندیشه و اعتقاد خود را توجیه و تفسیر کنند.  
این گونه روایات  بیشتر از طرف کسانی مطرح می‌شود که معتقد به جبر هستند و هیچ‌گونه اختیار و اراده‌ای به انسان قائل نیستند و افعال و اعمال انسان را به خداوند نسبت می‌دهند و در اصطلاح کلامی، [[جبریّه]] هستند. افرادی با طرح چنین روایاتی می‌خواهند اعتقاد خود را توجیه و تفسیر کنند.  


جبر و اختیار از مهمترین، قدیمی‌ترین و حساس‌ترین مباحث [[فلسفه]] و [[کلام]] است. اهمیت و حساسیت این مساله از بُعد دینی و کلامی به این دلیل است که با مسائل اراده، استطاعت، قدرت، علم خداوند به افعال بندگان، مخصوصاً خلق افعال و قضا و قدر و طلب و اراده، پیوندی تنگاتنگ دارد.
جبر و اختیار از قدیمی‌ترین و حساس‌ترین مباحث [[فلسفه]] و [[کلام]] است. حساسیت این مساله از بُعد دینی به این دلیل است که با مسائل اراده، قدرت و علم خداوند به افعال بندگان، پیوندی تنگاتنگ دارد.


در مباحث کلامی، آنجا که از تعلق علم و اراده و قدرت خداوند به افعال بندگان و خلق افعال سخن به میان می‌آید، این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، [[علم]] و [[اراده]] و قدرت خداوند مؤثر است و[[قدرت انسان]] در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانها است یا نه؟ کسانی که علم و اراده و [[قدرت خداوند]] را در افعال بندگان مؤثر، و [[خلق]] (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را [[خالق]] و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.
در مباحث کلامی این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، [[علم]]، [[اراده]] و قدرت خداوند مؤثر است و[[قدرت انسان]] در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانها است یا نه؟ کسانی که علم، اراده و [[قدرت خداوند]] را در افعال بندگان مؤثر، و [[خلق]] (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را [[خالق]] (پدید آورنده) و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.


==روایت جبر در منابع شیعی==
==روایت جبر در منابع شیعی==
در منابع شیعی مخصوصاً منابع اصیل و روائی شیعه که نزد علما و دانشمندان معتبر باشد، این گونه احادیث مخصوصاً حدیث مذکور، وارد نشده‌ است. البته برخی کتاب‌های شیعی متأخر از اهل سنت نقل قول کرده‌اند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، (بی تا)، ج۸، ص۳۴۰.</ref> ولی درمنابع روائی و حدیثی و تفسیری اهل سنت، این حدیث را برخی از [[عبدالله بن عمرو عاص]]، و برخی نیز از [[عبدالله بن عمر]] که هر دو از [[پیامبر(ص)]] نقل حدیث کرده‌اند، در منابع و کتب خود آورده‌اند.
در منابع اصیل و روائی شیعه که نزد علما و دانشمندان معتبر باشد، این گونه احادیث مخصوصاً حدیث مذکور، وارد نشده‌ است. برخی از کتاب‌های شیعی متأخر از اهل سنت نقل قول کرده‌اند.<ref>طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، (بی تا)، ج۸، ص۳۴۰.</ref> درمنابع روائی و تفسیری اهل سنت، این حدیث را برخی از [[عبدالله بن عمرو عاص]]، و برخی نیز از [[عبدالله بن عمر]] و هر دو از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده‌اند.


متن حدیث به این شکل است: {{متن عربی|عبدالله بن عمرو قال: سمعت رسولُ اللَّهِ(ص) یقول: اِنَّ اللَّهَ تَعالى خَلَقَ خَلقَهُ فِى ظُلمَةٍ فَألقَى عَلَیهِم مِن نُورِهِ فَمَن أصابَهُ مِن ذلِکَ النُّورِ اهتَدَى وَ مَن أخطَأَهُ ضَلَّ|ترجمه=عبدالله بن عمرو عاص می‌گوید: شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: خداوند خلق خود را در تاریکی آفرید. سپس از نور خودش برآن‌ها تابید، پس کسانی که از این نور بهره‌ای بردند و در شعاع نور قرار گرفتند، هدایت یافتند و کسانی که از نور خدا بی‌بهره ماندند به گمراهی و ضلالت گراییدند. سپس در ادامه روایت می‌گوید: من می‌گویم: قلم از آنچه خداوند به آن علم دارد ناتوان است و می‌خشکد.}}<ref>هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۹۳؛ ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، (بی تا)، ج۱۱، ص۴۳۰؛ عمرو بن ابی عاصم، کتاب السنه، تحقیق ناصر الدین البافی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ص۱۰۷؛ محمد بن هبان، صحیح ابن حبان، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۴۳؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، جده، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ق، ج۳، ص۱۴۷</ref>
متن حدیث به این شکل است: {{متن عربی|عبدالله بن عمرو قال: سمعت رسولُ اللَّهِ(ص) یقول: اِنَّ اللَّهَ تَعالى خَلَقَ خَلقَهُ فِى ظُلمَةٍ فَألقَى عَلَیهِم مِن نُورِهِ فَمَن أصابَهُ مِن ذلِکَ النُّورِ اهتَدَى وَ مَن أخطَأَهُ ضَلَّ|ترجمه=عبدالله بن عمرو عاص می‌گوید: شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: خداوند خلق خود را در تاریکی آفرید. سپس از نور خودش برآن‌ها تابید، پس کسانی که از این نور بهره‌ای بردند و در شعاع نور قرار گرفتند، هدایت یافتند و کسانی که از نور خدا بی‌بهره ماندند به گمراهی و ضلالت گراییدند. سپس در ادامه روایت می‌گوید: من می‌گویم: قلم از آنچه خداوند به آن علم دارد ناتوان است و می‌خشکد.}}<ref>هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۹۳؛ ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، (بی تا)، ج۱۱، ص۴۳۰؛ عمرو بن ابی عاصم، کتاب السنه، تحقیق ناصر الدین البافی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ص۱۰۷؛ محمد بن هبان، صحیح ابن حبان، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۴۳؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، جده، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ق، ج۳، ص۱۴۷</ref>


بر اساس این روایت اختیار انسان سلب شده و هدایت و ضلالت انسان به خداوند نسبت داده شده‌ است که مطابق [[عقیده شیعه]]، باطل است. البته با وجود اینکه [[شیعیان]] از عبدالله بن عمرو بن عاص و عبدالله بن عمر روایاتی در کتب روائی خود آورده‌اند، ولی متذکر این روایت نشده‌اند و نیز از آنجا که مدت‌ها نقل و کتابت آن از سوی [[خلیفه دوم]] ممنوع شده بود، احتمال دارد این گونه روایات را جبریون بعدها جعل کرده باشند.
بر اساس این روایت اختیار انسان سلب شده و هدایت و ضلالت انسان به خداوند نسبت داده شده‌ است که مطابق [[عقیده شیعه]]، باطل است. با وجود اینکه [[شیعیان]] از عبدالله بن عمرو بن عاص و عبدالله بن عمر روایاتی در کتب روائی خود آورده‌اند، متذکر این روایت نشده‌اند. احتمال دارد این گونه روایات را باورمندان به جبر جعل کرده باشند.


==دو رسول برای هدایت بشر==
==دو رسول برای هدایت بشر==
اگر حدیث  طبق نظر شیعه که برگرفته از احادیث و [[روایات ائمه معصومین(ع)]] است تفسیر شود باید گفته شود خداوند خلق خود را آفرید و برای هدایت این خلق راهنمائی قرار داد. یکی [[راهنمای درونی]]، که از آن تعبیر به [[عقل]] و [[فطرت]] شده‌ است. و دیگری [[راهنمای بیرون]] که همان [[انبیاء]] و پیامبران فرستاده شده از سوی خداوند برای [[هدایت بشر]] است. هر چند که این توضیح با ظاهر روایت سازگار نیست اما با نگاه به روایاتی که درباره هدایت انسان وارد شده‌ ملاحظه می‌شود بیشتر ناظر بر این دو راهنما است که هر دو از طرف خداوند است. عقل اول چیزی است که خداوند در وجود انسان خلق کرد و نور [[هدایت درونی]] در انسان به وجود آمد و سپس برای [[تکامل]] آن رسولانی را فرستاد که [[کلام خدا]] را به بشر برسانند؛ لذا هر کس از این دو [[نیروی فطری]] و [[رسالت انبیا]]، بهره گرفت هدایت یافت و هر کس عناد ورزید و دشمنی کرد، به گمراهی کشیده شد.
اگر این حدیث  طبق [[روایات ائمه معصومین(ع)]] تفسیر شود باید گفت خداوند خلق خود را آفرید و برای هدایت این خلق راهنمائی قرار داد. یکی [[راهنمای درونی]]، که از آن تعبیر به [[عقل]] و [[فطرت]] شده‌ است. و دیگری [[راهنمای بیرون]] که همان پیامبران فرستاده شده از سوی خداوند برای [[هدایت بشر]] است. هر چند این توضیح با ظاهر روایت سازگار نیست اما روایاتی که درباره هدایت انسان وارد شده‌ است بیشتر ناظر بر این دو راهنما است که هر دو از طرف خداوند است. عقل اول چیزی است که خداوند در وجود انسان خلق کرد و نور [[هدایت درونی]] در انسان به وجود آمد و سپس برای [[تکامل]] آن رسولانی را فرستاد که [[کلام خدا]] را به بشر برسانند؛ هر کس از این دو [[نیروی فطری]] و [[رسالت انبیا]]، بهره گرفت هدایت یافت و هر کس عناد ورزید و دشمنی کرد، به گمراهی کشیده شد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
* ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، محمد باقر موسوی همدانی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۳: خط ۲۸:
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}

نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۳۳

سؤال

حدیث «خداوند بدترین آفریدگان خویش را در تاریکی آفرید و از نور خویش بر آنها بینداخت. هر کس در آن روز، نور بدو رسیده‌ است هدایت یافته‌ است و هر کس بی‌بهره مانده‌ است به گمراهی افتاده‌ است» را توضیح دهید؟

روایت آفرینش و تاباندن نور خدا جهت هدایت و ضلالت در منابع روایی شیعه نیامده است. این روایت به جبر اشاره دارد و اینکه انسان در اعمالش دارای اختیار نیست. این روایت در منابع متاخر شیعه به نقل از اهل سنت آورده شده است.

جبر و اختیار انسان

این گونه روایات بیشتر از طرف کسانی مطرح می‌شود که معتقد به جبر هستند و هیچ‌گونه اختیار و اراده‌ای به انسان قائل نیستند و افعال و اعمال انسان را به خداوند نسبت می‌دهند و در اصطلاح کلامی، جبریّه هستند. افرادی با طرح چنین روایاتی می‌خواهند اعتقاد خود را توجیه و تفسیر کنند.

جبر و اختیار از قدیمی‌ترین و حساس‌ترین مباحث فلسفه و کلام است. حساسیت این مساله از بُعد دینی به این دلیل است که با مسائل اراده، قدرت و علم خداوند به افعال بندگان، پیوندی تنگاتنگ دارد.

در مباحث کلامی این مسئله مطرح می‌شود که آیا در افعال بندگان، علم، اراده و قدرت خداوند مؤثر است وقدرت انسان در آن تأثیری ندارد و در واقع خداوند خالق و فاعل افعال انسانها است یا نه؟ کسانی که علم، اراده و قدرت خداوند را در افعال بندگان مؤثر، و خلق (پدید آوردن) را از اوصاف انحصاری او می‌دانند و نسبت خلق را به انسان به هیچ وجهی روا نمی‌دارند، به جبر قائل می‌شوند. در مقابل اینان، کسانی که در انسان به اراده و قدرت مؤثر در ایجاد و انجام فعل عقیده دارند و او را خالق (پدید آورنده) و فاعل افعالش می‌شناسند، به اختیار قائل‌اند.

روایت جبر در منابع شیعی

در منابع اصیل و روائی شیعه که نزد علما و دانشمندان معتبر باشد، این گونه احادیث مخصوصاً حدیث مذکور، وارد نشده‌ است. برخی از کتاب‌های شیعی متأخر از اهل سنت نقل قول کرده‌اند.[۱] درمنابع روائی و تفسیری اهل سنت، این حدیث را برخی از عبدالله بن عمرو عاص، و برخی نیز از عبدالله بن عمر و هر دو از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند.

متن حدیث به این شکل است: «عبدالله بن عمرو قال: سمعت رسولُ اللَّهِ(ص) یقول: اِنَّ اللَّهَ تَعالى خَلَقَ خَلقَهُ فِى ظُلمَةٍ فَألقَى عَلَیهِم مِن نُورِهِ فَمَن أصابَهُ مِن ذلِکَ النُّورِ اهتَدَى وَ مَن أخطَأَهُ ضَلَّ؛ عبدالله بن عمرو عاص می‌گوید: شنیدم رسول خدا(ص) فرمود: خداوند خلق خود را در تاریکی آفرید. سپس از نور خودش برآن‌ها تابید، پس کسانی که از این نور بهره‌ای بردند و در شعاع نور قرار گرفتند، هدایت یافتند و کسانی که از نور خدا بی‌بهره ماندند به گمراهی و ضلالت گراییدند. سپس در ادامه روایت می‌گوید: من می‌گویم: قلم از آنچه خداوند به آن علم دارد ناتوان است و می‌خشکد.»[۲]

بر اساس این روایت اختیار انسان سلب شده و هدایت و ضلالت انسان به خداوند نسبت داده شده‌ است که مطابق عقیده شیعه، باطل است. با وجود اینکه شیعیان از عبدالله بن عمرو بن عاص و عبدالله بن عمر روایاتی در کتب روائی خود آورده‌اند، متذکر این روایت نشده‌اند. احتمال دارد این گونه روایات را باورمندان به جبر جعل کرده باشند.

دو رسول برای هدایت بشر

اگر این حدیث طبق روایات ائمه معصومین(ع) تفسیر شود باید گفت خداوند خلق خود را آفرید و برای هدایت این خلق راهنمائی قرار داد. یکی راهنمای درونی، که از آن تعبیر به عقل و فطرت شده‌ است. و دیگری راهنمای بیرون که همان پیامبران فرستاده شده از سوی خداوند برای هدایت بشر است. هر چند این توضیح با ظاهر روایت سازگار نیست اما روایاتی که درباره هدایت انسان وارد شده‌ است بیشتر ناظر بر این دو راهنما است که هر دو از طرف خداوند است. عقل اول چیزی است که خداوند در وجود انسان خلق کرد و نور هدایت درونی در انسان به وجود آمد و سپس برای تکامل آن رسولانی را فرستاد که کلام خدا را به بشر برسانند؛ هر کس از این دو نیروی فطری و رسالت انبیا، بهره گرفت هدایت یافت و هر کس عناد ورزید و دشمنی کرد، به گمراهی کشیده شد.


منابع

  1. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، جامعه مدرسین، (بی تا)، ج۸، ص۳۴۰.
  2. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۹۳؛ ابن حجر، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه، (بی تا)، ج۱۱، ص۴۳۰؛ عمرو بن ابی عاصم، کتاب السنه، تحقیق ناصر الدین البافی، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۱۳ق، ص۱۰۷؛ محمد بن هبان، صحیح ابن حبان، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۱۴ق، ج۱۴، ص۴۳؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، جده، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ق، ج۳، ص۱۴۷