|
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour}}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
خط ۶: |
خط ۵: |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| {{درگاه|امام حسین}} | | {{درگاه|امام حسین}} |
| زیارت عاشورا، زیارت نامهای است که در لعن دشمنان و در تحیّت و سلام اصحاب و دوستان، صراحت دارد و چهره ی تبرّی و تولّی را به صورت راهبردی و کاربردی آموزش داده است. «حمد شاکرین»، مصداقی از چهره تولّایی زیارت نامه عاشورا میباشد و حمد شاکرین، مقام کسی است که به مقام «عارفاً بِحقّه» راه یافته باشد و این مقام در مرحله ی نخست، مربوط به اهل عاشورا و در مرحله ی بعدی، به سوی کسانی است که به این مرتبه از معرفت دست یافته اند.
| | شاکرین، مقام کسی است که به مقام «عارفاً بِحقّه» راه یافته باشد و این مقام در مرحلهٔ نخست، مربوط به اهل عاشورا و در مرحلهٔ بعدی، به سوی کسانی است که به این مرتبه از معرفت دست یافتهاند. مراتب حمد شاکرین بالاتر از مراتب حمد غیر شاکرین است. شاکرین با وصف «حمد»، کسانی میباشند که به مقام «عارفاً بِحقّهِ» راه یافتند و در ولایتمداری چیزی کم نگذاشتند و در حادثه عاشورا، صاحب معرفت و اهل بصیرت بودند و چهره تولّایی و چهره تبرّایی مسئله را خوب درک کردند. شاکرین از سراختیار با امام زمان خود همراه و همرزم شدند و به صورت واقعی و حقیقی، شکرگزار این نعمت معنوی شدند و هر کس بعد از آنها، ادامه دهنده راه و هدف آنها باشد، به مقام «حمدالشّاکرین» میرسد. |
|
| |
|
| برای دست یابی به جواب ، توجّه به چند اصل ضروری است:
| | == شکر خدا حتی در مصیبتها == |
| | در [[زیارت عاشورا]] آمده است: {{متن عربی|اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِینَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیتِی|ترجمه=بارالها! تو را حمد، آن هم حمد آنهایی که شکرگزاران تو هستند بر مصیبت خودشان، حمد خدا را بر مصیبت بزرگ من}} در خصوص این که آیا در تمام حالات و آنات حتّی در اعظم مصیبت مانند مصیبت [[امام حسین(ع)]] باز هم باید خدا را شکر کرد یا خیر، جواب روایی این سؤال این است که [[امام صادق(ع)]] فرمود: روش رسول اکرم(ص) این بود: هر زمان سرور و شادی پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد للّه علی هذه النّعمه» و هنگامی غم و اندوه پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد لله علی کلّ حال.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۷.</ref> یعنی در تمام حالات، چه در حال نعمت و چه در حال بلا، خدای تبارک و تعالی مستحقّ حمد و شکر است. |
|
| |
|
| اصل نخست: تفاوت بین حمد و شکر
| | == دلایل شکر در گرفتاریها == |
| | دین، مؤمنان را سفارش می کند که در هرحالتی خداوند را شاکر باشند که دلایل مختلفی میتواند داشته باشد: |
|
| |
|
| بین حمد و شکر تفاوتهای ظریفی وجود دارد. حمد به معنای سپاس و ستایش در برابر هر کار نیک میآید. خواه در برابر نعمت باشد یا غیر نعمت؛ ولی شکر مخصوص سپاس در برابر نعمت است. حمد تنها ستایش با زبان است؛ ولی شکر سپاس با زبان، قلب و دیگر اعضاء و جوارح میباشد. نقیض حمد، ذمّ می باشد و نقیض شکر کفران. در حقیقت بین حمد و شکر عام و خاصّ مطلق وجود دارد. یعنی هر شکری حمد است ولی هر حمدی شکر نیست.<ref>راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات الفاظ القرآن، قم: مؤسّسه اسماعیلیان، بی تا، ص۱۳۰.</ref>
| | '''اول''': ممکن است این بلایا و گرفتاری موجب دفع گرفتاری بزرگتر شود. به عنوان نمونه ممکن است ضرر مالی، باعث نجات جان انسان شود و این مسئله در خور شکر است. |
|
| |
|
| اصل دوّم: شكر خدا حتي در مصيبتها
| | '''دوم''': بلایا یا گرفتاری بالاخره یا موجب بخشش گناهان میشود یا سبب رفعت درجه و مقام معنوی. بدیهی است، هر یک از این دو مسئله که باشد، شکر حقّ تبارک و تعالی را به همراه دارد. |
|
| |
|
| در خصوص این که آیا در تمام حالات و آنات حتّی در اعظم مصیبت مانند مصیبت امام حسین باز هم باید خدا را شکر کرد یا خیر؟ جواب روایی این سؤال این است که: امام صادق فرمود: روش رسول اکرم این بود : هر زمان سرور و شادی پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد للّه علی هذه النّعمه» و هنگامی غم و اندوه پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد لله علی کلّ حال.»<ref>ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۷.</ref> یعنی در تمام حالات ، چه در حال نعمت و چه در حال بلا، خدای تبارک و تعالی مستحقّ حمد و شکر است.
| | '''سوم''': ممکن است، گرفتاری دنیایی باشد و باعث حفظ ایمان و پیشگیری از آفت ایمانی شود و این بسیار میدان شکر را به روی انسان باز میکند. به عنوان نمونه گاهی کری و لالی، از میلیونها گناه پیشگیری میکند و باعث حفظ ایمان میگردد و این مسئله جای شکر بسیاری را به همراه دارد. |
|
| |
|
| اصل سوّم: انواع شکرها در گرفتاریها
| | '''چهارم''': گاهی انسان به برکت هزینههای علمی، عملی، جانی و عرضی انبیاء و ائمّه که متحمّل زحمات بیکران شدند، هدایت میشود و از مرحله اسلام، ایمان، تقوی، یقین، شهود، تا به مرتبه «بهشت لقاء» راه مییابد و این نعمت هدایت، بینهایت شکر خدای تبارک و تعالی را به همراه دارد. به عنوان نمونه اگر به برکت ولایت، انسان هدایت نمیشد، گاهی شک باعث کفر میشد و انسان برای همیشه به ائمّه الکفر میپیوست. |
|
| |
|
| نخست این که: ممکن است این بلایا و گرفتاری موجب دفع گرفتاری بزرگتر شود. به عنوان نمونه ممکن است ضرر مالی، باعث نجات جان انسان شود و این مسأله در خور شکر است.
| | '''پنجم''': گاهی خداوند، بندگان ویژه و مخلص را با بلایا امتحان و صیقلی میکند. مانند امتحان حضرت ابراهیم<ref>انبیاء/۶۹.</ref> و امتحان امام حسین در حادثه عاشورا. |
|
| |
|
| دوّم این که: بلایا یا گرفتاری بالاخره یا موجب بخشش گناهان میشود یا سبب رفعت درجه و مقام معنوی. بدیهی است، هر یک از این دو مسأله که باشد، شکر حقّ تبارک و تعالی را به همراه دارد.
| | '''ششم''': شکر به خاطر زنده نگه ماندن اسلام با قیام ابا عبدالله الحسین(ع) |
|
| |
|
| سوّم این که: ممکن است، گرفتاری دنیایی باشد و باعث حفظ ایمان و پیشگیری از آفت ایمانی شود و این بسیار میدان شکر را به روی انسان باز میکند. به عنوان نمونه گاهی کری و لالی، از میلیونها گناه پیشگیری میکند و باعث حفظ ایمان می گردد و این مسأله جای شکر بسیاری را به همراه دارد.
| | زنده ماندن اسلام با مصیبتی که بر امام حسین(ع) رسید، چیزی نیست که جای سپاس نداشته باشد؛ یعنی در واقع حسین(ع) به آرزوی قلبی خود رسید که همانا باقی ماندن اسلام بود؛ از این رو با ذکر سجده بر مصیبت وارد شده بر آن شکرگزاری میشود، یعنی در واقع بر باقی ماندن اسلام، شکرگزاری میشود؛ حقیقتی که از آن مهلکهها با جانفشانی حسین جان به در برد.<ref>طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات مؤسّسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۳۳۹۳ق، ج۱، ص۴۲.</ref> |
|
| |
|
| چهارم این که: گاهی انسان به برکت هزینه های علمی، عملی، جانی و عرضی انبیاء و ائمّه که متحمّل زحمات بیکران شدند، هدایت میشود و از مرحله اسلام، ایمان، تقوی، یقین، شهود، تا به مرتبه «بهشت لقاء» راه مییابد و این نعمت هدایت، بینهایت شکر خدای تبارک و تعالی را به همراه دارد. به عنوان نمونه اگر به برکت ولایت، انسان هدایت نمی شد، گاهی شک باعث کفر میشد و انسان برای همیشه به ائمّه الکفر میپیوست.
| | == مصداق شاکرین == |
| | شکرگزاران کسانی هستند که به مقام «عارفًا بحقّه»<ref>در کتابهای روایی، حدود دویست و هشتاد (۲۸۰) روایت در خصوص «عارفاً بحقّه» آمده است که مقام و قلّه رفیع امامت و ولایت را به عاشقان معرّفی میکند.</ref>دست یافتهاند. همانانی که اهل معرفت و شناخت میباشند که در حادثه عاشورا، به دشمنان پشت کردند و آگاهانه با امام همراه و همرزم شدند. شکر کنندگان واقعی و حقیقی کسانی میباشند که در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتهاند. چون حمد شاکرین با حمد غیر شاکرین فرق میکند. حمد شاکرین یعنی: همان حمد مخصوص که بر حمد غیر شاکرین برتری دارد. حمد بدون شکر: یعنی حمد بدون این که در مقابل نعمتی باشد، ناشی از غریزه و فطرت نهاده شده در انسان است و حامد ناخواسته محمود را از سر اشتیاق طبیعی بدون اراده و اختیار ستایش میکند که در اینجا ستایش همان تأثیر و میل و اعجاب انسان نسبت به چیزی است. این ستایش غیرارادی ناشی از ملایمت طبع انسان و غریزه خدادادی انسان با محمود است که عمومی است. مانند این که انسان بهطور فطری طالب زیبایی است. چنین عملی چه از حیوان و چه از انسان با کمی تفاوت سر میزند؛ لذا چیزی که بدون خواست انسان باشد، نمیتواند ارزش کمالی و عالی داشته باشد. امّا حمد برخاسته از شکر، ناشی از علم انسان نسبت به محمود که شناخت محمود نیز از لوازم لاینفک این حمد است. چرا که با عدم شناخت و معرفت به چیزی آن چیز هرگز ستایش نخواهد شد یا لااقل به نحو اکمال و اتمام حمد نخواهد شد. پس شاکرین کسانی میباشند که: نخست اصل نعمت و در ثانی نعیم را به نحو درست بشناسند و در این جهت به مقام «عارفاً بِحقِّهِ» راه یابند. این است مقام شاکرین و این است حمد الشّاکرین که کمتر کسی را نصیب میشود. حمد شاکرین در برابر زیباییها و صفات کمال الهی معنا دارد. پس معلوم میشود که شاکرین این مصیبت را یک ظهور کمال و نوعی «اکمال و اتمام» دین میدانند نه یک از دست دادن. |
|
| |
|
| پنجم این که: گاهی خدای تبارک و تعالی، بندگان ویژه و مخلص را با بلایا امتحان و صیقلی میکند. مانند امتحان حضرت ابراهیم<ref>ر. ک. انبیاء/۶۹.</ref> و امتحان امام حسین در حادثه عاشورا. در این صورت، هم مدال آوران و رکورد داران معنوی، باید شکرگزار این نعمت باشند و هم دیگران که از آن بهره میگیرند، باید شکرگزار این نعمت باشند.
| |
|
| |
| اصل چهارم: مصداق شکرگزاران
| |
|
| |
| شکرگزاران کسانی هستند که به مقام «عارفًا بحقّه»<ref>در کتابهای روایی، حدود دویست و هشتاد (۲۸۰) روایت در خصوص «عارفاً بحقّه» آمده است که مقام و قلّه رفیع امامت و ولایت را به عاشقان معرّفی میکند.</ref>دست یافتهاند. اهل معرفت و شناخت میباشند که در حادثه عاشورا، به دشمنان پشت کردند و آگاهانه با امام همراه و هم رزم شدند. شکر کنندگان واقعی و حقیقی کسانی میباشند که در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتهاند. چون حمد شاکرین با حمد غیر شاکرین فرق میکند. توضیح این که: حمد شاکرین یعنی: همان حمد مخصوص که بر حمد غیر شاکرین برتری دارد. حمد بدون شکر: یعنی حمد بدون این که در مقابل نعمتی باشد، ناشی از غریزه و فطرت نهاده شده در انسان است و حامد ناخواسته محمود را از سر اشتیاق طبیعی بدون اراده و اختیار ستایش میکند که در این جا ستایش همان تأثیر و میل و اعجاب انسان نسبت به چیزی است. این ستایش غیر ارادی ناشی از ملایمت طبع انسان و غریزه خدادادی انسان با محمود است که عمومی است. مانند این که انسان به طور فطری طالب زیبایی است. چنین عملی چه از حیوان و چه از انسان با کمی تفاوت سر میزند. لذا چیزی که بدون خواست انسان باشد، نمیتواند ارزش کمالی و عالی داشته باشد. امّا حمد بر خاسته از شکر، ناشی از علم انسان نسبت به محمود که شناخت محمود نیز از لوازم لاینفک این حمد است. چرا که با عدم شناخت و معرفت به چیزی آن چیز هرگز ستایش نخواهد شد و یا لااقل به نحو اکمال و اتمام حمد نخواهد شد. پس شاکرین کسانی می باشند که: نخست اصل نعمت و در ثانی نعیم را به نحو درست بشناسند و در این جهت به مقام «عارفاً بِحقِّهِ» راه یابند. این است مقام شاکرین و این است حمد الشّاکرین که کمتر کسی را نصیب میشود. حمد شاکرین در برابر زیباییها و صفات کمال الهی معنا دارد. پس معلوم میشود که شاکرین این مصیبت را یک ظهور کمال و نوعی «اکمال و اتمام» دین میدانند نه یک از دست دادن.
| |
|
| |
| اصل پنجم: شكر به خاطر زنده نگه ماندن اسلام با قيام ابا عبد الله الحسين (عليه السلام)
| |
|
| |
| زنده ماندن اسلام با مصیبتی که بر حسین رسید، چیزی نیست که جای سپاس نداشته باشد. یعنی در واقع حسین به آرزوی قبلی خود رسید که همانا باقی ماندن اسلام بود؛ از این رو با ذکر سجده بر مصیبت وارد شده بر آن شکر گزاری میشود، یعنی در واقع بر باقی ماندن اسلام، شکرگزاری میشود؛ حقیقتی که از آن مهلکه ها با جانفشانی حسین جان به در برد.
| |
|
| |
| نتیجه:
| |
|
| |
| مراتب حمد شاکرین بالاتر از مراتب حمد غیر شاکرین است. شاکرین با وصف «حمد»،کسانی میباشند که به مقام «عارفاً بِحقّهِ» راه یافتند و در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتند و در حادثه عاشورا، صاحب معرفت و اهل بصیرت بودند و چهره تولّایی و چهره تبرّایی مسأله را خوب درک کردند و با اراده آهنین و از سراختیار با امام زمان خود همراه و هم رزم شدند و به صورت واقعی و حقیقی، شکرگزار این نعمت معنوی شدند و هر کس بعد از آنها، ادامه دهنده راه و هدف آنها باشد، به مقام «حمدالشّاکرین» میرسد. در حقیقت، مقام «حمدالشّاکرین»، حالت «جَری»<ref>طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات مؤسّسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۳۳۹۳ق، ج۱، ص۴۲.</ref> دارد و هم چون آب در جریان است و هر کس در هر عصر و مصری به مقام «عارفاً بِحَقِّهِ» راه یابد، به مقام «حمد الشّاکرین» دست مییابد و زائر با معرفت، نیز میتواند یکی از مصادیق شاکرین باشد.
| |
| زیارت عاشورا، زیارت نامهای است که در لعن دشمنان و در تحیّت و سلام اصحاب و دوستان، صراحت دارد و چهره ی تبرّی و تولّی را به صورت راهبردی و کاربردی آموزش داده است. «حمد شاکرین»، مصداقی از چهره تولّایی زیارت نامه عاشورا میباشد و حمد شاکرین، مقام کسی است که به مقام «عارفاً بِحقّه» راه یافته باشد و این مقام در مرحله ی نخست، مربوط به اهل عاشورا و در مرحله ی بعدی، به سوی کسانی است که به این مرتبه از معرفت دست یافته اند.
| |
|
| |
| برای دست یابی به جواب ، توجّه به چند اصل ضروری است:
| |
|
| |
| اصل نخست: تفاوت بین حمد و شکر
| |
|
| |
| بین حمد و شکر تفاوتهای ظریفی وجود دارد. حمد به معنای سپاس و ستایش در برابر هر کار نیک میآید. خواه در برابر نعمت باشد یا غیر نعمت؛ ولی شکر مخصوص سپاس در برابر نعمت است. حمد تنها ستایش با زبان است؛ ولی شکر سپاس با زبان، قلب و دیگر اعضاء و جوارح میباشد. نقیض حمد، ذمّ می باشد و نقیض شکر کفران. در حقیقت بین حمد و شکر عام و خاصّ مطلق وجود دارد. یعنی هر شکری حمد است ولی هر حمدی شکر نیست.<ref>راغب اصفهانی، حسین، معجم مفردات الفاظ القرآن، قم: مؤسّسه اسماعیلیان، بی تا، ص۱۳۰.</ref>
| |
|
| |
| اصل دوّم: شكر خدا حتي در مصيبتها
| |
|
| |
| در خصوص این که آیا در تمام حالات و آنات حتّی در اعظم مصیبت مانند مصیبت امام حسین باز هم باید خدا را شکر کرد یا خیر؟ جواب روایی این سؤال این است که: امام صادق فرمود: روش رسول اکرم این بود : هر زمان سرور و شادی پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد للّه علی هذه النّعمه» و هنگامی غم و اندوه پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد لله علی کلّ حال.»<ref>ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۷.</ref> یعنی در تمام حالات ، چه در حال نعمت و چه در حال بلا، خدای تبارک و تعالی مستحقّ حمد و شکر است.
| |
|
| |
| اصل سوّم: انواع شکرها در گرفتاریها
| |
|
| |
| نخست این که: ممکن است این بلایا و گرفتاری موجب دفع گرفتاری بزرگتر شود. به عنوان نمونه ممکن است ضرر مالی، باعث نجات جان انسان شود و این مسأله در خور شکر است.
| |
|
| |
| دوّم این که: بلایا یا گرفتاری بالاخره یا موجب بخشش گناهان میشود یا سبب رفعت درجه و مقام معنوی. بدیهی است، هر یک از این دو مسأله که باشد، شکر حقّ تبارک و تعالی را به همراه دارد.
| |
|
| |
| سوّم این که: ممکن است، گرفتاری دنیایی باشد و باعث حفظ ایمان و پیشگیری از آفت ایمانی شود و این بسیار میدان شکر را به روی انسان باز میکند. به عنوان نمونه گاهی کری و لالی، از میلیونها گناه پیشگیری میکند و باعث حفظ ایمان می گردد و این مسأله جای شکر بسیاری را به همراه دارد.
| |
|
| |
| چهارم این که: گاهی انسان به برکت هزینه های علمی، عملی، جانی و عرضی انبیاء و ائمّه که متحمّل زحمات بیکران شدند، هدایت میشود و از مرحله اسلام، ایمان، تقوی، یقین، شهود، تا به مرتبه «بهشت لقاء» راه مییابد و این نعمت هدایت، بینهایت شکر خدای تبارک و تعالی را به همراه دارد. به عنوان نمونه اگر به برکت ولایت، انسان هدایت نمی شد، گاهی شک باعث کفر میشد و انسان برای همیشه به ائمّه الکفر میپیوست.
| |
|
| |
| پنجم این که: گاهی خدای تبارک و تعالی، بندگان ویژه و مخلص را با بلایا امتحان و صیقلی میکند. مانند امتحان حضرت ابراهیم<ref>ر. ک. انبیاء/۶۹.</ref> و امتحان امام حسین در حادثه عاشورا. در این صورت، هم مدال آوران و رکورد داران معنوی، باید شکرگزار این نعمت باشند و هم دیگران که از آن بهره میگیرند، باید شکرگزار این نعمت باشند.
| |
|
| |
| اصل چهارم: مصداق شکرگزاران
| |
|
| |
| شکرگزاران کسانی هستند که به مقام «عارفًا بحقّه»<ref>در کتابهای روایی، حدود دویست و هشتاد (۲۸۰) روایت در خصوص «عارفاً بحقّه» آمده است که مقام و قلّه رفیع امامت و ولایت را به عاشقان معرّفی میکند.</ref>دست یافتهاند. اهل معرفت و شناخت میباشند که در حادثه عاشورا، به دشمنان پشت کردند و آگاهانه با امام همراه و هم رزم شدند. شکر کنندگان واقعی و حقیقی کسانی میباشند که در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتهاند. چون حمد شاکرین با حمد غیر شاکرین فرق میکند. توضیح این که: حمد شاکرین یعنی: همان حمد مخصوص که بر حمد غیر شاکرین برتری دارد. حمد بدون شکر: یعنی حمد بدون این که در مقابل نعمتی باشد، ناشی از غریزه و فطرت نهاده شده در انسان است و حامد ناخواسته محمود را از سر اشتیاق طبیعی بدون اراده و اختیار ستایش میکند که در این جا ستایش همان تأثیر و میل و اعجاب انسان نسبت به چیزی است. این ستایش غیر ارادی ناشی از ملایمت طبع انسان و غریزه خدادادی انسان با محمود است که عمومی است. مانند این که انسان به طور فطری طالب زیبایی است. چنین عملی چه از حیوان و چه از انسان با کمی تفاوت سر میزند. لذا چیزی که بدون خواست انسان باشد، نمیتواند ارزش کمالی و عالی داشته باشد. امّا حمد بر خاسته از شکر، ناشی از علم انسان نسبت به محمود که شناخت محمود نیز از لوازم لاینفک این حمد است. چرا که با عدم شناخت و معرفت به چیزی آن چیز هرگز ستایش نخواهد شد و یا لااقل به نحو اکمال و اتمام حمد نخواهد شد. پس شاکرین کسانی می باشند که: نخست اصل نعمت و در ثانی نعیم را به نحو درست بشناسند و در این جهت به مقام «عارفاً بِحقِّهِ» راه یابند. این است مقام شاکرین و این است حمد الشّاکرین که کمتر کسی را نصیب میشود. حمد شاکرین در برابر زیباییها و صفات کمال الهی معنا دارد. پس معلوم میشود که شاکرین این مصیبت را یک ظهور کمال و نوعی «اکمال و اتمام» دین میدانند نه یک از دست دادن.
| |
|
| |
| اصل پنجم: شكر به خاطر زنده نگه ماندن اسلام با قيام ابا عبد الله الحسين (عليه السلام)
| |
|
| |
| زنده ماندن اسلام با مصیبتی که بر حسین رسید، چیزی نیست که جای سپاس نداشته باشد. یعنی در واقع حسین به آرزوی قبلی خود رسید که همانا باقی ماندن اسلام بود؛ از این رو با ذکر سجده بر مصیبت وارد شده بر آن شکر گزاری میشود، یعنی در واقع بر باقی ماندن اسلام، شکرگزاری میشود؛ حقیقتی که از آن مهلکه ها با جانفشانی حسین جان به در برد.
| |
|
| |
| نتیجه:
| |
|
| |
| مراتب حمد شاکرین بالاتر از مراتب حمد غیر شاکرین است. شاکرین با وصف «حمد»،کسانی میباشند که به مقام «عارفاً بِحقّهِ» راه یافتند و در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتند و در حادثه عاشورا، صاحب معرفت و اهل بصیرت بودند و چهره تولّایی و چهره تبرّایی مسأله را خوب درک کردند و با اراده آهنین و از سراختیار با امام زمان خود همراه و هم رزم شدند و به صورت واقعی و حقیقی، شکرگزار این نعمت معنوی شدند و هر کس بعد از آنها، ادامه دهنده راه و هدف آنها باشد، به مقام «حمدالشّاکرین» میرسد. در حقیقت، مقام «حمدالشّاکرین»، حالت «جَری»<ref>طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات مؤسّسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۳۳۹۳ق، ج۱، ص۴۲.</ref> دارد و هم چون آب در جریان است و هر کس در هر عصر و مصری به مقام «عارفاً بِحَقِّهِ» راه یابد، به مقام «حمد الشّاکرین» دست مییابد و زائر با معرفت، نیز میتواند یکی از مصادیق شاکرین باشد.
| |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی =تاریخ | | | شاخه اصلی =حدیث |
| |شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان | | |شاخه فرعی۱ =فقه الحدیث |
| |شاخه فرعی۲ =امام حسین(ع) | | |شاخه فرعی۲ =زیارتنامهها |
| |شاخه فرعی۳ = | | |شاخه فرعی۳ =زیارت عاشورا |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه =شد |
| | تیترها = | | | تیترها =شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی =شد | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
سؤال
منظور از شاکرین در قسمت آخر زیارت عاشورا چه کسانی هستند؟
شاکرین، مقام کسی است که به مقام «عارفاً بِحقّه» راه یافته باشد و این مقام در مرحلهٔ نخست، مربوط به اهل عاشورا و در مرحلهٔ بعدی، به سوی کسانی است که به این مرتبه از معرفت دست یافتهاند. مراتب حمد شاکرین بالاتر از مراتب حمد غیر شاکرین است. شاکرین با وصف «حمد»، کسانی میباشند که به مقام «عارفاً بِحقّهِ» راه یافتند و در ولایتمداری چیزی کم نگذاشتند و در حادثه عاشورا، صاحب معرفت و اهل بصیرت بودند و چهره تولّایی و چهره تبرّایی مسئله را خوب درک کردند. شاکرین از سراختیار با امام زمان خود همراه و همرزم شدند و به صورت واقعی و حقیقی، شکرگزار این نعمت معنوی شدند و هر کس بعد از آنها، ادامه دهنده راه و هدف آنها باشد، به مقام «حمدالشّاکرین» میرسد.
شکر خدا حتی در مصیبتها
در زیارت عاشورا آمده است: «اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِینَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیتِی؛ بارالها! تو را حمد، آن هم حمد آنهایی که شکرگزاران تو هستند بر مصیبت خودشان، حمد خدا را بر مصیبت بزرگ من» در خصوص این که آیا در تمام حالات و آنات حتّی در اعظم مصیبت مانند مصیبت امام حسین(ع) باز هم باید خدا را شکر کرد یا خیر، جواب روایی این سؤال این است که امام صادق(ع) فرمود: روش رسول اکرم(ص) این بود: هر زمان سرور و شادی پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد للّه علی هذه النّعمه» و هنگامی غم و اندوه پیش میآمد، حضرت میفرمود: «الحمد لله علی کلّ حال.»[۱] یعنی در تمام حالات، چه در حال نعمت و چه در حال بلا، خدای تبارک و تعالی مستحقّ حمد و شکر است.
دلایل شکر در گرفتاریها
دین، مؤمنان را سفارش می کند که در هرحالتی خداوند را شاکر باشند که دلایل مختلفی میتواند داشته باشد:
اول: ممکن است این بلایا و گرفتاری موجب دفع گرفتاری بزرگتر شود. به عنوان نمونه ممکن است ضرر مالی، باعث نجات جان انسان شود و این مسئله در خور شکر است.
دوم: بلایا یا گرفتاری بالاخره یا موجب بخشش گناهان میشود یا سبب رفعت درجه و مقام معنوی. بدیهی است، هر یک از این دو مسئله که باشد، شکر حقّ تبارک و تعالی را به همراه دارد.
سوم: ممکن است، گرفتاری دنیایی باشد و باعث حفظ ایمان و پیشگیری از آفت ایمانی شود و این بسیار میدان شکر را به روی انسان باز میکند. به عنوان نمونه گاهی کری و لالی، از میلیونها گناه پیشگیری میکند و باعث حفظ ایمان میگردد و این مسئله جای شکر بسیاری را به همراه دارد.
چهارم: گاهی انسان به برکت هزینههای علمی، عملی، جانی و عرضی انبیاء و ائمّه که متحمّل زحمات بیکران شدند، هدایت میشود و از مرحله اسلام، ایمان، تقوی، یقین، شهود، تا به مرتبه «بهشت لقاء» راه مییابد و این نعمت هدایت، بینهایت شکر خدای تبارک و تعالی را به همراه دارد. به عنوان نمونه اگر به برکت ولایت، انسان هدایت نمیشد، گاهی شک باعث کفر میشد و انسان برای همیشه به ائمّه الکفر میپیوست.
پنجم: گاهی خداوند، بندگان ویژه و مخلص را با بلایا امتحان و صیقلی میکند. مانند امتحان حضرت ابراهیم[۲] و امتحان امام حسین در حادثه عاشورا.
ششم: شکر به خاطر زنده نگه ماندن اسلام با قیام ابا عبدالله الحسین(ع)
زنده ماندن اسلام با مصیبتی که بر امام حسین(ع) رسید، چیزی نیست که جای سپاس نداشته باشد؛ یعنی در واقع حسین(ع) به آرزوی قلبی خود رسید که همانا باقی ماندن اسلام بود؛ از این رو با ذکر سجده بر مصیبت وارد شده بر آن شکرگزاری میشود، یعنی در واقع بر باقی ماندن اسلام، شکرگزاری میشود؛ حقیقتی که از آن مهلکهها با جانفشانی حسین جان به در برد.[۳]
مصداق شاکرین
شکرگزاران کسانی هستند که به مقام «عارفًا بحقّه»[۴]دست یافتهاند. همانانی که اهل معرفت و شناخت میباشند که در حادثه عاشورا، به دشمنان پشت کردند و آگاهانه با امام همراه و همرزم شدند. شکر کنندگان واقعی و حقیقی کسانی میباشند که در ولایت مداری چیزی کم نگذاشتهاند. چون حمد شاکرین با حمد غیر شاکرین فرق میکند. حمد شاکرین یعنی: همان حمد مخصوص که بر حمد غیر شاکرین برتری دارد. حمد بدون شکر: یعنی حمد بدون این که در مقابل نعمتی باشد، ناشی از غریزه و فطرت نهاده شده در انسان است و حامد ناخواسته محمود را از سر اشتیاق طبیعی بدون اراده و اختیار ستایش میکند که در اینجا ستایش همان تأثیر و میل و اعجاب انسان نسبت به چیزی است. این ستایش غیرارادی ناشی از ملایمت طبع انسان و غریزه خدادادی انسان با محمود است که عمومی است. مانند این که انسان بهطور فطری طالب زیبایی است. چنین عملی چه از حیوان و چه از انسان با کمی تفاوت سر میزند؛ لذا چیزی که بدون خواست انسان باشد، نمیتواند ارزش کمالی و عالی داشته باشد. امّا حمد برخاسته از شکر، ناشی از علم انسان نسبت به محمود که شناخت محمود نیز از لوازم لاینفک این حمد است. چرا که با عدم شناخت و معرفت به چیزی آن چیز هرگز ستایش نخواهد شد یا لااقل به نحو اکمال و اتمام حمد نخواهد شد. پس شاکرین کسانی میباشند که: نخست اصل نعمت و در ثانی نعیم را به نحو درست بشناسند و در این جهت به مقام «عارفاً بِحقِّهِ» راه یابند. این است مقام شاکرین و این است حمد الشّاکرین که کمتر کسی را نصیب میشود. حمد شاکرین در برابر زیباییها و صفات کمال الهی معنا دارد. پس معلوم میشود که شاکرین این مصیبت را یک ظهور کمال و نوعی «اکمال و اتمام» دین میدانند نه یک از دست دادن.
منابع
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۷.
- ↑ انبیاء/۶۹.
- ↑ طباطبایی، محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، منشورات مؤسّسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، ۱۳۳۹۳ق، ج۱، ص۴۲.
- ↑ در کتابهای روایی، حدود دویست و هشتاد (۲۸۰) روایت در خصوص «عارفاً بحقّه» آمده است که مقام و قلّه رفیع امامت و ولایت را به عاشقان معرّفی میکند.