حدیث دوات و قلم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟ | حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}حدیث دوات و قلم روایتی از زمان وفات [[پیامبر اسلام(ص)]] است که در آن پیامبر (ص) از مسلمانان خواست تا برای او دوات و کاغذی بیاورند تا با اشاره به مطالبی آنها را از گمراهی نجات دهد. [[خلیفه دوم]] با دستور پیامبر به مخالفت پرداخت و پیامبر را به هذیانگویی متهم ساخت. این حدیث در کتاب [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] و همچنین منابع [[شیعه]] بازتاب داشته است. گفته شده است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. از ابن عباس نقل شده است که مخالفت با پیامبر از موضوعات بسیار دردناک در زمان وفات پیامبر(ص) بود. | ||
== گزارش روایت == | == گزارش روایت == |
نسخهٔ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۲
حدیث دوات و قلم چیست؟ نظر شیعه و سنی درباره آن چیست؟
حدیث دوات و قلم روایتی از زمان وفات پیامبر اسلام(ص) است که در آن پیامبر (ص) از مسلمانان خواست تا برای او دوات و کاغذی بیاورند تا با اشاره به مطالبی آنها را از گمراهی نجات دهد. خلیفه دوم با دستور پیامبر به مخالفت پرداخت و پیامبر را به هذیانگویی متهم ساخت. این حدیث در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم و همچنین منابع شیعه بازتاب داشته است. گفته شده است که این حدیث مورد اتفاق شیعه و سنی است. از ابن عباس نقل شده است که مخالفت با پیامبر از موضوعات بسیار دردناک در زمان وفات پیامبر(ص) بود.
گزارش روایت
پیامبر اسلام(ص) چهار روز پیش از ارتحال در حالی که در بستر بیماری بود و جمعی از اصحاب به عیادت ایشان آمده بودند، فرمود: «قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید». یکی از حاضران که گفته شده است خلیفه دوم بود، گفت: درد بر او غلبه کرده و هذیان میگوید. قرآن نزد ماست همان برای ما کافی است. در میان حاضران اختلاف شد، برخی سخن پیامبر(ص) را تأیید کردند و سروصدا بلند شد. در این هنگام به پیامبر(ص) گفتند: خواستهات را برآوریم؟ فرمود: «آیا بعد از آنچه انجام شد؟ مرا به حال خود واگذارید، حالت درد و رنجی که من دارم از آنچه شما مرا بدان میخوانید و نسبت میدهید بهتر است، از نزد من بیرون روید».[۱]
حدیث دوات و قلم در منابع شیعه و سنی آمده است و هر دو فرقه بر صحت آن اتفاق نظر دارند و هر کدام از طرق خود آن را نقل میکنند. سیره نویسان و محدثان آن را ضمن حوادث روزهای آخر عمر پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند.
ا
منابع اهل سنت
در منابع اهل سنت مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم نقل شده و تمام اهل عامه آن را قبول دارند که چنین رویدادی در روز پنجشنبه و در آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) روی داده است. در روایت دیگری از ابن عباس که در صحیح بخاری نیز ذکر شده است، اظهار تأسف میکند و میگوید: روز پنجشنبه چقدر دردناک بود که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «برای من کاغذ و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید؛ اما گوش نکردند».[۲]
منابع شیعه
علاوه بر منابع اهل سنت این جریان در منابع شیعه نیز آمده از جمله شیخ مفید در کتاب ارشاد[۳] و اوائل المقالات[۴]، نعمانی با کمی اختلاف و با همان سند در کتاب الغیبه،[۵] محمد بن جریر طبری شیعی در کتاب المسترشد.[۶] و سید ابن طاووس در کتاب الطرائف این روایت را نقل کردهاند. ابن طاووس معتقد است که شیعه و سنی بر صحت آن اتفاقنظر دارند.[۷]
شیخ مفید معتقد است تأکید پیامبر اکرم(ص) به صحابه از جمله ابوبکر و عمر به شرکت در جیش اسامه به خاطر پیش بینی این توطئه بود، ابوبکر در کسالت پیامبر(ص) به طرف محراب پیامبر رفت تا نماز را به جای پیامبر امامت کند، پیامبر فورا به مسجد رفت و او را کنار زد و خود به نماز ایستاد[۸] و نشان داد که ابوبکر هیچ حقی نسبت به پیامبر و جانشینی او ندارد. در کتب قدیمی شیعه مثل کتاب سلیم بن قیس که از تابعین رسول خدا(ص) است نقل شده که ابان به ابی عیاش از سلیم نقل میکند به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عباس بودیم که یادی از رسول خدا(ص) و هنگام وفات آن حضرت شد. ابن عباس به گریه افتاد و گفت در نزد حضرت بودیم در روزی که رحلت کردند، فرمودند برایم کتف (گوسفندی) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید....[۹]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱ فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی.
۲ تاریخ اسلام، مهدی پیشوائی.
منابع
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، تحقیق الشیخ قاسم السماعی الرفاعی، بیروت، دارالقلم،، ۱۴۰۷ق، ج۱، کتاب العلم، باب کتابه العلم (باب ۸۲) ج۱۲، ص۱۲۰ و صحیح مسلم، شرح الامام النووی، ج۱۱، باب ترک الوصیه لمن لیس له شی یوصی فیه، ص۸۹.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، همان، ج۱، ص۱۲۰.
- ↑ شیخ مفید، ارشاد، ج، ص۱۸۳.
- ↑ شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۴۰۶.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، کتاب الغیبه، ص۸۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، المسترشد، ص۶۸۱.
- ↑ سید ابن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۳۲.
- ↑ شیخ مفید، ارشاد، ج، ص۱۸۳.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس (تابعین)، تحقیق انصاری، محمد باقر، ص۳۲۵.