وجود بهشت و جهنم در حال حاضر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'سایر مباحث' به '')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۰: خط ۳۰:


پاسخ دلیل دوم: مراد از «شئ» در آیه شریفه {{قرآن|کُلُّ شَئٍ هالکٌ الا وَجْهَه}} موجودات دنیوی می‌باشد؛ و مراد از هلاکت آن‌ها هم نابود شدن آن‌ها نیست، بلکه نابودی در دنیا و انتقال به نشأه دیگر و رجوع به خداست، و این انتقال از دنیا به آخرت و عودِ بعد از رجوع در موجوداتی متصور است که دنیایی باشند. امّا موجودات آخرتی مثل بهشت ودوزخ وعرش و. . . هلاکت به این معنی را ندارند چون از جایی به جایی منتقل نمی‌شوند. آن‌ها نزد خدا هستند و هر چه نزد خدا باشد، باقی است. {{قرآن|ما عِندَکُم یَنْفَدُ وَما عِندَ اللهِ باقٍ|ترجمه=آنچه نزد شماست تمام می‌شود و آنچه نزد خداست، باقی می‌ماند.|سوره=نحل|آیه=۹۶}}  
پاسخ دلیل دوم: مراد از «شئ» در آیه شریفه {{قرآن|کُلُّ شَئٍ هالکٌ الا وَجْهَه}} موجودات دنیوی می‌باشد؛ و مراد از هلاکت آن‌ها هم نابود شدن آن‌ها نیست، بلکه نابودی در دنیا و انتقال به نشأه دیگر و رجوع به خداست، و این انتقال از دنیا به آخرت و عودِ بعد از رجوع در موجوداتی متصور است که دنیایی باشند. امّا موجودات آخرتی مثل بهشت ودوزخ وعرش و. . . هلاکت به این معنی را ندارند چون از جایی به جایی منتقل نمی‌شوند. آن‌ها نزد خدا هستند و هر چه نزد خدا باشد، باقی است. {{قرآن|ما عِندَکُم یَنْفَدُ وَما عِندَ اللهِ باقٍ|ترجمه=آنچه نزد شماست تمام می‌شود و آنچه نزد خداست، باقی می‌ماند.|سوره=نحل|آیه=۹۶}}  


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۹، ص۳۶۳.
۱. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۹، ص۳۶۳.
خط ۴۰: خط ۳۸:


۳. تفسیر تسینم، جوادی آملی، ج۱، ص۴۰۷.
۳. تفسیر تسینم، جوادی آملی، ج۱، ص۴۰۷.
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۳

سؤال

آیا بهشت و دوزخ الآن آفریده شده‌اند یا بعداً آفریده می‌شوند؟

اصل اعتقاد به بهشت و دوزخ از مسلمّات ادیان الهی، خصوصاً دین اسلام است؛ ولی در کیفیت آن اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند که آن‌ها هم‌اکنون آفریده شده‌اند. گروهی نیز موجود بودن کنونی آن‌ها را ممکن می‌دانند، ولی می‌گویند: دلیلی بر این مطلب نداریم. برخی نیز وجود فعلی آن‌ها را امری محال می‌دانند.

اکثریت مسلمانان معتقدند که بهشت و جهنم هم‌اکنون وجود دارند؛ و فقط گروهی از معتزله و خوارج منکر آن می‌باشند و می‌گویند: که آن دو پس از این جهان آفریده می‌شوند.[۱] باید توجه داشت که این مسئله جنبه سمعی و نقلی دارد و برای اثبات آن باید سراغ قرآن و روایات رفت.

دلایل معتقدین به وجود بهشت و جهنم (قرآن)

در آیات متعددی از قرآن کریم، اشاره شده که بهشت، برای متقین و نیکوکاران آماده شده، و نیز دوزخ برای کفار و مخالفین مهیّا گشته است:

۱. ﴿وَ اَتَّقُوا النّارَ آلتی اُعِدَّتْ لِلکافِرین؛ بپرهیزید از آتشی که برای کافران آماده شده است.(آل‌عمران:۱۳۱)

۲. ﴿وجنّهٍ عَرضُها السَّماواتُ والأرضُ اُعِدَّتْ لِلمُتّقین؛ و بهشتی که وسعت آن آسمان‌ها و زمین است، و برای پرهیزگاران آماده شده است.(آل‌عمران:۱۳۳)

۳. ﴿اِنّا اَعْتَدْنا للظالمین ناراً اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها؛ ما برای کافران آتشی آماده کرده‌ایم که سرا پرده‌اش، آنان را از هر سو احاطه کرده است.(کهف[۱۸]:۲۹) در این آیات از واژه «اِعداد» استفاده شده است که حاکی از آماده بودن آن‌هاست.

روایات

۱. روایاتی داریم که بهشت هم‌اکنون در حال شکل گرفتن و گسترش به وسیله اعمال انسان‌هاست. از جمله روایتی است از پیامبر(ص) که فرمودند: هر کس «سبحان الله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «الحمد لله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «لا اله الا الله» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد؛ و هر که «الله اکبر» بگوید، خداوند، درختی در بهشت برایش می‌کارد. مردی گفت: پس درختان ما در آنجا بسیار است. حضرت فرمود: بله ولی بر حذر باشید! آتشی بسوی آن‌ها نفرستید که آن‌ها را بسوزاند.[۲] دلیل دیگر، وجود عالم برزخ است که عالمی است بین دنیا و آخرت، که قطعاً بین دو امر وجودی قرار دارد؛ و اگر جهان سوم «آخرت» معدوم بود، در این صورت برزخ حقیقتاً برزخ نبود، چون بین دو عالم قرار نگرفته بود.[۳]

۲. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: هر کس چهار چیز را انکار کند، شیعه ما نیست. وآن‌ها عبارتند از: (معراج، سؤال قبر، خلقت کنونی بهشت و دوزخ و شفاعت).[۴]

دلایل منکرین وجود فعلی بهشت و جهنم

۱. دلیل عقلی: ایجاد آن‌ها قبل از قیامت لغو و بیهوده است. چون وجود آن‌ها برای استفاده از آن‌هاست، و اگر کسی وارد آن‌ها نشود، بدون استفاده می‌ماند، و این عبث و بیهوده است، و خداوند حکیم است و کار بیهوده نمی‌کند.

۲. دلیل نقلی: آیات قرآن حاکی از آن است که بهشت یا جهنم جایگاه اَبَدی و دائمی است و از بهشت به‌﴿جَنّه الخلد[۵] و از دوزخ به‌﴿دارُ الخَلد[۶] تعبیر شده است. هم‌چنین در مورد بهشت می‌فرماید: ﴿اُکُلُها دائمُ وظِلُّها؛ میوه آن همیشگی و سایه‌اش دائمی است.(رعد:۳۵) پس آنها نباید دست‌خوش فنا و نابودی شوند. از طرفی هم قرآن می‌فرماید: ﴿کل شئٍ هالِکٌ الّا وَجْهَه؛ هر چیزی جز وجه خداوند فانی می‌شوند.(قصص:۸۸) که این آیه می‌رساند که قبل از قیامت همه چیز جز خداوند نابود می‌شوند. پس اگر هم‌اکنون بهشت و دوزخ موجود باشند، باید در قیامت از بین بروند، پس وجود فعلی آن‌ها لغو است.

پاسخ دلیل اول: درست است که کسی در این دنیا وارد بهشت یا جهنم نمی‌شود، ولی این به معنی لغو و بیهوده بودن آن‌ها نیست. بلکه این مسئله اثر روانی و تربیتی زیادی روی انسان‌ها دارد. خداوند با این کار به انسان می‌فهماند که آن پاداش وکیفر وعده داده شده، نسیه نیست، بلکه نقد است، و جوائز و کیفر افراد هم‌اکنون آماده است. به عبارتی هر کس کار نیک وصالحی می‌کند، با این کار جایگاه خویش در بهشت را مهیا می‌کند، و هر کس گناه و معصیتی انجام می‌دهد، با اعمال ناشایست خویش، آتش جهنم را برای خود برافروخته می‌کند.

پاسخ دلیل دوم: مراد از «شئ» در آیه شریفه ﴿کُلُّ شَئٍ هالکٌ الا وَجْهَه موجودات دنیوی می‌باشد؛ و مراد از هلاکت آن‌ها هم نابود شدن آن‌ها نیست، بلکه نابودی در دنیا و انتقال به نشأه دیگر و رجوع به خداست، و این انتقال از دنیا به آخرت و عودِ بعد از رجوع در موجوداتی متصور است که دنیایی باشند. امّا موجودات آخرتی مثل بهشت ودوزخ وعرش و. . . هلاکت به این معنی را ندارند چون از جایی به جایی منتقل نمی‌شوند. آن‌ها نزد خدا هستند و هر چه نزد خدا باشد، باقی است. ﴿ما عِندَکُم یَنْفَدُ وَما عِندَ اللهِ باقٍ؛ آنچه نزد شماست تمام می‌شود و آنچه نزد خداست، باقی می‌ماند.(نحل:۹۶)


مطالعه بیشتر

۱. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۹، ص۳۶۳.

۲. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج۶، ص۳۳۲.

۳. تفسیر تسینم، جوادی آملی، ج۱، ص۴۰۷.

منابع

  1. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه سید الشهداء، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۳.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، مدرسه امیر المؤمنین(ع)، چاپ چهارم، ۱۳۷۴، ج۶، ۳۳۵.
  3. جوادی آملی، عبد الله، تفسیر تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸، ج۱، ۴۰۷.
  4. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مدرسه سید الشهداء(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۹، ۳۶۹.
  5. . فرقان/ ۱۵.
  6. . فصلت/ ۲۸.