اصحاب رقیق: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (یک پاورقی به ذیل بیاع الرقیق اضافه شد)
خط ۸: خط ۸:
این اصطلاح در کتاب‌های رجالی اولیه نیامده است. [[الموسوعه الرجالیه]] فقط سلسله سند کافی را بدون توضیحی درباره اصحاب الرقیق آورده است<ref>تبریزی، جواد، الموسوعه الرجالیه، ج۵، ص۱۴۱، قم، دارالصدیقه الشهیده، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۱۴۱.</ref> [[مامقانی]] اصطلاح ""صاحب الرقیق"" را برای ابو الجعيجعة صحابه رسول الله(ص) آورده است.<ref>مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا، ج3الکنی، ص9. </ref> وی توضیحی درباره این اصطلاح نداده است.
این اصطلاح در کتاب‌های رجالی اولیه نیامده است. [[الموسوعه الرجالیه]] فقط سلسله سند کافی را بدون توضیحی درباره اصحاب الرقیق آورده است<ref>تبریزی، جواد، الموسوعه الرجالیه، ج۵، ص۱۴۱، قم، دارالصدیقه الشهیده، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۱۴۱.</ref> [[مامقانی]] اصطلاح ""صاحب الرقیق"" را برای ابو الجعيجعة صحابه رسول الله(ص) آورده است.<ref>مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا، ج3الکنی، ص9. </ref> وی توضیحی درباره این اصطلاح نداده است.


از متن روایت کلینی استفاده می‌شود که این فرد برده‌ای را برای [[امام صادق(ع)]] خریداری کرده بود<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج5، ص285، حدیث3.</ref> برخی از مترجمان نیز اصحاب الرقیق را به برده فروش ترجمه کرده‌اند<ref>بروجردى، حسين بن علی، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، مترجم: جمعی از فضلا، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386ق، ج22، ص651.</ref> برای برده فروش اصطلاح '''بيّاع‏ الرّقيق''' و  '''بيّاع‏ الجواری''' نیز آمده است.<ref>نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ ششم، 1365ش، ص421.</ref>
از متن روایت کلینی استفاده می‌شود که این فرد برده‌ای را برای [[امام صادق(ع)]] خریداری کرده بود<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج5، ص285، حدیث3.</ref> برخی از مترجمان نیز اصحاب الرقیق را به برده فروش ترجمه کرده‌اند<ref>بروجردى، حسين بن علی، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، مترجم: جمعی از فضلا، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386ق، ج22، ص651.</ref> برای برده فروش اصطلاح '''بيّاع‏ الرّقيق'''<ref>مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا، ج1، ص2. </ref>  و  '''بيّاع‏ الجواری'''<ref>نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ ششم، 1365ش، ص421.</ref> نیز آمده است.


این اصطلاح فقط برای بیان شغل راوی گفته شده و شغل و محل سکونت یا القاب و کنیه راوی ارتباطی به [[مدح راوی|مدح]] یا [[ذم راوی|ذمِّ]] راوی ندارد.<ref>مشكينى اردبيلى، ابوالحسن، وجيزة في علم الرجال، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق، ص73.</ref>
این اصطلاح فقط برای بیان شغل راوی گفته شده و شغل و محل سکونت یا القاب و کنیه راوی ارتباطی به [[مدح راوی|مدح]] یا [[ذم راوی|ذمِّ]] راوی ندارد.<ref>مشكينى اردبيلى، ابوالحسن، وجيزة في علم الرجال، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق، ص73.</ref>

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۳

سؤال
مراد از اصطلاح اصحاب رقیق در کتاب‌های رجالی چیست؟

رقیق از ریشه رِقّ در اصل به چیز نرم، نازک، چیزی مانند کاغذ، نوشته روشن، زمین نرم و هر چیز ناتوان گفته می‌شود. به برده رِقّ گفته‌ می‌شود، چون در مقابل مالک خود، ناتوان است و گویا همانند نوشته روی کاغذ، بردگی بر او نوشته شده است.[۱]

اصطلاح اصحاب الرقیق را کلینی در کتاب کافی در سلسله سند روایتی آورده است[۲] این اصطلاح در کتاب‌های رجالی اولیه نیامده است. الموسوعه الرجالیه فقط سلسله سند کافی را بدون توضیحی درباره اصحاب الرقیق آورده است[۳] مامقانی اصطلاح ""صاحب الرقیق"" را برای ابو الجعيجعة صحابه رسول الله(ص) آورده است.[۴] وی توضیحی درباره این اصطلاح نداده است.

از متن روایت کلینی استفاده می‌شود که این فرد برده‌ای را برای امام صادق(ع) خریداری کرده بود[۵] برخی از مترجمان نیز اصحاب الرقیق را به برده فروش ترجمه کرده‌اند[۶] برای برده فروش اصطلاح بيّاع‏ الرّقيق[۷] و بيّاع‏ الجواری[۸] نیز آمده است.

این اصطلاح فقط برای بیان شغل راوی گفته شده و شغل و محل سکونت یا القاب و کنیه راوی ارتباطی به مدح یا ذمِّ راوی ندارد.[۹]


منابع

  1. رک: صاحب بن عباد، إسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة، بيروت، عالم الکتاب، چاپ اول، 1414ق، ج5، ص210. فراهيدى، خليل بن أحمد، كتاب العين، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق، ج5، ص24. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاييس اللغة، قم،مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق، ج2، ص376. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، مترجم: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، 1374ش.
  2. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج5، ص285، حدیث3: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا مِنْ أَصْحَابِ‏ الرَّقِيقِ.
  3. تبریزی، جواد، الموسوعه الرجالیه، ج۵، ص۱۴۱، قم، دارالصدیقه الشهیده، ۱۴۲۹ق، ج۵، ص۱۴۱.
  4. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا، ج3الکنی، ص9.
  5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج5، ص285، حدیث3.
  6. بروجردى، حسين بن علی، منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة)، مترجم: جمعی از فضلا، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386ق، ج22، ص651.
  7. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى جا، بی‌نا، چاپ اول، بی‌تا، ج1، ص2.
  8. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ ششم، 1365ش، ص421.
  9. مشكينى اردبيلى، ابوالحسن، وجيزة في علم الرجال، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق، ص73.