حکومت مسلمانان در اندلس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
با سست شدن پایههای حکومت مرابطین در اواخر دوره فرمانروایی آنها دوباره دولتهای مستقل و کوچک قد علم کردند و حکومت مستقل تشکیل دادند. | با سست شدن پایههای حکومت مرابطین در اواخر دوره فرمانروایی آنها دوباره دولتهای مستقل و کوچک قد علم کردند و حکومت مستقل تشکیل دادند. | ||
==موحدون== | === موحدون === | ||
این سلسله که در شمال افریقا پایهگذاری گردیده بود در سال ۵۴۱ق وارد شبه جزیره ایبری شد و با شکست مرابطین و دیگر دولتهای کوچک، حکومت را به دست گرفت و در طول ۱۲۷سال اندلس را به آرامش نسبی رساند.<ref>همان، ص۱۶۱ ـ ۱۶۴.</ref> | این سلسله که در شمال افریقا پایهگذاری گردیده بود در سال ۵۴۱ق وارد شبه جزیره ایبری شد و با شکست مرابطین و دیگر دولتهای کوچک، حکومت را به دست گرفت و در طول ۱۲۷سال اندلس را به آرامش نسبی رساند.<ref>همان، ص۱۶۱ ـ ۱۶۴.</ref> | ||
==ملوک الطوایفی سوم== | === ملوک الطوایفی سوم === | ||
با شکست موحدون از مسیحیان و تضعیف دولت مرکزی برای بار سوم دولتهای کوچک در گوشه و کنار اندلس سر برآوردند که به رقابت با هم پرداختند. این بهترین فرصت را برای پادشاهان مسیحی فراهم کرد تا ضربه نهایی را بر حکومت اسلامی در اندلس وارد سازند، به طوری که در پایان قرن هفتم هجری، تنها «غرناطه» به عنوان آخرین دژ اسلام در اندلس باقی ماند و آن هم در سال ۸۹۷ق فتح شد.<ref>همان، ص۱۹۴ ـ ۱۹۸.</ref> بدین ترتیب اندلس اسلامی از اوج تمدن فاصله گرفت و ساقط شد.<ref>ارسلان، شکیب، تمدن اسلام و عرب، ص۳۴۳.</ref> | با شکست موحدون از مسیحیان و تضعیف دولت مرکزی برای بار سوم دولتهای کوچک در گوشه و کنار اندلس سر برآوردند که به رقابت با هم پرداختند. این بهترین فرصت را برای پادشاهان مسیحی فراهم کرد تا ضربه نهایی را بر حکومت اسلامی در اندلس وارد سازند، به طوری که در پایان قرن هفتم هجری، تنها «غرناطه» به عنوان آخرین دژ اسلام در اندلس باقی ماند و آن هم در سال ۸۹۷ق فتح شد.<ref>همان، ص۱۹۴ ـ ۱۹۸.</ref> بدین ترتیب اندلس اسلامی از اوج تمدن فاصله گرفت و ساقط شد.<ref>ارسلان، شکیب، تمدن اسلام و عرب، ص۳۴۳.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱
این مقاله هماکنون به دست Golpoor در حال ویرایش است. |
سیر تاریخی فتح اندلس تا شکست مسلمین در آن ناحیه را بنویسید؟
افول امپراطوری روم و حمله مسلمانان
در جنوب غربی اروپا ناحیهای است که از جنوب و شرق به دریای مدیترانه، از غرب به اقیانوس اطلس و از شمال به خلیج بیسکای محدود شده و به شبه جزیره ایبری[۱] شهرت دارد که از کوهستانیترین مناطق قاره اروپاست و در زیبایی به بهشت روی زمین معروف شده است.
پس از انحطاط امپراطوری روم این سرزمین رو به افول نهاد و با تسلط اقوام «ویزیگت» بر آنجا مردم تحت فشارهای شدید اقتصادی، اجتماعی و مذهبی قرار گرفتند. اربابان کلیسا نیز دست در دست حاکمان به این ظلمها دامن زدند.[۲]
به این ترتیب مردم به دنبال دریچهای برای رسیدن به آزادی و عدالت بودند. شنیدن آوازه حکومت اسلامی که در فاصله نه چندان دور استقرار داشت، سبب شد تا از مسلمانان برای فتح منطقه دعوت کنند.[۳]
سرانجام در سال ۹۲ق مسلمانان عرب و بربرهای شمال آفریقا تحت فرماندهی «طارق بن زیاد» از تنگه میان مراکش و اسپانیا (تنگه جبل الطارق) وارد این شبه جزیره شده و در مدت حداکثر پنج سال آن را تسخیر کردند.[۴]
عوامل تأثیرگذار در پیروزی مسلمانان
دلایلی برای فتح اندلس گفته شده است از جمله:
- نیروی ایمان و شجاعت در سپاه اسلام.
- وضعیت سیاسی، اجتماعی حاکم بر جامعه و مردم.
- پیام اسلام و عملکرد مسلمانان (نرمخویی و مدارا و عدالت مداری) باعث شد تا مردم خیلی راحت مسیحیت تحریف شده را رها کرده و به اسلام بگروند.
سلسلههای حاکم
حکومت مسلمانان در اندلس، از زمان فتح آن تا شکست کامل حکومت اسلامی در «غرناطه» راه میتوان به دورههای زیر تقسیم کرد:
اندلس جزیی از حکومت شام
در این دوره، که از فتح اندلس و تأسیس حکومت اسلامی در آن (۹۲ هـ) آغاز میشود و در سال ۱۳۸ هـ .ق به پایان میرسد، اندلس زیر نظر حکومت بنی امیه در شام بود و فرمانروایش مستقیم از شام انتخاب میشد.
حکومت مستقل بنیامیه در اندلس
در سال ۱۳۲ق بنیعباس قدرت را به دست گرفنتد و لذا یکی از افراد خاندان اموی به نام عبدالرحمن بن معاویه از راه آفریقا وارد اندلس شد و حکومت مستقل اموی اندلس را در سال ۱۳۸ق بنیاد نهاد. این حکومت تا سال ۴۲۲ق ادامه داشت.[۵]
ملوک الطوایفی اول
پس از نمایان گشتن سستی و بیلیاقتی که در زوایای حکومت اموی اندلس رسوخ کرده بود، از نخستین سالهای قرن پنجم هجری حکومتهای مستقل در نقاط مختلف، پی در پی ظهور کردند و در مجموع ۲۶ حکومت مستقل بهوجود آمدند که هر یک برای گسترش قلمرو خود با همسایگانش درگیر بود. برای دستیابی به مقصود خویش به مسیحیان شمال باج میداد تا همکاری آنان را جلب کند و البته آنان هم از فرصت استفاده کرده، و زمینه را برای فتح فراهم کردند.[۶]
مرابطین
پیروان عبدالله بن یاسین بودند که در جنگ با مسیحیان و دیگر حکومتها پیروزی بهدست آوردند.
ملوک الطوایفی دوم
با سست شدن پایههای حکومت مرابطین در اواخر دوره فرمانروایی آنها دوباره دولتهای مستقل و کوچک قد علم کردند و حکومت مستقل تشکیل دادند.
موحدون
این سلسله که در شمال افریقا پایهگذاری گردیده بود در سال ۵۴۱ق وارد شبه جزیره ایبری شد و با شکست مرابطین و دیگر دولتهای کوچک، حکومت را به دست گرفت و در طول ۱۲۷سال اندلس را به آرامش نسبی رساند.[۷]
ملوک الطوایفی سوم
با شکست موحدون از مسیحیان و تضعیف دولت مرکزی برای بار سوم دولتهای کوچک در گوشه و کنار اندلس سر برآوردند که به رقابت با هم پرداختند. این بهترین فرصت را برای پادشاهان مسیحی فراهم کرد تا ضربه نهایی را بر حکومت اسلامی در اندلس وارد سازند، به طوری که در پایان قرن هفتم هجری، تنها «غرناطه» به عنوان آخرین دژ اسلام در اندلس باقی ماند و آن هم در سال ۸۹۷ق فتح شد.[۸] بدین ترتیب اندلس اسلامی از اوج تمدن فاصله گرفت و ساقط شد.[۹]
دلایل شکست
محققان برای سقوط اندلس دلایلی را ذکر کرده اند از جمله، اختلاف و تفرقه، فساد اخلاقی، خشونت کلیسایی و ... .
مطالعه بیشتر
۱. سیمای اندلس، تالیف علی محمدی
۲. دولت امویان در اندلس، ترجمه محمد سپهری.
۳. آندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، تالیف محمدابراهیم آیتی.
منابع
- ↑ Ibria
- ↑ ر.ک: گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه محمد تقی فخر داعی گیلانی.
- ↑ ر.ک: منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص۷۸۵، و مونتگومری وات، اسپانیای اسلامی، ترجمه محمدعلی طالقانی، ص۱۱ و ۱۲.
- ↑ ارسلان، شکیب، تاریخ فتوحات اسلامی و اروپا، ترجمه علی دوانی، ص۴۵ و ۴۶.
- ↑ اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص۴۲ ـ ۹۵.
- ↑ همان، ص۱۱۳ ـ ۱۱۴.
- ↑ همان، ص۱۶۱ ـ ۱۶۴.
- ↑ همان، ص۱۹۴ ـ ۱۹۸.
- ↑ ارسلان، شکیب، تمدن اسلام و عرب، ص۳۴۳.