جمع میان روایات درباره فقر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
در برخی از روایتها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانهای شود از در دیگر کفر وارد میشود؛» | در برخی از روایتها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و نیز این روایت که «فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانهای شود از در دیگر کفر وارد میشود؛» این احادیث چگونه قابل جمع هستند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
فقر در چهار معنا به کار میرود؛ | فقر در چهار معنا به کار میرود؛ | ||
* فقر ذاتی؛ این معنا شامل تمام انسانها و تمام موجودات میشود، قرآن میفرماید: {{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ|سوره=فاطر|سوره=۱۶|ترجمه=ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بینیاز و شایسته حمد و ستایش است.}} انسان به گونهای آفریده شده است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده میشود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمتهای گوناگونی آفریده که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست. | * فقر ذاتی؛ این معنا شامل تمام انسانها و تمام موجودات میشود، [[قرآن]] میفرماید: {{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ|سوره=فاطر|سوره=۱۶|ترجمه=ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بینیاز و شایسته حمد و ستایش است.}} [[انسان]] به گونهای آفریده شده است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده میشود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمتهای گوناگونی آفریده که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست. | ||
* فقر مالی به معنای تهیدستی؛ عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی میشود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: {{قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …|سوره=توبه|آیه=۶۱|ترجمه=صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.}} فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار میرود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به | * فقر مالی به معنای تهیدستی؛ عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی میشود، در صورتی که در قرآن و [[احادیث حدیث|احادیث]] فقر در معانی مختلف استعمال شده است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: {{قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …|سوره=توبه|آیه=۶۱|ترجمه=صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.}} فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در [[حکومت اسلامی]] یک بیماری به شمار میرود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به [[صدقه]]، [[پرداخت زکات]] و توجه به فقرا توصیه شده است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده است ناظر به این معنا است. | ||
* فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است؛ امام علی(ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته است.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۶۸.</ref> امام حسن(ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۷۱</ref> در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.</ref> و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»<ref>میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.</ref> قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بینیاز نخواهد ساخت. | * فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است؛ [[امام علی(ع)]] در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته است.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۶۸.</ref> [[امام حسن(ع)]] در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۷۱</ref> در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.</ref> و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»<ref>میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.</ref> قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بینیاز نخواهد ساخت. | ||
* فقر و نیازمندی به | * فقر و نیازمندی به خدا؛ حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل شده «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بینیاز گردان و با بینیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به نیازمندی به خدا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده است که فرمود: «فقر افتخار من است» این معنا مورد نظر است؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدا است، موجب تقرب به سوی او و زمینهساز کمال انسانیت خواهد بود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.</ref> | ||
در نتیجه، فقر ممدوح در روایات میتواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم | در نتیجه، فقر ممدوح در روایات میتواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم باشد. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۳۰: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =- | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۵
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
سؤال
در برخی از روایتها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و نیز این روایت که «فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانهای شود از در دیگر کفر وارد میشود؛» این احادیث چگونه قابل جمع هستند؟
معانی فقر
فقر در چهار معنا به کار میرود؛
- فقر ذاتی؛ این معنا شامل تمام انسانها و تمام موجودات میشود، قرآن میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بینیاز و شایسته حمد و ستایش است.﴾(۱۶) انسان به گونهای آفریده شده است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده میشود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمتهای گوناگونی آفریده که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست.
- فقر مالی به معنای تهیدستی؛ عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی میشود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …؛ صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.﴾(توبه:۶۱) فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار میرود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به صدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده است ناظر به این معنا است.
- فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است؛ امام علی(ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته است.[۱] امام حسن(ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.[۲] در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،[۳] و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»[۴] قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بینیاز نخواهد ساخت.
- فقر و نیازمندی به خدا؛ حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بینیاز گردان و با بینیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به نیازمندی به خدا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده است که فرمود: «فقر افتخار من است» این معنا مورد نظر است؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدا است، موجب تقرب به سوی او و زمینهساز کمال انسانیت خواهد بود.[۵]
در نتیجه، فقر ممدوح در روایات میتواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم باشد.