واقعیبودن داستانهای قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
برخی روشنفکران معتقدند داستانهای قرآن، براساس معیارهای هنر بوده، پندها و آموزهها را در داستانهایی به مخاطب ارائه کرده است و برای این امر نیازی نیست که این داستانها واقعیت داشته باشند. امین خولی روشنفکر و قرآنپژوه مصری معتقد است تصویر هنری با روایت تاریخی متفاوت است و و | برخی روشنفکران معتقدند داستانهای قرآن، براساس معیارهای هنر بوده، پندها و آموزهها را در داستانهایی به مخاطب ارائه کرده است و برای این امر نیازی نیست که این داستانها واقعیت داشته باشند. امین خولی روشنفکر و قرآنپژوه مصری معتقد است تصویر هنری با روایت تاریخی متفاوت است و و روایتهای قرآن از رویدادها و اشخاص، ارائه هنرمندانه و ادبی است و نه تاریخی و واقع بینانه.<ref>ر. ک. خطیب، عبدالکریم، القصص القرآنی فی منطوقه و مفهومه، ص۲۷۶–۲۸۰.</ref> | ||
در حالی که این تحلیل دور از واقعیت و معارض با حکمت خداوند است. اگر پذیرفتیم فلسفه بعثت پیامبر (ص) و نزول کتاب، دعوت مردم به راه حق است، نمیتوان تصور نمود که خداوند برای راهنمایی مردم از ابزارهای باطل استفاده کند و با طرح داستانهای خیالی و به دور از واقعیت در صدد هدایت مردم برآید. | در حالی که این تحلیل دور از واقعیت و معارض با حکمت خداوند است. اگر پذیرفتیم فلسفه بعثت پیامبر (ص) و نزول کتاب، دعوت مردم به راه حق است، نمیتوان تصور نمود که خداوند برای راهنمایی مردم از ابزارهای باطل استفاده کند و با طرح داستانهای خیالی و به دور از واقعیت در صدد هدایت مردم برآید. |
نسخهٔ ۳ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۵
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
آیا داستانهای انبیاء که در قرآن آمده واقعی است؟ در صورتی که تمام تاریخ نویسان آنها را افسانه میدانند نه واقعیت؟
برخی روشنفکران معتقدند داستانهای قرآن، براساس معیارهای هنر بوده، پندها و آموزهها را در داستانهایی به مخاطب ارائه کرده است و برای این امر نیازی نیست که این داستانها واقعیت داشته باشند. امین خولی روشنفکر و قرآنپژوه مصری معتقد است تصویر هنری با روایت تاریخی متفاوت است و و روایتهای قرآن از رویدادها و اشخاص، ارائه هنرمندانه و ادبی است و نه تاریخی و واقع بینانه.[۱]
در حالی که این تحلیل دور از واقعیت و معارض با حکمت خداوند است. اگر پذیرفتیم فلسفه بعثت پیامبر (ص) و نزول کتاب، دعوت مردم به راه حق است، نمیتوان تصور نمود که خداوند برای راهنمایی مردم از ابزارهای باطل استفاده کند و با طرح داستانهای خیالی و به دور از واقعیت در صدد هدایت مردم برآید.
علامه طباطبایی در برابر چنین ادعاهایی موضع گرفته میگوید: اعتقاد این پژوهشگر با قرآن سازگار نیست. قرآن نه یک کتاب تاریخ است و نه مجموعه داستانهای تخیلی؛ بلکه کتابی نفوذناپذیر است که باطل از هیچ سو در آن راه ندارد و خود تصریح نموده که کلام خداست و جز حق نمیگوید. برای دستیابی به حق هرگز نمیتوان از باطل یاری گرفت. پس چگونه یک پژوهشگر قرآنی میتواند آن را دارنده سخنی باطل، داستانی دروغ یا خرافه و خیالی بداند؟[۲]
استاد مطهری پس از نقل سخن برخی متجددان در باب قصص قرآن مینویسد: این حرف، حرف بسیار مفتی است، محال است که خداوند متعال و انبیای عظام برای هدف مقدس از یک امر نامقدس مثلاً از یک امر پوچ، باطل و بی حقیقت و لو به صورت تمثیل استفاده کنند.[۳]
سید قطب نیز عدم نقل داستانهای قرآن در منابع تاریخی را دلیل واقعی نبودن آنها نمیداند و با صراحت میگوید: درستی داستانهای قرآن درستی واقعی است و هرگاه در داستانهای قرآن از رویدادها یا شخصیتهایی سخن رفته باشد که نام و نشانی از آنها در تاریخ نیست باید قرآن را در برابر تاریخ حجت دانست؛ زیرا قرآن فرستاده حکیم دانا و تنها متن دینی ایمن از تحریف و تزویر در طول تاریخ است.[۴]
آیت الله جوادی آملی نیز بر ناسازگاری کتاب حکمت با نقل داستانهای خیالی و افسانههای ساختگی تأکید میورزند و میگوید: داستانهای قرآن، ساختگی نیست بلکه واقعیاتی است که در جهان گذشته رخ داده است و هدف قرآن از آوردن آنها نیز سرگرم کردن مردم نیست، بلکه واقعیاتی است که در جهان گذشته رخ داده است و هدف قرآن از آوردن آنها نیز سرگرم کردن مردم نیست، بلکه نتایج حقی در جهت هدایت و تعلیم و تزکیه مردم از آن میگیرد و به همین جهت خدای سبحان قصههای قرآن را قصههای حق معرفی میکند.[۵]
بنابراین اولا تمام آیات قرآن کریم از جمله داستانهای آن دارای اعجاز هستند و معجزه جاویدان پیامبر اکرم میباشد و تاکنون هیچکس نتوانسته حتی سوره ای یا داستانی بیاورد که به پای آیات و داستانهای قرآن برسد.
ثانیا داستانهای قرآن بر اساس واقعیات شکل گرفته و از نظر پیام رسانی آموزشی و عبرت آموزی در اوج است. ﴿... مَا کانَ حَدِیثًا یُفْتَرَی وَلَکن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کلَّ شَیْءٍ﴾ … اینها داستان دروغین نبود، بلکه (وحی آسمانی است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است)، و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان میآورند!.[۶]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج۱، ص۱۸۹–۲۱۰؛ ج۶، ص۳۶۴–۳۷۹؛ ج۹، ص۲۹۴.