مراد از عالین در آیه ۷۵ سوره ص در روایتی از پیامبر(ص): تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
مراد از عالین در آیه {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی}} چه کسانی هستند؟ آیا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تأیید است؟ | مراد از عالین در آیه {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی|سوره=ص|آیه=۷۵}} چه کسانی هستند؟ آیا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تأیید است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''واژه عالین در [[قرآن]]''' استفاده شده است. بنابر روایات [[منابع حدیثی شیعی]] و به نقل از [[ابوسعید خدری]] در روایت [[پیامبر(ص)]] منظور از این واژه پیامبر و [[اهل بیت(ع)]] هستند. این روایت دارای سند معتبر بوده و از نظر محتوا نیز با توجه به بیان آن در کتابهای روایی شیعه قابل استناد و اعتماد است. | |||
==روایت عالین== | ==روایت عالین== | ||
ابوسعید خدری میگوید: با | ابوسعید خدری میگوید: با عدهای از اصحاب در حضور [[رسول خدا]] نشسته بودیم که مردی از راه رسید و گفت: ای رسول خدا توضیح بده که منظور از عالین در این آیه چه کسانی هستند: {{قرآن|قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=[[خداوند]] به [[ابلیس]] فرمود: چرا بر [[آدم]] [[سجده]] نکردی؟ [[تکبر]] کردی یا از عالین (برترینها) بودی؟|سوره=ص|آیه=۷۵}} رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، من و [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] و [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] در [[سراپرده عرش]]، او را [[تسبیح]] میکردیم و [[فرشتگان]] نیز به دلیل تسبیح ما خداوند را تسبیح میکردند. زمانی که خداوند آدم را آفرید، فرشتگان را امر کرد که برای او سجده کنند، اما به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و سجده نکرد. | ||
در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=تکبر کردی یا از عالین (برترینها) بودی؟}} یعنی از پنج نفری که نامهایشان در سراپرده عرش نوشته شدهاست.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن میتوان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت مییابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست میدارد و در بهشت جایش میدهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن میدارد و در دوزخ میافکند؛ و فقط کسانی که نسلشان پاک است، دوستدار مایند.»<ref>بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۶</ref> | در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=تکبر کردی یا از عالین (برترینها) بودی؟}} یعنی از پنج نفری که نامهایشان در سراپرده عرش نوشته شدهاست.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن میتوان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت مییابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست میدارد و در [[بهشت]] جایش میدهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن میدارد و در دوزخ میافکند؛ و فقط کسانی که نسلشان پاک است، دوستدار مایند.»<ref>بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۶</ref> | ||
==سند روایت== | ==سند روایت== | ||
برای روشن شدن مطلب لازم است به این مطلب دقت شود که جهت بررسی یک روایت که آیا مورد تأیید است یا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گیرد: | برای روشن شدن مطلب لازم است به این مطلب دقت شود که جهت بررسی یک روایت که آیا مورد تأیید است یا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گیرد: | ||
خط ۲۱: | خط ۲۳: | ||
حدیثی که روایت شده، آیا مطابق با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) است یا نه؟ از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید؛ که کنایه از عدم توجه به اینگونه احادیث است. | حدیثی که روایت شده، آیا مطابق با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) است یا نه؟ از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید؛ که کنایه از عدم توجه به اینگونه احادیث است. | ||
محتوای حدیث مخالف با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) | محتوای حدیث مخالف با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) نیست، زیرا از این قبیل روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد مانند: داستان حضرت آدم که در تفسیر آیه {{قرآن|فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ}} آمده، منظور از کلمات وجود اهل بیت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم(ع) وجود داشتند. در حدیثی آمده که حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پیامبر و ائمه(ع) را دید، سپس جبرئیل به او گفت اگر میخواهی توبهات نزد خداوند قبول شود این اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: {{متن عربی|یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَان}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.</ref> و بسیاری دیگر از این گونه احادیث که در این مورد آمده است. | ||
دلیل دیگر بر صحت حدیث اینکه نه تنها در کتاب بحارالانوار که علامه مجلسی صحت بسیاری از احادیث آن را تأیید کرده، آمده است، بلکه در تعدادی دیگر از کتب تفسیری و روایی تمام سند و حدیث یا تنها بخشی از سند و حدیث آورده شده است مانند کتاب تأویل الآیات،<ref>تاویل الآیات، ج۱، ص۴۹۷.</ref> تفسیر اطیب البیان<ref>طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.</ref> که حدیث را آورده و میفرماید اهل بیت(ع) مصداق اتم و اکمل عالین هستند، تفسیر البرهان<ref>حسینی، بحرانی، سیدهاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.</ref> نیز دلیلی بر صحت و اطمینان به حدیث است. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | ||
* کتاب آشنائی با علوم حدیث، علی نصیری. | |||
* کتاب کلیات علم رجال نوشته آیت الله سبحانی. | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۳
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
مراد از عالین در آیه ﴿أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی﴾(ص:۷۵) چه کسانی هستند؟ آیا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تأیید است؟
واژه عالین در قرآن استفاده شده است. بنابر روایات منابع حدیثی شیعی و به نقل از ابوسعید خدری در روایت پیامبر(ص) منظور از این واژه پیامبر و اهل بیت(ع) هستند. این روایت دارای سند معتبر بوده و از نظر محتوا نیز با توجه به بیان آن در کتابهای روایی شیعه قابل استناد و اعتماد است.
روایت عالین
ابوسعید خدری میگوید: با عدهای از اصحاب در حضور رسول خدا نشسته بودیم که مردی از راه رسید و گفت: ای رسول خدا توضیح بده که منظور از عالین در این آیه چه کسانی هستند: ﴿قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ خداوند به ابلیس فرمود: چرا بر آدم سجده نکردی؟ تکبر کردی یا از عالین (برترینها) بودی؟﴾(ص:۷۵) رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، من و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) در سراپرده عرش، او را تسبیح میکردیم و فرشتگان نیز به دلیل تسبیح ما خداوند را تسبیح میکردند. زمانی که خداوند آدم را آفرید، فرشتگان را امر کرد که برای او سجده کنند، اما به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و سجده نکرد.
در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: ﴿أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ تکبر کردی یا از عالین (برترینها) بودی؟﴾ یعنی از پنج نفری که نامهایشان در سراپرده عرش نوشته شدهاست.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن میتوان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت مییابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست میدارد و در بهشت جایش میدهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن میدارد و در دوزخ میافکند؛ و فقط کسانی که نسلشان پاک است، دوستدار مایند.»[۱]
سند روایت
برای روشن شدن مطلب لازم است به این مطلب دقت شود که جهت بررسی یک روایت که آیا مورد تأیید است یا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گیرد:
آیا راویان این روایت مورد تأیید شیعه هستند؟ و آیا سند حدیث کامل ذکر شده است؟ و دیگر موارد مانند شناخت راوی از نظر اسلام. عقل، بلوغ و عدالت و ضبط روایت یعنی «داشتن حافظه برای حفظ خوب»،[۲] طبقه راوی از نظر روایت، شناخت عصر راوی و اساتید و شاگردانش و دیگر موارد که خود علمی بس ارزشمند و والا است آیا در این روایت رعایت شده است؟
- اصل سند حدیث این چنین است که شیخ صدوق از عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب و ایشان از ابی الحسن محمد بن احمد القواریری و وی از ابی الحسن محمد بن عمار و او از اسماعیل ثویه و ایشان از زیاد بن عبدالله البکائی و او از سلیمان الاعمش و ایشان نیز در آخر از ابی سعید الخدری[۳]روایت میکند.
- راویان حدیث مورد تأیید بوده و حدیث از نظر سند مشکلی ندارد برای مثال: ابی سعید الخدری در کتب رجالی «شخصیتشناسی» شیعه، مورد تأیید قرار گرفته است که در مورد او گفته شده: «از اصحاب رسول الله(ص) است»[۴] یا از اولین کسانی بود که به امیر المومین(ع) رجوع کرد.[۵] یا وی از اصفیاء بوده است.[۶]
محتوای روایت
حدیثی که روایت شده، آیا مطابق با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) است یا نه؟ از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید؛ که کنایه از عدم توجه به اینگونه احادیث است.
محتوای حدیث مخالف با آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) نیست، زیرا از این قبیل روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد مانند: داستان حضرت آدم که در تفسیر آیه ﴿فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ﴾ آمده، منظور از کلمات وجود اهل بیت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم(ع) وجود داشتند. در حدیثی آمده که حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پیامبر و ائمه(ع) را دید، سپس جبرئیل به او گفت اگر میخواهی توبهات نزد خداوند قبول شود این اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَان»[۷] و بسیاری دیگر از این گونه احادیث که در این مورد آمده است.
دلیل دیگر بر صحت حدیث اینکه نه تنها در کتاب بحارالانوار که علامه مجلسی صحت بسیاری از احادیث آن را تأیید کرده، آمده است، بلکه در تعدادی دیگر از کتب تفسیری و روایی تمام سند و حدیث یا تنها بخشی از سند و حدیث آورده شده است مانند کتاب تأویل الآیات،[۸] تفسیر اطیب البیان[۹] که حدیث را آورده و میفرماید اهل بیت(ع) مصداق اتم و اکمل عالین هستند، تفسیر البرهان[۱۰] نیز دلیلی بر صحت و اطمینان به حدیث است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
- کتاب آشنائی با علوم حدیث، علی نصیری.
- کتاب کلیات علم رجال نوشته آیت الله سبحانی.
منابع
- ↑ بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۶
- ↑ نصیری، علی، آشنائی با علوم حدیث، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ پنجم ۱۳۸۵، ص۱۹۹.
- ↑ حسینی، استر آباد، شرف الدین، تاویل الآیات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.
- ↑ خوئی، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.
- ↑ عمر کشی، محمد بن. رجال کشی. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.
- ↑ ابن داود حلی، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.
- ↑ تاویل الآیات، ج۱، ص۴۹۷.
- ↑ طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.
- ↑ حسینی، بحرانی، سیدهاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.