مفهوم ظن و گمان به خدا در دعای کمیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}

نسخهٔ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۸

سؤال

امام علی ـ (ع) ـ در دعای کمیل می‌فرماید (ماذالک الظن) ای خدا چنین گمانی بر تو نیست و قبل از این اشاره دارد به فرد مسلمان گناهکار و می‌گوید چنین گمانی بر تو نیست که او را در آتش جهنم بیندازی منظور از این سخن چیست؟

دعای کمیل راز و نیازی است عاشقانه با خدای بی همتا که می‌توان معارف والا را از آن بیرون آورد و زندگی را با راه کارهایی که در این دعا ارائه شد، به کمال و سعادت رسانید. راهکارهایی چون نزول برکات الهی، رمز پیروزی دردنیا و آخرت، آرامش روحی و… می‌توانند یک زندگی ایده‌آل و جامعه ای دینی بسازند و بایستی به خواندن تنهای دعای کمیل کفایت نکرده بلکه در آن تدبر نمود، پیام‌هایش را گرفت و در زندگی خویشتن جاری ساخت و یکی از معارف والا که در این دعا آمده‌است امیدواری به رحمت بی منتهای الهی است که نباید با کوتاهی‌های زندگی از رحمت و فضل خداوندی ناامید شد و باید یقین پیدا کرد که رحمت خدا وسیع تر از آن است که بندگان با اخلاصش را بر اثر کوتاهی‌های کوچک به حال خود رها سازد و توبه اش را نپذیرد.

در دعای کمیل امیر مؤمنان ـ (ع) ـ در دو جا عرضه می‌دارد خدایا یقین من به تو این نیست: «ما ذلک الظن بک» و «ما هکذا الظن بک» بنابر این درمرحله اول باید دید ظن یعنی چه.

ظن در لغت گاهی به معنی گمان و شک آمده و گاهی به معنی علمی که هیچ شک و شبهه ای در آن نباشد و گاهی نیز فرقش با علم در عین است که علم آشکار است ولی ظن، یقینی است که بعد از تدبر و تعقل بدست آید.[۱]

در قرآن کریم نیز ظن گاهی به گمان و پندار و برداشت شخصی اشاره دارد که این گونه ظن را باطل، گناه، بی فایده و… دانسته شده‌است.[۲]

گاهی نیز ظن به معنای علم و یقین به کار می‌رود که مؤمنان و مخلصان درگاه الهی به این یقین می‌رسند و شاید خداوند به این گونه یقین‌ها علم گفته، به خاطر این باشد که چنین یقین‌ها بعد از تدبر و تفکر و تعقل بدست می‌آید.[۳]

که برای توضیح بیشتر باید به ما قبل این جمله نگاه کرد که امیر المؤمنین ـ (ع) ـ در یک قسمت عرض می‌کند که خدای من:

سید من! مولای من:

آیا صورت‌هایی که برای سجده بر تو خود را به خاک انداخته‌اند وارد آتش می‌کنی؟ آیا زبان‌هایی که از روی صداقت شهادت به یگانگی تو داده‌اند، و تو را سپاس گفته‌اند می‌خواهی عذاب کنی و قلب‌هایی که به اهلیت تو اعتراف کرده‌اند و ضمایر (و جان‌هایی) که با علم به حقانیت تو خاشع گردیده‌اند و جوارحی که در اطاعت تو تلاش کرده‌اند و به استغفار تو اشاره کرده‌اند را (عذاب می‌کنی).

بعد از این عرضه می‌دارد «ما هکذا الظن بک» یعنی نه خدایا، هرگز چنین اعتقادی ندارم و بلکه یقینم این است که تو این‌ها را عذاب نخواهی کرد و علتش را چنین می‌گوید: «و لا اخبرنا بفضلک عنک» یعنی به خاطر آنچه از فضل تو به ما خبر داده‌اند به چنین یقینی رسیده‌ام. بنابر این حضرت می‌خواهد برساند که خداوندی که ضعف ما را می‌داند و حیله‌های شیطانی و نفسانی در دنیا را هم می‌داند، ممکن نیست توبه این شخص را نپذیرد و با آن همه عبادت‌ها، باز به خاطر کوتاهی‌های کوچک عذاب کند و این نه این که خداوند چنین حقی نداشته باشد، بلکه چون فضل خداوند بیشتر از این است که توبه بنده اش را نپذیرد. البته بدون توبه را حضرت نمی‌گوید چون قبل از جمله «ما هکذا الظن بک» عرضه می‌دارد اعضا و جوارحی که از تو طلب مغفرت دارند (و اشارت باستغفارک مذعنه).

امیر المؤمنین ـ (ع) ـ در جای دیگر دعای کمیل عرضه می‌دارد «ما ذلک الظن بک» یعنی خدایا یقین من به تو این نیست و در این‌جا دلایل این یقین به فضل و احسان الهی را چنین بیان داشته‌اند:

ای سرپرست مؤمنان: ای غایت آرزوهای عارفان! ای فریاد رس فریاد خواهان! ای دوست دل‌های صادق و ای خدای جهانیان! آیا من بپذیرم که تو صدای بنده ات را در آتش به خاطر جرمش بشنوی که با امیدواری تو را صدا می‌زند و امید به رحمت تو دارد و با زبان اهل توحید تو را ندا می‌کند و به پروردگاری تو متوسل شده‌است؟

خدایا بنده ات چگونه در عذاب بماند در حالی که امید حلم تو را داشت؟ یا چگونه آتش را تحمل کند در حالی که امیدوار به فضل و رحمت توست… تا این که عرض می‌کند: «هیهات ما ذلک الظن بک» خدا یقین من به تو غیر این است؛ یعنی من یقین دارم که تو کسی را امیدوار به بخشش، فضل، رحمت، عفو و حلم تو بود و از روی صداقت چنین امیدی را داشت، عذاب نمی‌کنی.

سپس می‌فرماید: خدایا آنچه من از فضل تو می‌شناسم، این نیست. و آنچه تو با یکتا پرستان می‌کنی، این نیست.

علت این که ما ظن را به یقین معنا کرده‌ایم دنباله مناجات آن حضرت در دعای کمیل است که پس از جمله «هیهات ما ذلک الظن بک» می‌گوید:

من با یقین قاطع می‌دانم «فبالیقین اقطع» اگر حکمت تو این نبود که بنده ات را به خاطر انکار تو و عناد کردنشان در آتش عذاب کنی، البته به آتش فرمان می‌دادی تا سرد و سلامت باشد و هیچ‌کس را در آن جا نمی‌دادی.

این یعنی امیر المؤمنین ـ (ع) ـ گنهکاری را که توبه کند، اهل بهشت می‌داند و یقینش این است که خداوند متعال فقط کسانی را به جهنم می‌برد که خدا را انکار کنند و با او دشمنی کنند و گرنه موحدانی که گاهی بر اثر ضعف دچار لغزش شده‌اند و پشیمان گشته و توبه کنند، قطعاً خواهد بخشید. چرا که خداوند بخشنده، مهربان، اهل فضل و کرم و رحمت، حلیم و دوستدار بندگان توبه کننده می‌باشد و از این استفاده می‌شود که بندگان شایسته همواره دو چیز را باید مدّ نظر قرار دهند:

۱ـ امید به رحمت وسیع خداوندی.

۲ـ توبه و طلب مغفرت از درگاه خداوندی.


منابع

  1. ر. ک. کتاب العین، ج۸، ص۱۵۱، ذیل کلمه ظن، و رک:ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۷۲، ذیل کلمه ظن، و رک: مجمع البحرین، ج۶، ص۲۷۹، ذیل کلمه ظن.
  2. ر. ک. بقره / ۷۸ و ۲۳۰؛ آل عمران / ۱۵۴؛ نساء / ۱۵۷؛ انعام / ۱۱۶ و ۱۴۸؛ یونس / ۳۶ و ….
  3. ر. ک. بقره / ۴۶ و ۲۴۹؛ توبه / ۱۱۸؛ کهف / ۵۳؛ ص/ ۲۴؛ حاقه / ۲۰؛ جن / ۱۲ و ….