بررسی روایت زنان بیشترین اهل جهنم: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - 'سئوال' به 'سؤال')
(جایگزینی متن - 'مثلاً' به 'مثلا')
خط ۱۲: خط ۱۲:
اما با وجود این، محمود بن احمد عینی در کتاب عمده القاری بعد از نقل حدیث مشابه که: «کمترین ساکنین بهشت زن‌ها هستند» یا این که «عموم اهل آتش زن‌ها هستند» حدیث دیگری را هم بدون ذکر سند از عبد الرحمن بن شبل نقل نموده که «به راستی فاسقین اهل جهنم هستند»، سپس گفته که مراد از فاسقین زن‌ها هستند، آن گاه مردم اعتراض کردند که‌ای رسول خدا! مگر زن‌ها مادران و خواهران و دختران ما نیستد؟ که پیامبر فرمود: «بله آن‌ها مادران و خواهران و دختران شما هستند ولی هنگامی که به آن‌ها چیزی داده شود شکر نمی‌کنند و زمانی هم که به چیزی مبتلا شوند صبر نمی‌کنند»<ref>محمود بن احمد عینی متوفی ۸۵۵ هجری، عمده القاری ج۱۵ ص۱۵۱ و ۱۵۲ ناشر: دار احیاء تراث عربی بیروت.</ref> سپس از قرطبی نقل می‌کند، علت این که کمترین ساکنان بهشت زن‌ها هستند این است که [[هوی و هوس]] بر آن‌ها غلبه پیدا می‌کند و میل به زیور آلات دنیوی دارند، علاوه بر این که [[عقل]] آن‌ها هم ناقص است و نسبت به عمل کردن برای آخرت ضعیف هستند.
اما با وجود این، محمود بن احمد عینی در کتاب عمده القاری بعد از نقل حدیث مشابه که: «کمترین ساکنین بهشت زن‌ها هستند» یا این که «عموم اهل آتش زن‌ها هستند» حدیث دیگری را هم بدون ذکر سند از عبد الرحمن بن شبل نقل نموده که «به راستی فاسقین اهل جهنم هستند»، سپس گفته که مراد از فاسقین زن‌ها هستند، آن گاه مردم اعتراض کردند که‌ای رسول خدا! مگر زن‌ها مادران و خواهران و دختران ما نیستد؟ که پیامبر فرمود: «بله آن‌ها مادران و خواهران و دختران شما هستند ولی هنگامی که به آن‌ها چیزی داده شود شکر نمی‌کنند و زمانی هم که به چیزی مبتلا شوند صبر نمی‌کنند»<ref>محمود بن احمد عینی متوفی ۸۵۵ هجری، عمده القاری ج۱۵ ص۱۵۱ و ۱۵۲ ناشر: دار احیاء تراث عربی بیروت.</ref> سپس از قرطبی نقل می‌کند، علت این که کمترین ساکنان بهشت زن‌ها هستند این است که [[هوی و هوس]] بر آن‌ها غلبه پیدا می‌کند و میل به زیور آلات دنیوی دارند، علاوه بر این که [[عقل]] آن‌ها هم ناقص است و نسبت به عمل کردن برای آخرت ضعیف هستند.


همان‌طور که ملاحظه می‌شود این توجیهات مشکلی را حل نمی‌کنند و تناقص‌گویی‌های زیادی مثل این موارد به چشم می‌خورد، مثلاً در مقابل این توجیهات آقای عجلونی در کتاب کشف الخفاء می‌نویسد: از [[ابوهریره]] حدیث صحیح نقل شده که در پیش او سؤال به میان آمده که آیا مردها در بهشت بیشترند یا زن‌ها؟
همان‌طور که ملاحظه می‌شود این توجیهات مشکلی را حل نمی‌کنند و تناقص‌گویی‌های زیادی مثل این موارد به چشم می‌خورد، مثلا در مقابل این توجیهات آقای عجلونی در کتاب کشف الخفاء می‌نویسد: از [[ابوهریره]] حدیث صحیح نقل شده که در پیش او سؤال به میان آمده که آیا مردها در بهشت بیشترند یا زن‌ها؟


ابوهریره گفت مگر رسول خدا نفرموده: «هیچ مردی در بهشت نیست مگر این که دو زن دارد»! بنابراین معلوم می‌شود که تعداد زن‌ها در بهشت زیادتر از مردان است.<ref>اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء ج۱ ص۴۰۱ و ۴۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ سوم، سال ۱۴۰۸ هجری.</ref>
ابوهریره گفت مگر رسول خدا نفرموده: «هیچ مردی در بهشت نیست مگر این که دو زن دارد»! بنابراین معلوم می‌شود که تعداد زن‌ها در بهشت زیادتر از مردان است.<ref>اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء ج۱ ص۴۰۱ و ۴۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ سوم، سال ۱۴۰۸ هجری.</ref>

نسخهٔ ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۱

سؤال

پیامبر اسلام(ص) فرمود: «من درون بهشت را دیدم که بیشتر آن فقیران بودند و درون جهنم را دیدم که بیشتر آن زنان بودند.»، آیا این حدیث سند معتبری دارد؟ منظور پیامبر چه بوده است؟

این حدیث لازم است از دو جهت بررسی شود: اول: در رابطه با سند، دوم: در مورد دلالت.

اما در رابطه با سند؛ این حدیث و مشابه آن که آن حضرت فرمودند: «اطَّلَعتُ فِی الجَنَّهِ فَرَایتُ أکثَرَ أهلِهَا الفُقَرَاءَ وَ اطَّلَعتُ فِی النَّارِ فَرَایتُ أکثَرَ أهلِهَا النَّسَاءَ»[۱] در بهشت را دیدم که اکثر اهل بهشت فقرا هستند، و در جهنم دیدم اکثر اهل جهنم زن‌ها هستند، در منابع معتبر حدیثی شیعه نقل نشده‌اند تا به بررسی سند آن پرداخته شود، بنابراین از نظر سند قابل قبول نیست.

اما در مورد دلالت آن (با چشم پوشی از سند)؛ شاید در رابطه با فقرا قابل توجیه باشد، اما در مورد زن‌ها نمی‌تواند مورد قبول قرار گیرد؛ زیرا خود اهل سنت حدیثی از رسول خدا(ص) نقل کردند که آن حضرت فرمودند: «مرد اهل بهشت در آن جا با چهار هزار باکره و هشت هزار غیر باکره ازدواج می‌کند.»[۲] این حدیث به‌طور واضح دلالت دارد که زن‌های بهشتی بیشتر از مردها هستند، پس با حدیث مورد سؤال تعارض دارد.

اما با وجود این، محمود بن احمد عینی در کتاب عمده القاری بعد از نقل حدیث مشابه که: «کمترین ساکنین بهشت زن‌ها هستند» یا این که «عموم اهل آتش زن‌ها هستند» حدیث دیگری را هم بدون ذکر سند از عبد الرحمن بن شبل نقل نموده که «به راستی فاسقین اهل جهنم هستند»، سپس گفته که مراد از فاسقین زن‌ها هستند، آن گاه مردم اعتراض کردند که‌ای رسول خدا! مگر زن‌ها مادران و خواهران و دختران ما نیستد؟ که پیامبر فرمود: «بله آن‌ها مادران و خواهران و دختران شما هستند ولی هنگامی که به آن‌ها چیزی داده شود شکر نمی‌کنند و زمانی هم که به چیزی مبتلا شوند صبر نمی‌کنند»[۳] سپس از قرطبی نقل می‌کند، علت این که کمترین ساکنان بهشت زن‌ها هستند این است که هوی و هوس بر آن‌ها غلبه پیدا می‌کند و میل به زیور آلات دنیوی دارند، علاوه بر این که عقل آن‌ها هم ناقص است و نسبت به عمل کردن برای آخرت ضعیف هستند.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود این توجیهات مشکلی را حل نمی‌کنند و تناقص‌گویی‌های زیادی مثل این موارد به چشم می‌خورد، مثلا در مقابل این توجیهات آقای عجلونی در کتاب کشف الخفاء می‌نویسد: از ابوهریره حدیث صحیح نقل شده که در پیش او سؤال به میان آمده که آیا مردها در بهشت بیشترند یا زن‌ها؟

ابوهریره گفت مگر رسول خدا نفرموده: «هیچ مردی در بهشت نیست مگر این که دو زن دارد»! بنابراین معلوم می‌شود که تعداد زن‌ها در بهشت زیادتر از مردان است.[۴]

این احادیث سند صحیحی ندارند و هیچ‌گونه ارزش سندی و دلالتی نیز برای آن‌ها وجود ندارند. در قرآن تنها چیزی که ملاک و معیار برتری قرار گرفته تقوی است که فرموده: ﴿اإِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛ گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین شما هستند.(حجرات:۱۳)


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • زن در آئینه جمال؛ آیت الله جوادی آملی.


منابع

  1. محمد بن عیسی بن ترمذی، سنن ترمذی ج۴ص ۱۱۵ حدیث ۲۷۲۹و ۲۷۳۰، ناشر: دار الفکر للطباعه بیروت، چاپ دوم، سال ۱۴۰۳ هجری. احمد بن حنبل متوفی ۲۴۱ هجری، مسند احمد ج۱ ص۲۳۴، ناشر: دار صادر بیروت.
  2. متقی هندی، کنز العمال ج۱۴ ص۴۸۸ حدیث ۳۹۳۷۶، ناشر: مؤسسه الرسالت بیروت، سال چاپ ۱۴۰۹ هجری، المناوی، فیض القدیر شرح جامع صغیر ج۵ ص۵۹۸، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، سال ۱۴۱۵ هجری.
  3. محمود بن احمد عینی متوفی ۸۵۵ هجری، عمده القاری ج۱۵ ص۱۵۱ و ۱۵۲ ناشر: دار احیاء تراث عربی بیروت.
  4. اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء ج۱ ص۴۰۱ و ۴۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ سوم، سال ۱۴۰۸ هجری.