سعه صدر در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در منابع اسلامی، گاهی از سعهٔ صدر به شرح صدر تعبیر می‌شود. واژه‌شناسی در این خصوص روشنگر این نکته است.
در منابع اسلامی، گاهی از سعه صدر به شرح صدر تعبیر می‌شود. منظور از شرح صدر، گسترش آن به وسیلهٔ نور الهی و سکینه و آرامش خدادادی می‌باشد. (انعام / ۱۲۵). شرح صدر را به عنوان یکی از موهبت‌های معنوی الهی و کم ظرفیتی را یکی از کیفرهای الهی شمرده است. یعنی بلند اندیشی و گسترش افق عقل، نشانه کسانی است که آمادگی خود را برای هدایت خدا اعلام نموده و خدا نیز هدایت‌های خویش را نصیب او کرده است. زیرا پذیرش مواهب الهی بدون گذشت از منافع شخصی و داشتن سعه صدر میسر نمی‌باشد و کم ظرفیتی و محدودیت فکر و روح کوچک و ناتوان، نشانهٔ انسان‌های لجوج و بی ایمان است که توان پذیرش حق را نداشته و پذیرفتن حقیقت برای شان آن قدر مشکل و دشوار است که گویا می‌خواهد به آسمان پرواز کند یا از آسمان فرو افتد.
 
کلمه «شرح» در لغت به معنای بازکردن گوشت و گسترش دادن قطعات آن و تولید ورقه‌های نازکتر می‌باشد و منظور از شرح صدر، گسترش آن به وسیلهٔ نور الهی و سکینه و آرامش خدادادی می‌باشد. قرآن کریم (انعام / ۱۲۵). شرح صدر را به عنوان یکی از موهبت‌های معنوی الهی و کم ظرفیتی را یکی از کیفرهای الهی شمرده است. یعنی بلند اندیشی و گسترش افق عقل، نشانه کسانی است که آمادگی خود را برای هدایت خدا اعلام نموده و خدا نیز هدایت‌های خویش را نصیب او کرده است. زیرا پذیرش مواهب الهی بدون گذشت از منافع شخصی و داشتن سعه صدر میسر نمی‌باشد و کم ظرفیتی و محدودیت فکر و روح کوچک و ناتوان، نشانهٔ انسان‌های لجوج و بی ایمان است که توان پذیرش حق را نداشته و پذیرفتن حقیقت برای شان آن قدر مشکل و دشوار است که گویا می‌خواهد به آسمان پرواز کند یا از آسمان فرو افتد.


مسئله شرح صدر و نیز بی حوصلگی و کم ظرفیتی موضوعی است که با مطالعه در زندگی روزمره افراد، قابل دست یابی است: بعضی آن چنان روح شان باز است که برای پذیرش هر حقیقتی (هر چند بزرگ و از نظر شخصی بر ضد منافع او باشد) آمادگی دارند، امّا برخی افراد روح شان محدود است به گونه ای که گویا راهی و روزنه ای برای نفوذ هیچ حقیقتی در آن نیست، افق دید فکری آن‌ها محدود به زندگی روز مره و خواب و خوراک آن‌ها است، اگر به آن‌ها سود برسد، همه چیز بر وفق مرادشان هست و اگر کمترین تغییری در آن پیدا شود، گویا همه چیز پایان یافته و دنیا برای شان همانند اتاق تنگ و تاریکی می‌شود که به سختی می‌توانند در آن تنفس کنند.
مسئله شرح صدر و نیز بی حوصلگی و کم ظرفیتی موضوعی است که با مطالعه در زندگی روزمره افراد، قابل دست یابی است: بعضی آن چنان روح شان باز است که برای پذیرش هر حقیقتی (هر چند بزرگ و از نظر شخصی بر ضد منافع او باشد) آمادگی دارند، امّا برخی افراد روح شان محدود است به گونه ای که گویا راهی و روزنه ای برای نفوذ هیچ حقیقتی در آن نیست، افق دید فکری آن‌ها محدود به زندگی روز مره و خواب و خوراک آن‌ها است، اگر به آن‌ها سود برسد، همه چیز بر وفق مرادشان هست و اگر کمترین تغییری در آن پیدا شود، گویا همه چیز پایان یافته و دنیا برای شان همانند اتاق تنگ و تاریکی می‌شود که به سختی می‌توانند در آن تنفس کنند.


بر این اساس قرآن کریم، هدایت پاداشی را بر شرح صدر، مترتب نموده و ضلالت و گمراهی کیفری را بر کم ظرفیتی، ضیق صدر و دیدگاه مورچه ای، مترتب کرده است. وگرنه هدایت ابتدائی خداوند عام و برای همه است که در جای خود این مطلب باید مطالعه و مورد دقت قرار گیرد.
موضوع شرح صدر آن چنان مهم است که وقتی حضرت موسی(ع) هدایت و راهنمائی مردم به عهده اش قرار گرفت و این مسئولیت سنگین را به عهده گرفت از خداوند اولین موهبتی را که درخواست نمود، همین شرح صدر بود: {{قرآن|ترجمه=پروردگارا، سينه‏‌ام را گشاده گردان‏.|سوره=طه|آیه=۲۵}}  یعنی خدایا حال که سر و کارم را مواجه با مردم و تبلیغ و رساندن پیام خودت به آنان و هدایت و رهبری آن‌ها قرار دادی، سعه صدر به من عنایت کن.
 
موضوع شرح صدر آن چنان مهم است که وقتی حضرت موسی(ع) هدایت و راهنمائی مردم به عهده اش قرار گرفت و این مسئولیت سنگین را به عهده گرفت از خداوند اولین موهبتی را که درخواست نمود، همین شرح صدر بود: «خدایا حوصله و ظرفیت روحی به من عطا کن».<ref>طه / ۲۵.</ref> یعنی خدایا حال که سروکارم را مواجه با مردم و تبلیغ و رساندن پیام خودت به آنان و هدایت و رهبری آن‌ها قرار دادی، سعه صدر به من عنایت کن.


چون بشر را از خود رهاندن و به حق رساندن و او را علیهٔ هر ظالمی ولو خودش باشد، تحریک کردن و حرکت دادن شان از خودپرستی و نفس پرستی به سوی حق‌پرستی، میسر نمی‌باشد، مگر با شرح صدر و حوصله که تلخی‌های پیمودن راه را بر انسان شیرین کند.
چون بشر را از خود رهاندن و به حق رساندن و او را علیهٔ هر ظالمی ولو خودش باشد، تحریک کردن و حرکت دادن شان از خودپرستی و نفس پرستی به سوی حق‌پرستی، میسر نمی‌باشد، مگر با شرح صدر و حوصله که تلخی‌های پیمودن راه را بر انسان شیرین کند.
خط ۳۳: خط ۲۹:


از آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم که سعهٔ صدر که ما از آن به حلم و بردباری و حوصله داشتن تعبیر می‌کنیم از نظر اسلام دارای اهمیت زیادی است به گونه ای که شرط اساسی رساندن پیام خدا به شمار رفته است و نیز به عنوان نعمتی به حساب آمده است که زمینه‌ساز پذیرش هدایت خدا، اسلام و حقیقت می‌باشد. از نظر شخصی، کسی که این صفت را دارد به راحتی از خطاءهای دیگران می‌گذرد و از نظر اجتماعی و به خصوص برای کسی که زمام امور مردم به دست او است، بهترین ابزار، وسیله و عامل جذب مردم است و مهم‌ترین عامل برای جلوگیری از پراکندگی و اختلاف امت اسلامی می‌باشد.
از آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم که سعهٔ صدر که ما از آن به حلم و بردباری و حوصله داشتن تعبیر می‌کنیم از نظر اسلام دارای اهمیت زیادی است به گونه ای که شرط اساسی رساندن پیام خدا به شمار رفته است و نیز به عنوان نعمتی به حساب آمده است که زمینه‌ساز پذیرش هدایت خدا، اسلام و حقیقت می‌باشد. از نظر شخصی، کسی که این صفت را دارد به راحتی از خطاءهای دیگران می‌گذرد و از نظر اجتماعی و به خصوص برای کسی که زمام امور مردم به دست او است، بهترین ابزار، وسیله و عامل جذب مردم است و مهم‌ترین عامل برای جلوگیری از پراکندگی و اختلاف امت اسلامی می‌باشد.
{{پایان پاسخ}}
 
<span></span>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


خط ۴۰: خط ۳۷:


۲ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۳۶ و ج۲۷، ص۱۲۰.
۲ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۳۶ و ج۲۷، ص۱۲۰.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۱

سؤال

دیدگاه اسلام دربارهٔ سعهٔ صدر چیست؟

در منابع اسلامی، گاهی از سعه صدر به شرح صدر تعبیر می‌شود. منظور از شرح صدر، گسترش آن به وسیلهٔ نور الهی و سکینه و آرامش خدادادی می‌باشد. (انعام / ۱۲۵). شرح صدر را به عنوان یکی از موهبت‌های معنوی الهی و کم ظرفیتی را یکی از کیفرهای الهی شمرده است. یعنی بلند اندیشی و گسترش افق عقل، نشانه کسانی است که آمادگی خود را برای هدایت خدا اعلام نموده و خدا نیز هدایت‌های خویش را نصیب او کرده است. زیرا پذیرش مواهب الهی بدون گذشت از منافع شخصی و داشتن سعه صدر میسر نمی‌باشد و کم ظرفیتی و محدودیت فکر و روح کوچک و ناتوان، نشانهٔ انسان‌های لجوج و بی ایمان است که توان پذیرش حق را نداشته و پذیرفتن حقیقت برای شان آن قدر مشکل و دشوار است که گویا می‌خواهد به آسمان پرواز کند یا از آسمان فرو افتد.

مسئله شرح صدر و نیز بی حوصلگی و کم ظرفیتی موضوعی است که با مطالعه در زندگی روزمره افراد، قابل دست یابی است: بعضی آن چنان روح شان باز است که برای پذیرش هر حقیقتی (هر چند بزرگ و از نظر شخصی بر ضد منافع او باشد) آمادگی دارند، امّا برخی افراد روح شان محدود است به گونه ای که گویا راهی و روزنه ای برای نفوذ هیچ حقیقتی در آن نیست، افق دید فکری آن‌ها محدود به زندگی روز مره و خواب و خوراک آن‌ها است، اگر به آن‌ها سود برسد، همه چیز بر وفق مرادشان هست و اگر کمترین تغییری در آن پیدا شود، گویا همه چیز پایان یافته و دنیا برای شان همانند اتاق تنگ و تاریکی می‌شود که به سختی می‌توانند در آن تنفس کنند.

موضوع شرح صدر آن چنان مهم است که وقتی حضرت موسی(ع) هدایت و راهنمائی مردم به عهده اش قرار گرفت و این مسئولیت سنگین را به عهده گرفت از خداوند اولین موهبتی را که درخواست نمود، همین شرح صدر بود: ﴿پروردگارا، سينه‏‌ام را گشاده گردان‏.(طه:۲۵) یعنی خدایا حال که سر و کارم را مواجه با مردم و تبلیغ و رساندن پیام خودت به آنان و هدایت و رهبری آن‌ها قرار دادی، سعه صدر به من عنایت کن.

چون بشر را از خود رهاندن و به حق رساندن و او را علیهٔ هر ظالمی ولو خودش باشد، تحریک کردن و حرکت دادن شان از خودپرستی و نفس پرستی به سوی حق‌پرستی، میسر نمی‌باشد، مگر با شرح صدر و حوصله که تلخی‌های پیمودن راه را بر انسان شیرین کند.

دلیل مطلب هم روشن است. زیرا کار پیامبران رساندن پیام خدا فقط به عقل‌ها و فکرها نمی‌باشد، بلکه این کار اول راه است. آنان موظف اند در درجهٔ اول پیام خدا را به عقل‌ها برسانند و سپس به گونه ای عمل نمایند که آن را به دل‌ها و جان‌ها برسانند و تمام احساسات و عواطف و تمام وجود بشر را در اختیار بگیرد و این کار با ابزار برهان و حکمت و موعظه حسنه آنگاه مقدور می‌باشد که انبیاء الهی شرح صدر و حوصله وصف ناشدنی داشته باشند.

البته این نکته اختصاص به پیامبران هم ندارد، بلکه هر کس بخواهد هدف آنان را تعقیب کند و به نتیجه برسد باید شرح صدر داشته باشد.

همین نعمت شرح صدر در مورد خاتم پیامبران در سورهٔ انشراح نیز مطرح شده است امّا نه به عنوان درخواست از جانب پیامبر اکرم(ص)، بلکه به عنوان یک موهبتی عطا شده و یک امر تحقق یافته، طرح شده است و خداوند می‌فرماید: «آیا به تو شرح صدر عطا نکردیم.» یعنی: این گستردگی و وسعت نظر را که هم توان دریافت و تلقی وحی را می‌دهد و هم ناملایمات راه را آسان می‌کند به تو عنایت کردیم.

در مورد پیشرفت سریع آئین اسلام و این که چه شد که اسلام از سرزمین خود به زودی خارج و افق‌های دیگری را بگشاید، علل و عواملی را ذکر کرده‌اند که یکی از آن‌ها سیرهٔ پیامبر و خوی و اخلاق، رفتار و طرز دعوت و تبلیغ ایشان با همان سعه صدری است که اشاره شد. قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید: «ای پیامبر در پرتو لطف خداوند، تو نسبت به مسلمانان دارای اخلاق و روحیه ملایم و دارای حلم و بردباری و حسن رفتار و تحمل و عفو هستی که اگر به جای این اخلاق ملایم، تندخو بودی و تحمل نمی‌داشتی مسلمانان از دور تو پراکنده می‌شوند».[۱]

از این توصیف قرآن کریم بر می‌آید که یک انسان به خصوص یک رهبر و مدیر و دعوت گر به دین، باید سعهٔ صدر به وسعت اقیانوس و فراتر از ستارها داشته باشد تا تلخی‌هایی که با آن مواجه می‌شود، برایش شیرین و گوارا شود. البته روشن است که انعطاف‌پذیری و تحمل و عفو باید در مورد کارهایی که از دیگران نسبت به خود انسان، سرزده است باشد، اما تحمل و انعطاف‌پذیری در مورد مسائل دینی هیچگاه از نظر اسلام، قابل قبول نیست. یعنی اگر خطاء و توهینی از دیگران نسبت به شخص پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ صورت می‌گرفت، پیامبر با شرح صدر عمل می‌کرد نه در مورد خطاء و توهینی که نسبت به اسلام صورت می‌گرفت. سیره و زندگی پیامبر و ائمه(ع) شاهد این مدعا است.

در احادیث و روایات نیز مطالب فراوانی در مورد سعهٔ صدر و داشتن این صفت بیان شده است از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند سعهٔ صدر چیست؟

حضرت فرمودند: «نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد می‌افکند و در پرتو آن، روح او وسیع و گشاده می‌شود».[۲]

امام علی(ع) در این خصوص می‌فرماید: «ابزار ریاست، سعهٔ صدر است».[۳]

از آنچه گفته شد، به این نتیجه می‌رسیم که سعهٔ صدر که ما از آن به حلم و بردباری و حوصله داشتن تعبیر می‌کنیم از نظر اسلام دارای اهمیت زیادی است به گونه ای که شرط اساسی رساندن پیام خدا به شمار رفته است و نیز به عنوان نعمتی به حساب آمده است که زمینه‌ساز پذیرش هدایت خدا، اسلام و حقیقت می‌باشد. از نظر شخصی، کسی که این صفت را دارد به راحتی از خطاءهای دیگران می‌گذرد و از نظر اجتماعی و به خصوص برای کسی که زمام امور مردم به دست او است، بهترین ابزار، وسیله و عامل جذب مردم است و مهم‌ترین عامل برای جلوگیری از پراکندگی و اختلاف امت اسلامی می‌باشد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ علامه طباطبائی، المیزان، جامعه مدرسین، بی تا، ج۲۰، ص۵۳۰.

۲ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۴۳۶ و ج۲۷، ص۱۲۰.

منابع

  1. آل عمران/ ۱۵۹.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۱۲۷.
  3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۹۲ق، ج۵، ص۱۲۷، ح۱۳۹۷.