پرش به محتوا

کاربر:Golpoor/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[کنیه]] حسین بن علی(ع)، «ابوعبدالله» است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۶۵؛ ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و با القابی چون '''سید شباب أهل الجنة''' (سرور جوانان اهل بهشت) زکیّ، طیّب، وفیّ، سیّد، التابع لمرضاة الله شناخته می‌شود<ref>ابن‌ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۲۸؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۳۷۴؛ برای فهرستی از القاب امام حسین(ع) نگاه کنید به: ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۸۶.</ref> [[ثارالله]]، [[قتیل العبرات]]<ref>ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ق، ص۱۷۶.</ref> و [[سیدالشهداء]]<ref>نگاه کنید به: حِمْیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۹-۵۰.</ref> از القاب دیگری است که در [[زیارتنامه|زیارتنامه‌ها]] برای او ذکر شده است.
[[کنیه]] حسین بن علی(ع)، «ابوعبدالله» است.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنَّف، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۶۵؛ ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و با القابی چون '''سید شباب أهل الجنة''' (سرور جوانان اهل بهشت) زکیّ، طیّب، وفیّ، سیّد، التابع لمرضاة الله شناخته می‌شود<ref>ابن‌ابی‌الثلج، تاریخ الائمه، ۱۴۰۶ق، ص۲۸؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۳۷۴؛ برای فهرستی از القاب امام حسین(ع) نگاه کنید به: ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۸۵ش، ج۴، ص۸۶.</ref> [[ثارالله]]، [[قتیل العبرات]]<ref>ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ق، ص۱۷۶.</ref> و [[سیدالشهداء]]<ref>نگاه کنید به: حِمْیری، قرب الاسناد، ۱۴۱۳ق، ص۹۹ـ۱۰۰؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ شیخ طوسی، امالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۹-۵۰.</ref> از القاب دیگری است که در [[زیارتنامه|زیارتنامه‌ها]] برای او ذکر شده است.
===دوران خلفای سه‌گانه===
===دوران خلفای سه‌گانه===
۲۵ سال از عمر امام حسین(ع) در دوران [[خلفای سه گانه]] سپری شد، اما از جزئیات زندگی امام سوم [[شیعیان]] در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد.<ref>محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۲۵.</ref>
اطلاعات تاریخی اندکی از دوره 25 ساله زندگانی امام حسین(ع) در دوران خلفای سه‌گانه گزارش شده است.<ref>محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۲۵.</ref> گفته شده است که او از احترام ویژه‌ای نزد خلیفه دوم برخوردار بود.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ سبط بن جوزى، تذکرة الخواص‏، ۱۴۱۸ق، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>


نقل شده است که در اوایل خلافت [[عمر]]، روزی حسین(ع) که حدود نُه سال داشت، وارد [[مسجد]] شد و چون عمر را در حال سخنرانی بر منبر رسول خدا(ص) دید، از منبر بالا رفت و به او گفت: «از منبر پدرم فرود‌ آی و بر منبر پدرت بنشین!». عمر گفت: «پدرم منبری نداشت».<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸، ج۱۰، ص۳۹۴؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۹۹۳م، ج۵، ص۱۰۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹، ج۴، ص۴۰؛ بغدادی، تاریخ بغداد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۵۲.</ref> گزارش‌هایی از احترام ویژه خلیفه دوم به امام حسین در منابع تاریخی دیده می‌شود.<ref>ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۴، ص۱۷۵؛ سبط بن جوزى، تذکرة الخواص‏، ۱۴۱۸ق، ص۲۱۱-۲۱۲.</ref>
گزارشی از امام حسین(ع) در زمان حکومت غثمان وجود دارد که امام به همراه پدر و برادرش بر خلاف دستور خلیفه سوم، ابوذر را که از جانب خلیفه به سرزمین ربذه تبعید شده بود، بدرقه کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۰۶-۲۰۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref>


وقتی [[عثمان]] در دوره خلافتش [[ابوذر غفاری|ابوذر]] را به سرزمین [[ربذه]] تبعید و همگان را از بدرقه و همراهی او منع کرد، امام حسین(ع) به همراه پدر و برادرش امام حسن(ع) و چند تن دیگر، برخلاف دستور خلیفه، ابوذر را بدرقه کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۸، ص۲۰۶-۲۰۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ق، ج۸، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref>
برخی منابع [[اهل سنت]] به حضور ایشان به همراه برادرش در برخی از فتوحات چون افریقیه در سال ۲۶ق<ref>ابن‌خلدون، العبر، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۵۷۳-۵۷۴.</ref> و [[طبرستان]] در سال ۳۰ق<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق. ج۴، ص۲۶۹.</ref> اشاره کرده‌اند، اما چنین گزارش‌هایی در منابع شیعه نیامده است. برخی از پژوهشگران شیعه چون [[جعفر مرتضی عاملی]]، این‌گونه گزارش‌ها را ساختگی دانسته‌اند.<ref>جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن، دارالسیرة، ص۱۵۸.</ref>  


برخی منابع [[اهل سنت]] به حضور [[حسنین]] در نبرد افریقیه در سال ۲۶ق<ref>ابن‌خلدون، العبر، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۵۷۳-۵۷۴.</ref> و نبرد [[طبرستان]] در سال ۲۹ یا ۳۰ق<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق. ج۴، ص۲۶۹.</ref> اشاره کرده‌اند، اما چنین گزارشی در هیچ یک از منابع شیعه نیامده است.{{مدرک}} بسیاری از منابع تاریخی گفته‌اند که نبردهای مذکور بدون درگیری به مصالحه انجامیده است.<ref>ابن‌قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۵۶۸؛ بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۲۶؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۸.</ref> گزارش حضور حسنین در این جنگ‌ها، موافقان و مخالفانی داشته است؛ برخی همچون [[جعفر مرتضی عاملی]] با توجه به اشکالات سندی این گزارش‌ها و نیز مخالفت امامان با شیوه فتوحات، آنها را ساختگی دانسته و اجازه ندادن امام علی(ع) به حسنین برای ورود به میدان جنگ در [[جنگ صفین|صفین]] را تأییدی بر آن شمرده‌اند.<ref>جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن، دارالسیرة، ص۱۵۸.</ref>
یکی دیگر از گزارش‌ها که از امام حسین(ع) سخن به میان آمده است، جریان شورش بر علیه عثمان و کشته شدن خلیفه است. امام به همراه بردارش لملم حسن(ع) به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه به حفاظت از خانه عثمان پرداختند.<ref>ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسة، ۱۴۱۰، ج۱، ص۵۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵۵۸.</ref> این گزارش موافقان و مخالفانی در بین محققان شیعه داشته است.<ref>محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref>[[سید مرتضی]] پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری عثمان از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۴۲.</ref>
 
بنابر برخی گزارش‌های تاریخی، در اواخر حکومت عثمان که گروهی به شورش پرداختند و به قصد کشتن عثمان به سمت خانه او هجوم بردند، [[امام حسن مجتبی(ع)]] و امام حسین(ع)، به رغم ناخرسندی از عملکرد خلیفه، به فرمان [[امام علی(ع)]] از خانه عثمان محافظت کردند.<ref>ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسة، ۱۴۱۰، ج۱، ص۵۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۵۵۸.</ref> این گزارش موافقان و مخالفانی داشته است.<ref>محمدی ری‌شهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref> [[سید جعفر مرتضی]] با توجه به قرائن تاریخی مانند مخالفت جدی حضرت علی(ع) با عملکرد عثمان و وجود روایت‌های معارض با این حدیث، مانند رد پیشنهاد کمک امام حسن(ع) از سوی عثمان، این امر را بعید و غیر قابل قبول دانسته است؛ او با استدلال به فرموده امام علی(ع) مبنی بر خوشحال نشدن و ناراحت نشدن از قتل عثمان و همچنین سیره علی بن ابیطالب در برخورد با ظالمان و یاری مظلومان، به نقل از [[باقر شریف قرشی]] در کتاب حیاة الإمام الحسن(ع) می‌گوید: «این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین(ع) درباره شراکت در خون عثمان بوده است».<ref>جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة الامام علی(ع)، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۳.</ref> [[سید مرتضی]] نیز پس از تردید در فرستادن حسنین(ع) توسط امیرالمؤمنین(ع)، علت آن را جلوگیری از قتل عمدی او و رساندن آب و غذا به خانواده او می‌داند، نه جلوگیری از برکناری عثمان از خلافت، چرا که او به جهت کارهای ناروایش مستحق خلع از خلافت بود.<ref>سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۲۴۲.</ref>
 
{{همچنین ببینید| ماجرای قتل عثمان}}


===دوران حکومت امام علی(ع)===
===دوران حکومت امام علی(ع)===
خط ۴۱: خط ۳۷:


===همسران و فرزندان===
===همسران و فرزندان===
درباره تعداد فرزندان امام حسین(ع) اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی از منابع این تعداد را چهار پسر و دو دختر<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۷-۵۹؛ بخاری، سرّ السلسلة العلویة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> و برخی دیگر، شش پسر و سه دختر نوشته‌اند.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۷۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۷۷؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۶۹.</ref>
[[شهربانو]] نام یکی از همسران امام دانسته شده است وی دختر یزدگرد پادشاه ساسانی و مادر  [[امام سجاد(ع)]] قلمداد شده است. محققان معاصر در نسب شهربانو تردید دارند.<ref>نگاه کنید به: مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۱-۱۳۳؛ شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، ۱۳۷۷ش، ص۹۱؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، '''ص...'''؛ شهیدی، زندگانی علی ابن الحسین(ع)، ۱۳۶۵ش، ص۱۲.</ref>  
{| class="wikitable" style="text-align: center; background-color:#F1F9DC; width:100%; border-radius:4px; align:center !important; margin:auto "
 
|-
یکی دیگر از همسران امام [[رباب]] دختر امرؤ القیس بن عدی بود. وی مادر [[سکینه بنت حسین|سُکَینه]] و [[عبدالله بن الحسین|عبدالله]] دانسته شده است <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۵ق، ص۵۹؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> رباب در [[کربلا]] حضور داشت و همراه اسیران به [[شام]] رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> بیشتر منابع عبدالله(علی اصغر) را به هنگام شهادت شیرخوار دانسته‌اند.<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۸؛ بخاری، سرّالسلسلة العلویة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۰.</ref>
! همسر !! نسب !! فرزندان !! توضیحات
 
|-
[[لیلی دختر ابی مرة|لیلیٰ]] دختر ابی‌مُرَّة بن عروة بن مسعود ثَقَفی<ref>مصعب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۵۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۴۶.</ref> نام یکی دیگر از همسران امام دانسته شده است. وی مادر [[علی اکبر(ع)]]<ref>مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۶، ص۲۶۹.</ref> بود که در [[واقعه عاشورا]] به شهادت رسید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۴۶؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه،‌ ص۸۰.</ref>  
| [[شهربانو]] || دختر یزدگرد پادشاه ساسانی || [[امام سجاد(ع)]] امام چهارم [[شیعیان]]|| محققان معاصر در نسب شهربانو تردید دارند.<ref>نگاه کنید به: مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۱-۱۳۳؛ شریعتی، تشیع علوی و تشیع صفوی، ۱۳۷۷ش، ص۹۱؛ دهخدا، لغت نامه دهخدا، ۱۳۷۷ش، '''ص...'''؛ شهیدی، زندگانی علی ابن الحسین(ع)، ۱۳۶۵ش، ص۱۲.</ref> در برخی از منابع از او با نام سِنْدیه، غزاله و شاه زنان یاد شده است.
 
|- style="background-color:#F6F8DC"
[[ام اسحق دختر طلحه بن عبیدالله|ام اسحق]] دختر طلحه بن عبیدالله نیز از همسران امام حسین(ع) دانسته شده است. وی مادر [[فاطمه دختر امام حسین|فاطمه]] دختر بزرگ امام حسین(ع) بود<ref>اصفهانی، کتاب الاغانی، ۱۳۸۳ق، ج۲۱، ص۷۸.</ref> ام اسحاق همسر [[امام حسن مجتبی(ع)]] بود و پس از شهادت امام حسن با امام حسین(ع) ازدواج کرد.<ref>اصفهانی، کتاب الاغانی، ۱۳۸۳ق، ج۲۱، ص۷۸.</ref>
| [[رباب]] || دختر امرؤ القیس بن عدی || [[سکینه بنت حسین|سُکَینه]] و [[عبدالله بن الحسین|عبدالله]]. <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۵ق، ص۵۹؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> || رباب در [[کربلا]] حضور داشت و همراه اسیران به [[شام]] رفت.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۲۹.</ref> بیشتر منابع عبدالله را به هنگام شهادت شیرخوار دانسته‌اند.<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۸؛ بخاری، سرّالسلسلة العلویة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۰.</ref> امروزه شیعیان او را با نام [[علی اصغر]] می‌شناسند.
|-
| [[لیلی دختر ابی مرة|لیلیٰ]] || دختر ابی‌مُرَّة بن عروة بن مسعود ثَقَفی<ref>مصعب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۵۷؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۴۶.</ref> || [[علی اکبر(ع)]]<ref>مقریزی، امتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‌۶، ص۲۶۹.</ref> || علی اکبر در [[واقعه عاشورا]] به شهادت رسید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۴۶؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفه،‌ ص۸۰.</ref>
|- style="background-color:#F6F8DC"
| [[ام اسحق دختر طلحه بن عبیدالله|ام اسحق]] || دختر طلحه بن عبیدالله || [[فاطمه دختر امام حسین|فاطمه]] دختر بزرگ امام حسین(ع)<ref>اصفهانی، کتاب الاغانی، ۱۳۸۳ق، ج۲۱، ص۷۸.</ref> || ام اسحاق همسر [[امام حسن مجتبی(ع)]] بود و پس از شهادت امام حسن با امام حسین(ع) ازدواج کرد.<ref>اصفهانی، کتاب الاغانی، ۱۳۸۳ق، ج۲۱، ص۷۸.</ref>
|-
| [[سُلافه]] یا ملومه<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۲۴۹.</ref> || از قبیله قُضاعه || [[جعفر بن حسین بن علی |جعفر]]<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۹؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵؛ بیهقی، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۷۷و۱۱۳.</ref> || جعفر در زمان حیات امام از دنیا رفت و نسلی از او باقی نماند.<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۹؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref>
|-
|}
در کتاب [[لباب الانساب]]<ref>ابن‌فندق، لباب الانساب، ۱۳۸۵، ص۳۵۵.</ref> از منابع قرن ششم، از دختری به نام [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] و در کتاب [[کامل بهایی]] از منابع قرن هفتم، از دختری چهار ساله برای امام حسین سخن به میان آمده که در [[شام]] از دنیا رفته است.<ref>واعظ کاشفی، روضة الشهدا، ۱۳۸۲ش، ص۴۸۴.</ref> در منابع متأخر، نام رقیه بازتاب گسترده‌ای یافته است.{{مدرک}} همچنین در برخی منابع نام‌های علی‌اصغر فرزند شهربانو، محمد فرزند رباب و زینب (بدون ذکر نام مادر) نیز به عنوان فرزندان امام حسین آمده است.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق رسولی محلاتی، ج۴، ص۱۰۹؛ طبری، دلائل الامامة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۷۴.</ref> ابن‌طلحه شافعی در کتاب [[مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (کتاب)|مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول]] تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده است.<ref>ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۶۹.</ref>


ابن‌طلحه شافعی در کتاب [[مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول (کتاب)|مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول]] تعداد فرزندان امام را ده تن شمرده است.<ref>ابن‌طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۶۹.</ref> اما در برخی منابع تعداد فرزندان امام، چهار پسر و دو دختر<ref>مُصْعَب بن عبدالله، کتاب نسب قریش، ۱۹۵۳م، ج۱، ص۵۷-۵۹؛ بخاری، سرّ السلسلة العلویة، ۱۳۸۱ق، ج۱، ص۳۰؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۵.</ref> و یا شش پسر و سه دختر ذکر کرده‌اند.<ref>طبری، دلائل الامامة، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۷۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۷۷؛ ابن طلحه شافعی، مطالب السؤول، ۱۴۰۲ق، ج۲، ص۶۹.</ref> در کتاب [[لباب الانساب]]<ref>ابن‌فندق، لباب الانساب، ۱۳۸۵، ص۳۵۵.</ref> از منابع قرن ششم، از دختری به نام [[رقیه بنت الحسین|رقیه]] و در کتاب [[کامل بهایی]] از منابع قرن هفتم، از دختری چهار ساله برای امام حسین سخن به میان آمده که در [[شام]] از دنیا رفته است.<ref>واعظ کاشفی، روضة الشهدا، ۱۳۸۲ش، ص۴۸۴.</ref>
==دوران امامت==
==دوران امامت==
شروع [[امامت]] حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت [[معاویه]] مصادف بود.{{مدرک}} معاویه در سال [[سال ۴۱ قمری|۴۱ق]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۶۲.</ref> پس از [[صلح امام حسن|صلح با امام حسن]] حکومت را در دست گرفت و [[خلافت اموی]] را پایه‌گذاری کرد.{{مدرک}} منابع [[اهل سنت]] او را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند.<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۵، ص۳۳۸؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۹.</ref> او به ظواهر دینی پایبند بود{{یادداشت|البته مواردی از مخالفت آشکار معاویه با ظواهر دینی در تاریخ گزارش شده است، از جمله [[مسعودی]] در [[مروج الذهب]] آورده است که معاویه در مسیر حرکت به سوی صفین، [[نماز جمعه]] را روز چهارشنبه اقامه کرد. (مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲.)}} و حتی برای تثبیت خلافت خود از برخی اصول دینی بهره می‌برد و با وجود آنکه با زور و با بهره‌گیری از حیله‌های سیاسی قدرت را به چنگ آورد،<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹، ص۱۹.</ref> حکومت خود را از سوی [[خدا]] و قضای الهی می‌دانست.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹، ص۱۹ به نقل از کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج۳، ص۶۳.</ref> معاویه خود را برای اهل [[شام]]، هم‌ردیف [[پیامبران]]، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دين و [[احکام]] آن معرفی می‌کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفين،۱۴۰۳، ص۳۱-۳۲.</ref> در منابع تاریخی آمده است که معاویه [[خلافت]] را به سلطنت تبدیل کرد<ref>ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵، ج۱، ص۶۴؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۶، ص۲۲۰.</ref> و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۱۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۸، ص۱۳۱.</ref>
شروع [[امامت]] حسین بن علی(ع)، با دهمین سال حکومت [[معاویه]] مصادف بود.{{مدرک}} معاویه در سال [[سال ۴۱ قمری|۴۱ق]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۶۲.</ref> پس از [[صلح امام حسن|صلح با امام حسن]] حکومت را در دست گرفت و [[خلافت اموی]] را پایه‌گذاری کرد.{{مدرک}} منابع [[اهل سنت]] او را فردی زیرک و بردبار خوانده‌اند.<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۵، ص۳۳۸؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۹.</ref> او به ظواهر دینی پایبند بود{{یادداشت|البته مواردی از مخالفت آشکار معاویه با ظواهر دینی در تاریخ گزارش شده است، از جمله [[مسعودی]] در [[مروج الذهب]] آورده است که معاویه در مسیر حرکت به سوی صفین، [[نماز جمعه]] را روز چهارشنبه اقامه کرد. (مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۲.)}} و حتی برای تثبیت خلافت خود از برخی اصول دینی بهره می‌برد و با وجود آنکه با زور و با بهره‌گیری از حیله‌های سیاسی قدرت را به چنگ آورد،<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹، ص۱۹.</ref> حکومت خود را از سوی [[خدا]] و قضای الهی می‌دانست.<ref>طقوش، دولت امویان، ۱۳۸۹، ص۱۹ به نقل از کاندهلوی، حیاة الصحابه، ج۳، ص۶۳.</ref> معاویه خود را برای اهل [[شام]]، هم‌ردیف [[پیامبران]]، از بندگان صالح خدا و از مدافعان دين و [[احکام]] آن معرفی می‌کرد.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة صفين،۱۴۰۳، ص۳۱-۳۲.</ref> در منابع تاریخی آمده است که معاویه [[خلافت]] را به سلطنت تبدیل کرد<ref>ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۵، ج۱، ص۶۴؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۶، ص۲۲۰.</ref> و آشکارا می‌گفت به دینداری مردم کاری ندارد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳، ج۲، ص۱۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، ج۸، ص۱۳۱.</ref>
۶۰۲

ویرایش