۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
از ابوهریره نقل شده هر فرد، هجده ذیالحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را مینویسد و آن، روز غدیر است. در آن زمان، پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در این هنگام آیه اکمال نازل شد: امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کرده و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما باشد.<ref>مائده / 3.</ref> نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد گویا و صادقی است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.<ref name=":0">حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزارة الثقافه و الارشاد الاسلامی، 1411ق، ج1، ص203.</ref> | از ابوهریره نقل شده هر فرد، هجده ذیالحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را مینویسد و آن، روز غدیر است. در آن زمان، پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در این هنگام آیه اکمال نازل شد: امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کرده و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما باشد.<ref>مائده / 3.</ref> نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد گویا و صادقی است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.<ref name=":0">حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزارة الثقافه و الارشاد الاسلامی، 1411ق، ج1، ص203.</ref> | ||
'''تبریک گفتن عمربن خطاب''' | '''تبریک گفتن عمربن خطاب''' | ||
پس از گفتار پیامبر در مولی دانستن امام علی(ع) عمر بن خطاب نزد امام علی(ع) رفته و گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابیطالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی.<ref name=":0" /> | پس از گفتار پیامبر در مولی دانستن امام علی(ع) عمر بن خطاب نزد امام علی(ع) رفته و گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابیطالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی.<ref name=":0" /> | ||
'''آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»''' | |||
هنگامی که رسول خدا(ص) به غدیرخم رسید و مردم را جمع کرد. دست علی(ع) بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر پخش شد. حارث بن نعمان نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنجگانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است. در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه میکرد: خدایا اگر آنچه محمد میگوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و او کشته شد. <ref>رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج1، ص651؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص234.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |