automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== مدعیان تأثیر == | |||
بعضی از حقوقدانان غرب از جمله گلدزیهر ـ فون کریمر ـ آیموس ـ اسیلیوبوسی ادعا کردهاند که نظام حقوقی اسلام از قوانین مردم اروپای شرقی استفاده کرده است. آنها برای ادعای خود به مشابهت قواعد و اصول زیر استناد کردهاند: | بعضی از حقوقدانان غرب از جمله گلدزیهر ـ فون کریمر ـ آیموس ـ اسیلیوبوسی ادعا کردهاند که نظام حقوقی اسلام از قوانین مردم اروپای شرقی استفاده کرده است. آنها برای ادعای خود به مشابهت قواعد و اصول زیر استناد کردهاند: | ||
قاعده «لاضرر» و اینکه «در محاکمات اقامه شاهد به عهده مدعی است» و «منکر وظیفهای جز قسم برای رد ادعای مدعی نخواهد داشت». این مدعیان اشتراک در چنین اصول و قواعد و امثال آنها را دلیل بر اقتباس و استفاده حقوق اسلام از حقوق مردم شرقی دانستهاند. | قاعده «لاضرر» و اینکه «در محاکمات اقامه شاهد به عهده مدعی است» و «منکر وظیفهای جز قسم برای رد ادعای مدعی نخواهد داشت». این مدعیان اشتراک در چنین اصول و قواعد و امثال آنها را دلیل بر اقتباس و استفاده حقوق اسلام از حقوق مردم شرقی دانستهاند. | ||
'''مخالفان''' | |||
در جواب این ادعا باید گفت: «اولا اصول و قواعد یاد شده چیزی نیست که عقل سلیم از ادراک آن عاجز بوده، نیاز به کمک گرفتن از افکار دیگر داشته باشد. فلذا اشتراک، دلیل اقتباس نیست. ثانیا: اصول و قواعد مزبور هنگامی در حقوق اسلام رسمیت یافته که هنوز اسلام در اروپای شرقی نفوذ وگسترش نیافته بود و در نتیجه ارتباط لازم برای اقتباس حقوق آن سامان وجود نداشته است. ثالثا: از لحاظ تاریخی ثابت شده است که حقوقهای الهی و آسمانی دیگری قبل از حقوق مردم اروپای شرقی وجود داشته که به احتمال قوی این نظام حقوقی از آنها متأثر شده است».<ref>صبحی، محمصانی، فلسفه قانون گذاری در اسلام، ترجمه اسماعیل گلستانی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۸ش، ص۲۳۰.</ref> | در جواب این ادعا باید گفت: «اولا اصول و قواعد یاد شده چیزی نیست که عقل سلیم از ادراک آن عاجز بوده، نیاز به کمک گرفتن از افکار دیگر داشته باشد. فلذا اشتراک، دلیل اقتباس نیست. ثانیا: اصول و قواعد مزبور هنگامی در حقوق اسلام رسمیت یافته که هنوز اسلام در اروپای شرقی نفوذ وگسترش نیافته بود و در نتیجه ارتباط لازم برای اقتباس حقوق آن سامان وجود نداشته است. ثالثا: از لحاظ تاریخی ثابت شده است که حقوقهای الهی و آسمانی دیگری قبل از حقوق مردم اروپای شرقی وجود داشته که به احتمال قوی این نظام حقوقی از آنها متأثر شده است».<ref>صبحی، محمصانی، فلسفه قانون گذاری در اسلام، ترجمه اسماعیل گلستانی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۸ش، ص۲۳۰.</ref> |