محل سکونت اصحاب مدین

سؤال

اصحاب مدین (که در قرآن به آن اشاره شده) در کجا ساکن بوده‌اند؟

کلمه «مدین» در قرآن در ده مورد آمده است.[۱] حضرت شعیب(ع) پیامبر منطقه مدین بود و مردم آنجا از فرزندان حضرت اسماعیل(ع) بودند که با کشور مصر، لبنان و فلسطین به تجارت مشغول بودند.[۲] میان آن‌ها بت‌پرستی، تقلب و کم‌فروشی رایج بود و چون شعیب(ع) را نپذیرفتند، بر اثر صیحه آسمانی در خانه‌های خود مردند.[۳]

برخی مدین را کنار دریای قلزم روبه‌روی تبوک می‌دانند. بعضی گفته‌اند: این شهر در هشت منزلی مصر بود و از قلمرو فرعونیان خارج بوده است.[۴] فخر رازی مدین را نام یکی از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) دانسته است که چون فرزندان حضرت ابراهیم(ع)، در سرزمینی در طریق شام سکونت داشتند، به نام مدین معروف شد.[۵] بعضی از جغرافی‌دانان نام مدین را بر مردی اطلاق کردند که میان خلیج عقبه تا کوه سینا زندگی می‌کردند که شهری است در جنوب غربی اردن، در شرق خلیج عقبه.[۶] قاموس کتاب مقدس نام آن را مدیان گفته‌ است که زمین مدیان از خلیج عقبه تا به مرآب و کوه سینا امتداد داشت.[۷] به قول بعضی، مدیان از شبه جزیره سینا تا فرات امتداد داشت.[۸]

طبق آیه ۲۵ سوره قصص، مدین جزء مصر نبود چون زمانی که حضرت موسی(ع) از مصر به مدینه رفت حضرت شعیب(ع) به موسی(ع) گفت: ﴿مترس، از قوم ستمکاران خلاص شدی برخی نوشته‌اند: این شهر در شرق عقبه بوده است و نام آن شهر اکنون معان است که مرکز یکی از استان‌های اردن است و شاید «معان» همان «مدین» سابق باشد.[۹]



منابع

  1. سوره اعراف آیه ۸۵، سوره توبه آیه ۷۰، سوره هود آیه ۸۴ و ۹۵، سوره طه آیه ۴۰، سوره حج آیه ۴۴، سوره قصص آیه‌های ۲۲ و ۲۳ و ۴۵، سوره عنکبوت آیه ۳۶.
  2. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، مشهد، قدس رضوی، ۱۳۷۷، ج۴، ص۲۶۵.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۳ش، ج۹، ص۲۰۰.
  4. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳، ج۱۶، ص۳۴.
  5. فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير (مفاتيح الغيب)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۱۴، ص۳۱۳.
  6. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۲۰۰.
  7. قاموس الكتاب المقدس، نويسنده : مجمع الكنائس الشرقية، بیروت، مكتبة المشغل، چاپ ششم، ۱۹۸۱م، ص۸۵۰.
  8. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۶، ج۶، ص۲۴۵.
  9. بلاغى، صدرالدين، قصص قرآن، تهران، امير كبير، چاپ هیجدهم، ۱۳۸۱ش، ص۴۰۷.