پرش به محتوا

ضربت علی(ع) در جنگ خندق برتر از عبادت انس و جن

سؤال

در روايتي داريم ضربه شمشير اميرالمونين در جنگ خندق افضل از عبادت جن و انس است؛ آیا اینگونه روایات اغراق و زیاده‌روی نیست؟


در جنگ خندق (احزاب)، مشرکان و یهودیان با هم متحد شدند تا اسلام را نابود کنند. وقتی عمرو بن عبدود، مبارز طلبید، تنها حضرت علی(ع) جواب داد. پیامبر(ص) شمشیر خود را به علی(ع) داد و برایش دعا کرد. پیامبر این نبرد را رویارویی تمام ایمان (علی) با تمام شرک (عمرو) معرفی کرد. در این نبرد، علی(ع) عمرو را کشت و این ضربه بزرگی به روحیه دشمن وارد کرد. پیامبر(ص) فرمود: «ضربت علی در روز خندق، برتر از عبادت جن و انس است.» چون اگر علی شکست می‌خورد، اسلام نابود می‌شد. کشته شدن عمرو باعث ذلت مشرکان و تقویت مسلمانان شد. این نبرد نشان داد که بقای اسلام مدیون فداکاری حضرت علی(ع) است، همانگونه که ظهور اسلام مرهون پیامبر(ص) بود. روایت برتر بودن ضربت علی(ع) در جنگ خندق، اغراق‌گویی نیست و بلکه بیان حقیقتی است که اگر اسلام شکست می‌خورد، مسلمانی نمی‌ماند تا خدا را عبادت کند.

جنگ خندق

«جنگ خندق» یا «غزوه احزاب»، یکی از جنگ‌های رسول خدا(ص) با مشرکان و احزاب مخالف، در سال پنجم هجری است که در غرب مدینه اتفاق افتاد.[۱][۲][۳] این جنگ، به خاطر کانالی که در اطراف مدینه کنده بودند، جنگ خندق و به خاطر همدستی گروه‌های گوناگون مشرکین و همکاری یهودیان داخلی با آنان، جنگ احزاب نامیده شد.[۴]

در این جنگ، مدینه تا بیست و چند روز در محاصره مشرکان بود؛ اما جنگی اتفاق نیفتاد[۵] تا اینکه برخی از جنگجویان مشرکان مانند: عمر بن عَبْدود،

عكرمه بن ابی جهل، هُبَیره بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطّاب، از خندق عبور کرده و مبارز‌ طلبیدند.[۶][۷][۸]

سوره احزاب هفده آیه (از آیه ۹ تا ۲۶) پیرامون جنگ خندق(احزاب)، كارشكنی‎‌های منافقان، یهودیان، قبایل مختلف قریش و بت‌پرستان آمده كه همه دست به دست هم داده بودند تا اسلام و مسلمین را نابود كنند. سرانجام امدادهای غیبی، تدابیر شجاعانه پیامبر(ص) و قهرمانی‎‌های حضرت علی(ع) در جنگ خندق، موجب شكست دشمنان شد. این حادثه بزرگ ترین و سخت‌‎ترین امتحان و آزمون برای مسلمانان بود، چنان كه آیه یازده سوره احزاب بیانگر این مطلب است. در دو آیه ۹ و ۱۰ سوره احزاب از این پیروزی و امدادهای غیبی چنین یاد شده است:

﴿يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكمُ‏ْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا۝۹إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا۝۱۰؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهايى به سراغ شما آمدند؛ ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى‌‏ديديد و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‏‌دهيد، بينا بوده است. (به خاطر بياوريد) زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زمانى را كه چشم‌ها از شدّت وحشت خيره شده و جان‌ها به لب رسيده بود و گمان‌هاى گوناگون بدى به خدا مى‏‌برديد.

اهمیت مبارزه علی(ع) با عمرو بن عبدود

مشركان و يهوديان، مجهّز شده بودند تا با آمادگي، اسلام را از بين برده، كار مسلمانان را يكسره سازند. اگر تدبير لازم از ناحيه مسلمانان در كندن خندق، اتّخاذ نشده بود، دشمن به پيروزي مي‌رسيد.

لشکر احزاب زورمندترين دلاوران عرب را به همکاري در اين جنگ دعوت کرده بود، از ميان آنها ۵ نفر از همه مشهورتر بودند: عمرو ابن عبدود، مکرمه بن ابي جهل، هبيره، توفل و ضرار. آنها در يکي از روز هاي جنگ، براي نبرد تن به تن آماده شدند و از نقطه باريکي از خندق که از تيررس سپاهيان اسلام نسبتا دور بود با اسب خود به جانب ديگر خندق پرش کردند و در برابر لشکر اسلام حاضر شدند. از ميان آنها عمرو بن عبدود از همه نام‌آورتر بود، او که سابقه زيادي در جنگ داشت جلو آمد و مبارز طلبيد و چون کسي از مسلمانان آماده جنگیدن با او نشد جسورتر گشت و گفت: شما که مي‌گویيد کشتگان‌تان در بهشت هستند و کشتگان ما در دوزخ، آيا يکي از شما نيست که من او را به بهشت بفرستم يا او مرا به دوزخ اعزام کند؟! هنگامی که عمرو بن عبدود سه بار مبارز‌ طلبید در هر سه بار جز علی(ع) کسی جواب مثبت نداد.[۹] زمانی که علی(ع) برای مقابله با او به میدان می‌رفت، پیامبر(ص) شمشیرش را به او داد، برای او عمامه بست، از خدا برای او طلب کمک کرد.[۱۰][۱۱]

پيامبر اكرم(ص) علي بن ابيطالب(ع) را مصداق واقعي «ايمان» و عمرو بن عبدود را مصداق واقعي «شرك و كفر» معرفي کرد و جمله تاریخی خود را فرمود: «بَرَزَ الْإِيمَانُ كُلُّهُ إِلَى الشِّرْكِ كُلِّهِ‌؛ همه ایمان، مقابل همه شرک قرار گرفت». [۱۲] [۱۳] [۱۴]

«برز الايمان كلّه إلي الشرك كلّه» یعنی اگر علي بن ابي‌طالب كشته مي‌شد، مشركان بر قتل من و همه مسلمانان، جرئت پيدا می‌كردند، نه از اسلام چيزي باقي مي‌ماند و نه از ايمان؛ پس صحيح است بگویيم كه اسلام بواسطه پيامبر اكرم، بوجود آمد و بواسطه علي بن ابي‌طالب، بقا و استمرار يافت.[۱۵]

عمرو بن عبدود کمی مقابل علی(ع) رجز خواند و گفت: «دوست ندارم تو را بکشم». علی (ع) فرمود: «اما من دوست دارم تو را بکشم.»[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹]

اميرمؤمنان علی(ع) نخست عمرو بن عبدود را به اسلام دعوت کرد، او نپذيرفت، سپس دعوت به ترک ميدان کرد از آن هم ابا کرد، سومين پيشنهادش اين بود که از مرکب پياده شود و جنگ تن به تن کند؛ عمرو خشمگين شد و گفت من باور نمي‌کردم کسي از عرب چنين پيشنهادي به من کند، از اسب پياده شد و با شمشير خود ضربه بر سر علي(ع) فرود آورد، شمشير از سپر گذشت و سر علي را آزرده ساخت و علي(ع) هم شمشير خود را به ساق پاي او زد؛ عمرو به روي زمين افتاد و صداي تکبير علي(ع) در ميان گرد و غبار بلند شد و پيکر عمرو بي سر در گوشه ميدان افتاده بود. کشته شدن قهرمان معروف و نام‌دار عرب، ضربه غير قابل جبراني بر لشکر احزاب و اميد و آرزوهاي آنان وارد ساخت و آنها را از پيروزي مأيوس ساخت.[۲۰]

علی(ع) بعد از عمرو بن عبدود، به نوفل بن عبدالله حمله كرد و او را نیز كشت، سپس به قهرمان سوم دشمن «هُبَیرَه بن وهب» حمله كرد، او نیز بر خاك هلاكت افتاد و دو قهرمان دیگر (عكرمه و ضرار) گریختند. هلاكت این قهرمانان به دست علی ـ(ع) ـ از یك سو و طوفان و شدت سرما و كمبود علوفه دشمن از سوی دیگر، موجب شد كه سپاه ده هزار نفری دشمن با كمال خواری، جبهه را ترك كرده و به سوی مكه عقب نشینی نماید.[۲۱]

رسول خدا(ص) در این هنگام بود که فرمود: «ضربت علي در روز خندق، برتر از عبادت جن و انس است.»[۲۲] [۲۳]

معناي حديث اين است که ثواب و پاداش آن ضربت فوق العاده مهم و با ارزش است که در شرائط فوق العاده حساس، دين مقدس اسلام را که در لب پرتگاه نابودي قرار گرفته بود، نجات داد. اگر پيروزي از آن عمرو بود، معلوم مي‌شد كه ارزش اين فداكاري چقدر بوده است.

رسول خدا(ص)، علت برتري عمل علي بن ابي‌طالب(ع) اين‌طور بيان فرمود: «وَ ذَاكَ أَنَّهُ لَمْ يَبْقَ بَيْتٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَهُ ذُلٌّ بِقَتْلِ عَمْرٍو وَ لَمْ يَبْقَ بَيْتٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَهُ عِزٌّ بِقَتْلِ عَمْرٍو؛ به سبب قتل عمرو، خانه‌اي از مشركين نماند مگر اين‌كه ذلت و خواري در آن داخل شد و به سبب قتل عمرو، خانه‌اي از مسلمين باقي نماند مگر اين‌كه عزّت در داخل آن شد.»[۲۴]

شخصی گفتن اين فضيلت راجع به علی بن ابی‌طالب(ع) را اسراف و زياده‌گویي دانست. حذيفه (از صحابه پيامبر خدا(ص)) به او جواب داد: روز خندق، مسلمانان كجا بودند در حالي‌كه عمرو بن عبدود و اصحابش از خندق عبور كرده، به سوي مسلمانان آمدند و مسلمانان را ترس فرا گرفته بود و عمرو «هل من مبارز» مي‌طلبيد. پس مسلمانان خودداري كردند از جنگ با او تا اين‌كه علي(ع) به سوي عمرو شتافت و او را كشت.[۲۵]

منابع

  1. بلاذری، احمد بن یحیی (۱۴۱۷). الانساب الاشراف. ج۱. بیروت، دار الفکر. ص۳۴۳.
  2. ابن هشام، عبد الملک بن هشام. السیرة النبویه. ج۲. بیروت، دار المعرفة. ص۲۱۴.
  3. واقدی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). المغازی. ج۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۴۴۰.
  4. داداش نژاد، منصور. مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی. ج۱. قم، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. ص۶۱ ـ ۶۲.
  5. ابن هشام، عبد الملک بن هشام. السیرة النبویه. ج۲. بیروت، دار المعرفة. ص۲۳۳.
  6. ابن هشام، عبد الملک بن هشام. السیرة النبویه. ج۲. بیروت، دار المعرفة. ص۲۲۴.
  7. ابن سعد، محمد بن سعد (۱۴۱۰). الطبقات الکبری. ج۲. بیروت، دار الکتب العلمية. ص۵۲.
  8. واقدی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). المغازی. ج۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۴۷۰.
  9. واقدی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). المغازی. ج۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۴۷۰.
  10. واقدی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). المغازی. ج۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۴۷۱.
  11. ابن هشام، عبد الملک بن هشام. السیرة النبویه. ج۲. بیروت، دار المعرفة. ص۵۲.
  12. دیلمی، حسن بن محمد (۱۳۷۷). ارشاد القلوب. ج۱. تهران، اسلامیه. ص۳.
  13. ابن أبي الحديد، عبد الحميد بن هبه الله‏ (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه. ج۱۳. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص۲۶۱.
  14. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی (۱۴۰۳). بحار الانوار. ج۲۰. بيروت، الوفاء. ص۲۷۴.
  15. احمدي ميانجي، علی (۱۴۱۶). مواقف الشيعه. ج۳. نشر اسلامي. ص۱۲۳.
  16. ابن هشام، عبد الملک بن هشام. السیرة النبویه. ج۲. بیروت، دار المعرفة. ص۲۲۵.
  17. واقدی، محمد بن عمر (۱۴۰۹). المغازی. ج۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص۴۷۱.
  18. طبری، محمد بن جریر. تاریخ الامم و الملوک. ج۲. بیروت، دارالتراث. ص۵۷۴.
  19. عباسی، حبیب (۱۳۹۱). مقاله غزوه خندق، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم. ج۲. تهران، پژوهشکده باقرالعلوم(ع). ص۱۷۶ ـ ۱۷۷.
  20. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۲۵۶ ـ ۲۵۷.
  21. مفید، محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ترجمه: هاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپ دوم، بى تا، ج۱، ص۸۹ .
  22. مالکي، ابن صباغ، الفصول المهمه في معرفه الائمه، قم، دارالحديث للطباعه و النشر، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۱۱۶۹.
  23. فرازهايي از تاريخ پيامبر اسلام ـ جعفر سبحاني، ص۳۳۳ تا ص۳۳۹ ـ (با تصرف)، مشعر، چ۶، ۱۳۷۵.
  24. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، بيروت، الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۲۰، ص۲۱۶.
  25. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحارالانوار، بيروت، الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۳۹ . ص۳.