روابط مسلمانان با غیرمسلمانان

    سؤال

    با توجه به آیات قرآن، روابط مسلمانان با غیر مسلمانان چگونه باید باشد؟

    رابطه فردی با غیر مسلمان مانند: رابطه با خویشاوندان، رابطه با دوستان، شرکت در مجالس و …، با حفظ شرایطی مانعی ندارد؛ مانند: همراه با اخلاق اسلامی؛ رعایت عدالت درباره افرادی که با مسلمانان در صلح هستند؛ جلوگیری از مسلط شدن آنها بر مسلمانان؛ دوست نشدن در حدی که سبب کشش روحی به سمت کافران و تأثیر اخلاقی از آنان شود.

    رسول خدا(ص) با غیر مسلمانان ارتباطات اجتماعی داشت؛ با آنان در منزل‌های‌شان یا مکان‌های دیگر دیدار می‌کرد؛ از بیماران‌شان عیادت می‌کرد؛ هر زمان که با جنازه مرده‌ای از آنان برخورد داشت، برای تشییع آن برمی‌خاست.

    ازدواج هر یک از مرد و زن مسلمان از نگاه اسلام، با هر یک از مرد و زن مشرک، حرام شده است. قرآن به صراحت حرمت ازدواج مسلمان با مشرک را بیان نموده و مسلمانان را از آن برحذر داشته است. ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان چه دائمی و چه به صروت موقت جایز نیست؛ اما فقهای شیعه درباره ازدواج مرد مسلمان با زنان اهل کتاب، اتفاق نظر ندارند. نظریه غالب، حرمت ازدواج دائم مرد مسلمان با زنان اهل کتاب و جواز ازدواج موقّت با آنان است. برخی از فقها ازدواج دائم مرد با زنان اهل کتاب را جایز دانسته، اما گفته‌اند که بهتر است این ازدواج صورت نگیرد.

    روابط بین‌المللی مسلمانان با کشورهای غیر مسلمان با حفظ شرایطی ایرادی ندارد؛ مانند: جلوگیری از ارتباط زمینه‌ساز تسلط کفار بر مسلمانان؛ حفظ عدالت؛ پایبندی به پیمان‌های سیاسی؛ حفظ عزت، استقلال و سیادت اسلامی.

    غیر مسلمان کسی است که بر نبوت حضرت محمد(ص) اعتراف ندارد، هر چند بر یگانگی خداوند متعال و رسالت پیامبران گذشته باور داشته باشد و کسی که خداپرست نیست و پیرو مکتب‌های مادی و غیر آسمانی است.

    مفهوم‌شناسی غیر مسلمانان

    غیر مسلمان کسی است که بر نبوت حضرت محمد(ص) ایمان نیاورده است، هر چند بر یگانگی خداوند متعال و رسالت پیامبران گذشته باور داشته باشد؛ به این گروه اهل کتاب می‌گویند.[۱][۲][۳] و کسی که خداپرست نیست و به یگانگی خدا ایمان ندارد. به این گروه مشرک گویند.[۴][۵][۶]

    مرزهای اسلامی در رابطه فردی با غیر مسلمانان

    روابط فردی بیشتر در داخل کشورهایی است که مسلمانان با غیر مسلمانان زندگی می‌کنند؛ مسلمانان آن گاه می‌توانند پیام الهی و نداهای روح بخش قرآن را به گوش دیگر ملت‌ها برسانند که ارتباط با غیر مسلمانان هموار باشد و روابط با غیر مسلمانان به گونه‌ای پایه‌ریزی شود که به عزت و سربلندی مسلمانان و انسانیت غیر مسلمانان لطمه‌ای وارد نشود؛ قران کریم با تفسیر اهل بیت عصمت(ع) در رابطه با غیر مسلمانان، مرزها و خط قرمزها را به روشنی ترسیم کرده است.

    رابطه با خویشاوندان غیر مسلمان

    گاهی ممکن است یکی از خویشاوندان مسلمانان، غیر مسلمان باشد که با مسلمانان در صلحند؛ در این صورت بر مسلمان واجب است که با اخلاق اسلامی با خویشاوند خود رفتار کند. امام خمینی (ره) حقّ بخشش، صدقه دادن، وقف کردن، ارث بردن، وصیّت کردن و وکیل شدن را برای آنان پذیرفته و اجازه داده تا از زکات به غیرمسلمانان پرداخت شود و بر مسلمانان واجب کرده تا بر خویشاوندان خویش از اهل ذمّه انفاق کنند.[۷] این یعنی اسلام حقوقِ اجتماعی غیر مسلمانان را هم رعایت کرده و دستور خوش‌رفتاری با خویشاوندان غیر مسلمان را داده است.[۸]

    رابطه با دوستان غیر مسلمان

    دوستی با کافران در آیاتی چند، مورد نکوهش و نهی قرار گرفته است: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یهودیان و نصاری را به دوستی مگیرید، بعض آنان دوستان بعض دیگر. هر کس از شما با آنان دوستی کند، او هم از آنان خواهد بود. خداوند گروه ستمکاران را هرگز هدایت نمی‌کند.(مائده:۵۱) در آیات دیگر نیز به این رابطه اشاره شده است.[۹] آنچه نکوهش شده است، دوست داشتن کافران، اعتماد کردن برآنها و در نتیجه مسلط شدن آنها بر مسلمانان است.[۱۰][۱۱] این بدان معناست که دوستی، سبب کشش روحی به سمت کافران، بی‌ارادگی و تأثیر اخلاقی از آنان، مقهور شدن، خودباختگی در برابر بیگانگان و قبول سیادت آنان شود. اما ابراز دوستی در معاشرت‌ها، با حفظ استقلال و شخصیت دینی، مانعی ندارد. بلکه مورد تشویق قرآن است که می‌گوید خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی‌کند؛ چرا که خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد: ﴿لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ(ممتحنه:۸) در ادامه می‌گوید که خدا تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه‌های‌تان بیرون راندند یا به بیرون‌راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد، ستمگر است: ﴿إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ(ممتحنه:۹)

    این آیات، نشان می‌دهد که رفتار دوستانه با آنان که سر جنگ ندارند پسندیده است و نسبت به دشمنان نیز خداوند می‌خواهد دشمنی به دوستی بدل گردد.[۱۲] به این ترتیب افراد غیر مسلمان به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی که در مقابل مسلمین ایستادند و شمشیر به روی آنها کشیدند، تکلیف مسلمانان این است که از هر گونه پیوند دوستی با این گروه خودداری کنند. اما دسته دیگر در عین کفر و شرک کاری به مسلمانان ندارند، جنگ نمی‌کنندد، حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند، نیکی کردن با این دسته و اظهار محبت با آنها بی‌مانع بود و اگر معاهده‌ای با آنها بسته بودند باید به آن وفادار ماند و در اجرای عدالت کوشید.[۱۳]

    مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان، با اخلاق حسنه و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل، درباره کسانی اعتبار دارد که بر ضداسلام و مسلمانان توطئه و اقدام نکنند. در این مسالمت‌آمیزی باید شرایط عزت مسلمانان مراعات گردد: ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّه وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ(منافقون:۸)

    ازدواج با غیر مسلمانان

    ازدواج با مشرک:

    ازدواج هر یک از مرد و زن مسلمان از نگاه اسلام، با هر یک از مرد و زن مشرک، حرام شده است. قرآن به صراحت حرمت ازدواج مسلمان با مشرک را بیان نموده و مسلمانان را از آن برحذر داشته است: ﴿و با زنان مشرک و بت‌پرست تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان دسترسی نداشته باشید) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت‌پرست، بهتر است، هر چند (زیبایی، یا ثروت یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید (گرچه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان، درآورید) غلام با ایمان از مرد آزاد بت‌پرست، بهتر است (هر چند مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می‌کنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‌نماید و آیات خویش را برای مردم روشن می‌سازد. شاید متذکر شوند.(بقره:۲۲۱)

    حرام بودن ازدواج مسلمان با کافر مشرک، اعم از ازدواج مرد مسلمان با زن مشرک و زن مسلمان با مرد مشرک، دراین دو آیه شریفه به‌طور صریح بیان شده است. خداوند متعال درباره زنانی که با اسلام آوردن شوهرشان، هنوز در کفر خود باقی مانده‌اند دستور می‌دهد که همسران‌شان را نگه ندارند: ﴿و هرگز زنان کافر را در همسری نگه ندارید.(ممتحنه:۱۰)

    ازدواج با اهل کتاب:

    ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان چه دائمی و چه به صروت موقت جایز نیست؛ اما فقهای شیعه درباره ازدواج مرد مسلمان با زنان اهل کتاب، اتفاق نظر ندارند. نظریه غالب، حرمت ازدواج دائم مرد مسلمان با زنان اهل کتاب و جواز ازدواج موقّت با آنان است.[۱۴][۱۵] برخی از فقها ازدواج دائم مرد با زنان اهل کتاب را جایز دانسته، اما گفته‌اند که بهتر است این ازدواج صورت نگیرد.[۱۶]

    شرکت در مجالس غیر مسلمانان

    یکی از اصول سیاست اسلام، دعوت غیرمسلمانان به اسلام است. بهترین شیوه دعوت، دعوت عملی است که مسلمانان با معاشرت خوب خود می‌توانند کفار را به دین اسلام فراخوانند. برخوردهای متعددی در این باره در تاریخ اسلام مشاهده می‌شود که دعوت عملی به مراتب اثر بیش‌تری از دعوت زبانی داشته است.

    رسول خدا(ص) با غیر مسلمانان پیوندها و ارتباطات اجتماعی داشت[۱۷] و همیشه با آنان در منزل‌های‌شان یا مکان‌های دیگر دیدار می‌کرد، گاهی پیامبر(ص) بر آنان وارد می‌شد و زمانی هم آنان به خدمت پیامبر می‌آمدند.[۱۸][۱۹]آن حضرت از بیماران‌شان عیادت می‌کرد.[۲۰][۲۱] هر زمان که با جنازه مرده‌ای از آنان برخورد داشت، برای تشییع آن برمی‌خاست.[۲۲][۲۳][۲۴]

    معاشرت با غیر مسلمانان تا موقعی است که آنها به باورهای اسلامی اهانت نکرده و دشمنی نورزند و نشستن با این افراد به مرور زمان مؤمنان را همانند آنها خواهد کرد.[۲۵][۲۶] قرآن کریم به این شرط اشاره کرده است: ﴿وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً؛ و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هر گاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا می‌کنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع می‌کند.(نساء:۱۴۰)

    رابطه با غیر مسلمانان در داخل کشور اسلامی بایستی با حفظ اسرار اسلامی باشد. منظور از اسرار هر چیزی است که غیر مسلمانان یا دشمنان بتوانند در وقت مناسب آن را به ضرر مسلمانان به کار برند؛ اعم از نکته ضعف‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی. خداوند به مسلمانان هشدار می‌دهد که مبادا آنها را محرم اسرار خود بدانید: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هر گونه شرّ و فسادی درباره شما کوتاهی نمی‌کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه‌های) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده و آنچه در دل‌های‌شان پنهان می‌دارند، از آن مهم‌تر است. ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!(آل عمران:۱۱۸)

    اصول و مرزهای اسلامی در روابط بین‌المللی با غیر مسلمانان

    اهمیت روابط سیاسی با غیر مسلمانان

    یکی از ابعاد سیاست که قرآن بدان توجه دارد، مسئله روابط مسلمانان با کشورهای کفر است. در قرآن به چگونگی این ارتباط توصیه‌هایی شده و در برخی موارد از ارتباط دوستانه نهی کرده و در برخی موارد، مجوز این ارتباط را داده است.

    نهی از ارتباط زمینه‌ساز تسلط کفار بر مسلمانان:

    در موارد نهی، قرآن از هر ارتباطی که زمینه‌ساز تسلط کفار بر مسلمانان باشد، نهی کرده است:

    • ﴿ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خویش را دوست خود قرار ندهید، شما نسبت به آنها اظهار محبت می‌کنید، در حالی که به آنچه از حق برای شما آمده کافر شده‌اند.(ممتحنه:۱)
    • ﴿ای کسانی که ایمان آورده‌اید، افرادی که آئین شما را به‌باد استهزاء و بازی می‌گیرند از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه‌گاه خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید.(مائده:۵۷)
    • ﴿و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است.(نساء:۱۴۱)
    ارتباط با غیر مسلمانان در حال صلح:

    قرآن در مواردی ارتباط با غیر مسلمانان را این گونه توصیف می‌کند: ﴿خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی‌کند، چرا که خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد. تنها شما را از دوستی کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند، و شما را از خانه‌های‌تان بیرون راندند، یا به بیرون راندن شما کمک کردند از اینکه با آنها دوستی کنید، و هر کس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است.(ممتحنه:۸–۹)

    روابط مسلمانان با کفار در زوایای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و… در قرآن با معیارهای مشخص و ضوابط معیّن مطرح است. قرآن به عنوان آخرین کتاب وحی الهی، رسالت جهانی داشته﴿تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم‌دهنده جهانیان باشد.(فرقان:۱) و برای راهبری انسان در همه عصرها و نسل‌ها فرستاده شده است: ﴿هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ؛ این قرآن، وسیله بینایی همه مردم است.(جاثیه:۲۰)

    اصول سیاست خارجی

    مقصود از اصول سیاست خارجی مجموعه‌ای از آموزه‌های دینی است که چارچوب کلان سیاست خارجی دولت اسلامی را شکل می‌دهد. این مجموعه از نوعی خصلت ثبات و ماندگاری برخوردار است و عبارتنداز:

    1. پایبندی به پیمان‌های سیاسی: اصل وفای به عهد و پیمان یکی از دستورهای تأکید شده در اسلام است که آیات بسیاری به آن توصیه کرده‌اند.[۲۷]
    2. عدالت: از دیدگاه قرآن، عدالت، رفتاری است که بیش از هر رفتار دیگری به تقوا نزدیک تر است: ﴿ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت، گواهی دهید. و دشمنی گروهی، شما را از عدالت بازندارد، دادگر باشید که عدالت از هر چیزی به تقوا نزدیک‌تر است.(مائده:۸) عدالت، عملی است که رفتار انسان‌ها را با معیار قانون می‌سنجد و هر کس را به تناسب رفتار نیک و بدی که از او سر زده، پاداش می‌دهد و مجازات می‌کند.
    3. نفی سلطه غیر مسلمانان بر جوامع اسلامی و مسلمانان: عنوان نفی سبیل برگرفته از نص آیه قرآن است: ﴿وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ خداوند سبیل و طریقی برای کافران بر مؤمنان قرار نداده است.(نساء:۱۴۱) آیه نفی سبیل به عنوان اساس روابط خارجی دولت اسلامی مطرح می‌گردد. برای نمونه اگر دولت اسلامی با غیرمسلمانان عهد و پیمانی را منعقد کند به حکم صریح قرآن مبنی بر وجوب وفای به عهد ﴿وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ ۖ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا؛ و به عهد و پیمان وفا کنید، زیرا [روز قیامت] درباره پیمان بازخواست خواهد شد.(اسراء:۳۴) لازم است که دولت اسلامی به میثاق و پیمان منعقد شده پایبند باشد.
    4. حفظ عزت و سیادت اسلامی: اصل عزت در روابط خارجی دولت اسلامی بیانگر علو و برتری تعالیم اسلامی است. قرآن اتکای مسلمانان به کافران و دولت‌های غیراسلامی را برای دست‌یابی به عزت و شوکت دنیوی ناپسند شمرده و یادآور شده که عزت همه از آن خدا و رسول و مؤمنان است:
    • ﴿الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً؛ همان‌ها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ با اینکه همه عزّت‌ها از آن خداست؟!(نساء:۱۳۹)
    • ﴿یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ؛ آنها می‌گویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون می‌کنند!» در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند!(منافقون:۸)
    • ﴿مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً؛ کسی که خواهان عزّت است، تمام عزّت برای خداست.(فاطر:۱۰)


    مطالعه بیشتر

    • حقوق اقلیت‌ها، عباسعلی عمید زنجانی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰.
    • حقوق و وظایف غیر مسلمانان در جامعه اسلامی، روح‌الله شریعتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱.

    جستارهای وابسته

    منابع

    1. موسوی خمینی، روح اله، تحریر الوسیله، نجف، بی‌نا، بی‌تا، ج۲، ص۴۹۷.
    2. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، بی‌نا، ۱۳۹۴ق، ج۲۱، ص۲۲۸.
    3. طباطبایی، علی، ریاض المسائل، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۴۶۸.
    4. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، ادب الحوزة، ۱۴۰۵ش، ج۱، ص۲۲۳.
    5. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۴۹.
    6. جوادی آملی، عبدالله، توحید در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۹۵ش، ص۵۷۱.
    7. موسوی خمینی، روح اله، تحریر الوسیله، نجف، بی نا، بی تا، ج۱، ص۵۵۲ و ۵۵۷. ج۲، ص۵۶ و ۹۱.
    8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۱۶۰.
    9. سوره مجادله، آیه۲۲. سوره مائده، آیه۵۷. سوره توبه، آیه۲۳. سوره نساء، آیه۱۳۹ و ۱۴۴. سوره ممتحنه، آیه۱۳. سوره بقره، آیه۱۰۹. سوره آل عمران، آیه۶۹ و ۱۱۸.
    10. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۷۴). المیزان فی تفسیر القرآن [محمد باقر موسوی همدانی]. ج۵. قم: دفتر انتشارات اسلامی. ص۶۰۳.
    11. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. ج۴. تهران: دار الکتب الاسلامیه. ص۴۱۰.
    12. خطیب، عبدالکریم، التفسیر القرآنی للقرآن، بیروت، دار الفکر العربی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۱۴، ص۹۰۳.
    13. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۱ش، ج۲۴، ص۳۱.
    14. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق، ج۳۰، ص۲۸.
    15. بنی هاشمی خمینی، محمدحسن، توضیح المسائل مراجع عظام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۳۹۷.
    16. بنی هاشمی خمینی، محمدحسن، توضیح المسائل مراجع عظام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۴۶۸.
    17. عباسعلی، عمید زنجانی (۱۳۴۴). اسلام و همزیستی مسالمت آمیز. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۹۵.
    18. بوازار، مارسل (۱۳۶۲). انسان دوستی در اسلام [محمد حسن مهدوی اردبیلی، غلامحسین یوسفی]. تهران: طوس. ص۱۷۹.
    19. ابوزهره، محمد (۱۳۷۵). خاتم پیامبران [حسین صابری]. ج۳. مشهد: آستان قدس. ص۵۴۲.
    20. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثه، چاپ اول، بی تا، ص۱۵۹.
    21. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، قم، الشریف الرضی‏، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق / ۱۳۷۰ش، ص۳۵۹.
    22. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، مصر - قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۶۶۱.
    23. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۲۲، ص۵۳.
    24. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، مصر- قاهره، جمهوریه مصر العربیه، وزاره الاوقاف، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه، لجنه إحیاء کتب السنه - مصر - قاهره، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ج‏۲، ص۳۸۶.
    25. صادقی تهرانی، محمد (۱۴۰۶). الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه. قم: فرهنگ اسلامی. ص۷.
    26. محمد جواد، مغنیه (۱۳۷۸). تفسیر الکاشف [موسی دانش]. ج۲. قم: بوستان کتاب. ص۷۳۰.
    27. سوره اسرإء، آیه ۳۴. سوره بقره، آیه ۱۷۷. سوره مومنون، آیه ۸. سوره معارج، آیه ۳۲. سوره مائده، آیه ۱.