رابطه اخلاق و حوادث تکوینی
از دیدگاه قرآن اخلاق در حوادث تکوینی چه تأثیراتی دارد؟
خداوند در قرآن حوادث و عذابی را بر اقوامی آورده است که تقریبا علت نزول آن را رفتار آن قوم میداند. در سوره حج آیه ۴۵ میفرماید که قومی را نابود کرده است در حالی که ظالم بودهاند. یا بر قوم لوط باران سنگ بارید. و عذابهای دیگری که نشان دهنده نتیجه اعمال انسانهای یک جامعه بوده است.
علت این پیامد اعمال و عذاب در این دنیا میتواند قانون علیت باشد چرا که نظام آفرینش و مادی بر اساس قاعده علت و معلول است. یا اینکه قانون تجسم اعمال انسانها در همین دنیا باشد. و همینطور امکان دارد فارغ از اینها صرفا اراده الهی باشد.
نسبت اعمال انسانها با حوادث بیرونی
فلاسفه اخلاق اسلامی تاکنون به پیروی از ارسطو، اخلاق را به ملکات راسخه در نفس که در اثر تکرار عمل حاصل میشود تفسیر کردهاند.[۱] و از آنجا که اخلاقیات صفات درونی و قلبی هستند و نمیتوان نسبت به آنها دسترسی و شناخت پیدا کرد مگر به واسطه نظاره کردن در افعال و اعمال انسانها تا از روی آن اعمال و رفتار به اخلاق آنها پی برد؛ و نیز از آنجا که خداوند متعال در قرآن کریم بعضی از حوادث تکوینی مانند سیل، زلزله، طوفان و صاعقه و… را در اقوام گذشته به اعمال انسانها نسبت داده است؛ بنابراین، با بررسی ارتباط حوادث تکوینی با اعمال انسانها ما میتوانیم به ارتباط حوادث تکوینی به اخلاق آنها نیز پی ببریم چرا که اخلاق در اثر تکرار اعمال ایجاد میشود. از طرفی وقتی اوضاع اقوام گذشتهای را که به نوعی دچار حوادث تکوینی شدهاند بررسی میکنیم درمییابیم که خداوند متعال به خاطر تکرار اعمال سوء آنها آن حوادث را بر آن اقوام وارد کرده به نحوی که آن اعمال بصورت سیره دائمی آن اقوام درآمده بود؛ لذا بطور خلاصه به بررسی ارتباط حوادث تکوینی با اعمال انسانها میپردازیم.
تأثیرات
هلاکت دسته جمعی
﴿فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَه أَهْلَکْناها وَ هِیَ ظالِمَه؛ چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند.﴾(حج:۴۵) شکی در این نیست که این هلاکتها در اثر شیوع عمل ستمکاری در جامعه رخ داده است. ﴿وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُون؛ و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را به ظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند.﴾(هود:۱۱۷) اما علم طبیعی هنوز به این مرحله از رشد نرسیده است که این رابطهها را کشف کند. چه بسا سنخیّت این رابطهها با علوم طبیعی متفاوت است و اساساً برای علم طبیعی قابل کشف نیست.
فرو بردن زمین
﴿أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُون؛ آیا توطئهگران از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آنها را در زمین فرو برد یا مجازات (الهی) از آنجا که انتظارش را ندارند به سراغشان آید.﴾(نحل:۴۵،۴۶) مسلّم است که بین خسف (فرو بردن) زمین و مکر سیئات ارتباط مستقیم وجود دارد چرا که نوع و کیفیت و مقدار عذاب بستگی به نوع و کیفیت عمل دارد.
عذاب دسته جمعی به خاطر راضی بودن به اعمال ظالمین
﴿فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها؛ ولی آنها او را تکذیب کردند و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند) از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را بخاطر گناهشان درهم کوبید و با خاک یکسان کرد.﴾(شمس:۱۴) با آنکه یک نفر عمل ناشایستی را انجام داد، چون بقیه مردم نیز به این ظلم راضی بودند، عذاب بر همه آن مردم نازل شد.
واژگونی و زیر و رو شدن زمین
﴿فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَیْها حِجارَه مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُود؛ و هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ متراکم بر روی هم بر آنها نازل کردیم﴾(هود:۸۲) این عذاب بر قوم لوط نازل گشت. با توجه به نوع عمل ناشایستی که انجام میدادند (لواط) عذاب آنها نیز کیفیت خاص خود را داشت باران سنگهایی از گل متراکم.
ازدیاد نعمت
﴿فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَه فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون؛ هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید و) آنچه را که به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ (و درهای امید بر روی آنها بسته شد)﴾(انعام:۴۴) این ازدیاد نعمت در اثر نادیدهانگاری تذکرات الهی است و یک نوع حیله و مکر خداوند است به جهت عذاب کشاندن صاحب آن عمل.
تغییر در آسمانها و زمین
﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.﴾(اعراف:۹۶) این آیه به این حقیقت اشاره دارد که چه بسا خشکسالیهای متوالی و گرم شدن زمین و نازائی زمین همه معلول پیامد اعمال انسانهاست.
تغییر در ساختمان جسم و روح انسان
﴿فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَه خَاسِئِینَ؛ هنگامی که برای آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند به آنها گفتیم (به شکل) میمونیهایی طرد شده در آیید.﴾(اعراف:۱۶۳،۱۶۴) آنچه امروز برای بشر قابل امکان است دگرگونی روحی به روح دیگر است اما دگرگونی جسمی برای بشر، قابل درک نیست.
ایجاد امراض جسمانی
﴿فَأَنزَلْنَا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ؛ پس بر ستمگران عذابی (طاعون) از آسمان فرو فرستادیم در برابر نافرمانی که انجام دادند.﴾(بقره:۶۱)
ذلّت اجتماعی
﴿ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّه أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَه ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ؛ هرجا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده است. چرا که آنها به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند… اینها بخاطر آنست که گناه کردند و (به حقوق دیگران) تجاوز مینمودند.﴾(آل عمران:۱۱۲)
فساد در زمین و خرابی در نسلها و باغات و مزارع
﴿وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ؛ هنگامی که روی برمیگردانند در راه فساد در زمین کوشش میکنند و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند با اینکه میدانند خدا فساد را دوست نمیدارد.﴾(بقره:۲۰۵)
از دیگر آثار تکوینی اعمال میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
۱. آسان شدن یا دشوار شدن زندگی. ۲. طول عمر. ۳. فساد اجتماعی و اولاد و…
دلیل پیامد اعمال در این دنیا
الف) قانون علیت: نظام و عالم مادّی براساس نظام علّت و معلول جریان دارد که هر عملی، عکسالعمی را در پی دارد.اعمال انسانها نیز از این قانون مستثنی نیست و آنچه از عذاب و حوادث برای بشر رخ میدهد در اثر اعمال خود انسانها میباشد.
ب) قانون تجسم اعمال: اعمال انسانها حقیقت و باطنی دارد که دیدن آن در این دنیا بطور طبیعی برای انسانها میسّر نیست مگر بواسطه اذن و امر الهی که در آن صورت آن حقیقت برای بشر آشکار میگردد؛ ممکن است برخی از پیامدها مانند (مسخ) و دگرگونی جسم و روح بخاطر همین قانون باشد. البته شناخت این قانون برای دانشمندان علوم طبیعی تا به امروز میسور نبوده است.
ج) اراده مستقیم الهی: خداوند حیّ و قیوم است و از کار تدبیر خلق غافل نمیشود و از اعمال ظالمان نیز بیخبر نیست، بنابراین آثار وضعی اعمال را برای صاحبان عمل بار میکند.
د) دارای حیات و شعور بودن دستگاه آفرینش: دستگاه آفرینش (آسمانها و زمین) همه دارای حیات و شعور هستند که از روی شعور نتیجه عمل را به صاحب عمل برمیگردانند.
مطالعه بیشتر
۱. محمدتقی، مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خیمنی (ره)، چ سوّم، پائیز ۱۳۷۷.
۲. اکبر، دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چ سوّم، زمستان ۱۳۷۹.
۳. حسن، حسنزاده آملی، ولایت تکوینی، قم، قیام، چ اوّل، ۱۳۷۱.
منابع
- ↑ مصباح یزدی؛ محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۷، ج۱، ص۲۳۹.