دلایل مخالفت مردم با پیامبران
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
چرا مردم با پیامبران زمان خود که در تاریخ ذکر شده مخالف بودهاند و پیروانشان کم بود؟
مخالفت مردم با دعوت انبیای الهی ریشه در گرایشات اعتقادی، وضع اجتماعی، عادت و رسوم آنها دارد. انبیا با نقاط ضعف جامعه و جهل مردم برخورد کرده و در صدد اصلاح و هدایت جامعه بودند تا از عقاید اشتباه مردم به نفع طاغوتیان سوء استفاده نشود. بهرهبرداری از جهل، خرافات و ظلم ستمگران از دلایل مخالفت مردم با پیامبران بوده است.
ریشهیابی مخالفت با انبیا
برای پیدا کردن علت مخالفت مردم با دعوت انبیا باید وضع مردم، گرایشات، تمایلات و وضع اجتماعی، اخلاقی، عادات، آداب و رسوم آنها شناخته شود، آن گاه تعالیم انبیاء و مبارزات و برخورد آنها شناخته شود، تا سرّ مخالفت مردم با انبیاء روشن شود. در قرآن کریم آیات زیادی هست که حکایت از مقاومت گسترده مردم با انبیاء دارد:
- مبارزه انبیا با نقاط ضعف جامعه و اصلاح آن: شهید مطهری معتقد است: این قضیه که مردم با پیامبران مخالف بودهاند رمزی دارد. رمزش این است که آنها با نقاط ضعف مردم مبارزه میکردند، در حالی که دیگران از نقاط ضعف مردم بهرهبرداری میکنند، آنها میخواستند آن معایب و آن نقاط ضعف مردم را اصلاح کنند و از بین ببرند و ما معمولاً میخواهیم از همان معایب و همان نقاط ضعف بهرهبرداری کنیم.[۱]
- جهل زدایی از مردم: انبیاء هرگز از نقطه ضعف مردم قصد بهرهبرداری نداشتند، بلکه اولین حرکت آنها مبارزه سخت با جهالت مردم و مظاهر جهالت و نادانی آنها بوده است. مثلا بتپرستی که یکی از مظاهر جهل و از نتایج جهالت و نادانی و عوامی مردم است، در تعالیم رفتار انبیاء مورد خشم و نفرت قرار گرفته و در لبه تیز مبارزات انبیاء قرار گرفته است. امّا حاکمان و طاغوتها همین بتپرستی و جهالت مردم را مایه سودجوئی خود قرار داده و برای استثمار مردم گاهی خود را خدا خوانده و اهداف خویش را در این مسیر تعقیب مینمودند.
ریشه تمام انحرافات بشر جهل است و مردم نیز به خاطر هوای نفس که بر اثر جهالت گرفتار آن بودند، با پیامبران مبارزه میکردند، و در برابر دعوت آنها جبهه میگرفتند، در حالی که سعادت و خوشبختی مردم در گرو، هدایت انبیای الهی بود، نوح صدها سال تبلیغ توحید نمود و مردم او را در قبال دعوت و نصایحش مسخره میکردند تا این که عذاب الهی آنها را فرا گرفت که داستان آن در قرآن کریم به تفصیل بیان شده است.[۲]
ابراهیم با بتپرستی به مبارزه برخاست و در این راه او را به شعلههای آتش سپردند، جانشینان ابراهیم نیز درگیر با خرافات و جهل بودند،[۳] موسی نیز یکی از پیامبران بزرگ الهی است که در راه مبارزه با ظلم و خرافات و برای دعوت به خداپرستی رنجهای بسیار کشیده، آنچه مایه گمراهی بنیاسرائیل بود جهل و نادانی آنها بود که فرعون از آن بهره جسته و در برابر موسی جبههگیری کرده بود.[۴]
عیسی بعد از موسی از طرف خدا پیامبر اولوالعزم بود که در استمرار دعوت انبیای گذشته به وظیفه خویش میپرداخت که با طاغوتهای زمان خود درگیر شد.[۵] چون مبارزه با جهالت و ظلم مینمود، ظالمان و طاغوتیان از جهالت سود جسته و مردم را برده خویش نموده بودند. بر سر همین رویارویی بین دعوت انبیاء و حاکمان رخ داده است که در نهایت پیروزی با انبیای الهی بوده و شکست سخت با ظالمان بود، چنانکه پیامبر اسلام با جهل و نادانی به مبارزه برخاست و دعوت به توحید نمود و این کار بر مستکبران گران آمد تا درصدد توطئه بر علیه آن حضرت آمدند و پیامبر بعد از ۲۳ سال مبارزه با جهالت و ظالمان، لایههای جهل را از دل مردم زدود و آنها را از زندگی خفتبار بیرون کشید و نجاتشان داد.[۶]
در پایان نتیجهگیری میشود که چون انبیاء با نقاط ضعف مردم سرو کار داشتند و مردم نیز از نظر روحی دوست ندارند نقاط ضعف آنها روشن و از زندگیشان محو شود و هر کس در صدد برخورد یا بیان نقطه ضعف آنها باشد با او به دشمنی برمیخیزند.
مطالعه بیشتر
- تاریخ انبیا در المیزان، حسین فعال عراقی.
- قصص الانبیا، رسول محلاتی.
- تاریخ انبیاء عماد زاده.
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه گفتارها، تهران، صدرا، چاپ اوّل، ۶۱، ص۱۳۵.
- ↑ سوره نوح، ر.ک. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، تفسیر سوره نوح.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، تفسیر سوره انبیاء، آیه ۵۰، به بعد و سوره ابراهیم.
- ↑ همان، تفسیر سوره طه، و بنیاسرائیل و سوره مریم، و سوره بقره.
- ↑ همان، تفسیر آیات سوره کهف.
- ↑ آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، و فیاضی، علی اکبر، تاریخ اسلام.