اقتداء امام علی(ع) به خلفاء در نماز

از ویکی پاسخ


سؤال

چرا حضرت علی(ع) پشت سر خلفاء و غاصبان ولایت نماز خواندند؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


امام علی(ع) بعد از وفات پیامبر(ص) ابتدا از بیعت با ابوبکر امتناع نمود؛ محققین اهل سنت اجبار علی(ع) را در پذیرش چنین بیعتی پذیرفته‌اند اما درباره زمان این پذیرش اختلاف است. امام علی(ع) با توجه به شرایط آن زمان و برای جلوگیری از تضعیف جامعه اسلامی با خلفاء بیعت کرد و علت همکاری امام با خلفاء در سایر زمینه‌ها، از جمله نماز خواندن پشت سر آن‌ها نیز بر اساس همین مصلحت است. برخی از علماء معتقدند، به دلیل اینکه عدم اقتداء به خلفاء مخالفت با ایشان قلمداد می‌شده است، اقتداء امام علی(ع) به خلفاء ظاهری بوده است.

بیعت اجباری با ابوبکر

خلافت اسلامی در فضایی ناعادلانه به ابوبکر رسید و علی(ع) از آنجا که خود را از هر نظر شایسته خلافت می‌دید، ابتدا از بیعت با ابوبکر امتناع نمود.[۱] و سرانجام ناچار شد در یک سیاست حق مدارانه، با ابوبکر بیعت کند.

محققین اهل سنت، اجبار علی(ع) را در پذیرش چنین بیعتی پذیرفته‌اند.[۲] ولی درباره زمان این پذیرش، میان آنها اختلاف است. برخی از آنها تمام تلاش خود را به کار بسته تا بیعت امام را بلافاصله پس از بیعت مردم نشان دهند.[۳] و دلیل آن را چنین آورده‌اند که «علی(ع) همواره با ابوبکر بود و تمام نمازهایش را پشت سر وی می‌خواند.» ولی بلافاصله افزوده‌اند: مشهور آن است که علی(ع) صلاح دید که نظر فاطمه(س) را رعایت نماید، و وقتی که فاطمه(س) پس از شش ماه از مرگ پدر از دنیا رفت، با ابوبکر جلوی مردم بیعت کرد.[۴]

ولی توجه به حوادث پس از رحلت پیامبر، نظر نویری در نهایه الارب را تأیید می‌کند که درباره چگونگی بیعت امام می‌گوید: پس از آن که عمر، فاطمه(س) را تهدید جدی نمود و سوگند خورد که تهدید خود را عملی خواهد نمود، فاطمه(س) به علی(ع) گفت که ملاحظه وی را نکند و با ابوبکر بیعت نماید.[۵] توجه به فلسفه بیعت امام با خلیفه، علت همکاری امام با خلفاء در سایر زمینه‌ها، از جمله نماز خواندن پشت سر آن‌ها را روشن می‌نماید.

مصلحت حفظ وحدت مسلمین

توجه به شرایط اسلام و مسلمانها پس از رحلت پیامبر(ص)، درک بهتری از درستی روش امام در پی‌گیری روش مسالمت آمیز با خلفاء، به دست می‌دهد. مردم قبائل مختلف شبه جزیره عربستان در سالهای آخر عمر پیامبر(ص) به اسلام روی آوردند، لذا هنوز ایمان واقعی در دل آنها ریشه نگرفته بود و هر حادثه‌ای هر چند کوچک می‌توانست تزلزل اعتقادی آنها را فراهم آورد خطر دیگری که جهان اسلام، با آنها مواجه بود مسئله ارتداد بود به این معنا که پس از رحلت پیامبر گروهی از قبایل تازه مسلمان، با حکومت مرکزی به مخالفت برخاسته و از پرداخت مالیات اسلامی، امتناع نمودند، علاوه بر اینها خطر مدعیان نبوت مانند مُسیلمه و سَجاح و طُلیحه، کیان اسلام را تهدید می‌کرد. با توجه به این شرایط حساس بود که امام جهت حفظ وحدت مسلمین و جلوگیری از بروز جنگهای خونین داخلی، مصلحت دید که با خلیفه بیعت نماید.

امام(ع) در تحلیل موضع خود می‌گوید: و ایم الله لولا مخالفه الفرقه و ان یعود الکفر و یبور الدین لکنّا علی غیر ما لنا لهم علیه.[۶](به خدا سوگند اگر ترسی از بروز اختلاف و بازگشت کفر و از بین رفتن دین نبود، رفتاری غیر از آنچه انجام دادیم، در پیش می‌گرفتیم) پس ضرورت وحدت میان مسلمان‌ها و حفظ حوزه اقتدار اسلام در برابر بیگانگان ایجاب می‌نمود که امام از صف مسلمین خارج نشود. در جمعه و جماعت شرکت کند و خلیفه را ارشاد نماید. البته انجام این امور، مانع از آن نبود که علی(ع) در هر فرصت مناسب، حق خود را اظهار و نسبت به جفای خلفاء شکایت نماید، که خطبه‌های فراوانی در نهج البلاغه شاهد این مدعی است.[۷]

اقتداء ظاهری امام به خلفاء در نماز

سید مرتضی در خصوص اقتداء امام در نماز به خلفاء معتقد است که این اقتداء ظاهری بوده نه حقیقی و علت اقتداء ظاهری امام به خلفاء را غلبه آنها بر قدرت و اینکه امتناع از اقتداء به آنها به عنوان دشمنی قلمداد خواهد شد، می‌داند.[۸]


مطالعه بیشتر

۱. امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری.

۲. تلخیص الشافی، شیخ محمد بن حسن طوسی.

۳. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۹.


منابع

  1. حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالاندلس، چاپ هفتم، ۱۹۶۴، ج۱، ص۲۶۶.
  2. صبحی الصالح، النظم الاسلامیه، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ سوم، ۱۳۹۶، ص۲۶۳.
  3. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، ۱۹۹۶، ج۵، ص۱۲۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ۲۴۹.
  4. ابن کثیر، البدایه و النهایه، مکتبه المعارف، ۱۹۶۶م، ج۵، ص۲۴۹.
  5. نویری، نهایه الارب، المکتبه العربیه، قاهره، ۱۳۹۵هـ، ج۱۹، ص۴۰.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳۰۷.
  7. vر.ک: مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۶۴، ص۲۰، بخش مقدمه.
  8. طوسی،محمد بن حسن، تلخیص الشافی، قم، منشورات العزیزی، ۱۳۹۴هـ، ج۲، ص۱۵۸.