پیش نویس:جایگاه حضرت فاطمه در منابع اهل سنت
جایگاه حضرت فاطمه در منابع اهل سنت
مقدمه
اگرچه بنا بر نص قرآن کریم، حضرت مریم(ع) برگزیدۀ زنان جهانیان معرفی شده (ّآل عمران آیه 42)و نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و مثال زدنی است؛ اما طبق روایات معصومین(ع)، ایشان برگزیدۀ زنان عصر خویش بوده است، در حالی که علوّ مقام حضرت فاطمه(ع)ع) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نیست و در تمامی اعصار جریان دارد.[۱]آن بزرگوار کسی است که اگر نبود، افلاک نیز خلق نمی شد؛ چنانچه در حدیث قدسی چنین آمده است: «یَا أَحْمَدَ! لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکِ وَ لَوْ لَا عَلِیٌّ لَمَا خَلَقْتُکَ وَ لَو لَا فاطمة لَمَا خَلَقْتُکُمَا؛ ای محمد(ص)! اگر تو نبودی، افلاک را نمی آفریدم و اگر علی(ع) نبود، تو را نمی آفریدم و اگر فاطمه(ع) نبود، شما دو تن را نمی آفریدم.»[۲]
بانویی است که افتخار خاندان وحی بوده، چون خورشیدی بر تارک اسلام عزیز می درخشد و فضائل او هم طراز فضائل بی نهایت پیامبر اکرم(ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) بوده است به طوری که عایشه، در موردش می گوید: «کسی را ندیدم که شباهت، زیّ، وقار و سیرۀ او در نشست و برخاست به رسول اکرم(ص) بیش از فاطمه(ع) باشد.»[۳]
حضرت فاطمه(ع) شخصیتی است که بعد از وفات رسول اعظم(ص) جبرئیل امین نزد او می آمد و او را دلداری داده، از حال و جایگاه پدرش به او گزارش می داد.[۴]
او کسی است که پیامبر(ص) در وصفش فرمود: «فَاِنَّهَا سیدة نِسَاءِ العَالَمِینَ مِنَ الأَوَّلِینَ وَ الآخَرِینَ.»[۵]به او از آن حیث «سیدة نساء العالمین» گفته شده که بر اساس آیات و روایات، در تمامی فضائل و کمالات، از تمام زنان عالم برتر و بلکه الگو و سرآمد مردان و زنان جهانیان است. با سیری اجمالی در منابع معتبر اهل سنّت، روایات فراوانی در فضیلت دخت پیامبر(ص) می یابیم که در مقالۀ حاضر تنها به جرعه ای از فضائل بی نهایت این دریای بی کران، آن هم طبق منابع اهل سنّت، اشاره می کنیم.
حوریۀ انسانی
از ابن عباس نقل شده است: «کان النبی(ص) یکثر القبل لفاطمة(ع) فقالت له عائشه: انک تکثر تقبیل فاطمة، فقال: ان جبرئیل لیلة أسری بی ادخلنی الجنة فاطعمنی من جمیع ثمارها فصار ماء فی صلبی فحملت خدیجة بفاطمة، فاذا اشتقت لتلک الثمار قبلت فاطمة فاصبت من رائحها جمیع تلک الثمار التی اکلتها[۶]رسول خدا(ص) فاطمه را زیاد می بوسید. عایشه به آن حضرت گفت: شما فاطمه را زیاد می بوسید! حضرت فرمود: همانا جبرئیل در شب معراج مرا وارد بهشت ساخت و از تمام میوه هایش اطعام نمود و آن طعام، نطفه ای در صلبم شد و خدیجه، فاطمه را باردار گشت. آنگاه که مشتاق به آن میوه ها می شوم، فاطمه را می بوسم و از او، رائحۀ تمام آن میوه ها را استشمام می کنم.»
خطیب بغدادی از عایشه نقل می کند که گفت: «قلت: یا رسول الله! ما لک اذا جاءت فاطمة قبلتها... قال(ص): نعم یا عائشة! انی لما اسری بی الی السماء ادخلنی جبریل الجنة فناولنی منها تفاحة فأکلتها فصارت نطفة فی صلبی، فلما نزلت واقعتُ خدیجة، ففاطمة من تلک النطفة و هی حوراء انسیة، کلما اشتقت الی الجنة قبلتها[۷]به رسول خدا(ص) عرض کردم: یا رسول الله! شما را چه می شود که هرگاه فاطمه می آید، بر او بوسه می زنید؟... فرمود: آری! جبرئیل در شبی که به آسمان برده شدم، مرا وارد بهشت کرد، پس سیبی از آن به من داد. آن را خوردم و نطفه ای در صلبم گشت. آنگاه که به زمین بازگشتم، با خدیجه هم بستر شدم و فاطمه از همان نطفه پدید آمد. او حوریه ای در میان انسانهاست. هرگاه مشتاق بهشت می شوم، او را می بوسم.»
خطیب بغدادی از ابن عباس نیز نقل می کند که: «قال(ص): ابنتی فاطمة حوراء آدمیة لم تحض و لم تطمث، و انما سمّاها فاطمة لأن الله فطمها و محبّیها عن النار[۸] دخترم فاطمه حوریه ای از آدمیان است. مبرّای از حیض و نفاس. او را فاطمه نامید؛ چراکه خداوند او و دوستانش را از آتش جدا نموده است.»
ازدواج حضرت فاطمه(س) به دستور خدا
طبری از پیامبر(ص) آورده است که فرمود: «یا عَلِی! هذا جَبْریلُ یُخْبِرْنِی أَنَّ اللّهَ زَوَّجَک فاطِمَة [۹]یا علی! جبرئیل الآن برایم خبر آورد که خدا فاطمه را به ازدواج تو درآورد.»
ابن حجر عسقلانی از رسول الله(ص) در کتاب خود آورده است که ایشان در مورد ازدواج فاطمه با امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «یا عَلِیّ! إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَة[۱۰]یا علی! خدا به من دستور داد تا تو را به ازدواج فاطمه در آورم.»
همچنین «ابن حجر» در جای دیگری از کتابش به نقل از رسول الله(ص) آورده است: «إِن اللّه زَوَّج عَلیّاً مِنْ فاطِمَة؛ خدا علی و فاطمه را به ازدواج در آورد.»
فاطمه(ع)؛ جان پیامبر(ص)
در موارد زیادی از روایات کتب اهل سنّت، علاقه و محبّت شدید پیامبراکرم(ص) به حضرت فاطمه(ع) نقل شده است؛ این روایات را به سه دسته می توان تقسیم کرد:
الف) مهر شدید پیامبر(ص) به فاطمه(ع):
ابی داود در سنن خود از ثوبان (غلام رسول خدا(ص) نقل کرده است که: «کان رسول الله(ص) اذا سافر کان آخر عهده بإنسان من اهله فاطمة، و اول من یدخل علیه اذا قدم فاطمة... الحدیث؛[۱۱] فاطمه آخرین کسی بود که رسول خدا(ص) هنگام عزم سفر با او وداع می کرد و اولین کسی بود که هنگام بازگشت حضرت، بر او وارد می شد.»
ترمذی در سنن خود به نقل از عایشه آورده است که: «ما رأیت احداً اشبه سمتاً ودلا و هدیاً برسول الله(ص) فی قیامها و قعودها من فاطمة بنت رسول الله. قالت: و کانت اذا دخلت علی النبی(ص) قام الیها فقبّلها و اجلسها فی مجلسه[۱۲] کسی را ندیدم که به صورت و دلیل و هدایت در نشست و برخاست از فاطمه به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد. و گفت: وی هرگاه بر پیامبر(ص) وارد می شد، حضرت برای او بر می خاست و او را می بوسید و در جای خود می نشاند.»
همچنین ترمذی به نقل از «ابن بریده» و او به نقل از پدرش آورده است که: «کان احب النساء الی رسول الله(ص) فاطمة(ع) و من الرجال علی(ع) [۱۳]محبوب ترین افراد از زنان نزد رسول خدا(ص) فاطمه(ع) و از مردان علی(ع) بود.»
ب) خشم فاطمه(ع) خشم پیامبر(ص)
بخاری به نقل از «مسور بن مخرمه» می نویسد: «قال رسول الله(ص): فاطمة بضعة منّی فمن اغضبها اغضبنی؛[۱۴]فاطمه پارۀ تن من است. هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»
مناوی در کتاب «فیض القدیر» با ذکر حدیث فوق، می نویسد: «استدل به السهیلی علی ان من سبّها فکفر لانه یغضبه و انها افضل من الشیخین[۱۵]سهیلی با تمسّک به همین روایت گفته است: کسی که به فاطمه دشنام دهد، کافر است؛ چون این کار، پیامبر(ص) را به خشم می آورد و نیز فاطمه از شیخین (ابوبکر و عمر) برتر است.»
مسلم باز از «مسور بن مخرمه» نقل می کند که رسول خدا(ص) فرمود: «فانما ابنتی یعنی فاطمة بضعة منی یریبنی ما رابها و یؤذینی ما آذاها[۱۶]همانا دخترم فاطمه پارۀ تن من است؛ آنچه او را ناراحت کند، مرا ناراحت می کند و هرچه او را آزار دهد، مرا آزار می دهد.»
متقی هندی به نقل از «طبرانی» از «مسور بن مخرمه» روایت می کند که رسول خدا(ص) فرمود: «انما فاطمة شجنة منی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها[۱۷]همانا فاطمه شاخه ای از وجود من است؛ مرا شاد می کند آنچه او را شاد کند، و مرا غمگین می کند آنچه او را غمناک کند.»
حاکم نیشابوری در «مستدرک الصحیحین» می نویسد: «هذا حدیث صحیح الاسناد [۱۸]سند این حدیث، صحیح است.»
ابن قتیبۀ دینوری در «الامامة و السیاسة» می نویسد: «فقالت یعنی فاطمة(ع) لأبی بکر و عمر: أرأیتکما ان حدثتکما حدیثاً عن رسول الله(ص) تعرفان و تفعلان به؟ قالا: نعم، فقالت: نشدتکما الله الم تسمعا رسول الله(ص) یقول: رضا فاطمة من رضای، و سخط فاطمة من سخطی، فمن احبّ فاطمة ابنتی فقد احبّنی و من ارضی فاطمة فقد ارضانی و من اسخط فاطمة فقد اسخطنی؟ قالا: نعم سمعناها من رسول الله(ص)؛[۱۹] پس فاطمه به ابی بکر و عمر گفت: اگر حدیثی از رسول خدا(ص) برایتان بگویم، آن را به یاد می آورید و به آن عمل می کنید؟ گفتند: آری. گفت: شما را به خدا سوگند می دهم، آیا نشنیدید که رسول خدا(ص) فرمود: رضای فاطمه از رضای من و خشم او خشم من است، پس هر که فاطمه دخترم را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هر که فاطمه را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته و هر که او را خشمگین کند، مرا خشمگین نموده است؟ گفتند: آری، از رسول خدا شنیدیم.»
ج) خشم فاطمه(ع) خشم خدا
حاکم در مستدرک به نقل از امام علی(ع) آورده است: اینکه رسول خدا(ص) به فاطمه فرمود: «انّ الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک؛[۲۰]هذا حدیث صحیح الاسناد؛ خداوند با غضب تو غضب می کند و با رضای تو خشنود می شود، حدیثی صحیح السند است.»
متقی هندی در «کنز العمال» از دیلمی، از امام علی(ع) آورده است: «یا فاطمة انّ الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک[۲۱]خداوند عزوجل با خشم تو ای فاطمه خشمگین می شود و با خشنودی تو ای فاطمه خشنود می گردد.»
ذهبی در «میزان الاعتدال» به نقل از طبرانی، با سندی که به صحت آن اعتراف می کند، از حضرت علی(ع) نقل می کند که رسول خدا(ص) به فاطمه(ع) فرمود: «انّ الرّب یغضب لغضبک و یرضی لرضاک[۲۲] همانا پروردگار با غضب تو غضب می کند و با رضای تو خشنود می شود.»
حضرت فاطمه(ع) سرور زنان عالمیان
بخاری در صحیح خود از پیامبر(ص) آورده است: «فاطمة سیدة نساء اهل الجنة[۲۳]فاطمه برترین بانوی اهل بهشت است.»
نسائی در «خصائص» خود به نقل از ابوهریره می نویسد: «أبطا علینا رسول الله(ص) یوماً صبور النهار، فلما کان العشی قال له قائلنا: یا رسول الله! قد شقّ علینا لم نرک الیوم، قال: ان ملکاً من السماء لم یکن زارنی فاستأذن الله فی زیارتی فاخبرنی و بشّرنی ان فاطمة بنتی سیدة نساء امتی و ان حسناً و حسیناً سیدا شباب اهل الجنة؛[۲۴] در یک روز بلند و طولانی رسول اکرم(ص) تأخیر کرد. غروب بود که کسی عرض کرد: ای رسول خدا! امروز که شما را ندیدیم، بر ما چه سخت گذشت! حضرت فرمود: فرشته ای که تاکنون زیارتم نکرده بود، از خدا خواست تا ملاقاتم کند. (آمد و) به من مژده داد که فاطمه(ع) دخترم، بانوی زنان امت من است و حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشت اند.»
ترمذی از حذیفه نقل می کند که: «... قال(ص): ان هذا ملک لم ینزل الارض قط قبل هذه الیلة استأذن ربه ان یسلِّم علیَّ و یبشّرنی بأَن فاطمة سیدة نساء اهل الجنة و ان الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة[۲۵]پیامبر(ص) فرمود: این فرشته ای است که تاکنون به زمین نیامده بود. از خداوند اجازه خواست تا بر من سلام کند و مژده ام دهد که فاطمه بانوی زنان اهل بهشت و حسن و حسین دو سرور و آقای جوانان اهل بهشت هستند.»
خطیب بغدادی به نقل از ابن عباس آورده است: «قال رسول الله(ص): لیلۀ عرج بی الی السماء رأیت علی باب الجنة مکتوباً: لا اله الا الله، محمد رسول الله، علیّ حب الله و الحسن و الحسین صفوة الله، فاطمة خیرة الله علی باغضهم لعنة الله[۲۶]در شب معراج دیدم که بر در بهشت نوشته بود: نیست خدایی جز خدای یگانه، محمد(ص) رسول خداست، علی(ع) محبوب خداست، حسن و حسین(ع) برگزیدۀ خدا هستند، فاطمه(ع) اختیار شده از جانب خداست و بر غضب کنندۀ (دشمن) اینها لعنت خدا باد.»
بخاری به نقل از عایشه نقل می کند رسول خدا(ص) به فاطمه(ع) فرمود: «... اما ترضین ان تکونی سیدة نساء اهل الجنة او نساء العالمین[۲۷] آیا خشنود نمی شوی به اینکه بانوی زنان بهشت یا بانوی زنان مؤمنۀ عالم باشی؟»
جوینی شافعی در فرائد السمطین به نقل از پیامبر(ص) آورده است که: «و اما ابنتی فاطمة فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین و هی بضعة منی و هی نور عینی و هی ثمرة فوادی و هی روحی التی بین جنبیّ و هی الحوراء الانسیة... ؛[۲۸] و اما دخترم فاطمه، پس همانا او سرور زنان جهانیان از گذشتگان تا آیندگان است و او پاره ای از من و نور چشم من و میوۀ دل من است. او روح من است که در میان دو پهلوی من جای دارد. او حوریه ای در قالب بشر است...»
صاحب «ذخائر العقبی» به نقل از ابن عباس، از پیامبر(ص) روایت کرده است که: «اربع نسوة سیدات سادات عالمهن: مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و افضلهن عالماً فاطمة؛[۲۹] برترین زنان اهل عالم چهار نفرند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص) و برترین ایشان در علم، فاطمه است.»
حاکم نیشابوری در «مستدرک علی الصحیحین» آورده است: «عن ابی عباس قال: خط رسول الله(ص) اربعة خطوط، ثم قال: أتدرون ما هذا؟ قالوا: الله و رسوله اعلم. قال: ان افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد، و مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم... الحدیث، قال: هذا حدیث صحیح الاسناد[۳۰]ابن عباس نقل می کند که پیامبر(ص) چهار خط کشید، سپس فرمود: می دانید این خطوط چیستند؟ اصحاب گفتند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: همانا برترین زنان اهل بهشت: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم(ع) می باشند.... سپس حاکم اضافه می کند که سند این حدیث، صحیح می باشد.»
فاطمه(ع) نخستین وارد شونده به بهشت
متقی هندی به نقل از «ابوالحسن احمد بن میمون» و «رافعی» از «ابی یزید مدنی» روایت می کنند که رسول خدا(ص) فرمود: «ان اول شخص یدخل الجنة فاطمة بنت محمد(ص) و مثلها فی هذه الامة مثل مریم فی بنی اسرائیل؛[۳۱]نخستین کسی که در قیامت داخل بهشت می شود، فاطمه(ع) است. مثل او در این امت، مانند مریم در بنی اسرائیل است.»
ذهبی به نقل از «ابوصالح مؤذن»، با سندی که خود معترف به صحت آن است، از ابوهریره روایت می کند که رسول خدا(ص) فرمود: «اول شخص یدخل الجنة فاطمة سلام الله علیها؛[۳۲] اولین شخصی که وارد بهشت می شود، فاطمه(ع) است.»
حاکم نیشابوری در «مستدرک علی الصحیحین» از ابوهریره نقل می کند که پیامبر(ص) فرمود: «تبعث الانبیاء یوم القیامة علی الدواب لیوافوا بالمؤمنین من قومهم المحشر و یبعث صالح علی ناقته و ابعث علی البراق خطوها عند اقصی طرفها و تبعث فاطمة أمامی، قال: هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم؛[۳۳]انبیا(ع) روز قیامت سوار بر مرکب مبعوث می شوند تا با مؤمنین قوم خود در محشر ملاقات کنند. حضرت صالح سوار بر ناقه اش مبعوث می شود و من نیز سوار بر براق مبعوث می شوم که با هر قدم تا نهایت دیدش را طی می کند و فاطمه پیشاپیش من خواهد بود.... حاکم می گوید: سند این حدیث طبق نظر مسلم صحیح است.»
متقی در «کنز العمال» به نقل از ابوبکر در «الغلانیات»، از ابی ایوب روایت می کند که رسول خدا(ص) فرمود: «اذا کان یوم القیامة نادی مناد من بطنان العرش: یا اهل الجمع! نسکوا رؤوسکم و غضّوا ابصارکم، حتی تمرّ فاطمة بنت محمد(ص) علی الصراط، فتمرّ مع سبعین الف جاریة من الحور العین کمرّ البرق؛[۳۴] روز قیامت، منادی از عرش ندا می دهد: ای اهل محشر! سرها را پایین بیفکنید و چشمها را ببندید تا فاطمه دختر محمد(ص) از صراط عبور کند، پس فاطمه در حالی که هفتاد هزار کنیز بهشتی همراه او هستند، به سرعت برق می گذرد.»
منابع
- ↑ عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. ج. ۱۱. ص. ۸۶۳.
- ↑ علامه بحرانی. عوالم المعالم. ج. ۱۱. ص. ۴۴.
- ↑ ابوعیسی محمد ترمذی. سنن ترمذی. ج. ۲. دارالفکر. ص. ۳۱۹.
- ↑ اصول کافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، باب ولادت فاطمه زهرا(ع)، ح1.
- ↑ امام جوینی شافعی. فرائد السمطین. ج. ۲. بیروت: طبع محمودی. ص. ۳۴.
- ↑ طبری. «القسم الاول فیما جاء فی القرابة علی وجه العموم، باب فضائل فاطمه(ع)». ذخائر العقبی. ص. ۳۶.
- ↑ خطیب بغدادی. تاریخ بغداد. ج. ۵. دارالکتب العلمیه. ص. ۸۷.
- ↑ خطیب بغدادی. تاریخ بغداد. ج. ۱۲. دارالکتب العلمیه. ص. ۳۳۱.
- ↑ محب الدین طبری. مناقب الإمام علی من الریاض النضرة. بوستان کتاب. ص. ۱۴۱.
- ↑ ابن جوزی. لصواعق المحرقة. ص. باب ۱۱، ص ۱۴۲؛.
- ↑ حافظ ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی. سنن ابی داود. ج. ۲۶، باب: ما جاء فی الانتفاع بالعاج٫ح۴۲۱۳.
- ↑ ابوعیسی محمد. سنن ترمذی. ص. باب فی فضل فاطمة(ع)، ص ۱۰۵۴، ح۳۸۸۱٫.
- ↑ ابو عیسی محمد ترمذی. سنن ترمذی. ص. باب فی فضل فاطمة(ع)، ص ۱۰۵۴، ح۳۸۸۱.
- ↑ حافظ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیرة بن بردزبه بخاری. صحیح بخاری. ص. کتاب بدء الفلق، باب مناقب قرابة رسول الله(ص) و منقبة فاطمة(ع)؛.
- ↑ مناوی. فیض القدیر. ج. ۴. ص. ۴۲۱.
- ↑ مسلم بن حجاج نیشابوری. صحیح مسلم. ص. کتاب فضائل الصحابة، باب: فضائل فاطمة(ع)؛.
- ↑ علاءالدین علی بن حسام ( متقی هندی ). کنز العمال. ج. ج ۶. ص. ۲۱۹، ح ۳۴۲۳۷٫.
- ↑ حاکم نیشابوری. مستدرک الصحیحین. ج. ۳. ص. ۱۵۴، کتاب معرفة الصحابة، ذکر مناقب فاطمة بنت رسول الله(ص)٫.
- ↑ ابن قتیبه دینوری. الامامة و السیاسة. ص. ۱۴.
- ↑ ابن ائیر. اسد الغابة. ج. ۵. ص. ۵۲۲.
- ↑ علاءالدین علی بن حسام. کنز العمال. ج. ۶. ص. ۲۱۹، ح ۳۴۲۳۷٫.
- ↑ ذهبی. میزان الاعتدال. ج. ۲. ص. ۷۲.
- ↑ صحیح بخاری. ج. ۵. ص. ۲۵.
- ↑ النسائی. خصائص. ص. ۳۴، الاخبار المأثور بان فاطمة بنت رسول الله سیدة النساء من هذه الامۀ.
- ↑ سنن ترمذی. ص. فی باب مناقب الحسن و الحسین(ع)، باب ۳۱؛.
- ↑ تاریخ بغداد. ج. ۱. ص. باب: محمد، ذکر من اسمه محمد و ابتداء اسم ابیه، ۲۵۹.
- ↑ مسند احمد بن حنبل. ج. ۶. ص. ۲۸۲.
- ↑ جوینی شافعی. فرائد السمطین. ص. ۳۵.
- ↑ ذخائر العقبی، باب فی فضل اهل البیت، ذکر ما جاء فی سیادتها و افضلیتها. ص. ۴۴.
- ↑ اسد الغابۀ. ج. ۵. ص. ۴۳۷.
- ↑ کنز العمال، الباب الخامس فی فضل اهل بیت(ع). ج. ۶. ص. ۲۱۹٫.
- ↑ ذهبی. میزان الاعتدال. ج. ۲. ص. ۱۳۱.
- ↑ مستدرک علی الصحیحین، کتاب معرفة الصحابة، باب ذکر مناقب فاطمة بنت رسول الله (ص).
- ↑ الصواعق المحرقۀ، الباب الحادی عشر فی فضائل اهل البیت النبی،. ص. ۱۱۳.