مصادیق نیکی در آیه ۱۷۷ سوره بقره

(تغییرمسیر از نیکی در آیه ۱۷۷ بقره)
سؤال
مصادیق نیکی در آیه ۱۷۷ سوره بقره چیست؟

خداوند در آیه ۱۷۷ سوره بقره، مصادیق نیکی را برمی‌شمرد که از آن جمله، ایمان به خدا و آخرت، زکات، صبر، انفاق به خویشاوندان و نیازمندان و… است. در ادامه این آیه، انسانِ دارنده این خصوصیات را افرادی می‌داند که راستگو و پرهیزکار هستند. اَبرار (نیکوکاران) در قرآن افرادی هستند که خداوند به آنها بهشت را وعده داده است و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند.


متن آیه

تفسیر

مفسران گفته‌اند آیه ۱۷۷ سوره بقره نمونه جامع و کامل تربیتی را نشان داده که عقل به‌ مرتبه ایمان رسیده و ایمان منشأ انفاق و اقامه صلاة و دادن زکات شده و در میان ایمان و این اعمال خوی وفای به عهد و صبر در مصائب تکوین یافته تا انسانی موزون و راست و متقی پدید آورده است. تربیت به هر معنا و به هر صورت جز این باشد ناقص و یک جانبه و ناهماهنگ می‌باشد.[۱]

در تفسیر کشف الاسرار آمده است: «گفتند این آیت بشأن مؤمنان آمد که در بدایت اسلام پیش از هجرت و لزوم فرائض هر کس که کلمه شهادت و توحید بگفتی و نماز کردی بهر سوی که خواستی، اگر در آن حال از دنیا می‌برفت مردمان از بهر وی می‌گفتند- وجبت له الجنّة- بهشت او را واجب شد که نیکی و پارسایی جمله بجای آورد. پس چون مصطفی علیه السلام هجرت کرد و آیات فرائض فروآمد و قبله با کعبه گردانیدند، رب العالمین این آیت فرو فرستاد تا کسی را گمان نیفتد که دین‌داری و نیکی همه آنست که نماز کنند، بل که نماز خصلتی است از خصال برّ و بابی از ابواب آن.»[۲]

معنای روی‌آوردن به سمت مشرق و مغرب

در تفسیر آغاز آیه که آمده است که نیکی این نیست که روی خود را به سمت مشرق یا مغرب بگردانید، گفته شده که بحث منازعه بر تغییر قبله است که نصارا نماز را سمت شرق و یهود سمت غرب می‌خواند و مناقشه‌ای بین همگان و تازه مسلمانان روی داده بود. قرآن به این امر توجه داده است که اصل و ملاک دین‌داری جهت قبله نیست، بلکه با ذکر مصادیقی از نیکی، آنها را دارای اهمیت فراوان در دین‌داری می‌داند.

مصادیق نیکی

در این آیه برای نیکوکاری مصادیقی آورده شده است. «تعریف ابرار و بیان حقیقت حال ایشان است که هم در مرتبه اعتقاد تعریفشان می‌کند و هم در مرتبه اعمال و هم اخلاق‏»[۳]

یک: ایمان به خدا و روز قیمت و فرشتگان و قرآن و پیامبران. این نخستین پایه همه نیکی‌ها و خوبی‌ها است: ایمان به مبدء و معاد و برنامه‌های الهی، و پیامبران که مأمور ابلاغ و اجرای این برنامه‌ها بودند، و فرشتگانی که واسطه ابلاغ این دعوت محسوب می‌شدند، ایمان به اصولی که تمام وجود انسان را روشن می‌کند و انگیزه نیرومندی برای حرکت به سوی برنامه‌های سازنده و اعمال صالح است‏.[۴]

دو: انفاق مال به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، در راه‌ماندگان و گدایان. بدون شک گذشتن از مال و ثروت برای همه کس کار آسانی نیست، مخصوصاً هنگامی که به مرحله ایثار برسد، چرا که حب آن تقریباً در همه دلها است، و تعبیر علی حبه نیز اشاره به همین حقیقت است که آنها در برابر این خواسته دل برای رضای خدا مقاومت می‌کنند. جالب اینکه در اینجا شش گروه از نیازمندان ذکر شده‌اند: در درجه اول بستگان و خویشاوندان آبرومند، و در درجه بعد یتیمان و مستمندان، سپس آنهایی که نیازشان کاملاً موقتی است مانند واماندگان در راه، بعد سائلان، اشاره به اینکه نیازمندان همه اهل سؤال نیستند، گاهی چنان خویشتن دارند که ظاهر آنها همچون اغنیا است در حالی که در باطن سخت محتاجند.[۵]

سه: آزاد کردن برده. آزاد کردن برده از جمله مواردی است که قرآن به آن اهتمام دارد و سعی داشته است این رسم عادی و فراگیر در آن زمان را محدود و پس از آن از بین ببرد. برده بودن انسانها، خلاف کرامت و ارزش ذاتی انسان است از همین جهت آزادسازی انسان از مهمترین اعمال یک فرد مؤمن است که در قرآن ذیل نیکی آورده شده است.

چهار: برپا داشتن نماز. علامه طباطبایی درباره اهمیت نماز و اینکه چطور نماز انسان را از کارهای شنیع بازمی‌دارد می‌فرماید: «توجه به خدا از در بندگی، آن هم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتاً باید انسان را از هر معصیتی کبیره و هر عملی که ذوق دینی آن را شنیع می‌داند، از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها و به مال ایتام، زنا، و لواط، باز بدارد، بلکه نه تنها از ارتکاب آنها، بلکه حتی از تلقین آن نیز جلوگیری کند. برای اینکه نماز مشتمل است بر ذکر خدا، و این ذکر، اولا ایمان به وحدانیت خدای تعالی، و رسالت و جزای روز قیامت را به نمازگزار تلقین می‌کند، و به او میی‌گوید که خدای خود را با اخلاص در عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت بنما، و درخواست کن که تو را به سوی صراط مستقیم هدایت نموده، و از ضلالت و غضبش به او پناه ببر. و ثانیاً او را وادار می‌کند بر اینکه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و کبریایی خدا شده، پروردگار خود را با حمد و ثنا و تسبیح و تکبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلکان خود و بر همه بندگان صالح سلام بفرستد.[۶]

پنج: زکات. زکات از واجبات دین است. کمک به دیگر انسان‌ها و توجه به وضع زندگی و معیشتی افراد جامعه باید از دغدغه‌های یک مؤمن باشد.

شش: وفای به عهد. اطلاق عهد در آیه شریفه شامل تمامی وعده‌های انسان و قول‌هایی که اشخاص می‌دهد می‌شود، مثل اینکه بگوید: (من این کار را می‌کنم، یا این کاری که می‌کردم ترک می‌کنم) و نیز شامل هر عقد و معامله و معاشرت و امثال آن می‌شود.[۷]

هفت: صبر در جنگ و زیان و سختی: ابن مسعود و قتادة و جماعتی از مفسرین می‌گویند مراد از «باساء» فقر و تهیدستی از منظور از «ضرّاء» درد و مرض است. و مراد از «بأس» جنگ است یعنی در هنگام جنگ و جهاد با دشمنان، خویشتن‌دار هستند دلیل اینکه «بأس» بمعنای جنگ می‌آید.[۸]

متقین و راستگویان

این آیه پس از شمردن مصادیق نیکی، این خصوصیات را شرح حال راستگویان و متقین می‌داند. در واقع کسانی پرهیزکار و صادق هستند که واجد این خصوصیات اخلاقی و اعتقادی باشند. برخی صدق و صداقت که در آخر آیه آمده است را هم از اوصاف نیکوکاری می‌دانند و هم از نتایج داشتن این خصایل.

منابع

  1. طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۵۲.
  2. میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، جلد۱، ص ۴۴۲.
  3. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، جلد ۱، ص ۶۴۹.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۸
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۸
  6. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، جلد ۱۶، ص ۱۹۹.
  7. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، جلد ۱، ص ۶۴۹.
  8. طبرسی، مجمع‌البیان، جلد۲، ص ۱۸۳.