زینت آشکار در آیه ۳۱ سوره نور

سؤال

منظور از زینت‌های آشکار در آیه ۳۱ سوره نور چیست؟

درگاه‌ها
زن-و-خانواده.png


زینت هم به اندام زن اطلاق می‌شود و هم به زیورآلات و آرایش‌هایی که می‌کند. مفسران در تفسیر زینت آشکار سه نگرش دارند:

  1. لباس زن.
  2. سرمه، انگشتری و حنای بر دست.
  3. صورت و کف دست‌ها.

زینت آشکار شامل هر سه دیدگاه می‌شود و زن می‌تواند لباس، صورت، دست‌ها و زینت‌های معمولی بر آن‌ها را از نامحرم نپوشاند.

متن آیه

مفهوم‌شناسی زینت

آیه ۳۱ سوره نور به شرح وظایف زنان می‌پردازد؛ از جمله: فرو گرفتن چشم از نامحرم، پوشش خود در مقابل نامحرمان، آشکار نکردن زینت‌های خود بر نامحرمان.[۱] در این آیه آشکار شدن برخی از زینت‌ها استثنا شده است: ﴿وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها؛ و نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که آشکار است.

مفسران در معنای زینت، دو دیدگاه دارند:

  1. بعضی آن را به معنی محل زینت گرفته‌اند (اندام زن)، زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره، دستبند و بازوبند و … به تنهایی مانعی ندارد.[۲] زینت به این معنی کمتر اطلاق می‌شود.[۳]
  2. بعضی دیگر آن را به معنی خود زینت آلات گرفته‌اند که روی بدن قرار گرفته باشد. طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.[۴]

تفسیر نمونه بعد از نقل دیدگاه‌ها، مراد از زینت را همان زیور آلات می‌داند که زنان حق ندارند زینت‌های پنهانی را آشکار سازند هر چند اندام‌شان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباس‌های زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر می‌پوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت‌هایی نهی کرده است.[۵]

زینت آشکار

زینت زنان طبق آیه ۳۱ سوره نور دو قسم است: زینت پنهان که پوشیدن آن در مقابل نامحرم واجب است.[۶] زینت آشکار که لازم نیست پوشیده شود.[۷]

مفسران سه دیدگاه در باره زینت آشکار دارند:

  1. لباس: بدن زن عورت است و پوشاندن آن لازم و فقط لباس است که دیدن آن توسط نامحرم ایرادی ندارد. ‏[۸]
  2. سرمه، انگشتری و حنای بر دست.[۹]
  3. صورت و کف دست‌ها: فقها در واجب بودن حجاب گفته‌اند که پوشش دست‌ها و صورت از نامحرم لازم نیست.[۱۰]

زینت آشکار شامل هر سه دیدگاه می‌شود و زن می‌تواند لباس، صورت، دست‌ها و زینت‌های معمولی بر آن‌ها را از نامحرم نپوشاند.[۱۱]

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۸.
  2. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۵۶. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۶۷۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۸.
  4. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن، اخلاق حمیده، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۳۲۹.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۴۳۹.
  6. ﴿وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَ‏
  7. ﴿إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها
  8. فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۲۲۲.
  9. نهاوندی، محمد، نفحات الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه البعثه، مرکز الطباعه و النشر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ج۴، ص۴۲۹.
  10. مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، ترجمه: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۶۷۸.
  11. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج۲۱، ص۱۱۰.