علائم آخرالزمان

از ویکی پاسخ
سؤال

علائم آخر الزمان طبق گفته پیامبر اکرم(ص) در زمان ما چه هستند؟

علائم آخر الزمان، از مسائلی است که در روایات شیعه و اهل سنت و متون ادیان الهی آمده است. آخر الزمان، فقط یک دوره زمانی خاصّ نیست، بلکه به مرحله‌ای ویژه در پایان زمان اطلاق می‌شود. فهم زمانی دقیق و تعیین این دوره را بسیار سخت یا ناممکن دانسته اند. در روایات زمانی برای این دوره مشخص نشده بلکه با ذکر نشانه‌ها و ویژگی‌هایی، این دوره را از سایر دوره‌ها متمایز کرده‌اند. سخت بودن دینداری، ترویج فساد، ریاکاری در دین برخی از علائم آخرالزمان دانسته شده است.

آخرالزمان

آخر الزمان، از واژه‌هایی است که در روایات شیعه، اهل سنت و متون سایر ادیان آمده است. ادیان مختلف به بیان خصوصیّات این دوره پرداخته‌اند. به نظر می‌رسد آخر الزمان از چنان وسعت زمانی‌ای برخوردار باشد که بتوان مطمئن بود هنوز تا پایان زمان، راه درازی مانده است. پیامبر اکرم(ص) در ادیان الهی، پیامبر آخرالزمان معرفی شده است و زمان ظهور امام عصر(ع) نیز آخر الزمان بیان شده است و زمان وقوع قیامت هم آخر الزمان معرفی گردیده است. آخر الزمان، فقط یک دوره زمانی خاصّ نیست، بلکه به مرحله‌ای ویژه در پایان زمان اطلاق می‌شود. فهم زمانی دقیق و تعیین این دوره را بسیار سخت یا ناممکن دانسته اند. در روایات زمانی برای این دوره مشخص نشده بلکه با ذکر نشانه‌ها و ویژگی‌هایی، این دوره را از سایر دوره‌ها متمایز کرده‌اند.

ویژگی‌های آخر الزمان

ظهور
اللهم عجل لولیک الفرج.jpg

در متون دینی بارها عبارت آخر الزمان آمده است در این میان ویژگی‌های متفاوتی از آخر الزمان ذکر شده که کنار هم قرار دادن آنها می‌تواند تصویر روشنی از آخر الزمان به ما بدهد:

  • پیامبر اسلام(ص) فرموده‌اند: «يَكُونُ فِي آخِرِ اَلزَّمَانِ عِبَادٌ جُهَّالٌ وَ قُرَّاءٌ فَسَقَةٌ؛ در آخر زمان بندگانى نادان و قاريانى فاسق خواهند بود».[۱]
  • پیامبر فرمودند: گروهی از امّت من در آخر الزمان خواهند آمد که به مساجد می‌روند و دور هم می‌نشینند و در مسجد در مورد محبّت دنیا حرف می‌زنند. با آنها ننشینید.[۲]
  • همچنان در مورد برخی عالمان ریاکار آمده است: مردم را به آخرت ترغیب می‌کنند و خود به آن علاقه ای ندارند و مردم را به زهد در دنیا دعوت می‌کنند ولی خود زهد نمی‌ورزند».[۳]
  • در روایتی دیگر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که روزی ایشان در جمع اصحاب خود به کودکی نگاه کردند و بعد فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان به سبب پدرانشان؛ به ایشان عرض شد: به سبب پدران مشرک و کافرشان؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که هیچ چیزی از واجبات را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر آنها خود بخواهند فرا بگیرند نیز منعشان می‌کنند و به جای آن به کمترین چیز از دنیا برای فرزندانشان راضی می‌شوند.[۴]
  • پیامبر اکرم(ص) در روایتی در بیان حال همه مردم و نه فقط مسلمانان آخر الزمان می‌فرمایند: زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره‌شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ‌های بیابانی خون می‌ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی‌کنند. اگر آنها را تبعیّت کنی، تو را به تردید می‌اندازند، اگر برایشان حرف بزنی، تو را تکذیب می‌کنند و اگر از نزد آنها بروی، بد تو را می‌گویند. سنت الهی نزد آنان بدعت و بدعت نزد آنان سنّت است. انسان حلیم در چنین جامعه‌ای فریب خورده دانسته می‌شود و فریب دهندگان، انسان‌های حلیم معرفی می‌شوند. مؤمن بین آنها مستضعف است و فاسق و گنه کار، محترم… پناه بردن به آنها عین پشیمانی، عزّتمندی با آنها عین ذلّت و خواستن از آنها عین فقر است.[۵]
  • پیامبر فرمود: زمانی بر مردم خواهد آمد که شکم‌هایشان خدای آنهاست و زنان قبله آنان و دینارهایشان دین آنان و شرفشان، متاع خرید و فروش آنهاست. از ایمان جز اسم آن و از اسلام جز آداب آن و از قرآن جز تدریس آن چیزی نمی‌ماند. مساجد آنها آباد و قلوبشان از هدایت ویران است. دانشمندانشان بدترین مخلوقات روی زمین محسوب می‌شوند. برخی در آخرالزمان قرآن می‌خوانند امّا قرآن به قلوب آنها راه ندارد. ایمان از حنجره‌هایشان عبور نمی‌کند.[۶]

ویژگی مؤمنان در آخرالزمان

علاوه بر شاخصه ارزشمندی دنیا در زندگی مردم آخر الزمان که ناشی از کم توجهی آنها به آخرت می‌باشد، شاخصه دیگر این مردم، با توجه به روایات وارده، نجات یافتن عدّه ای در آخر الزمان از شرّ دنیا و گرفتاری‌های آن است. این افراد اگر چه در اقلیّت زندگی می‌کنند و همواره از هر جهت مستضعف اند، امّا در ایمان خود راسخ اند. در دینداری این گروه سه محور لحاظ شده است:

۱. ایمان به غیب: نگاه اینان به غیب، نگاهی ماورای این دنیاست و غیب در نظر اینان، نه یک مسئله معرفت شناختی بلکه یک حقیقت هستی شناختی است. همچنان که در برخی روایات، غیب را مسئله وجود حضرت بقیةالله(عج) دانسته‌اند و ایمان آورندگان به غیب در آخر الزمان، ثابتان در امر غیبت حضرت معرفی شده‌اند. از همین جهت است که پیامبر اکرم اسلام(ص) در وصف این گروه از مردم آخر الزمان در روایتی به حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «یا علی! عجیب‌ترین افراد در ایمان و بزرگترین آنها در ثواب، قومی هستند که در آخر الزمان می‌آیند؛ پیامبر را ندیده‌اند و امام نیز از نظر آنها پنهان است و آنان در سیاهی به روشنی ایمان می‌آورند.[۷]

۲. سختی در دینداری: ویژگی دیگر مردم آخر الزمان، دینداری در آخر الزمان است که در روایات آمده است که توجه و تقیّد به دینداری جزء سخت‌ترین کارهاست و دینداران در نهایت مشقّت، دین خود را حفظ می‌کنند و البته خداوند نصرت خود را بر مقیّدان به دینداری در آخر الزمان فرو خواهد فرستاد.

۳. انتظار ظهور منجی: عقیده به ظهور منجی در عقاید اسلامی، وسعت فوق‌العاده ای دارد و به عنوان یک عقیده زیر بنائی شناخته شده است و تنها یک مذهب از مذاهب اسلامی معتقد به این امر نیستند بلکه در تمامی فرق اسلامی این بحث ریشه دارد به طوری که مردم آخر الزمان تشویق برای انتظار فرج گشته و عامل نجات از فتنه‌های آخر الزمان را فرج منجی خوانده‌اند. پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت در غدیر خم در آن اجتماع بی نظیر که از سراسر بلاد اسلامی و از همه قشرها و صفوف حضور داشتند، ۴ بار نام مبارک آن حضرت را در خطبه معروف غدیر طرح نمود و فرمود: «... آگاه باشید که آخرین خلیفه از ما، قائم(ص) است» و سپس در چند جمله پشت سر هم، صفات و ویژگی‌های آن حضرت را چنین تبیین فرمود: «اوست غلبه کننده بر ادیان، انتقام گیرنده ظالمان، او فاتح دژها و منهدم کننده آنهاست؛ او وارث دانش‌ها و حاکم بر ادراکهاست؛ او ولی خدا بر روی زمین است و بالاخره او کسی است که تمام گذشتگان، ظهور او را پیش گویی کرده‌اند».[۸]

در مورد حتمی بودن ظهورش، حضرت محمد(ص) فرموده‌اند: اگر از زمان فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا برمی‌انگیزد تا زمین را پر از عدل کند همچنان که از جور پر شده باشد».[۹]


مطالعه بیشتر

  • مهدی موعود، علامه مجلسی، ترجمه علی دوانی.
  • آخر الزمان در آینه روایات، جابر رضوانی، چاپ اول، ۱۳۸۰.
  • آینده بشر و پایان جهان، احمد امیری پور، انتشارات ترنّم، سال ۱۳۸۲.
  • اوضاع در آخر الزمان، رضا کوشیاری، انتشارات تهذیب چاپ اول، سال ۱۳۸۳.


منابع

  1. سبزواری، محمد بن محمّد، معارج الیقین فی اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۱؛ مستدرک حاکم، ج۴، ص۳۱۵.
  2. سبزواری، محمد بن محمّد، معارج الیقین فی اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۳ق، ص۱۷۹ و ۳۵۶؛ مجموعه ورّام، ج۱، ص۶۹.
  3. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسه آل البیت، ص۹۰؛ تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۰۱.
  4. معارج الیقین، ص۲۸۵، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۱۶، ح۱۷۷۰.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۵۳.
  6. المکتبه الشامله، صحیح کنوز السنه النبویّه، السنن الکبری للنسائی.
  7. معارج الیقین، ص۵۰۸؛ خصال ص۵۹۴؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۵، ح۱۲.
  8. بحارالأنوار، همان، ج۵۱، ص۱۰۹.
  9. سجستانی، سنن ابو داود، ج۲، ص۲۰۷؛ التذکره، ص۲۰۴؛ منهاج السنّه، ص۲۱۱.