جزع

(تغییرمسیر از بی‌تابی)
سؤال

معنای «جزع» چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


جزع در لغت به قطعه‌ای از زمین گفته می‌شود که به یک سمت متمایل، منحرف، کج شده باشد؛[۱] بی‌تابی از مصیبت و گرفتاری؛[۲] ناشکیبایی در گرفتاری‌ها را جزع گویند؛ چون از مسیر تحمل و بردباری منحرف می‌شود.[۳]

به کسی که اعتراض می‌کند باز گویند جزع کرده است.[۴] باید اعتراض نمی‌کرد ولی از مسیر منحرف شده و لب به اعتراض گشوده است.

اگر بر افراد بی‌صبر گفته می‌شود جزع کرده است،[۵] به خاطر همین است که انسان باید درباره گرفتاری‌های بی‌تابی نکند و صبر کند و سخنان و یا رفتار ناشایستی از خود نشان ندهد.

واژه جزع در قرآن دو بار تکرار شده و در هر دو به معنای صبر نکردن می‌باشد:

  • ﴿قالُوا لَوْ هَدانَا اللَّهُ لَهَدَيْناكُمْ سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحيصٍ؛ (در قيامت مستکبران به ضعفا) مى‏‌گويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت مى‏‌كرديم! چه بيتابى كنيم و چه شكيبايى، تفاوتى براى ما ندارد؛ راه گريزى براى ما نيست!(ابراهیم:۲۱)
  • ﴿إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً؛ هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مى‏‌كند.(معارج:۲۰)

منابع

  1. فراهیدی، خلیل، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۱۷، ذیل واژه جزع. شیبانی، محمد، کتاب الجیم، قاهره، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، چاپ اول، ۱۹۷۵م، ج۱، ص۱۱۶.
  2. ابن دريد، محمد، جمهره اللغه، ج۱، ص۴۶۹، ذیل واژه جزع.
  3. ابن فارس، احمدمعجم مقاییس اللغه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۴۵۳. ابن منظور، محمد، لسان العرب، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزيع، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۴۷.
  4. شیبانی، محمد، کتاب الجیم، قاهره، الهيئه العامه لشئون المطابع الاميريه، چاپ اول، ۱۹۷۵م ، ج۱، ص۱۲۵.
  5. ابن دريد، محمد، جمهره اللغه، ج۱، ص۴۶۹، ذیل واژه جزع.