اعتقاد به حج

از ویکی پاسخ
سؤال

اگر کسی به اعمال حج اعتقاد نداشته باشد، تکلیف او در آخرت چیست؟

مناسک حج یکی از دستورات دین اسلام است که دارای کارکردهای فردی و اجتماعی فراوانی می‌باشد. انجام مناسک حج بر مسلمان مستطیع و دارای شرایط، در طول عمر یک بار واجب می‌باشد. اهمیت انجام مناسک حج کم‌تر از امور واجب دیگر نیست. هدف از انجام مناسک حج دوری از اختلافات نژادی، طبقاتی، سیاسی و تجملات است. حل مشکلات اجتماعی، سیاسی و نیز همکاری و همفکری، نظم، و اتحاد مسلمانان و مقابله با دشمنان دین از اهداف دیگر انجام مناسک حج است. با توجه به اینکه حج یکی از ضروریات دین اسلام است، عدم اعتقاد به آن اگر از روی علم و آگاهی باشد، باعث کافر شدن انسان می‌شود و اگر به معنی کم‌اهمیتی و عدم انجام آن باشد، موجب کفر نمی‌شود؛ هرچند طبق موازین و آموزه‌های وحیانی استحقاق عذاب الهی را نمی‌توان رد کرد.

طواف کعبه در مسجدالحرام

هدف از انجام مناسک حج

هر سال هزاران مسلمان از اقصی نقاط جهان اجتماعی باشکوه و بزرگ تشکیل می‌دهند تا در تهذیب اخلاق خود بکوشند. در کنار خانه کعبه و در سایه توجه به خداوند متعال اختلافات نژادی، طبقاتی، سیاسی و تجملات که فاصله‌های عمیقی در میان آنها ایجاد کرده است، کنار گذاشته می‌شود. حل مشکلات اجتماعی، سیاسی و نیز همکاری و همفکری، نظم، و اتحاد مسلمانان و مقابله با دشمنان دین از اهداف دیگر انجام مناسک حج است. اسلام برای تحقق بخشیدن به این اهداف والا، آداب و دستورات دقیقی قرار داده است. انسان با انجام این دستورات از جهان ماده جدا شده و در محیطی مملو از معنویت داخل می‌شود. تعینات مادی، جنگ و جدال‌ها، هوس‌های جنسی، لذات مادی و خیلی از مطالبات نفسانی در این ایام کنار می‌رود. آدمی به یک نوع ریاضت مشروع الهی دست می‌زند و قلب خویش را از صمیم جان متوجه خداوند می‌کند. خواهش‌های نفس -حتی مشروع آن- تا مدتی فراموش می‌شود. همچنین قوای معنوی انسان تقویت می‌شود و در مقابله با خواهش‌های نامشروع نفس و وسوسه‌های شیطان در سایر ایام نیز می‌تواند مقابله نماید و تسلیم آنها نشود. امام رضا(ع) در این‌ زمینه در حدیثی که از اسرار حج سؤال شده بود فرمودند: «سیر و حرکت به سمت خداوند متعال، به تعب انداختن بدن و منع آن از شهوات نفسانی، خضوع و خشوع و خاکسار شدن در گرما و سرما و… است».[۱]

اهمیت انجام مناسک حج

روایات تعبیرهای قابل توجهی درباره اهمیت حج ارائه کرده‌اند:

۱. تأخیر حج: پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: کسی که حج را تأخیر اندازد تا بمیرد، خدا او را در روز قیامت یهودی یا مسیحی محشور می‌کند.[۲]

۲. خانه خدا: امام علی(ع) در واپسین لحظات عمر خویش در وصایای خویش فرمودند: خدا را، خدا را درباره خانه پروردگارتان [کعبه]، تا هستید آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید.[۳]

۳. آزمایش بندگان: امام صادق(ع) فرمود: «این خانه [خدا] است که در برابر آن خلقش را متعبد کرده است تا مردم را در پیروی کردنشان در [انجام حج و] آمدن به سوی کعبه مورد آزمایش قرار دهد. پس مردم را بر تعظیم و زیارت آن تشویق کرده؛ در حالی که آن را محل [عبادت] انبیا و قبله نمازگذاران قرار داده است. کعبه شاخه ای از رضوان الهی و راهی به سوی بخشش خداوندی و نصب شده بر مرکز اعتدال کمال و مجمع عظمت [و بزرگی] است.»[۴]

۴. حوائج دنیوی: امام علی(ع) می‌فرماید: «کسی که حج را برای حاجتی از حاجتهای دنیوی ترک گوید، [حاجتش] برآورده نمی‌شود، مگر نگاهش به [حاجیان] سر تراشیده بیفتد». کنایه از اینکه حج را انجام دهد و همراه حاجیان حلق کند تا حاجتش برآورده شود.[۵]

با توجه به روایات ذکر شده کسی که این واجب الهی را انجام نداده باشد در آخرت استحقاق معاقبه و عذاب الهی را خواهد شد.

عدم اعتقاد به حج

عدم اعتقاد به حج که یکی از ضروریات دین است اگر با علم و آگاهی و تعصب باشد باعث کافر شدن انسان می‌شود. اما اگر از روی شبهه‌ای باشد که باعث جهل انسان شود باعث کفر انسان نمی‌شود. علامه مجلسی (ره) در این‌باره نوشته است: «بدان که علمای خاصه و عامه [به‌طور] مجمل گفته‌اند که انکار ضروری دین اسلام موجب کفر است ... بدان که ضروری دین امری را گویند که وضوحش در آن دین به مرتبه‌ای رسیده باشد که هر که در آن دین داخل باشد، داند مگر نادری که تازه به دین درآمده باشد یا در بلاد بعیده از بلاد اسلام نشو و نما کرده باشد، مثل واجب بودن پنج نماز در شب و روز و عدد رکعات هر یک از آنها و مشتمل بودن اینها بر رکوع و سجود،... و واجب بودن حج بیت الله الحرام، و مشتمل بودن آن بر طواف، بلکه سعی میان صفا و مروه فی الجمله، و احرام و وقوف عرفات، و وقوف مشعر، بلکه ذبح قربانی و سر تراشیدن، و رمی جمرات کردن همه مجملاً اعم از وجوب و استحباب بنابر احتمال ظاهری».[۶]

گاهی مراد از اعتقاد نداشتن به حج به معنی کم‌اهمیتی و عدم انجام آن است، در این صورت موجب کفر نمی‌شود؛ هرچند طبق موازین و آموزه‌های وحیانی استحقاق عذاب الهی را نمی‌توان رد کرد.

منابع

  1. ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، انتشارات مؤمنین، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۳۰۷.
  2. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق. ج‏۴؛ ص۳۶۸
  3. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج‏۷، ص۵۱
  4. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۴، ص۱۹۸.
  5. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسه آل البیت علیهم السلام - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق. ج‏۱۱، ص۲۳
  6. مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، اسلامیه، [بی تا]، ص۵۵۳.